[h=2][/h]
هو الحق
تا به حال معرفت بدون کلام را حس کرده اید ؟
کم و بیش مدت ۴ سال از پیروان ارتدوکس بودم. در اصل مسیحی نبودم، بلکه علاقه مند به مسیح بودم؛ آن هم به این دلیل که تمامی افراد پیرامونم مسیحی بودند و بعد از آن که به ایتالیا رفتم، جایی که بیشتر مردمانش کاتولیک اند؛ در آنجا بود که با مشکل بزرگی برخورد کردم، اینکه فهمیدم بیمارم و زمان مرگم فرا رسیده است. زمان مرگم نزدیک شده بود، بنابراین برای نجات زندگی ام به مدت یک ماه به عبادت خدا پرداختم. به خدا قول دادم که اگر زندگی ام را نجات دهد ، من هم باقی مانده زندگی ام را تنها صرف او خواهم کرد.
عبادت او را برای همیشه خواهم پذیرفت و راه او را ادامه خواهم داد، به مردم کمک خواهم کرد و برای او به زندگی ام ادامه خواهم داد.اینکه به آرزوهای خودم عادت دارم و آنها را می خواهم و آرزوها و خواسته هایم ، خواسته های او خواهند بود. زمانی که مسیحی بودم، هرگز برای عیسی(ع) دعا نکردم.خدا را عبادت می کردم! بعد از آنکه خداوند زندگیم را نجات داد و الحمدالله کم کم بهتر شدم، شروع کردم به جستجو در مذهبم ؛ ولی هیچ حقیقتی را در ارتدوکس نیافتم.
و بعد هم درمورد مسیحیان کاتولیک مطالعه کردم و آنجا هم حقیقت را پیدا نکردم. بعد فکر کردم که برای همیشه تنها خواهم ماند و راه خودم را که متفاوت از دیگران بود، ادامه خواهم داد. در زندگی شخصی ام به دنبال حقیقت و قوانین الهی می گشتم. هر شرایط و وضعیتی را تجزیه و تحلیل می کردم و سعی می کردم تا نسبت به آن کسب آگاهی کنم.
سعی می کردم تا بفهمم که خداوند از من چه می خواهد، و اینکه بفهمم که در من به دنبال چه می گردد. این دوره معنوی، آزمونها و شرایط دشوار زیادی برایم بوجود می آورد ، که تقریبا پشت سر گذاشتم، چرا که گوش به فرمان خداوند بودم.
نمی دانم، آیا شما منظورم از “گوش سپردن” را خواهید فهمید؟ صدا نیست، بلکه احساس است.
معرفتی بدون کلام که به سراغم آمد و مجبورم کرد تا این موضوع را که چه می کنم و قرار است به کجا بروم ؛ را دریابم. احساسی که وادارم می کرد تا حقیقت را از دروغ و همچنین کارهای صحیح ام را از خطا تشخیص بدهم؛ و اینکه آیا این احساس درست است یا خطاست، و همچنین به نشانه هایی که در زندگی ام وجود دارند، نظری بیاندازم.
و الحمد الله نشانه های زیادی وجود داشتند، که نشان می دادند احساسم درست است و از آن به بعد نگرشی واقعی به مسائل داشتم . با تجزیه و تحلیل زندگی ام و گوش سپردن به الهامات خداوندی و دنباله روی از آیاتش، اثر قوانین اسلامی بر زندگی ام را یافتم.
هو الحق
تا به حال معرفت بدون کلام را حس کرده اید ؟
کم و بیش مدت ۴ سال از پیروان ارتدوکس بودم. در اصل مسیحی نبودم، بلکه علاقه مند به مسیح بودم؛ آن هم به این دلیل که تمامی افراد پیرامونم مسیحی بودند و بعد از آن که به ایتالیا رفتم، جایی که بیشتر مردمانش کاتولیک اند؛ در آنجا بود که با مشکل بزرگی برخورد کردم، اینکه فهمیدم بیمارم و زمان مرگم فرا رسیده است. زمان مرگم نزدیک شده بود، بنابراین برای نجات زندگی ام به مدت یک ماه به عبادت خدا پرداختم. به خدا قول دادم که اگر زندگی ام را نجات دهد ، من هم باقی مانده زندگی ام را تنها صرف او خواهم کرد.
عبادت او را برای همیشه خواهم پذیرفت و راه او را ادامه خواهم داد، به مردم کمک خواهم کرد و برای او به زندگی ام ادامه خواهم داد.اینکه به آرزوهای خودم عادت دارم و آنها را می خواهم و آرزوها و خواسته هایم ، خواسته های او خواهند بود. زمانی که مسیحی بودم، هرگز برای عیسی(ع) دعا نکردم.خدا را عبادت می کردم! بعد از آنکه خداوند زندگیم را نجات داد و الحمدالله کم کم بهتر شدم، شروع کردم به جستجو در مذهبم ؛ ولی هیچ حقیقتی را در ارتدوکس نیافتم.
و بعد هم درمورد مسیحیان کاتولیک مطالعه کردم و آنجا هم حقیقت را پیدا نکردم. بعد فکر کردم که برای همیشه تنها خواهم ماند و راه خودم را که متفاوت از دیگران بود، ادامه خواهم داد. در زندگی شخصی ام به دنبال حقیقت و قوانین الهی می گشتم. هر شرایط و وضعیتی را تجزیه و تحلیل می کردم و سعی می کردم تا نسبت به آن کسب آگاهی کنم.
سعی می کردم تا بفهمم که خداوند از من چه می خواهد، و اینکه بفهمم که در من به دنبال چه می گردد. این دوره معنوی، آزمونها و شرایط دشوار زیادی برایم بوجود می آورد ، که تقریبا پشت سر گذاشتم، چرا که گوش به فرمان خداوند بودم.
نمی دانم، آیا شما منظورم از “گوش سپردن” را خواهید فهمید؟ صدا نیست، بلکه احساس است.
معرفتی بدون کلام که به سراغم آمد و مجبورم کرد تا این موضوع را که چه می کنم و قرار است به کجا بروم ؛ را دریابم. احساسی که وادارم می کرد تا حقیقت را از دروغ و همچنین کارهای صحیح ام را از خطا تشخیص بدهم؛ و اینکه آیا این احساس درست است یا خطاست، و همچنین به نشانه هایی که در زندگی ام وجود دارند، نظری بیاندازم.
و الحمد الله نشانه های زیادی وجود داشتند، که نشان می دادند احساسم درست است و از آن به بعد نگرشی واقعی به مسائل داشتم . با تجزیه و تحلیل زندگی ام و گوش سپردن به الهامات خداوندی و دنباله روی از آیاتش، اثر قوانین اسلامی بر زندگی ام را یافتم.