♦♦ منجی دوازدهم در نهج البلاغه ♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
images


نهج البلاغه کتاب نفیسى است که در قلمرو ادبیات عربى از خورشید تابان نیمروزى مشهورتر است به درجه اى که یکى از پایه ها و اصول سه گانة ادبیات عربى به شمار آمده است که عبارتند از قرآن، احادیث پیامبر (ص) و نهج البلاغه و جاى تعجب نیست زیرا نهج البلاغه سخنان امیرالمؤمنین على (ع)، پرورش یافتة پیامبر (ص) و مکتب قرآن است. اين سؤال مطرح مى شود كه موضوع مهدويّت در اسلام بطور كلى و انطباق آن با امام دوازدهم شيعه « حجت بن الحسن العسگرى عليه السلام » از نظر « نهج البلاغه » چگونه و تا چه حد از واقعيت برخوردار و قابل قبول است؟

به ديگر سخن ، آيا با چشم پوشى از همه آنچه در احاديث اسلامى و منابع تاريخى راجع به حضرت مهدى(ع) بازگو شده و بطور عموم در اختيار همگان ، به ويژه پژوهشگران و محققان سنى و شيعه قرار گرفته ، كتاب شريف « نهج البلاغه » تا چه اندازه بازگوى اصل مهدويّت ، و روشنگر مشخصات و ويژگيهاى حياتى آن حضرت ، و ارائه دهنده نقش وجودى او در جهت سازندگى اسلامى مى باشد؟

هرچند در كشمكش هاى عقيدتى و بحث و مجادله هاى مذهبى بين شيعه و سنّى ، خلافت بلافصل خود امام اميرالمؤمنين على(ع) موضوع بحث و گفتگو است ، ولى بُعد ديگر امام كه حضرتش نمونه انسان كامل ، و داور عادل ، و مثل اعلاى انسانى و بيدار كننده وجدان انسان هاى دردمند ، و باب مدينة العلم پيامبر(ص) ، و كليد قرآن است ، جاى بحث و گفتگو نيست.

از اين جهت گفتار او مى تواند جدا كننده حقّ از باطل ، و روش او نمايانگر اسلام اصيل باشد; و بدين ترتيب آنچه را كه با زبان بيان و با عمل نشان داده ، معيار و الگوئى باشد كه هركس با اتكاء به آن و پيروى از آن راهش را پيدا كند و در تصميم گيريهاى عقيدتى ، و روشهاى فقهى ، سياسى ، اجتماعى ، اخلاقى ، و ديگر شؤون حياتى و دينى بدان گردن نهد.

كـوتاه سخن آنكه سخنان امام اميرالمؤمنين على(ع) در كتاب شريف « نهج البلاغه » بزرگترين سند اسلامى ، و حجتى است از طرف خدا بر همه مسلمانان جهان.


........

1ــ « مصادر نهج البلاغه و اسانيده » تأليف مرحوم سيد عبدالزهراء حسينى عراقى




2497096zrmsyr81rm.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
موضوع مهدى منتظر در « نهج البلاغه » منشعب از دو رشته از سخنان امام اميرالمؤمنين على(ع) مى باشد.

مسأله مهدويت امام دوازدهم ، و ظهور حضرتش در آخر الزمان در كتاب « نهج البلاغه » از دو نظر قابل بررسى و داراى زمينه براى مطالعه و تحقيق است.

نخست از ديدگاه ملاحم و پيشگوئيهاى امام(ع) كه مواردى از آن ( امثال روى كار آمدن بنى اميه ، حكومت حجاج بن يوسف ، سقوط بنى اميه ، افتادن زمام امور به دست بنى العباس ، قيام زنج در بصره ، فتنه مغول و . . . ) در گذشته به وقوع پيوسته ، و موارد ديگر مربوط به آينده جهان است از قبيل خبر از ( ظهور ) حضرت مهدى(ع) و قيام جهانى آن بزرگوار ، كه به خواست خدا در آينده به وقوع خواهد پيوست.


و از آن پس از ديدگاه مسائل امامت كه باز سخنان امام(ع) پيرامون آن شامل دو بخش است:


بخشى ويژه امامت و رهبرى اهل بيت و . . . از نظر كلى;
و بخش ديگر ويژه امامت و رهبرى مطلقه و جهانى حضرت مهدى(ع) بخصوص.





broad12.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خطبه 100:

« و خلَّف فينا رايةَ الحقِّ ، مَن تَقدَّمها مَرق ، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق ، و مَن لَزِمها لَحَق ، دليلُها مَكيثُ الكَـلام ، بَطـِىءُ القِيام ، سَريعٌ إذا قَام ، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَكم ، و أَشَرتم إليه بِـأَصابِعِكم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللهُ ، حتَّى يُطلِعَ اللهُ لَكم مَن يَجمَعُكم ، و يَضُـمُّ نَشرَكم ، فلاتَطمَعوا فِى غَيرِ مُقبِل ، و لاتَيأَسُوا مِن مُدْبِر ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَـيْهِ ، و تَثبُتَ الأُخرَى ، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُـتا جَمِيعاً »


او ( پيامبر ) پرچم حق را برافراشت و در ميان ما به يادگار گذارد; آن كس كه از زير سايه اين پرچم پاى پيش نهد از شريعت اسلام خارج گردد; و آن كس كه از پيرويش سر باز زند به هلاكت رسد; و سرانجام كسيكه زير سايه اين پرچم به پيش رود راه سعادت پيموده و به آن دست يابد.

پرچمدار اين پرچم با شكيبائى و آرامش سخن گويد; و با كندى و تأنى در اجراى كارها بپا خيزد; امّا چون بپا خواست بسى شتاب كند تا به پيروزى نهائى رسد; پس آنگاه كه سر در گرو فرمانش نهاديد ، و با سرانگشت به سويش اشاره كرديد ، دوران او سپرى شده و مرگش فرارسد.

از آن پس ناگزير مدتى كه مشيت الهى اقتضاء كند در انتظار بسر بريد ، آنگاه خداوند شخصيتى را برانگيزد تا شما را ( كه به اختـلاف و جـدائى گرائيده ايد ) جمع كند و پراكندگى شما را سر و سامان بخشد. پس به كسيكه ( چيزيكه ) رو نكرده دل مبنديد; و از آن كه رو گردانده نااميد مشويد.

آگاه باشيد كه آل محمّد صلَّى الله عليه و آله همانند ستارگان اين گنبد مينا باشند; آن هنگام كه يكى از آنها غروب كند ديگرى بدرخشد.

گوئى چنان است كه در پرتو آل محمد(ص) نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مى بينم; و آنچه را كه آرزويش را در دل مى پرورانديد بدان دست يافتيد.


faswel9.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خطبه 138:

« يَعطِفُ الهَوى عَلَى الهُدى ، إذا عَطَفُوا الهُدى عَلَى الهَوى ، و يَعطِفُ الرَّأىَ عَلَى القُرآنِ ، إذا عَطَفُوا القرآنَ على الرَّأىِ ، حتَّى تَقُومَ الحَربُ بِكم عَلى ساق ، بادِياً نَواجِذُها ، مَملُوءَةً أَخْلافُها ، حُلْواً رَضاعُها ، عَلْقَماً عاقِبَتُها »


او هواى نفس را به هدايت و رهنمود الهى بر مى گرداند ، آن هنگام كه مردم هدايت الهى را به خواسته هاى نفسانى بر گردانده اند.

و آنگاه كه مردم قرآن را تفسير به رأى كنند او آراء و نظريات را به قرآن گرايش دهد.

برنامه كار و سازمان حكومت آن امام بزرگوار و موعود اسلام ، همچون زمامداران جهان ، متكى بر هوى و هوس ، و دين سازى و زورگوئى و قوانين تحميلى نيست; بلكه بر اساس رشد عقلى و پيشرفتهاى علمى است ، كه در سايه هدايت قرآن و تعاليم عاليه اسلام و رهبرى حضرتش پايه گذارى مى شود.

همانطوريكه پيامبر عاليمقام اسلام(ص) ، در پرتو قرآن و دستورات اسلام ، در مدت كوتاهى روح ايمان ، يكتاپرستى ، نوعدوستى ، عدالت ، رفاه ، نظم و امنيّت همه جانبه ، و علم و دانش را جايگزين عقايد شرك آميز مذاهب باطل ، رذائل اخلاقى ، انواع تبعيضات و تجاوزات ، فقر علمى ، و ديگر چيزها نموده ، و سرانجام وضع نكبت بار زندگى جاهلى را از ريشه دگرگون ساخت ; و عاليترين راه و رسم زندگى و كسب سعادت را به مردم آموخت ; و درهاى ثروت مادى و معنوى را بر روى آنان گشود.

و امام(ع) در فراز بعد چنين خاطر نشان مى فرمايد كه:

رويدادها وحوادث بدانجا منتهى مى شود كه جنگ همه را به پا خيزاند ، و همانند حيوان درنده اى كه در موقع حمله دهان خود را براى دريدن شكار و بلعيدن آن ، تا آخرين حد باز مى كند به شما نيشخند زند; پستانهاى آن از شير پر گشته; مكيدن شير آن بس شيرين است ، و سرانجام بس زهرآگين.





www.roozgozar.com-2072.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

ادامه خطبه 138:


امام(ع) اين چنين سخن را ادامه مى دهند كه:

« أَلا وَ فِى غَد ــ و سَيأْتى غَدٌ بِما لا تَعرِفوُن ــ يَأخُذُ الْوَالِى مِن غَيرِها عُمَّالِها عَلى مَساوِىءِ أَعْمَالِها ، و تُخرِجُ لَهُ الأَرضُ أَفالِيذَ كَبِدِها ، و تُلقِى إِلَيهِ سِلماً مَقاليدَها ، فَيُريكم كيفَ عَدلُ السِّيرةِ ، وَ يُحيِى مَيِّـتَ الكِتابِ و السُّـنَّةِ »

آگاه باشيد ، در فردا ـ فردائى كه از آمدنش و آنچه همراه دارد نا آگاهيد ـ والى و زمامدار ( با اين ويژگى كه بر اساس وراثت از حكومت هاى قبل ، يا بند و بست با گروهها و احزاب چپ و راست ، يا سرسپردگى به استعمارگران شرق و غرب روى كار نيامده ) ;

كارفرمايان و عمال آن حكومتها را بحسب تجاوزات و خيانتهائى كه مرتكب شده اند ، محاكمه نموده ، به كيفر رساند; و زمين پاره هاى جگر خود را براى او بيرون آورد ، و از روى تسليم و فروتنى كليدهاى خود ( اختيار گوشه و كنار جهان ) را به سوى او اندازد; و آنگاه او روش زمامدارى و آئين دادگسترى پيامبر را به شما نشان دهد ، و آثار مرده و فراموش شده كتاب و سنّت را دگر بار زنده ، و به اجراء و گسترش در آورد.


2183385uvqcr3gmyl.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خطبه 150:

« . . . يا قومِ هذَا إِبانُ وُرودِ كُلِّ مَوعُود ، و دُنُوٍّ مِن طَلعةِ مَا لاَ تَعرفُون. أَلا و إِنَّ مَن أَدركَها مِنَّا يَسرِى فِيهَا بِسِراج مُنِير ، و يَحذُو فِيهَا عَلَى مِثالِ الصَّـالِحِين ، لِيَـحُلَّ فِيهَا رِبقاً ، و يُعتِقَ فِيهَا رِقَّاً ، و يَصدَعَ شَعْباً ، و يَشعَبَ صَدعاً ، فِى سِترِة عَنِ النَّاس ، لاَ يُـبصِرُ القَائِفُ أَثَرَهُ ، وَ لَو تَابَعَ نَظَرَهُ . . . »


اى مردم اكنون هنگام فرا رسيدن فتنه هائى است كه به شما وعده داده شده; و نزديك است برخورد با رويدادهائى كه حقيقت آن بر شما ناشناخته و مبهم خواهد بود.

دانسته باشيد آنكس كه از طريق ما ( مهدى موعود منتظر ) به راز اين فتنه ها پى برد و آن روزگار را دريابد ، با مشعل فروزان هدايت ره بسپرد ، و به سيره و روش پاكان و نيكان ( پيامبر و امامان معصوم عليهم السلام ) رفتار نمايد ، تا در آن گير و دار گره ها را بگشايد ، و بردگانِ در بند ظلم و خودخواهى و ملّت هاى اسير استعمار را از بردگى و اسارت برهاند ، توده هاى گمراهى و ستمگرى را متلاشى و پراكنده سازد ، و حق طلبان را گردهم آورد ، و بديگر عبارت تشكيلات كفر و ستم را بر هم زند و جدائى و تفرقه اسلام و مسلمانان را تبديل به يكپارچگى نموده و سامان بخشد.

اين رهبر ( مدتها بلكه قرنها ) در پنهانى از مردم بسر برد و هر چند ديگران كوشش كنند تا اثرش را بيابند ، نشانى از رد پايش نيابند.

در اين هنگام گروهى از مؤمنان براى درهم كوبيدن فتنه ها آماده شوند ، همچون آماده شدن شمشير كه در دست آهنگر صيقل داده شده.

همينان چشمانشان به نور و فروغ قرآن روشن گردد ، موج با شكوه تفسير قرآن در گوش دلشان طنين انداز شود ، شامگاهان و صبحگاهان جانشان از چشمه حكمت و معارف الهى سيراب گردد.


www.roozgozar.com-2072.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خطبه 152:

« وَ قَد طَلـَعَ طَالِعٌ ، وَ لَمـَعَ لاَمِعٌ ، وَ لاَحَ لاَئِحٌ ، وَ اعتَدَلَ مَائِلٌ ، وَ استَبدَلَ اللهُ بِقَوم قَوماً ، وَ بِيَـوم يَوماً ، وَ انتَـظَرْنَا الْغِيَرَ إنْتِظَارَ الْمـُجدِبِ الْمـَطَرَ. وَ إِنَّمـَا الأَئِمـَّةُ قَوَّامُ اللهِ عَلى خَلْقِهِ ، وَ عُرَفَاؤُهُ عَلى عِبَادِهِ. . . »


طلوع كننده اى طالع شد; و درخشنده اى بدرخشيد; و آشكار كننده اى آشكار گرديد; و آنچه به انحراف گرائيده بود به حق و اعتدال برگشت; و خداوند گروهى را به گروهى تبديل ، و روزى را در برابر روزى قرار داد.

جز اين نيست كه امامان ( بر حق ) پاسداران الهى بر خلق خدا هستند ، و آگاهان مراقب از طرف او بر بندگانش; كسى به بهشت نخواهد رفت مگر اينكه آنان را بشناسد; و هيچكس به دوزخ نخواهد رفت جز آنكه پيشوايان ( بر حق ) را انكار كند ، و آنها او را جزو پيروان خود ندانند.

ناگفته پيدا است كه مقصود از اين سخن ــ كه شرط رفتن به بهشت را شناخت امامان ، و مايه رفتن به جهنم را نشناختن امامان(ع) و انكار آنان اعلام نموده ــ شناختن و نشناختن امامان دروغين و پيشوايان ظلم و گمراهى نيست.




2183385uvqcr3gmyl.gif

 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

خطبه 182:

«
. . . قَد لَبِسَ لِلحِكمَة جُنَّـتَها ، وَ أَخَذَها بِجَمِيعِ أَدَبِها مِنَ الإِقبَالِ عَلَيهَا وَ المَعرِفَةِ بِها ، وَ التَّـفَرُّغِ لَها ، فَهِى عِندَ نَفسِهِ ضَالَّـتُهُ الَّتِى يَطلُبُها ، وَ حَاجَتُهُ الَّتِى يَسأَلُ عَنهَا.فَهُوَ مُغتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الإِسلامُ ، وَ ضَرَبَ بِعَسِيبِ ذَنَبِه وَ أَلصَقَ الأَرضَ بِجِرَانِهِ ، بَقِيَّـةُ مِن بَقَايَا حُجَّتِهِ ، خَلِيفَةٌ مِن خَلائِفِ أَنبِيَائِهِ »


همانا زره دانش را بر تن پوشانده ، و آن را با تمام آداب و شرائطى كه مى بايد ــ چون توجه به شناسائى و فراغت بال از سرگرمى به غير آن ــ پس حكمت گمشده او باشد كه پيوسته در جستجوى آن است و خواسته اوست كه در تعقيبش پرس و جو مى كند.

آن زمان كه اسلام به غربت گرايد و ( همانند شترى كه رنجور و از راه رفتن باز مانده دم خود را حركت دهد و سينه بر زمين چسباند ) حركت و سازندگى خود را از دست بدهد ، و او ( حضرت مهدى(ع) ) به غربت و پنهانى به سر برد ( تا موقعى كه از طرف خدا مأمور به قيام گردد و اسلام را از غربت و فراموشى و حالت بى تفاوتى مردم برهاند ) .

او باقيمانده اى است از حجتهاى خدا و خليفه ايست از خلفاى پيامبران.



faswel9.gif

 
بالا