خداوند عزيز و خالق مهربان من را چرا آفريده است؟ هدف چيست؟

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
اين بحث يکي از بنيادي ترين مباحث مطرح در طول تاريخ تفکر بشري است و همواره در امتداد قرن ها و عصرها، اذهان بسياري را به خود مشغول کرده است و بشر در طول تاريخ همواره مي خواسته تا بداند که از کجا آمده؟ براي چه آمده؟ و به کجا مي رود. به گفته مولوي:

روزها فکر من اين است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خويشتنم

مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا
يا چه بودست مراد وي از اين ساختنم

از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا مي روم آخر ننمايي وطنم

پس پرسش اين است که ما چرا آفريده شده ايم و هدف از خلقت انسان چيست و اگر خدا ما را نمي آفريد چه مي شد و به اصطلاح به کجاي عالم بر مي خورد؟
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

بايد توجه داشت که براي پاسخ به اين پرسش اساسي، متفکران مختلفي، پا به اين عرصه گذارده و در اين باره قلم فرسايي کرده اند و البته هر کدام، از زاويه خاصي بينش و جهان بيني خود پاسخ هايي را ارائه کرده اند که در اين ميان مي توان به گفتار عرفا و متکلمان و فلاسفه اشاره کرد که هر گروه خود نيز گاه داراي رويکرد ها و تبيين هاي متفاوت و مختلفي در اين باره هستند که ما براي پرهيز از طولاني شدن سخن از ذکر بسياري از مطالب صرف نظر کرده و به معرفي منبع، تتبع در اين باره را به شما واگذار مي کنيم و در عين حال براي آن که دورنمايي از بحث در دسترس ما قرار گيرد به يک تبيين از فلاسفه و يک تبيين از متکلمان درباره فلسفه آفرينش انسان و جهان بسنده کرده و پايان سخن را به تبيين قرآن از فلسفه خلقت اختصاص مي دهيم.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
نظريه فلاسفه:

فلاسفه اسلامي هدف آفرينش انسان را بر مبناي فياضيت الهي مطرح مي سازند. به اين بيان که خدا، هستي مطلق و وجود صرف است و از جميع کمالات وجودي نيز برخوردار است. چنين وجودي منشأ و سرچشمه تمام خيرات و فضايل و کمالات است ذات احديت واجد همه صفات کماليه است و هيچ نقص و عيبي در ذات او راه ندارد و همه صفاتش عين ذات متعالي وي هستند ذات واجب الوجود از آن جهت که کامل و تمام است، فياض علي الاطلاق است چرا که لازمه کمال، فياضيت است و هر موجودي که کامل باشد فياض نيز هست و هر موجودي که ناقص باشد از فيض بخشي تهي است،

بنابراين فياضيت مطلقه حق تعالي ايجاب مي کند فيض بخشي را و جهان آفرينش نيز محصول عاليه فيض اوست خدا = واجب الوجود --> دارا بودن همه صفات و کمالات --> فيض بخشي يکي از کمالات است --> آفرينش جهان نتيجه صفت فياضيت است

پس آنچه از مبدأ وجود صادر مي شود، صدورش براساس فيض وجودي آن مبدأ است. از آنجا که همه موجودات از ذات احديت کسب فيض مي کنند، هيچ يک از آنها به هيچ وجهي از وجوه، نه سبب وجود اوست و نه غايت وجود او و نه موجب کمالي براي اوست. چرا که درغير اين صورت نمي توان از خدا به عنوان وجودي کامل و مطلق ياد کرد.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
نظريه متکلمان:

متکلمان معتزلي معتقدند که خلق موجودات بر خداوند واجب است؛ يعني آفرينش موجودات از سوي حق تعالي براساس ضرورت انجام گرفته است. در بحث از فاعليت حق تعالي و کيفيت افعال وي معتزله معتقدند که صدور فعل از خدا براي رسيدن به اغراض و غاياتي زايد بر ذات است يعني غرض از فعل حق تعالي رساندن خير و منفعت به بندگان است نه به ذات خود تا اشکال استکمال نفس ذات پيش آيد.
توضيح آن که: اگر غرض زايد بر ذات، به خود خداوند بازگشت کند لازمه آن اين است که خداوند بعد از رسيدن به هدف خود استکمالي در ذاتش ايجاد شود و اين هم با کمال ذاتي حق تعالي منافات دارد چرا که بايد قبلا در ذات خداوند نقص فرض شود تا پس از صدور فعل و رسيدن به غايت آن، آن نقص برطرف شود در حالي که مي دانيم وجود خداوند سراسر خير است و کمال و تصور نقص نيز در ذات وي با توحيد منافات دارد، بنابراين، غرض زايد بر ذات بايد حتما به بندگان برگردد نه به وي تا به اشکالي برنخوريم. يعني هدف خداوند از خلقت اين بوده که به موجودات خير و منفعت برساند.

من نکردم خلق تا سودي کنم
بلکه تا بر بندگان جودي کنم
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"

هدف آفرينش از ديدگاه قرآن:


در چند آيه از قرآن به فلسفه خلقت اشاره شده که خلاصه وار به آنها مي پردازيم:

1. «اني جاعل في الارض خليفه ؛ همانا من روي زمين جانشين قرار خواهم داد» (بقره، آيه 30) .

اين آيه که پيرامون خلقت انسان است هدف از آفرينش انسان را خلافت و جانشيني خدا معرفي مي کند. منظور از جانشيني خدا نيز اين است که خداوند پرتوي از صفات خود را در درون انسانها به وديعه نهاده است که اگر اين استعدادها به فعليت برسند، انسان به والاترين مراحل کمال دست خواهد يافت. بنابراين طبق اين آيه، هدف از خلقت، «انسان کامل» است.

2. «ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون؛ و من جن و انس را نيافريدم مگر آن که مرا عبادت کنند» (ذاريات، آيه 56).
بنا بر آيه فوق، هدف خلقت انسان، عبادت و بندگي خداست يعني انسان بايد تن به بندگي خدا و عبوديت وي داده و جز در برابر او در برابر هيچ کس سر فرود نياورد، بايد توجه داشت که منظور از عبادت صرف نماز و روزه و ساير فروعات و اذکار نيست بلکه طبق جهان بيني قرآن هر حرکت و عمل مثبتي که از انسان صورت گيرد به شرط آن که به انگيزه قرب ربوبي و براساس ارزش ها و تکاليف الهي باشد آن عمل و حرکت عبادت است.

3. «انا لله و انا اليه راجعون؛ ما از خداييم و بازگشت ما به سوي اوست» (بقره، آيه 156).
آيه مزبور هم مبدأ انسان را خدا مي داند و هم مقصد وي را، چه آن که آغازش از خداست و پايان و سرانجامش نيز به سوي اوست بر طبق اين آيه، هدف انسان سير به سوي خداست.

سير به سوي خدا، يعني اين که انسان، مراتب وجودي را طي کرده و با «شدن هاي» خويش، خود را به سوي هستي مطلق کشاند.
4. «الذي خلق الموت والحيوه ليبلوکم ايکم احسن عملا و هوالعزيز الغفور؛ او کسي است که مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد که کدامتان داراي عمل بهتر هستيد و او عزيزي آمرزنده است» (ملک، آيه 2).

بنابراين آيه هدف از آفرينش وجود انسان هاي نيکوکار بوده است و هر انساني که از عمل نيکوتري برخوردار باشد خود را به هدف آفرينش نزديکتر ساخته است. در حقيقت اين آيه هدف خلقت را نيل انسانها به کمال وجوديشان دانسته است.
 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"


نکته:

در برخي آيات قرآن، انسان، به عنوان هدف نهايي خلقت معرفي شده است:

«هو الذي خلق لکم ما في الارض جميعا؛ او کسي است که آنچه در زمين است براي شما خلق کرد» (بقره، آيه 29).
«الذي جعل لکم الارض فراشا والسماء بناء؛ کسي که براي شما زمين را گسترده و آسمان را برافراشت» (بقره، آيه 22).

نتيجه گيري:

همانگونه که ديده شد خداوند متعال خلقت جهان را به خاطر انسان معرفي مي کند واز طرفي هدف از خلقت انسان، رسيدن وي به کمالات خود و به فعليت رساندن ظرفيت ها و توانايي ها و حصول و دستيابي به قرب ربوبي و در يک کلام هدف آفرينش، انسان کامل است. از اين روست که در بعضي احاديث پيامبر گرامي اسلام به عنوان هدف آفرينش معرفي شده است «لولاک لما خلقت الافلاک؛ اگر تو نبودي افلاک را نمي آفريدم» (محمد باقر، مجلسي، بحارالانوار، ج 16، ص 405، مؤسسه الوفاء، بيروت، لبنان، 1404).
از آنجا که پيامبر(ص) و امام(ع) کاملترين افراد بشر هستند و غايت خلقت نيز تحقق کاملترين افراد است پس گويي پيامبر و امام غايت وهدف خلقت هستند همانگونه که ملاحظه شد آيات مختلف قرآن درباره فلسفه خلقت اگر چه هر يک بياني به ظاهر مستقل دارند اما در همه آنها يک روح واحد به عنوان هدف از خلقت انسان حاکم است که در يک کلام مي توان از آن به نام «انسان کامل» (1) ياد کرد که به بالاترين مقام قابل دستيابي براي بشر که همان قرب ربوبي است دستيافته است. منظور از قرب ربوبي (2) اين است که آدمي به مقامي برسد که ربط خود را به خدا دريابد. دريابد که سراسر موجودات عالم آفرينش عين ربط به او هستندو فقر خويش و وابستگي خود به خدا را درک کند که اين امر، درکي حضوري و عرفاني و شهودي است نه حصولي يعني انسان به آن مقامي دست يابد که به جز خدا به هيچ چيز ديگر توجه نداشته باشد وجود او عين خلوص شده و هيچ عملي از او جز براي رضا خدا سر نزد. انساني که به اين مقام دست يابد هيچ گونه استقلالي براي خود قايل نبوده و در يک ارتباط دائمي و شهود عرفاني با خدا به سر مي برد و در اين مقام و مرتبه است که ديگر اثري از خود و خودنمايي خويشتن براي او باقي نيست، هر چه هست خداست و بس.
خلاصه آن که روشن شد که هدف از خلقت انسان، ترقي و صعود و پيوستن به هستي مطلق و محو شدن در کمالات الهي و قرب ربوبي است و هيچ دستاوردي براي بشر و هيچ موجود ديگري بالاتر از اين امر نمي توان يافت و همين هدف، راز خلقت جهان و انسان است. پس بايد حيات نفساني را فرصتي الهي و عنايتي رباني براي خود بدانيم که در اختيار هيچ موجود ديگري نهاده نشده است که در صورت حرکت صحيح و استفاده بهينه از آن متضمن وصول به مراتبي است که هيچ موجودي حتي ملائک نيز ياراي وصول به آن را نخواهند داشت.








منبع: معارف. پرسمان
 
بالا