ويژگيها و شايستگى پيامبر (ص)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
ويژگيها و شايستگى پيامبر (ص)
در ميان مقامات اجتماعى، هيچ مقامى ارزشمندتر و در عين حال پيچيده‏تر از منصب رهبرى نيست و تا فردى داراى مجموعه‏اى از كمالات و سجاياى انسانى و محاسن اخلاقى نباشد، نمى‏تواند شايسته اين مقام گردد، و به ديگر سخن: رهبر بايد داراى توده‏اى از خوبيهاى متضاد باشد كه در هر مناسبتى از آنها بهره بگيرد مثلاً قاطعيت را با دور انديشى، درستى را با نرمى، شكوه را با درويشى، خوش بينى را با احتياط لازم، به هم آميزد، و با روانشناسى و موقع‏شناسى كامل در هر فرصتى ابزار مناسب آن را به كار گيرد.
اگر در رهبر يك سلسله صفات مثبت لازم است پيراستگى از يك رشته اوصاف منفى نيز دست كمى از لزوم صفات مثبت ندارد، مثلا آدمى كه تحمل انتقاد، و شنيدن عقيده مخالف را ندارد و در مشكلات فاقد شكيبايى لازم است و بر او روح «قبضه كردن مناصب و توقع اطاعت كور كورانه ديگران» حكم فرما است، رهبرى او زيانبار و فاجعه‏انگيز است چه بهتر به اصلاح خويش بپردازد، آنگاه درباره «قيادت» بينديشد.
نايابى اجتماع يك چنين اوصاف مثبت و منفى، سرانجام مسأله رهبرى را به صورت «كبريت احمر» درآورده و با مشكلاتى فراوان روبرو ساخته است و به خاطر همين پيچيدگى است كه بشر امروز در حل امور مربوط به رهبرى به تشكيل كنگره‏ها، سمينارها و شوراها و كنفرانسهاى ميهنى و بين‏المللى دست زده و خواسته است از اين طريق گره رهبرى را بگشايد.
اگر مسأله رهبرى، امروز مورد توجه جهان غرب گرديده، از دير باز پيشوايان بزرگ اسلام، بحثهاى تكان دهنده‏اى پيرامون آن انجام داده‏اند كه نمونه‏هاى آن را در فرمان امام على (ع) به مالك و وصيت او به فرزندش امام حسن (ع)، و پيام فشرده‏اش به محمد بن ابى بكر مشاهده مى‏كنيم.
اگر در رهبرى اجتماعى با كلاف سر درگمى روبرو هستيم، و هر چه بيشتر سعى مى‏كنيم، شايستگان آن مقام را كمتر مى‏يابيم، در مسأله «قيادت الهى» كه در انسانهائى به نام پيامبر و رسول تجلى مى‏كند و مهندسى انسانها را در تمام شؤون زندگى اعم از مادى و معنوى بر عهده مى‏گيرند، با مشكل دو چندان يا ده و صد چندانى روبرو مى‏باشيم، زيرا تحمل مسؤوليت عظيم الهى آنچنان امتيازات بزرگ و برجستگيهاى فزون از حد لازم دارد كه دارندگان آنها را از نظر قدرت به صورت عنقاى مغربى درآورده كه گاهى در ميان امت بزرگ فقط يك نفر شايسته آن مقام مى‏گردد و اگر تاريخ نبوت، پيامبران فزونى را معرفى مى‏كند، ولى پيامبران صاحب كتاب و بالاتر از آن صاحب شريعت بسيار كم بوده و خاتم آنان به يك فرد منحصر مى‏باشد.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
صفات پيامبر در قرآن

دشوارى رهبرى پيامبر خاتم: رهبرى پيامبر گرامى به خاطر جهانى بودن آن از يك طرف، و خاتم و آخرين سفير بودن او از طرف ديگر، با دشواريهاى فراوانى همراه بود، اقوامى كه هدايت آنها را بر عهده گرفته بود، از نظر فرهنگ و تمدن آگاهى و بينش ، اخلاق و انضباط، در يك سطح نبودند، خود اين اختلاف، امواجى از مشكلات را در طريق رهبرى او پديد آورده بود خداوند به خاطر پيروزى بر اين سختيها او را با استعدادى بس فراوان كه مظهر مجموعه‏اى از كمالات انسانى بود،آفريد و پس از چهل سال تربيت زير نظر بزرگ‏ترين فرشته از فرشتگان جهان‏1، او را براى رهبرى برگزيد.
در پرتو انديشه‏هاى حكيمانه، و علاقه به هدف و دلسوزى بر امت، مشكلات را حل كرده و تمدنى را پى‏ريزى كند كه براى آن تاكنون نظيرى ديده نشده است.
خدا در قرآن با بيانى زيبا به كمالات روحى و علل پيروزى او در معركه رهبرى اشاره مى‏نمايد چه بهتر در اين بحث با صفات برجسته اين شخصيت الهى آشنا شويم:
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
1- علاقه و دلسوزى به هدف‏

علاقه به هدف، عامل خودكارى است كه مدير يك مجتمع بزرگ و يا كوچك را بر سعى و تلاش، و تفوق بر مشكلات وادار مى‏سازد، و غبار خستگى را از چهره جان او پاك مى‏كند و اگر مدير از درون، به كارى كه براى آن گمارده شده است، احساس علاقه نكند، چنين مديريتى فاجعه‏انگيز است .
قرآن به علاقه قابل تحسين پيامبر بر هدايت مردم تصريح مى‏نمايد:
«فلعلك باخع نفسك على آثار هم ان لم يومنوا بهذا الحديث اسفا» (كهف /6)
«شايد جان خود را به دنبال آنان آنگاه كه به رسالت تو ايمان نياورند از دست بدهى!»
اين جمله حاكى از نهايت علاقه يك طبيب اجتماعى است كه در راه مداواى بيمار خود تا آن حد مى‏كوشد كه در پرتگاه هلاك و نابودى قرار مى‏گيرد و در آيه ديگر مى‏فرمايد:
«ولا تحزن عليهم ولا تكن فى ضيق مما يمكرون» (نمل /70)
«برگستاخى كافران غم مخور، از مكرو حيله آنان بر خود فشار مده»
باز مى‏فرمايد: «فلا تذهب نفسك عليهم حسرات ان الله عليم بما يصنعون» (فاطر /80)
«جان خود را بر اثر شدت تأسف بر آنها از دست مده، خداوند از آنچه كه انجام مى‏دهند آگاه است».
«فلا يحزنك قولهم انا نعلم ما يسرون و ما يعلنون» (يس /76)
«سخنان آنان تو را غمگين مسازد، ما از كارهاى پنهانى و آشكار آنان آگاهيم».
آيات در اين مورد كه حاكى از علاقه عميق و فزون از حد اين رهبرى آسمانى به هدايت امت خود است بيش از اينها است و ما براى فشرده گويى به همين اندازه اكتفاء مى‏كنيم.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
2- مظهر خلق عظيم

خشونت و تند خويى و فقدان روح انعطاف و گذشت، رهبر را با مشكلات زياد و سرانجام با شكست روبرو مى‏سازد سرانجام مردم كه هنوز مزه تربيت و انضباط را نچشيده‏اند، از دور او پراكنده شده و صحنه يارى را ترك مى‏كنند؛ امير مؤمنان در يكى از سخنان كوتاه خود مى‏فرمايد:
«آلة الرياسة سعة الصدور 2: ابزار رهبرى، گشادگى روح و روان است».
پيامبر به تصريح قرآن از نظر نرمش و انعطاف، آنجا كه بايد رهبر از خود گذشت و نرمش نشان دهد در حد اعلاى اين شيوه اخلاقى بود، وحى الهى، يكى از علل پيروزى پيامبر را عطوفت و مهربانى او مى‏شمرد و مى‏فرمايد:
«فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظّاً غليظ القلب لا نفضّوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فى الامر» (آل عمران /159)
«در پرتو رحمت الهى، در برابر تندى آنها، نرم شدى و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مى‏شدند، از آنان درگذر، و درباره آنان طلب آمرزش كن و در كارها مشورت بنما».
قرآن در يكى از سوره‏هاى مكى، راه نفوذ در مردم و قيام به وظايف رهبرى را چنين بيان مى‏كند:
«ولا تستوى الحسنه و لا السيئة ادفع بالتى هى احسن فاذا الذى بينك و بينه عداوة كانه ولىّ حميم و ما يلقيها الا الذين صبروا و ما يلقيها الا ذو حظ عظيم»(فصلت /34-35).
«هرگز بدى و نيكى يكسان نيست بدى را با نيكى دفع كن تا دشمنان سرسخت، بسان دوستان گرم و صميمى شوند. به اين شيوه اخلاقى افرادى نائل مى‏شوند كه داراى صبر و برد بارى بوده و بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) داشته باشند.
علت تأثير اين شيوه اخلاقى از اين جهت است كه افراد بدكار در انتظار انتقام و كيفرند، آنگاه كه بر خلاف انتظارشان، بدى را با خوبى پاسخ شنيدند وجدان ملامت گر (نفس لوامه) آنان بيدار شده و از درون آنان را به باد انتقاد و سرزنش مى‏گيرد، در اين موقع است كه جاى عدواتها و كينه‏هارا، كم كم مهر و محبت و صفا و خلوص مى‏گيرد.
طبيعى است رهبر موقع شناس از اين شيوه اخلاقى در موردى استفاده مى‏كند كه هنوز شخصيت انسانى آنان به كلى محو نشده و «نفس لوامه» آنان آسيب نديده باشد و گرنه بايد با آنان به صورت ديگر معامله كرد و به تعبير رسول گرامى (ص) «من الناس من لا يقيمهم الا السيف 3: برخى از مردم به اندازه‏اى لجوج و بدسگال هستند كه فقط زير ضربات خرد كننده شمشير، آدم مى‏شوند و دست از كردار زشت خود بر مى‏دارند».
قرآن شيوه رفتار پيامبر (ص) را با گروه كافر به نحو بس شايسته‏اى توصيف مى‏كند و آن را با لفظ «عظيم» كه در قرآن موضوعات بس محدودى با آن توصيف شده است، توصيف مى‏كند و مى‏فرمايد:
«و ان لك لاجراً غير ممنون و انك لعلى خُلُق عظيم فستبصر و يبصرون بايّكم المفتون» (قلم /3-6)
«تو برخويى بزرگ هستى به زودى مى‏بينى و مى‏بينند كه كداميك، مجنون است».
مراتب عطوفت و مهربانى رسول گرامى (ص) در فتح مكه به روشنى تجلى نمود، آنگاه كه بر مردم مكه كه ساليان درازى او را اذيت كرده ونبردهاى خونينى بر ضد او به راه انداخته بودند، دست يافت - در چنين شرايطى - روبه‏آنان كرد و گفت: «ماذا تقولون؟ و ماذا تظنون: چه مى‏گويد و چه درباره من مى‏انديشيد؟» مردم اسير و بهت زدن ناگهان به ياد جوانمردى وبزرگوارى و خلق عظيم و او افتادند و همگى گفتند: «لا نظنّ الا خيراً اخ كريم و ابن اخ كريم: جز نيكى درباره تو نمى‏انديشيم، تو را برادر بزرگوار و فرزند برادر بزرگوار خود مى‏دانيم» در اين لحظه موجى از رحمت سراسر مردم مكه را فرا گرفت رو به همگان كرد و فرمود: «لا تثريب عليكم اليوم يغفرالله لكم و هو ارحم الراحمين. امروز سرزنشى بر شما نيست، خدا همگان را مى‏بخشد او بخشاينده است» سپس افزود و با اين كه رسالت مرا تكذيب كرديد و مرا از خانه‏ام بيرون ساختيد ولى با اين همه، من بند بردگى از گردن شما باز مى‏كنم و اعلام مى‏كنم كه «اذهبوا و انتم الطلقاء: برويد! همه شما آزاد شده هستيد» 4.
خوى زيبا و عطوفت انسان دوستى پيامبر پيوسته زبانزد جهانيان در طول قرون بوده و سرايندگان اسلامى كه به مدح و ثناى او پرداخته‏اند، غالباً بر اين شيوه اخلاقى او تكيه كرده‏اند؛ ابو عبدالله شرف الدين بوصيرى متوفاى 694 كه از مشاهير شعراء و ادباى قرن هفتم است، در مدح حضرت صاحب رسالت قصيده معروفى به نام «قصيده برده» 5 دارد و در آن بر اين شيوه اخلاقى اشاره مى‏كند و مى‏گويد:
فاق النبيين فى خلق و فى خلق‏
ولم يدانوه فى علم ولا كرم
اكرم بخلق نبى وانه خلق‏
بالحسن مشتمل بالبشر متسم‏
«بر تمام پيامبران از نظر آفرينش و خوى برترى يافت و هيچ كدام در دانش و كرم به او نمى‏رسند چه زيبا آفرينشى و چه زيبا اخلاقى است كه با زيبايى آميخته و تبسمى بر لب دارد».
حقاً كه راست و درست گفته‏اند: «حسنت جميع خصاله او با خصال بس زيبا آفريده شده است».
او با اخلاق زيبا و پسنديده خود تحقق بخش خطاب قرآنى است كه به او دستور مى‏دهد: كه: «و اخفض جناحك لمن اتبعك من المؤمنين فان عصوك فقل انّى برى‏ء مما تعملون (شعراء/215و216): بالهاى رحمت خود را بر مؤمنان فروآور، و اگر كافران به مخالفت با تو برخاستند، بگو من از كارهاى شما بيزارم».
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
3- صبر و بردبارى‏

خدا در آغاز بعثت او را از مسؤوليت سنگينى كه بر عهده گرفته است آگاه ساخت و فرمود: «انا سنلقى عليك قولا ثقيلاً (مزمل /5): ما گفتار سنگينى را بر تو وحى مى‏كنيم» اين قول سنگين، رسالت جهانى او است كه اداء آن بر او و عمل به آن نيز بر رهروانش سنگين مى‏باشد.
انجام چنين رسالت خطيرى بدون يك روح مقاوم و صبور و شكيبا و بردبار، امكان‏پذير نيست از اين جهت در آيات متعددى او را به صبر و شكيبائى دعوت مى‏نمايد كه برخى را يادآور مى‏شويم:
در آغاز نزول وحى، و در سوره مدثر او را چنين مورد خطاب قرار مى‏دهد: «و لربك فاصبر (مدثر /7): براى خدا در طريق ابلاغ رسالت بردبار باش» بار ديگر، صبر واستقامت پيامبر مصمم را يادآور مى‏شود و مى‏گويد:
«فاصبر كما صبر اولو العزم من الرسل ولا تستعجل لهم» (احقاف /35)
«بسان پيامبران اولوالعزم صبر بنما و درباره آنان، عجله مكن».
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
4- نيايش نيمه شب‏

روح خضوع و حالت نيايش در انسان، رمز شعور و نشانه آگاهى او از وجود قدرت بزرگ و علم بى پايان در صفحه هستى، و تعلق ذاتش به آن مقام بزرگ است احساس وابستگى به وجود برتر، انسانها را به ابراز خشوع وإمى‏دارد و سرانجام خشوع در قالب «عبادت» تجلى مى‏كند ولى نيايشگران گروه واحدى نيستند كه آنها را گروهاى مختلفى تشكيل مى‏دهد.
گروهى براى رفع نياز و جلب سود و يا بيم از عذاب، به اين احساس «لبيك» مى‏گويند، در حالى كه گروه ديگرى كه از معرفت بيشترى برخوردارند، به خاطر درك كمال مطلق و «مهرى» كه به خدا مى‏ورزند، به پرستش او مى‏پردازند، البته اختلاف در انگيزه‏ها تأثيرى روى اصل قداست عمل نمى‏گذارد، بلكه همگان در پرتو اصل «ولكلّ درجات مما عملوا و ما ربك بغافل عما يعملون» * در پيشگاه خدا مأجور و مثاب و داراى پاداش بزرگ مى‏باشند.
در حديثى امام صادق (ع) نيايشگران را به سه گروه تقسيم مى‏كند و در اين مورد سخن بس جالبى دارند كه اينك يادآور مى‏شويم:
«قوم عبدوا الله خوفا فتلك عبادة العبيد، و قوم عبدوا اللّه تبارك و تعالى طلب الثواب فتلك عبادة الاُجراء، و قوم عبدوا اللّه حبا له فتلك عبادة الأحرار و هى افضل العبادة» 6.
«گروهى بسان بردگان از ترس به نيايش مى‏پردازند و گروهى ديگر مانند مزد گيران به انگيزه پاداش، او را عبادت مى‏كنند در حالى كه گروه سوم، روى مهرى كه به او مى‏ورزند به نيايش بر مى‏خيزند، و نيايش اين گروه بهترين پرستشها است».
كلمه «حُبّاً له» رمز شعور عميق و آگاهى ژرف از عظمت مربوب و كمال گسترده است و از اين جهت، در انسان، عشق و علاقه عظيمى به كانون كمال مى‏آفريند و در نتيجه از روى اخلاص و مهر، بدون چشمداشت پاداش، يا بيم از كيفر به عبادت بر مى‏خيزد، و در خضوع و خشوع خود، لذت مى‏برد، لذتى كه ديگر «لذتها» را به دست فراموشى مى‏سپارد.
قرآن و نيايش پيامبر - عبادتهاى نيمه شب اولياى الهى كه همراه با اشك شوق و سوز دل است، معلول شناخت عظيمى است كه از خدا دارند، نتيجه شوق و عشق به كمال است كه در دل خود احساس مى‏نمايند و سرانجام عبادت با لذت شهود معبود، در كامشان شيرين شده و خواب لذيذ و بالش ناز، و فراش گرم به دست فراموشى سپرده مى‏شود و ساعاتى به راز و نيازبا او مى‏پردازند تا آنجا كه رسول گرامى برخى از اوقات گاهى دو سوم شب را، به عبادت برگزار مى‏كرد بنابراين چه بهتر با نيايش او آشنا شويم:
1- خدا در سوره أسراء به پيامبر دستور «تهجّد» مى‏دهد كه همان عبادت در نيمه شب است چنانكه مى‏فرمايد:«و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى ان يبعثك ربك مقاماً محموداً» (اسراء /79)
«برخى از شب را برخيز! با قرآن و يا نماز به عبادت بپرداز، و اين يك برنامه اضافى است، شايد خدا تو را به مقام شايسته‏اى برگزيند».
2- خداوند در سوره مزمل به بيان كم و كيف عبادت در دل شب مى‏پردازد، وقت آن را شب، و مقدار آن را، بين دو سوم الى يك سوم شب اعلام مى‏دارد و فلسفه قيام و تهجد در شب را امرى مى‏داند كه در پيشبرد اهداف او كاملاً مؤثر است .
ما در اينجا اين بخش از آيات را يك جا مى‏آوريم تا روابط منطقى آيات كاملاً روشن گردد:
«يا ايّها المزّمل قم الليل الا قليلاً، نصفه او انقص منه قليلاً، اوزد عليه و رتل القران ترتيلاً، انا سنلقى عليك قولا ثقيلاً، ان ناشئة الليل هى اشدّ وطاً و اقوم قيلاً ان لك فى النهار سبحا طويلاً و اذكراسم ربك و تبتّل اليه تبتيلاً» (مزمل /1-8)
«اى جامه به خود پيچيده، شب را جز اندكى بپاخيز، نيمى از شب يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزا، قرآن را با ترتيل (با تأنى و آرام) بخوان، به همين زودى گفتار گران بر تو القاء مى‏كنيم ساعات و اوقات شب، مايه تأثير عميق و استوارى گفتار است. براى تو در روز، رفت و آمد طولانى است. نام پروردگار خود را به يادآر و به او توجه نما».
بياييد در مضامين اين آيات كمى دقت كنيم! خدا در آغاز رسالت پيامبر و آغاز نزول وحى - كه شأن نزول آيات حاكى از آن است - به پبامبرش دستور«عبادت در دل شب» را مى‏دهد، و او را از نظر كميت، ميان دو سوم و يا نصف و يا يك سوم شب، مخير مى‏سازد، تا برحسب شرائط و امكانات به يكى از سه صورت، به نيايش خدا بپردازد و اين قسمت با جمله‏هاى «قم الليل الا قليلا نصفه او انقص منه قليلا اوزد عليه» بيان شده است .
قيام در دل شب، نبايد با نماز گزاردن پايان پذيرد، بلكه بايد با تلاوت قرآن، آن هم به صورت «ترتيل» كه در آن به الفاظ و معانى كاملاً توجه مى‏شود، همراه گردد، اگر بنده حق با گزاردن نماز با خدا سخن مى‏گويد و ارتباط برقرار مى‏كند، خدا هم از طريق قرآن كه سخن او است با بنده خود سخن مى‏گويد و در نتيجه ارتباط برقرار مى‏گردد و اين مطلب با جمله «ورتّل القران ترتيلاً» بيان شده است .
در آيه بعد به راز اين تكليف (عبادت نيمه شب) اشاره شده است و آن اين كه به همين زودى، بارى گران و مسؤوليتى خطير كه تحمل و ابلاغ رسالت است بر تو القاء خواهد شد و براى انجام آن لازم است به خود سازى بپردازى و ارتباط مستمر با مبدأ قدرت برقرار كنى چنانكه مى‏فرمايد: «انّا سنلقى عليك قولا ثقيلاً».
آيه بعد، علت گزينش شب را براى تهجد بيان مى‏كند و آن اين كه مقدار تأثير عبادت به آرامش محيط و فراغت قلب بستگى دارد، از اين جهت، عبادت نيمه شب، از نظر تأثير، عميق‏تر، و از نظر گفتار، استوارتر است و در اين شرائط، گفتار از دل بر مى‏خيزد و با آن تطبيق مى‏كند در حالى كه روز فارغ از غوغا و سعى و تلاش و رفت و آمد نيست و با اين گرفتارى نه وقت كافى هست و نه فراغت قلب، چنانكه مى‏فرمايد: «انّ ناشة الليل هى اشدّ وطاً و اقوم قيلاً انّ لك فى النهار سبحا طويلاً».
انسان كامل به حكم اين كه يك موجود امكانى و از نظر قوا و نشاط روحى محدود است به هنگام انجام وظيفه، خصوصاً به وقت مقابله با جاهلان و افراد نادان، با يك نوع كم نشاطى و افسردگى روبرو مى‏گردد كه اگر افزايش يابد مايه دلسردى در انجام وظيفه مى‏شود، براى زدودن هر نوع زنگار دل، عبادت بهترين وسيله ارتباط با كانون قدرت و مركز كمال است كه به روح و روان، نيرو و نشاط بيشترى مى‏بخشد.
3- در سوره مزمل آياتى است كه حاكى از قيام پيامبر با گروهى از مؤمنان براى عبادت در شب مى‏باشد، چنانكه مى‏فرمايد: «ان ربّك يعلم انك تقوم ادنى من ثلُثَى اللّيل و نصفه و ثلثه و طائفة من الّذين معك» (مزمل /20)
«خداى تو مى‏داند كه تو با جمعى از افرادى كه با تو هستند نزديك به دو سوم و يا نصف و يك سوم شب را به عبادت مى‏گذارنى».
در حالى كه خدا عبادت در شب را براى رسول گرامى «نافله» مى‏داند ولى با اين حال، حضرتش به اندازه‏اى به آن امر قيام كرد كه قدمهاى او ورم كرد و آيه ذيل در اين مورد نازل گرديد:
«طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى الاّ تذكرة لمن يخشى» (طه /2-3)
«قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى بلكه مايه يادآورى است براى كسانى كه از مخالفت خدا بترسند».
 
بالا