داستان هایی از امام هادی(ع) : * پزشک نصرانی*

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

یكی از دوستان و اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادی صلوات اللّه علیه - به نام زید بن علی - حكایت كند: روزی از روزها سخت مریض شدم ، تا حدّی كه دیگر نتوانستم حركت كنم ، لذا پزشكی نصرانی را بر بالین من آوردند و او برایم داروئی را تجویز كرد و گفت : این دارو را به مدّت دَه روز مصرف می كنی تا مریضی ات برطرف و بهبودی حاصل شود. پس از آن كه پزشك نصرانی از منزل خارج شد، نیمه شب بود و كسی از طرز استفاده آن داروی اطّلاعی نداشت . و من در حالی كه متحیّر بودم ، ناگاه شخصی جلوی منزل ما آمد و اجازه ورود خواست . همین كه وارد منزل شد، متوجّه شدیم كه آن شخص غلام امام هادی علیه السلام می باشد. سپس آن غلام به من گفت : مولا و سرورم فرمود: آن پزشك داروئی را كه به تو داد و گفت مدّتی آن را مصرف كن تا خوب بشوی ؛ ولی ما این نوع دارو را فرستادیم ، چنانچه آن را یكبار مصرف نمائی ، انشاءاللّه به إ ذن خداود متعال خوب خواهی شد. زید گوید: با خود گفتم : همانا امام هادی علیه السلام بر حقّ است و باید به دستورش عمل كنم.

به همین جهت ، داروئی را كه حضرت فرستاده بود مورد استفاده قرار دادم و چون آن را مصرف كردم ، در همان مرتبه اوّل عافیت یافتم و داروی پزشك نصرانی را تحویلش دادم . فردای آن روز پزشك نصرانی مرا دید و چون حالم خوب و سالم بود و ناراحتی نداشتم ، علّت بازگرداندن داروهایش را و نیز علّت سلامتی مرا جویا شد؟ پس تمام جریان را كه امام هادی علیه السلام برایم داروئی فرستاد و اظهار نمود با یك بار مصرف خوب خواهم شد، همه را برای پزشك نصرانی تعریف كردم . بعد از آن ، پزشك نصرانی نزد امام علی هادی علیه السلام حاضر شد و توسّط حضرت مسلمان گردید و سپس اظهار داشت : ای سرور و مولایم ! این نوع درمان و دارو از مختصّات حضرت عیسی مسیح علیه السلام بوده است و كسی از آن اطّلاعی ندارد، مگر آن كه همانند او باشد.
 
بالا