خوشنویسی

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خوشنویسی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش سادهٔ مطالب و حتا طراحی حروف و صفحه آرایی متفاوت است. همچنین از آنجایی که این هنر جنبههایی از سنت را در دل خود دارد باید آن را تا حدی از تایپوگرافی که مبتنی بر ارزشهای گرافیکی مدرن و کارهای چاپی است متمایز کرد.

خوشنویسی تقریبا در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران در قله هنرهای بصری واقع است. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است حیرتانگیز میان تمامی اجزا و عناصر تشکیل دهندهٔ آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد.

اگر در نظر داشته باشیم که خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. آنگاه درمییابیم که ایجاد قلمهای تازه و یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک « مدول» ثابت درمیآید که تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدسالهاست که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب اساتید بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست. قرارگیری کلمات نیز- یعنی «کرسی»- هر سطر هر چند نه به صورت کاملاً پیشبینی و تکلیف شده - که ناممکن بودهاست - اما بهشکل «سلیقهمطلوب» زمینه زیبایی شناختی پیشنهادی خاص خود را دارا بودهاست.

منبع:ویکی پدیا

2390zmcf6drd329yc6.jpg
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خوشنویسی در کشورهای مختلف

y727h6vaziuh58t7oj.jpg



هرچند خوشنویسی در مشرق زمین اهمیت و توسعه کاملی یافتهاست اما اشکالی از آن را در کلیه فرهنگها میتوان یافت. واژهٔ خوشنویسی یا Calligraphy از قرن پانزدهم میلادی وارد دایرهٔ لغات فرهنگهای لاتینی شد و تنها پس از قرن نوزدهم به عنوان یک اصطلاح شناخته شده مطرح گشت، اما از دیر باز بهویژه در کشورهای خاور دور و کشورهای اسلامی ازجمله ایران، خوشنویسی به عنوان هنری شاخص مطرح بودهاست.

دراروپا اگرچه از دیرزمان دولت و کلیسا به زیبانویسی توجه نشان میدادند(مانند کتیبههای رومی و یا برخی نسخههای خطی انجیل) خوشنویسی در اروپا یک هنر فرعی و وابسته به کتابخانهها و محافل طلاب بود.

خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن میسازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد. در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود. به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پیدایش خط فارسی

lh6d1gsx0rbpesk092.jpg


پیش از اسلام خطوط گوناگونی از جمله میخی و پهلوی و اوستایی در ایران رواج داشتهاست اما با پیدایی دین اسلام نیاکان ما الفبا و خطوط اسلامی را پذیرا شدند. تاریخ شکل گیری خط عربی و شیوهٔ نگارش آن چندان به پیش از اسلام بر نمیگردد و تقریبا همزمان با گسترش اسلام و در سالهای آغازین فتوحات اسلامی شکل گرفت.

هرچند ایرانیان خط کنونی خود را از عربها وام گرفتهاند، با این حال در تکامل این خط و در تبدیل آن به هنر خوشنویسی نقش عمدهای داشتهاند. ایجاد نقطه و اِعراب در خط عربی را بهفردی بنام ابواسعد دؤلی الفارس و در سدهٔ اول هجری نسبت داده میشود که بیشتر برای جلوگیری از اشتباه خواندن قرآن توسط غیر عربزبانان ازجمله ایرانیان انجام شد

خط فارسی



خط فارسی، خط یا دبیرهای است که از آن برای نوشتن زبان فارسی استفاده میشود. این خط فارسیشدهٔ خط عربی است. از خط فارسی پس از ورود اسلام به ایران برای نگاشتن زبان فارسی استفاده شد، گرچه از تاریخ دقیق آغاز استفاده از این خط اطلاعی در دست نیست. قدیمیترین نوشتههایی که به زبان فارسی نو یا گویشهای بسیار نزدیک به آن وجود دارند به خطی غیر از خط فارسی نیز نگاشته شدهاند.

خط فارسی در کشورهای ایران و افغانستان خط رسمی است و در پیتغییر خط در تاجیکستان از سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸ میلادی) به لاتین و بعد سیریلیک، خط فارسی در این کشور کنار گذاشته شد. امروزه در تاجیکستان خط فارسی را خط نیاکان مینامند و کوششهایی برای بازگشت به این خط در این کشور وجود دارد.

الفبای خط فارسی


اساس خط فارسی با خط عربی یکی است، اما خط فارسی دارای ویژگیهایی است که آن را از خطوط عربی و اردو متمایز میسازد. چهار حرف «پ، چ، ژ، گ» مختص الفبای فارسی هستند چرا که واجهای متناظر آنها در عربی استاندارد وجود ندارد. علاوه بر این شکل بعضی از نویسههای خط فارسی با نویسهٔ عربی متناظر آنها تفاوت میکند. مثلاً «ک» فارسی در حالت پایانی یا تنها با سرکش نوشته میشود در حالی که «ک» عربی در این دو حالت بدون سرکش است و یا حرف «ی» در عربی با دو نقطه در زیر آن «ی» همراه است. تفاوتهای جزئی دیگری هم وجود دارد.

در الفبای فارسی و عربی بعضی مصوتها معمولاً نوشته نمی شوند که این مساله ممکن است موجب بروز ابهاماتی در فهم کلمه و یا جمله شود. برای اکثر این مصوتها علائم اختیاریای به این الفبا اضافه میشود که معروفترین آنها فتحه یا زبر (ـَ)، کسره یا زیر (ـِ) و ضمه یا پیش (ـُ) هستند.

معلوم نیست که زبان فارسی از چه هنگام بدین خط نوشته شد؛ قدیمیترین نوشتههایی که به زبان فارسی نو یا گویشهای بسیار نزدیک به آن وجود دارند به خطی غیر از خط فارسی نگاشته شدهاند.

ایرانیان در سدههای نخستین اسلامی به خطهای مانوی و پهلوی مینوشتند. در همین حال ایرانیان مسلمان نظیر یزید فارسی تلاش کردند شیوه نوشتن قرآن را که به خط نبطی بود و در آن ابهامات زیادی بود بهبود بخشند. در خط سریانی حروف بدون نقطه نوشته میشدند و مصوتهای کوتاه و برخی مصوتهای بلند مانند «ا» نوشته نمیشد. از آن رو که قرآن به زبان عربی بود، عربها در خواندن آن مشکلی نداشتند، ولی ایرانیان نمیتوانستند آن را بخوانند؛ ازاینرو ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی و خط اوستایی، نقش مهمی را در تکامل خط نوشتاری قرآن و در واقع خط عربی بازی کردند.

mnqq1gcrvzp0g0q.jpg




نمونه ایی از خط پهلوی
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
علت پیدایش الفبا

ixiptdah9uzque3omxla.jpg

الفبای فینیقی

چون در زبان مصری گاو را اوا میگفتند لذا در ترسیم گاو فقط سر آن را که به صورت الف بود رسم کردند و شتر که در زبان مصری جیمل میگفتند و به شکل هفت لاتین بود رسم کردند و جیم گفتند و همچنین بیت را که خانه باشد یک مربع مستطیل رسم میکردند در مرحله تقطیع فقط یک ضلع آن را رسم کردند و آن را ب نام نهادند و همین طرز تا آخر حروف الفباء و در نتیجه حروفی مستقل و باصدا تحصیل گردید و همگامی که فنیقیها با مصریها ارتباط یافتند این خط را گرفته تکمیل کردند و خط فنیقی بدست آمد. و از آن خط خطوط کوفی و یونانی و عبری و امثال آن تشکیل گردید.
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خوشنویسی اسلامی



a5cnftuvsffa8lnkxqn.jpg


نمونه ایی از خط کوفی


خوشنویسی همواره برای مسلمانان اهمیتی خاص داشتهاست. زیرا در اصل آن را هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن بلکه در اغلب هنرها بهکار میبردند. خوشنویسی یا خطاطی در کلیه کشورهای اسلامی همواره به عنوان والاترین هنر مورد توجه بودهاست. مردمان این سرزمینها بهویژه ایرانیان در اوج قدرت و نهایت ظرافت در این هنر تجلی یافت و خوشنویسی به مانند محوری در میان سایر هنرهای بصری ایفای نقش کردهاست. خوشنویسی از قرون اولیه اسلامی تا کنون در کلیه کشورهای اسلامی و مناطق تحت نفوذ مسلمانان با حساسیت و قدرت تمام در اوج جریانات هنری بودهاست.

قدیمیترین نسخه قرآن به خط کوفی است و به علی بن ابیطالب(ع) منسوب است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خطّ نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار خطّ کوفی منحنی و قوسدار است.

در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند که عبارتند از : محقق، ریحان، ثلث، نسخ، رقاع و توقیع. که وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور در هر کدام میباشد. همچنین او برای این خطوط قواعدی وضع کرد که یه اصول دواردهگانه خوشنویسی معروفند و عبارتند از: ترکیب، کرسی، نسبت، ضعف، قوت، سطح، دور، صعود مجازی، نزول مجازی، اصول، صفا و شأن.



یک قرن بعد از ابن مقله، ابن بواب برای خط نسخ قواعدی تازه ایجاد کرد و این خط را کامل نمود در قرن هفتم جمال الدین یاقوت مستعصمی به این خط جان تازهای بخشید و قرآن کریم را برای چندین بار کتابت نمود.
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
سیر تحولات

pbyq40chksh1g938zq6y.jpg

برگی از قرآن به خط کوفی - ایران - قرن یازدهم


قدیمیترین نسخههای قرآن به خط کوفی است. پس از قرن پنجم هجری، خط کوفی تقریباً جای خود را به خط نسخ داد که حروف آن بر خلاف حروف زاویهدار کوفی منحنی و قوسدار است. در اسپانیای مسلمان، نوعی خط بهوجود آمد که حاصل تماس اندلس با مسیحیان غربی است.

خط عربی در آغاز به نوعی از خط نسخ که برگرفته از شیوه نگارش خط نبطی بود نوشته میشد. خط کوفی نیز بر آن اضافه شد که گفته میشود در کوفه رایج شد و این همان خطی است که کاتبان اصلاحات خود را بر آن اعمال کردند که بزودی در خط نسخ نیز انجام شد. سریانیهای مقیم شام خط عربی را با چند شکل مینوشتند که از آن میان، خط سطرنجیلی ویژه کتابت تورات و انجیل بودهاست. خط کوفی تحت تاثیر خط سطرنجیلی برای نگارش قرآن پدید آمد.

بعدها در دوران عباسیان، خطهای دیگری نیز برای نگارش الفبای عربی رواج یافت که شامل قلم جلیل، قلم سجلات، قلم دیباج، قلم اسطور مار بزرگ، ثلاثین، قلم زنبد، قلم مفتح، قلم حرم، قلم مد مرات، قلم عمود، قلم قصص و قلم حرفاج و برخی خطوط دیگر بود.

در زمان مأمون عباسی نویسندگی، ترجمه و امور دیوانی اهمیت پیدا کرد و کاتبان در نیکو ساختن خط به رقابت پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی و مانند آنها پدیدار شد. درنتیجه خط کوفی به بیش از بیست شکل درآمد. ولی قلم نسخ اولیه، کم و بیش بههمان شکل در میان مردم و برای تحریر مطالب غیررسمی رایج بود تا آنکه ابن مقله خوشنویس نامی (درگذشت: ۳۲۸ه.ق با نبوغ خود نیاز به بازبینی خطوط را درک کرد و خطوط مشخص و قواعد معینی را مطرح کرد.

خطوط ششگانه



در اوایل قرن چهارم سال ۳۱۰ هجری قمری ابن مقله بیضاوی شیرازی خطوطی را بوجود آورد که به خطوط ششگانه یا اقلام سته معروف شدند. در واقع این خطها توسط او از بین اقلام مختلف انتخاب شد و وی در زیبا کردن آنها ابتکاراتی بخرج داد.خطوط ششگانه یا اقلام سته که از آنها بهعنوان خطوط اصول هم نام برده میشود، شش خط اصلی در خوشنویسی اسلامی هستند که در تمامی کشورهای اسلامی ازجمله ایران رواج داشته اند و هنوز هم اغلب آنها مورد استفاده خوشنویسان هستند. هر یک از این خطوط یا قلمها دارای قواعد و نظم معینی میباشند. ابداع این خطوط را به ابن مقله وزیر نسبت دادهاند.این خطها که به «خطوط اصول» نیز مشهورند عبارتند از:

* محقق
* ریحان
* ثلث
* نسخ
* رقاع
* توقیع

وجه تمایز آنها اختلاف در شکل حروف و کلمات و نسبت سطح و دور (حرکتهای مستقیم یا منحنی در شکل حروف) در هر کدام میباشد.که بعدا درمورد اینها توضیحات بیشتری داده می شود.
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خطوط مختلف خوشنویسی اسلامی

hizgy54ii96twyqzvdr.jpg



خوشنویسی اسلامی انواع مختلفی از شیوههای گوناگون دارد که به آنها کلک، خط و یا قلم میگویند این قلمها که در زمانها و سرزمینهای مختلف اسلامی رایج بوده، اغلب کم و بیش درکنار هم به حیات خود ادامه دادهاند فقط در برحههای از زمان یا مکانهایی خاص از اهمیتشان کاسته شده یا ارج و قربی ویژه یافتهاند. مهمترین این خطوط عبارتند از:

* کوفی
* بنایی
* نسخ
* ثلث
* محقق
* ریحان
* تعلیق
* توقیع
* اجازه
* جلی
* دیوانی
* دیوانی جلی
* دیوانی خفی
* رقاع
* رقعه
* مسلسل
* سنبلی
* آندلسی یا مغربی
* سیاق
* شجری
* شکسته
* نستعلیق
* شکستهنستعلیق
* معلی

اساتید خوشنویسی


در سراسر کشورهای اسلامی و در طول چهارده قرن تاریخ آن هنرمندان زیادی در ارائه آثار ارزشمند خوشنویسی درخشیدند که عمده آنها برخاسته از تمدنهای ایران، عثمانی و هند بودند.

چهار تن از خوشنویسان نامی که در چهار خط ثلث، نسخ، نستعلیق و شکستهنستعلیق سرآمد بودهاند و به «ارکان اربعه هنر» خوشنویسی مشهور گشتهاند عبارتند از:

* در خط ثلث: یاقوت مستعصمی (۶۹۸ هجری قمری)
* در خط نسخ: میرزا احمد نیریزی (اواسط قرن ۱۲)
* در خط نستعلیق: میرعماد حسنی (۱۰۲۴ هجری قمری)
* در خط شکستهنستعلیق: عبدالمجید طالقانی (۱۱۸۵ هجری قمری)
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
سير تکاملى خوشنوسى در ايران طبق آنچه که در رسالات و کتب مؤلفان مشهور بعد از اسلام آمده، اولين شخصى که خط نوشت ”مرا مر ابن مرّه“ از شبه جزيرهٔ عربستان بود و اولين کسى که در صدر اسلام قرآن نوشت و به حسن خط شهرت داشت خالد ابن ابوهياج بود که براى عمر بن عبدالعزيز قرآنى با زر نوشت. بعد از آنکه کوفه بهصورت شهر بزرگى درآمد، خط کوفى در اين شهر رواج يافت و رونق گرفت و به خط کوفى شهرت يافت. قديمىترين قرآن به خط کوفى متعلق به اواخر قرن سوم هجرى است. بعداً نسخ در کتابت قرآن بجاى خط کوفى بکار رفت و در قرن بعد خطوط ديگرى توسط خوشنويسان ايرانى پديد آمد و تا مدتها بعد از تکوين خط هاى عربي، خوشنويسى مقامى والاتر و بالاتر از نقاشى داشت.

خطى که در قرون اسلامى در ايران رواج داشته و به آن خوشنويسى مىکردهاند و امروزه نيز خطى رسمى است، در اصل از الفباى عربى مىباشد. عربها پيش از اسلام بر اثر ارتباط با اقوام متمدنتر با خط و زبان نبطى و سريانى آشنا شده بودند و از هر يک از اين دو خط استفاده مىکردند. خطهاى نبطى و سريانى از خطوط سامى بود و تقليد آن براى عربها امکانپذير. خط اولى منشأ خط نسخ شد و دومى اصلى خطّ کوفى است. بعد از اسلام ظاهراً هر دو خط بهکار مىرفته است. خط نسخ بيشتر براى تحرير نامهها و خط کوفى براى کتابت مصحفها، کتيبهها و سکهها استفاده مىشد.
از اواخر دورهٔ امويان و اوايل عباسيان قلمرو خط عربى وسعت يافت و بهتدريج در ايران ومصر و شمال آفريقا انتشار و رواج يافت و کمکم از دو خط مذکور اقلام ديگرى پديد آمد.
قبل از اسلام در ايران انواع خط از جمله خط ميخي، پهلوى و اوستايى رايج بود و حتى از آثار برجاى مانده چنين برمىآيد که ايرانيان در نوشتن آنها هماهنگى و ضوابط خاصى داشتهاند. اما با پذيرش اسلام توسط ايرانيان، خط و زبان قرآنى رواج يافت.
در آخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري، شخصى به نام ابن مقلد بيضاوى شيرازي، وزير مقتدر خليفهٔ عباسى و برادرش ابوعبدا... حسن به هرج و مرج در اقلام گوناگون پايان دادند و با تکميل اقلام موجود (چهارده نوع) و هندسى کردن ابعاد حروف و تعيين اساس قواعد دوازدهگانه در خط، خوشنويسى را تحت ضابطه در آوردند و پايهٔ خطوط را بر سطح و دور نهادند.
خط نسخ از زمان ابن مقلد به بعد به قالبى بهتر درآمد و شهرت قابل توجهى يافت.
ابن مقلد قواعد خوشنويسى را به دو بخش تقسيم کرده است: حسن تشکيل و حسن وضع. حسن تشکيل قاعدهٔ اصول و نسبت از آن پديد مىآيد و ديگرى حسن وضع که قواعد ترکيب و کرسى از آن استفاده مىشود.
بعد از ابن مقلد خطاطان ديگر نيز بهتدريج اين اصول را بسط دادند. اين قواعد عبارتند از:
- قاعدهٔ اصول: قوت، ضعف، سطح، دور، صعود، نزول، سواد، بياض، ارسال. يعنى حسن نگارش حروف و استحکام آنها از جهات مذکور.
- قاعدهٔ نسبت يا تناسب: يعنى حروف و شکلهاى مشابه هم، در همهٔ موارد به يک اندازه باشند.
- قاعدهٔ ترکيب: يعنى آميزش هماهنگ و دلپذير حروف، کلمات، جملهها و سطرها با يکديگر به گونهاى که از حسن ترکيب برخوردار باشد.
- قاعدهٔ کرسى: يعنى نوشتن با توجه به خط کرسى انجام شود.
دو اصطلاح صفا و شأن صفت خطى است که به مرحلهٔ کمال رسيده باشد. صفا حالتى است که طبع را شاد و چشم را روشن سازد. و شأن کيفيتى است از خط که چون پديد آيد خطاط به نگريستن در خط مجذوب شود و احساس خستگى نکند.
بعد از ابن مقله، ابن بوّاب، در ضمن بکار بستن قواعد دوازدهگانه، با سنجش حروف با ميزان نقطه، قواعدى را در خوشنويسى پيشنهاد کرد و با دقت در تراش قلم و انتخاب مرکب و نيز با ترتيب شاگردان متعدد در تکميل اقلام ثلث و نسخ و رقاع تأثيرگذار بود.
طى دو قرن پس از ابن بّواب، خوشنويسى توسط خطاطان متعدد رونق گرفت؛ تا اينکه ياقوت مستعصمى ظهور کرد و از ميان اقلام متعدد رايج شش قلم ثلث، نسخ، ريحان، محقق، توقيع و رقاع را برگزيد و در زيبا گرداندن آنها ابتکاراتى بهخرج داد. اقلام سته به خطوط اصول نيز مشهورند.
خوشنويسان ايراني، خطى وزين و سبک روح را از خط تعليق مشتق ساختند که نستعليق نام گرفت. نستعليق که از واژههاى نسخ و تعليق شده در قرن نهم هجرى توسط ايرانىها ابداع شد و همچنان نيز خط ملّى آنان محسوب مىشود. واضع خط نستعليق ميرعلى تبريزى بود، که قواعد پيچيدهٔ حاکم بر آن را نيز تدوين نموده در زمان سلطنت شاه طهماسب (۹۳۰-۹۸۴ هـ .ق) خط نستعليق جاى نسخ را گرفت و خط منتخب براى نگارش ديوانهاى شعر، داستانهاى حماسى و ديگر رواوين گرديد. يک قرآن کامل به خط نستعليق نيز موجود است که اين نسخهٔ منحصر بفرد که براى کتابخانه شاهطهماسب در سال ۹۴۵ هـ . توسط شاهمحمود نيشابورى کتابت شده است که نمايش قدرت و زيبايى خط نستعليق به شمار مىآيد. دوران سلطنت شاهعباس بزرگ، دورهٔ طلايى خط نستعليق به شمار مىرود. در اين دوران خوشنويسان بنامى رسد کردند که معتبرترين آنها ميرعماد حسينى است.
در قرن نهم همچنين خورشيد بلندپايه خط و خوشنويسى سلطان على مشهدى ظهور نود و شهرتش در زمان حيات عالمگير شد.
در قرن دهم ستارگان بسيارى چون شاه محمود نيشابوري، سلطان محمد خندان، بابا شاه تربتي، پيرمحمد شاگرد ميرعلي، سيد احمد مشهدي، محمود سياوشاني، شيخ مرشدالدين شيرازي، شاهمحمد مشهدى در آسمان هنر خوشنويسى اين سرزمين درخشيدند. ميرعلى هروى استاد الاساتيد خط نيز در اين دوران ظهور کرد. وى قواعد خط را به نظم در آورد و آثارى چون هفت اورنگ جامي، چهل حديث (سه نسخه)، گلستان سعدي، و بسيارى از آثار ادبى و فرهنگى اين سرزمين را به قلم جادويى خود مزين کرد.
از مهمترين حوادث خط و خوشنويسى در قرن دوازدهم، ظهور درويش عبدالمجيد طالقانى استاد مسلم خط شکسته است. از بزرگان ديگر خط در اين قرن احمد نيريزى است. او از نسخنويسان بزرگ زمان خود است و در نستعليق و شکسته نيز مهارت دارد.
در قرن دوازدهم هجرى خط نسخ متمايل به نستعليق گرديد و در قرن سيزدهم و چهاردهم هجرى قمرى بهتدريج به خوشنويسى و نستعليق توجه شده است و مشاهير عمده اين هنر عبارتند از: وصال شيرازى و فرزندانش، ميرزا محمدرضا کلهر، ميرزا غلامرضا اصفهاني، و عمادالکتاب.
خط نستعليق به دست هنرمندان ايرانى متولد شد، ميرعماد حسنى آنرا به درجهٔ کمال رسانيد و تا زمان ميرزا محمدرضا کلهر ادامه يافت.
در دورهٔ معاصر على اکبر کاوه، حسن زرين خط، سيد حسين و سيد حسن ميرخانى و هنرمندان بنام ديگرى در اين خط و شيوه هنرنمايى داشتهاند
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
خطوط ايرانى خطهاى ايرانى تعليق، نستعليق و شکسته نستعليق مىباشد. با ضابطهمند شدن خط تعليق در دوران صفويه، مقدمات ظهور نستعليق فراهم شد. اين دو خط در ميان ايرانيان و ملل ترک وارد و زبان رشد يافت و سهم مهمى در پيشبرد خوشنويسى اسلامى داشت. خط شکسته نيز از ابداعات ايرانياناست که در پيوند با تعليق و نستعليق قرار دارد.
تعلیق
نستعلیق
شکستهٔ نستعلیق
تعليق
از قرن پنجم هجرى در نسخ تحريرى (شيوهٔ ايراني)، بتدريج دگرگونىهايى پديد آمد و از اواسط قرن هفتم بر اثر تکامل قلم ايرانى خطى بوجود آمد که مقتبس از آن و نيز خط توقيع و رقاع بود و بنام خط تعليق کمال و رواج يافت. اين خط در تحرير کتابها و ديوانهاى شعر يکار مىرفت و تا قرن هشتم رو به تکامل رفت.

نياز به سرعت در نوشتن باعث شد تا پيوستگى حروف و کلمات مجاز شود و خطى بوجود آمد که شکسته تعليق ناميده شد. اين قلم خاص کاتبان ديوان بود که گاهى ”ترسّل“ نيز ناميده شده است. امروزه خطاطان ايرانى با تعليق کمتر آشنايى دارند. پس از رواج خط تعليق، عثمانىها و مصرىها در آن تصرفاتى موافق با سليقه خود ايجاد کردند و شيوهٔ خود را ”ديواني“ ناميدند.
نستعليق
در بين انواع خوشنويسى که از ابتداى اسلام تا بحال وجود داشته است، نستعليق زيباترين نوع خوشنويسى محسوب مىشود؛ بطورى که آن را ”عروس خطوط اسلامي“ لقب دادهاند. نستعليق که آميختهٔ دو خط تعليق و نستعليق گفته شده، توسط ميرعلى تبريزى به کمال دست يافت و حرکتى نو آغاز شد.

خط نستعليق از همهٔ شرايط زيبايى برخوردار است؛ از آن جمله: اعتدال، موزوني، استواري، تناسب، حسن ترکيب و همآهنگى ذوق و سليقه. علاوه بر زيبايى منظر، سهولت و سرعت تحرير نستعليق و نيز آسانى قرائت کلمات و سطور از موجبات رواج آن بوده است. نستعليق خطى است با قاعده و حروف اين خط را ملهم از زيبايى طبيعت دانستهاند.
در سى - چهال سال اخير تا امروز توجه به خط نستعليق روزافزون بوده است و خوشنويسانى توانا در اين زمينه ظهور کردهاند. از هنرمندان خوشنويسى نستعليق معاصر که در ترويج آن در دوران معاصر تلاش کرده و موجب رونق و ترويج اين نوع خط شدهاند، مىتوان از عمادالکتاب، سيد حسين ميرخاني، سيد حسن ميرخاني، علىاکبر کاوه را مىتوان نام برد.
اصول خط نستعليق امروزه همان است که ميرعماد لحاظ کرده بود. هنرمند قرن سيزدهم بنام محمدرضا کلهر در چارچوب شيوۀ ميرعماد تغييراتى ايجاد کرد که در زيباتر شدن و تطبيق آن با صنعت چاپ در آن زمان، نقش اساسى داشت. ميرزا غلامرضا اصفهانى نيز از هنرمندان همين دوره است که نستعليق را بسيار استادانه مىنوشت.
بهرحال بارزترين مشخصهٔ نستعليق زيبايى آن است.
شکستهٔ نستعليق
از انواع خوشنويسى ايران، خط شکسته نستعليق است که داراى پيچشها و حرکتهاى بسيار زيبايى است. مشخصهٔ بارز آن رواننويسى و تندنويسى است.
اين خط از ابداعات ايرانيان است که مستقيماً در پيوند با تعليق و نستعليق مىباشد. از اوايل قرن يازدهم و آخر دورهٔ صفويه، خط شکسته نستعليق بدليل کثرت کاربرد و نياز به تندنويسى بوجود آمد. مهمترين خوشنويس اين خط، درويش عبدالمجيد طالقانى (نيمه دوم قرن ۱۲) است. ابداع و استخراج شکسته نستعليق را از نستعليق در اوايل قرن يازدهم به مرتضى قليخان شاملو و برخى نيز به محمد شفيع هروى معروف به شفيعا نسبت دادهاند.
هنرمند ديگر اين خط سيد على اکبر گلستانه در قرن سيزدهم است که شيوهٔ درويش عبدالمجيد را ادامه داد.
شکسته نستعليق بعد از يک دوران کوتاه رکود، امروزه مورد توجه خوشنويسان واقع شده است. حروف و کلمات در اين نوع خوشنويسى از شکلهاى متنوع زيبايى برخوردار است. حرکت در اين خط از نستعليق آزادتر است.
از شکسته نستعليق براى نوشتن متنهاى ادبى و شاعرانه فارسي، پيامهاى شاد و کارتهاى تبريک بهره گرفته مىشود اين نوع خوشنويسى در نقاشيخط و گرافيک نيز کاربرد وسيعى دارد.
 

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
ساير خطوط1 اقلام ستّه (شش قلم) شامل ثلث، نسخ، محقق، توقيع، رقاع و ريحان است. اين اقلام توسط ياقوت مستعصمى از بيان اقلام مختلف انتخاب شد. وى در زيبا کردن اين خطوط ابتکاراتى بخرج داد و در واقع اين خطوط توسط وى ظهور کرد. اين اقلام به خطوط اصول نيز مشهورند.
کوفی
ریحان
توقیع
رقاع
ثلث
نسخ
محقق
کوفى
نخستين نوع خوشنويسى که قرآن به آن نوشته شد کوفى بود. بعد از ظهور اسلام در ايران، اين خط نيز رواج يافت.
با تأسيس شهرهاى کوفه و بصره در دومين دههٔ شکوفايى اسلام، دانشمندان گرانقدرى بوجود آمدند که توجه زيادى به زبان و خط عربى داشتند و کوفه نقش تعيينکنندهاى در خط مکّى - مدينهاى داشت؛ و خط جديدى پديد آمد که بنام خط کوفى مشهور شد.
خط کوفى در نيمه دوم قرن اول هجرى به اوج خود رسيد و سه قرن دوام يافت.

بطورکلى خط کوفى در دون نوع ظاهر شده است. يکى تحريري، کتابتي، ساده و تزئينى و موشّح و ديگرى کوفى بنّايى ومعقّلي.
خط کوفى تزئيني، از قرن دوم هجرى عامل بسيار مهمى در هنر اسلامى براى سورههاى قرآن مجيد، نوشتههاى روى سکهها و لوحههاى يادبود بشمار مىآمد. اما مهمترين جلوۀ خط کوفى تزئينى را بايد در قرن چهارم هجرى در کتيبههاى سلجوقى که در اواخر حکومت خلفاى عباسى فعاليت داشتند، جستوجو کرد. از قرن چهارم به بعد خط کوفى به تنهايى شکل تزئينى يافت و اين تحول تا اواخر قرن پنجم هجرى ادامه يافت. از اين زمان به بعد خط کوفى عملکرد اصلى خود را از دست داد و صرفاً تزئينى گشت.
خط بنايى يا معقلى خطى است بدون دور و متکى بر سطح. خط بنايى تشکيل شده از خطوط مستقيم عمود برهم که زوايايى را بوجود مىآورد.
اصل و منشأ خط کوفى از خط سريانى است. خط کوفى ايرانى نيز براساس نتايج برخى پژوهندگان معاصر در آثار بازمانده کشف شده است. اين خط کوفى شيوهٔ خاصى داشته با حروف منفصل که با خاطى مويين به يکديگر پيوسته و در آن شباهتى با خط اوستايى و پهلوى يافت شده است که آن را کوفى شيوهٔ ايرانى ناميدهاند.
خط کوفى در ايران تا مدت پنج قرن معمول بوده است که بيشتر در کتابت قرآن و تزئين ابنيه و کتب، ظروف و ... بکار مىرفته است.


ثلث
خط ثلث با ساختارى ايستا و موقر، بيشتر در تزئين کتابها و کتيبهها بکار مىرفته است. انواع گوناگون ثلث تزئينى توسط ابنبواب و ياقوت ابداع شده که براى کتابت قرآن و ديگر کتب مذهبى بکار مىرفته است. ابنبواب زيبايى و ظرافت را با خط ثلث همراه کرد.
خط ثلث در ايران براى نوشتن عنوان سورههاى قرآن کريم، پشت جلدنويسي، سرلوحهها، و بخصوص در کتيبهها و کاشىکارىها بکار رفته است و هنوز نيز رايج مىباشد.

ريحان
خط ريجان از خط نسخ مشتق شده است؛ اما از خط ثلث نيز بهره گرفته است ولى از آن ظريفتر است. خط ريحانى بسيار نزديک به خط محقق است. اين خط از ابداعات على ابن - عبيدالله ريحانى است و به همين دليل نام ريحانى گرفته است. برخى نيز آن را به ابنبواب نسبت مىٔهند، زيرا براى اين خط و زيباسازى آن تلاشهاى شايانى کرده است.
برخى نيز خط ريحان را مشتق از خط محقق مىدانند که سالها پس از آن پديد آمده است. اين خط همهٔ محاسن و ويژگىهاى خط محقق را دارد. ولى ظريفتر از آن نوشته مىشود و به ظرافت و لطافت ممتاز است
 
بالا