انسان و عالم برزخ

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
انسان و عالم برزخ

محمد مظاهرى




پيشگفتار

بسم الله الرحمه الرحيم




الحمد لله رب العالمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين و لعنه الله على اعدائهم اجمعين الى يوم الدين .

چون بر اثر رفت و آمد بيشتر با مردم ، در مراسم شهداء و اموات و شنيدن نوع سؤ الاتى كه در اين مورد داشتند، به

اين احساس رسيدم : اكثر مردم نسبت به مسائلى از قبيل فائده خيرات و صدقات براى اموات ، نتيجه خيرات و

صدقات در عالم برزخ به آنها مى رسد يا منحصر به روز قيامت است ؟ اموات ، خيرات دهندگان را مى شناسند؟ و ده

ها مسائل ديگر بى خبر هستند در حالى كه دانستن اين مسائل در سر نوشت اموات و عاملين ، اثرات و نتايج

بسزايى دارد، و چه بسا انسانى كه از دنيا رفته و به حسب اعمال گذشته خود اهل جهنم است ، يا انسان زنده اى

كه عاق والدين خود شده ولى بر اثر توجهى كه به پدر و مادر از دنيا رفته خود دارد، اهل بهشت مى شود و عاقبت

بخير مى ميرد.از اينرو بر آن شدم مطالبى هر چند كوتاه و خلاصه پيرامون چگونگى انسان در عالم برزخ جمع آورى و

در اختيار علاقه مندان قرار دهم تا به خواست خداوند منّان در ارتقاء فرهنگ اسلامى جامعه مؤ ثر باشد.




رويا يك واقعيت است



ممكن است خيال شود آن چه انسان در عالم خواب مشاهد مى كند بدون استثناء قابل خدشه بوده و منشاء همه

آنها خيالات باطل روزانه است كه در شب روح انسان را به خود مشغول مى دارد، در صورتى كه به عقيده حكما: خواب

اتصال روح انسان بعالم غيب ما فوق الطبيعه و كشف مغيبات است (1)

و در اينكه بسيارى از روياها يك حقيقت و واقعيت انكارناپذير است و در بسيارى موارد رويا كاشف امورى نسبت به

آينده است ، هيچ شك و ترديدى وجود ندارد.

مرحوم كلينى در كتاب كافى به نقل از حضرت رضا (ع ) آورده است :

... عن الرضا عليه السلام قال : ان رسول الله (ص ) كان اذا اصبح قال لاصحابه : هل من مبشرات ؛ يعنى به الرويا.(2)

سيره دائمى و مستمر حضرت خاتم الانبياء (ص ) اين چنين بود كه هر روز صبح به اصحاب خود مى فرمودند: آيا

بشارت خوبى هست ؟ و مقصودشان از اين كلام اين بوده كه آيا كسى خواب خوبى ديده است ؟.

و در همان كتاب به نقل از حضرت امام باقر عليه السلام آورده است :

... عن ابى جعفر عليه السلام قال : قال رجل لرسول الله (ص ) فى قول الله عز و جل : لهم البشرى فى الحياه الدنيا

قال هى الرويا الحسنه يرى المومن فيبشربها فى دنياه (3)

مردى از رسول خدا(ص ) در مورد آيه شريفه لهم البشرى فى الحياة الدنيا سوال كرد كه مقصود از بشارت در دنيا چيست ؟

رسول خدا (ص ) در جواب فرمودند: مقصود روياهاى صادقى است كه مؤ من مى بيند و تعبير نيك آنها بشارتى است

براى آنها.

از دو حديث فوق استفاده شد كه روياهاى صادق در حديث اول صريحا به عنوان مبشرات ؛ يعنى خوابهاى خوبى كه

حامل بشارت براى مؤ من است معرفى شده و در حديث دوم ، رسول خدا (ص ) بشارت در سوره يونس

را به رؤ ياهاى صادق مؤ من تفسير فرموده كه حقايقى را نسبت به آينده به مؤ من مى فهماند و اين هر دو، دليل بر

اين است كه يك قسم از رؤ يا حقيقت دارد و يك واقعيت است ، نه اينكه تصور شود همه انواع رؤ ياها بجز خيالات باطل

چيز ديگرى نيستند.

 

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
علت پيدايش رؤ يا




شايد اكثريت قريب به اتفاق مردم جهان كه با پديده خواب ديدن (رؤ يا) آشنايى دارند

خيال كنند رؤ يا چيزى است كه جزء خلقت و سرشت بشر بوده و همزمان با خلقت حضرت آدم ابى البشر (ع )

خواب ديدن (رؤ يا) نيز خلق شده و انسانهاى اوليه هم حقايق و واقعياتى را در خواب مى ديده اند،

در صورتى كه از كلمات و سخنان ائمه معصومين سلام الله عليهم خلاف اين تصور استفاده مى شود.

در اين مورد به يك حديث از كتاب تفسير نورالثقلين بسنده مى شود:

فى روضه الكافى عن بعض اصحابنا، عن على بن العباس ، عن الحسن بن عبدالرحمان عن ابى الحسن (ع ) قال :

ان الا حلام لم تكن فيما مضى من اول الخلق ، و انما حدثت ، فقلت : و ما العله فى ذلك ؟ فقال (ع ): ان الله عز ذكره

بعث رسولا الى اهل زمانه فدعاهم الى عباده الله و طاعته ، فقالوا: ان فعلنا ذلك ، فما لنا؟ فو الله ما انت باكثرنا مالا و

لا باعزنا عشيره ، فقال : ان اطعتمونى ادخلكم الله الجنه ، و ان عصيتم ادخلكم الله النار فقالوا: و ما الجنه و النار؟

فوصف لهم ذلك ، فقاالوا: متى نصير الى ذلك ؟ فقال : اذا متم ، فقالوا: لقد راينا امواتنا صاروا عظاما ورفاتا، فازدادوا له

تكذيبا و به استخفافا، فاحدث الله عزوجل فيهم الاحلام ، فاتوه فاخبروه بما راوا و ما انكروا من ذلك ، فقال (ع ): ان الله

عزوجل اراد ان يحتج عليكم بهذا، هكذا تكون ارواحكم اذا متم ، و ان بليت ابدانكم ، تصير الارواح الى عقاب حتى تبعث

الابدان .(4)


تفسير نورالثقلين از جلد هشتم كافى بنقل از حضرت موسى بن جعفر(ع ) مى گويد درابتداء خلقت انسان ديدن در

خواب (رويا) وجود نداشته ولى بعد بوجود آمده است رواى حديث مى گويد: به حضرت گفتم : چه علتى داشت ؟

حضرت فرمود: خداوند تبارك و تعالى پيامبرى براى هدايت مردم آن زمان فرستاد، او نيز مردم زمان خود را به عبادت و

اطاعت از خداوند فرا خواند، گفتند: اگر عبادت كنيم چه بهره اى خواهيم برد؟ پيامبر گفت : اگر اطاعت كنيد شما را

داخل بهشت مى كند و اگر نافرمانى كنيد شما را به جهنم مى برد.پرسيدند: بهشت و جهنم چيست ؟ براى آنها

توضيح داد.

گفتند: چه وقت است ؟ گفت : پس از مرگ .گفتند: بسيار ديده ايم كه پس از مرگ استخوانهاى مردگان پوسيده و

بدن هاى آنها از ميان مى رود و خلاصه هر چه بيشتر براى آنها توضيح مى داد و آنها را موعظه مى كرد، بيشتر آن

حضرت را انكار مى كردند تا اينكه خداوند ديدن در خواب (رويا) را بر آنها ايجاد فرمود و از اين پس هر وقت به خواب مى

رفتند مناظرى را در خواب مشاهده مى كردند.پيش پيامبر آمدند و آنچه را در خواب ديده بودند تعبير آنرا از او پرسيدند،

پيامبر تعبير خواب آنها را بيان كرد و سپس فرمود: همين طورى كه هنگام خواب روح از بدن شما خارج مى شود و به

جاهاى مختلفى مى رود و انواع غذاهاى را مى خورد و... وقت مردن ، روح انسان بطور كلى از بدن خارج شده و

همچنان باقى است و از نعمت هاى خدا بهره مند مى شود تا وقتى قيامت بر پا شود، اين بدنها را دوباره زنده مى كند

و به بهشت و يا جهنم مى برد و فرمود: خداوند خواسته است با اين رؤ ياها حجت را بر شما تمام كند و به شما

بفهماند: گر چه بدن هاى شما مى پوسد ولى روح زنده و سالم است و در انتظار قيامت بسر مى برد.

در ارتباط با حديث فوق توجه به مطالب زير خالى از لطف نيست :

1- گر چه در سند حديث شخص على بن العباس الجرازينى الرازى وجود دارد و متخصصين علم رجال او را اهل غلو

تشخيص داده و اخبار وى را به همين جهت ضعيف دانسته اند، ولى از اين بابت كه غالى بودن او دخالتى در اين حديث

از جهت موضوع ندارد و از طرفى با كذاب بودن قابل مقايسه نيست ، بنابراين حديث مذكور از جهت سند مورد قبول

است .

2- ممكن است استبعاد شود كه چگونه ممكن است رؤ يا همزمان با خلقت انسان خلق نشده باشد زيرا طبيعى

است كه وقتى هنگام خواب روح از بدن خارج شود مشاهداتى دارد و انسان ، ناگزير خواب مى بيند؟

پاسخ اين استبعاد اين است كه : به كرات خوابيده ايم و روح از بدنمان خارج شده و خوابى هم نديده ايم مگر اندك

زمانى كه در خواب ديده ايم فلان كار را انجام داده و يا فلان شخص را ملاقات نموده ايم .

3- حديث فوق بيان گر اين حقيقت است كه خداوند متعال بندگان خود را از راه رؤ يا متنبه نموده و از اين راه هدايتشان فرمود.

آنها از اين راه فهميدند گر چه بدن انسان پس از خارج شدن روح مى پوسد و نابود مى شود ولى روح كه ميوه اين بدن

و تكامل يافته در اين بدن است ، پس از خارج شدن از بدن در عالم ديگر ظاهر شده و به زندگى خود ادامه مى دهد.



انواع رؤ ياها


طبق احاديث اهل بيت (ع ) رؤ يا به سه قسم تقسيم شده است كه فقط يك قسم از آن ، مورد بحث است .مرحوم

كلينى در كتاب كافى به نقل از تفسير على بن ابراهيم آورده است :

على بن ابراهيم ، عن ابيه ، عن ابن ابى عمير، عن سعد بن ابى خلف ، عن ابى عبدالله (ع ) قال :

الرؤ يا على ثلائه وجوه : بشاره من الله للمؤ من ، و تحذير من الشيطان ، و اضغاث احلام (5)
حضرت صادق (ع ) فرمودند: رؤ يا بر سه قسم است : يكى خوابى كه در آن از خداوند بر مؤ منان بشارت است ، دوم

خوابى كه از شيطان ، ترس و وحشت است ، و سوم خوابى كه خيالات است و در آن بهره اى وجود ندارد.

پس در اين حديث و نظائر آن (كه از نقل آن به علت رعايت اختصار خوددارى كرده ايم ) خواب را بر سه قسم تقسيم

نموده كه يك قسم از آن رؤ ياهاى صادق است . سخن ما نيز از اين پس ، پيرامون رؤ ياهاى صادق است .

 

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
شرايط رؤ ياهاى صادق





اين گونه نيست كه هر رؤ يايى ، رؤ ياى صادق و داراى بشارت باشد، بلكه رؤ ياى صادق داراى شرائطى است كه در

برخى احاديث معتبر بيان شده است .

مرحوم شيخ كلينى در حديث طولانى به نقل از ابابصير از حضرت امام صادق (ع ) كلامى را در اين ارتباط نقل نموده و

ما به آن مقدار از حديث كه مورد نظر است اكتفا مى كنيم :



... واما الصادقه اذا رآها بعد الثلثين من اليل مع حلول الملائكه و ذلك قبل السحر، فهى صادقه لاتخلف ان شاء الله الا

ان يكون جنبا او ينام على غير طهور و لم يذكر الله عزوجل حقيقه ذكره ، فانها تختلف و تبطى على صاحبها(6)



حضرت فرمودند: اما رؤ ياى صادق بعد از دو سوم شب و قبل از سحر است كه ملائكه نيز حاضر مى شوند، اين رؤ ياى

صادق است و انشاءالله تخلف پذير نيست مگر اينكه خواب بيننده جنب باشد و يا بدون وضو خوابيده و نام خداى متعال

را بر زبان جارى نكرده باشد.

حديث مذكور براى رؤ ياى صادق سه شرط ذكر نموده :

الف رؤ ياى صادق در ثلث سوم شب (قبل از سحر) واقع مى شود.

ب خواب بيننده بايد پاك باشد و با وضو بخوابد.

ج هنگام خوابيدن بسم الله الرحمن الرحيم بگويد، با اين شرائط ملائكه حضور مى يابند و در طول مدتى كه مؤ من

خوابيده ملائكه همراه هستند و اگر در اين حال خواب ببيند، آن رؤ يا، رؤ ياى صادقى است كه انسان به آن خواهد

رسيد انشاء الله .



 

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
شرايط تعبير كنندگان رؤ يا




از اين نظر كه همه مردم در مورد تعبير خواب اطلاعات كافى ندارند ناگزير بايد براى فهميدن تعبير خوابهاى خود به

كسانى كه عالم به تعبير خواب هستند مراجعه كنند.و چون رؤ يا براى خواب بيننده سرى از اسرار است لذا صاحب

رؤ يا نبايد رؤ ياى خود را براى كسى مطرح نمايد.از اينرو در اخبار و احاديث و برخى آيات قرآن شريف براى تعبير

كنندگان رؤ يا شرائطى را در نظر گرفته اند صاحبان رؤ يا بايد با در نظر گرفتن اين شرائط رؤ ياى خود را براى افراد مطرح

نمايند.ما براى آگاهى بيشتر طالبين ، چند نمونه از اخبار و احاديث و آياتى را كه در اين باره تاكيداتى دارند يادآور مى

شويم :

1- مرحوم كلينى در كتاب كافى بنقل از حضرت باقر عليه السلام آورده است :



... عن ابى جعفر (ع ) ان رسول الله (ص ) كان يقول : ان رؤ يا المؤ من ترف بين السماء و الارض على راس صاحبها حتى يعبرها لنفسه او يعبرها له مثله ، فاذا عبرت لزمت الارض ، فلا تقصوا رؤ ياكم الا على من يعقل (7)


كار هميشگى پيامبر خدا(ص ) بود كه مى فرمود: رؤ ياى مؤ من بالاى سر او ميان آسمان و زمين در حركت است تا

اينكه خود و يا ديگرى آنرا تعبير كند كه پس از تعبير گريبان گير او مى شود، پس خوابهاى خود را براى مؤ منين خردمند

بازگو كنيد.

2- باز در همان كتاب به نقل از حضرت صادق عليه السلام آورده است :



... عن ابى عبد الله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ): الرؤ يا لانقص الا على مؤ من خلا من احسد و البغى (8)


پيامبر خدا (ص ) فرمود: رؤ ياى مؤ من به جز براى مؤ منى كه از حسد و زنا بدور باشد مطرح نمى شود.

3- خداوند متعال از زبان يعقوب به فرزندش يوسف در قرآن شريف چنين آورده است :



قال يا بنى لانقصص رؤ ياك على اخوتك قيكيدوالك كيدا، ان الشيطان للانسان عدو مبين


يعقوب پس از آنكه روياى فرزندش يوسف را شنيد به او گفت : فرزندم روياى خود را براى برادرانت بازگو نكن كه درمورد

تو حسد مى ورزند، شيطان هم براى انسان دشمنى آشكار است .

ملاحظه مى فرمائيد كه رسول خدا(ص ) در حديث اول صاحبان رويا را از اينكه روياى خود را براى هر كسى نقل كنند

جلوگيرى فرموده و شرط تعبير كننده خواب رامن يعقل صاحب تعقل و درايت دانسته ، و در حديث دوم ، سه شرط ديگر

به آن اضافه كرده و فرموده به جز براى مومنى كه از حسد و زنا دور باشد روياى خود را نقل نكنيد؛ يعنى تعبير كننده

بايد مومن باشد آنهم نه مومن حسود و نه مومن زناكار، بلكه مومنى كه از رذايل اخلاقى پاك باشد و كينه و حسد به

خود راه ندهد.

يعقوب (ع ) نيز چون مى داند برادران يوسف افراد حسود و كينه توز هستند يوسف صديق (ع ) را از كينه بخواهد

خوابش را براى برادران خود نقل كند نهى مى كند.

از طرف ديگر همان گونه كه در حديث اول آمده ، رويا تا قبل از تعبير دور سر صاحبش مى چرخد و به هر نحوى تعبير

شود همانطور عملى مى گردد.در اين مورد نيز در حديث ديگرى از كتاب كافى به نقل از حضرت موسى بن جعفر (ع )

آمده است :



فقال الوالحسن (ع ) ان امراه رات على عهد رسول الله (ص ) ان جذع بيتها قد انكسر، فاتت رسول الله (ص ) فقصت

عليه الرويا، فقال لها النبى (ص ) يقدم زوجك و ياتى و هو صالح ، و قد كان زوجها غائبا فقدم كما قال النبى (ص ) ثم

غاب عنها زوجها غيبه اخرى فرات فى المنام كان جذع بينها قد انكسر فاتت النبى (ص ) فقصت عليه الرويا فقال لها:

يقدم زوجك و ياتى صالحا فقدم على ما قال ، ثم غاب زوجها ثالثه فرات فى منامها ان جذع بيتها قد انكسر فلقيت رجلا

اعسر فقصت عليه الرويا فقال لها الرجل السوء: يموت زوجك ، قال : فبلغ ذلك النبى (ص ) فقال :الا كان عبر لها

خيرا(9)



درزمان رسول خدا(ص ) زنى كه شوهرش در مسافرت بود در خواب ديد تير سقف منزلش شكسته ، پيش رسول

خدا(ص ) آمد و از تعبى آن جويا شد.حضرت فرمود شوهرت از مسافرت باز مى گردد و هم اينطور هم شد، مرتبه دوم

كه مجددا شوهرش به مسافرت رفته بود همين خواب را ديد، باز پيش رسول خدا آمد و آن حضرت همان تعبير را براى

او بيان فرمود و همان هم شد.باز براى مرتبه سوم شوهرش به سفر رفته بود و آن زن همان خواب را ديد، به قصد

رفتن نزد رسول خدا(ص ) از منزل خارج شد و در بين راه به مرد نالايقى برخورد كرد، خواب خود را براى او نقل كرد، آن

مرد بد طينت خواب وى را اين گونه تعبير كرد كه : شوهرت از دنيا مى رود و خبر مرگ او را براى تو مى آورند زن ناراحت

شده داستان را نزد رسول خدا(ص ) برد، حضرت فرمود: چرا آن مرد روياى زن را به خير و خوبى تعبير نكرد؟!

سخن رسول خدا(ص ) در اين حديث كنايه از اين است كه : رويا را به هر نحوى تعبير كنند همان گونه پياده مى

شود.بنابراين مسئله مهم در تعبير خواب اين است كه صاحب رويا به شرايط تعبير كننده خواب توجه كند و روياى خود

را با هر كس و ناكسى در ميان نگذارد.

 

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
شرايط تعبير كنندگان رؤ يا




از اين نظر كه همه مردم در مورد تعبير خواب اطلاعات كافى ندارند ناگزير بايد براى فهميدن تعبير

خوابهاى خود به كسانى كه عالم به تعبير خواب هستند مراجعه كنند.و چون رؤ يا براى خواب بيننده سرى از اسرار

است لذا صاحب رؤ يا نبايد رؤ ياى خود را براى كسى مطرح نمايد.از اينرو در اخبار و احاديث و برخى آيات قرآن شريف

براى تعبير كنندگان رؤ يا شرائطى را در نظر گرفته اند صاحبان رؤ يا بايد با در نظر گرفتن اين شرائط رؤ ياى خود را براى

افراد مطرح نمايند.ما براى آگاهى بيشتر طالبين ، چند نمونه از اخبار و احاديث و آياتى را كه در اين باره تاكيداتى دارند يادآور مى شويم :

1- مرحوم كلينى در كتاب كافى بنقل از حضرت باقر عليه السلام آورده است :



.
.. عن ابى جعفر (ع ) ان رسول الله (ص ) كان يقول : ان رؤ يا المؤ من ترف بين السماء و الارض

على راس صاحبها حتى يعبرها لنفسه او يعبرها له مثله ، فاذا عبرت لزمت الارض ، فلا تقصوا رؤ ياكم الا على من

يعقل (7)



كار هميشگى پيامبر خدا(ص ) بود كه مى فرمود: رؤ ياى مؤ من بالاى سر او ميان آسمان و زمين در حركت است تا

اينكه خود و يا ديگرى آنرا تعبير كند كه پس از تعبير گريبان گير او مى شود، پس خوابهاى خود را براى مؤ منين خردمند

بازگو كنيد.

2- باز در همان كتاب به نقل از حضرت صادق عليه السلام آورده است :



... عن ابى عبد الله (ع ) قال : قال رسول الله (ص ): الرؤ يا لانقص الا على مؤ من خلا من احسد و البغى (8)


پيامبر خدا (ص ) فرمود: رؤ ياى مؤ من به جز براى مؤ منى كه از حسد و زنا بدور باشد مطرح نمى

شود.

3- خداوند متعال از زبان يعقوب به فرزندش يوسف در قرآن شريف چنين آورده است :

قال يا بنى لانقصص رؤ ياك على اخوتك قيكيدوالك كيدا، ان الشيطان للانسان عدو مبين

يعقوب پس از آنكه روياى فرزندش يوسف را شنيد به او گفت : فرزندم روياى خود را براى برادرانت بازگو نكن كه درمورد

تو حسد مى ورزند، شيطان هم براى انسان دشمنى آشكار است .

ملاحظه مى فرمائيد كه رسول خدا(ص ) در حديث اول صاحبان رويا را از اينكه روياى خود را براى هر كسى نقل كنند

جلوگيرى فرموده و شرط تعبير كننده خواب رامن يعقل صاحب تعقل و درايت دانسته ، و در حديث دوم ، سه شرط ديگر

به آن اضافه كرده و فرموده به جز براى مومنى كه از حسد و زنا دور باشد روياى خود را نقل نكنيد؛ يعنى تعبير كننده

بايد مومن باشد آنهم نه مومن حسود و نه مومن زناكار، بلكه مومنى كه از رذايل اخلاقى پاك باشد و كينه و حسد به

خود راه ندهد.

يعقوب (ع ) نيز چون مى داند برادران يوسف افراد حسود و كينه توز هستند يوسف صديق (ع ) را از كينه بخواهد

خوابش را براى برادران خود نقل كند نهى مى كند.

از طرف ديگر همان گونه كه در حديث اول آمده ، رويا تا قبل از تعبير دور سر صاحبش مى چرخد و به هر نحوى تعبير

شود همانطور عملى مى گردد.در اين مورد نيز در حديث ديگرى از كتاب كافى به نقل از حضرت موسى بن جعفر (ع )

آمده است :



فقال الوالحسن (ع ) ان امراه رات على عهد رسول الله (ص ) ان جذع بيتها قد انكسر، فاتت رسول

الله (ص ) فقصت عليه الرويا، فقال لها النبى (ص ) يقدم زوجك و ياتى و هو صالح ، و قد كان زوجها غائبا فقدم كما قال

النبى (ص ) ثم غاب عنها زوجها غيبه اخرى فرات فى المنام كان جذع بينها قد انكسر فاتت النبى (ص ) فقصت عليه

الرويا فقال لها: يقدم زوجك و ياتى صالحا فقدم على ما قال ، ثم غاب زوجها ثالثه فرات فى منامها ان جذع بيتها قد

انكسر فلقيت رجلا اعسر فقصت عليه الرويا فقال لها الرجل السوء: يموت زوجك ، قال : فبلغ ذلك النبى (ص ) فقال

:الا كان عبر لها خيرا(9)



درزمان رسول خدا(ص ) زنى كه شوهرش در مسافرت بود در خواب ديد تير سقف منزلش شكسته

، پيش رسول خدا(ص ) آمد و از تعبى آن جويا شد.حضرت فرمود شوهرت از مسافرت باز مى گردد و هم اينطور هم

شد، مرتبه دوم كه مجددا شوهرش به مسافرت رفته بود همين خواب را ديد، باز پيش رسول خدا آمد و آن حضرت

همان تعبير را براى او بيان فرمود و همان هم شد.باز براى مرتبه سوم شوهرش به سفر رفته بود و آن زن همان

خواب را ديد، به قصد رفتن نزد رسول خدا(ص ) از منزل خارج شد و در بين راه به مرد نالايقى برخورد كرد، خواب خود را

براى او نقل كرد، آن مرد بد طينت خواب وى را اين گونه تعبير كرد كه : شوهرت از دنيا مى رود و خبر مرگ او را براى تو

مى آورند زن ناراحت شده داستان را نزد رسول خدا(ص ) برد، حضرت فرمود: چرا آن مرد روياى زن را به خير و خوبى

تعبير نكرد؟!

سخن رسول خدا(ص ) در اين حديث كنايه از اين است كه : رويا را به هر نحوى تعبير كنند همان گونه پياده مى

شود.بنابراين مسئله مهم در تعبير خواب اين است كه صاحب رويا به شرايط تعبير كننده خواب توجه كند و روياى خود

را با هر كس و ناكسى در ميان نگذارد.

 

ایلیا

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
روياهاى صادق قرآن



چون سخن ما در اين باب پيرامون اهميت دادن به روياهاى صادق بود لذا براى اهميت بيشتر به برخى از روياهاى

صادق قرآن نيز اشاره مى كنيم :

1- خوابى است كه حضرت ابراهيم (ع ) در مورد قربانى نمودن فرزندش حضرت اسماعيل (ع ) مى بيند و قرآن شريف

از اين رويا چنين ياد فرموده :



فلما بلغ معه السعى قال يا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك ، فانظر ماذاترى ؟ قال يا ابت افعل

ما تومر، ستجدنى ان شاءالله من الصابرين (10)



وقتى حضرت ابراهيم (ع ) با فرزندش اسماعيل (ع ) به سعى شتافت به او گفت : اى فرزندم ، در

عالم خواب چنين ديدم كه ترا قربانى مى كنم ، نظر تو چيست ؟ پسر جواب داد: هر آنچه ماموريت يافته اى انجام ده ،

انشاء الله مرا در اين امر جابر خواهى يافت .

آن عده از افرادى كه رويا را تراوشات قوه مخيله انسان مس دانند، طبيعى است كه وقتى اين رويا را مى شنوند نمى

توانند تحليل كنند و آن را با قوه مخيله مربوط مى دانند، در صورتى كه چون فعاليتهاى روزمره فردى مثل حضرت

ابراهيم (ع ) با قتل فرزند، كمترين ارتباطى ندارد و قبل نفس ، مخصوصا قتل نفس فرزند دلبندى همچون اسماعيل از

نظر حضرت ابراهيم (ع ) كه يكى از پيامبران بزرگ الهى است مردود بوده و تخيل چنين كارى براى آن حضرت از

محالات است و طبيعى است كه اگر فردى چون حضرت ابراهيم (ع ) چنين خوابى ببيند جنبه ملكوتى دارد و در

حقيقت وحى الهى است كه به اين صورت ظهور و بروز كرده است ؛ زيرا پيامبران از روياهائى كه جنبه شيطانى و يا

اضغاث و احلام داشته باشد بدور هستند، و لذا وقتى روياى خود را براى فرزندش اسماعيل (ع ) بيان كرد، او نيز آنرا

وحى الهى تلقى نمود و گفت : هر آنچه ماموريت يافته اى عمل نما اميد است مرا بر آن صابر بينى .

2- خوابى است كه حضرت يوسف (ع ) در كودكى ديده قرآن شريف اين رويا را چنين توصيف فرموده :



اذ قال يوسف لابيه يا ابت انى رايت احد عشر كوكبا و الشمس و القمر رايتهم لى ساجدين ، قال يا

بنى لاتقصص روياك على اخوتك ...(11)



وقتى يوسف به پدر خود گفت : در خواب ديدم يازده ستاره و خورشيد و ماه به من سجده مى

كردند، پرد گفت : اى فرزند عزيزم خوابت را براى برادرانت نقل نكن زيرا نسبت به تو حسد مى برند.

ظاهر اين رويا براى كسانى كه علم تعبير خواب ندارند اعجاب انگيز است و منشاء آنرا خود بزرگ بينى در روز مى دانند

كه درشب با كمك قوه مخيله آنرا به صورت سجده كردن ستاره و ماه و خورشيد جلوه داده ، در صورتى كه وقتى يعقوب

پيامبر (ع ) اين خواب را مى شنود به عظمت و بزرگى فرزندش يوسف پى مى برد و براى مى شنود به عظمت و

بزرگى فرزندش يوسف پى مى برد و براى اينكه از كيد حسودان و كينه توزان مصون بماند، توصيه مى كند خوابش را

براى كسى مطرح نكند.

3- خوابى است كه دو نفر هم زندانى يوسف (ع ) در زندان ديدند و با حضرت يوسف (ع ) درميان گذاشتند.قرآن شريف

اين جريان را اين گونه بيان داشته :



ودخل معه السن فتيان ، قال احدهما: انى ارانى اعصر خمرا، و قال الاخر: انى ارانى احمل فوق

راسى خبزا تاكل الطير منه ، يبئنا بتاويله ، انا نريك من المحسنين (12)



همراه يوسف (ع ) دو جوان ديگر زندانى شدند، يكى از آنها گفت : در خواب ديدم مشروب مى گرفتم (انگور مى

فشردم ) و ديگرى گفت : در خواب ديدم مشروب روى سر، نان حمل مى كردم و پرندگان از آن مى خوردند، اى يوسف

ما را تعبير خوابمان آگاه كن .يوسف (ع ) گفت : آنگه مشروب مى ساخت از زندان آزاد مى شود و ساقى سلطان مى

گردد، و آن ديگرى كه نان حمل مى كرد، بدار آويخته و مرغان و پرندگان هوا از سرش مى خورند

4- خواب است كه سلطان مصر ديده و همه تعبير كنندگان رويا، در آن روز از تعبيرش عاجز ماندند و ناگزير آنرا خيالات به

هم آميخته (اضغاث احلام ) دانستند ولى يوسف پيامبر (ع ) آنرا روياى صادق دانسته و تعبير نمود.قرآن شريف از اين

رويا اين گونه ياد كرده است :

و قاتل الملك انى ارى سبع بفرات سمان يا كلهن سبع عجاف وسبع سنبلات خضر و اخر يا بسات ت

يا ايها الملاء افتونى فى روياى ان كنتم للرويا تعبرون ؟ قالو: اضغاث احلام و ما نحن بتاويل الاحلام بعالمين ... يوسف

ايها الصديق افتنا فى سبع ...

قال : تزرعون سبع سنين دابا فما حصدتم فذروه فى سنبله الا قليلا مما تاكلون ، ثم ياتى من بعد ذلك سبع شداد

ياكلن ما قدمتم لهن الا قليلا مما تحصنون (13)



سلطان مصر گفت : در خواب ديده ام ، هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر خوردند، و هفت خوشه سير را هفت خوشه

خشك نابود كردند.اى معيت مرا به تعبير اين خواب آگاه كنيد.گفتند: اين رويا، خيالات است و ما تعبير روياهاى خيال

آلود را نمى دانيم .زندانى نجات يافته به يوسف گفت : تعبير اين رويا چيست ؟ يوسف (ع ) گفت : هفت سال متوالى

زراعت كنيد، و آنچه درو مى كنيد بجز اندكى كه براى خوردن مى خواهيد بقيه را در خوشه هاى آن ذخيره كنيد سپس

هفت سال ، قحطى سختى پيش مى آيد و شما آنچه را ذخيره كرده ايد مصرف مى كنيد.

ظاهر اين دو رويا(سوم و چهارم )از نظر كسانى كه با تعبير خواب بيگانه هستند جز خيالات چيز ديگرى نيست ، در

حالى كه وقتى حضرت يوسف (ع )آنرا مى شنود بر خلاف انتظار، تعبير مى كند خصوصا كه روياى چهارم را نيز بر

خلاف انتظار تعبير كنندگان معروف آن زمان ، به نحوى تعبير نموده كه نتيجه آنرا نيز مشاهده نمودند.

روياهاى صادق ديگرى در قرآن شريف وجود دارد ولى ما از ذكر يكايك آنها خوددارى نموده بهمين مقدار بسنده مى

نمائيم .



قصد ما از بيان اين قسمت (روياهاى صادق و مطالب مربوط به آن ) بيان اين حقيقت بود كه :

اولا: اين گونه نيست كه رويا بطوركلى مردود باشد، بلكه قسمى از آن به عنوان روياى صادق مورد تاييد قرآن شريف و

رسول اكرم (ص ) و ائمه اطهار(ع ) مى باشد.

ثانيا: خواسته ايم رواياتى كه در مورد برزخ رسيده با واقعيتهاى خارجى تطبيق نمائيم تا به احاديث مربوطه عينيت داده

باشيم .

بخش اول : وضعيت ارواح در عالم برزخ

فصل اول : برزخ از نظر لغت و اصطلاح

كلمه برزخ معمولا در محاورات ، همراه با كلماتى مثل ما بين ، مابينهما بكار مى رود، مثلا گفته مى شود برزخ ما بين

اين دو يا برزخ بين دو چيز و يا برزخ بين دنيا و آخرت و در قرآن شريف آمده است :



بينهما برزخ لايبقيان (14)وجعل بينهما برزخا و حجرامحجورا(15)


مشاهده مى شود كه ، برزخ در دو آيه فوق همراه با كلمه بينهما بكار رفته است و اين بدان علت است كه برزخ در

لغت به معناى حاجز و مانع است ، و حاجز و مانع در محاورات يك معناى مستقلى نيستند، درست مثل معناى فى در

عربى و كلمه در، در فارسى است .گر چه اين دو كلمه بخودى خود داراى معنا و مفهومى هستند يعنى : تو، داخل ،

درون ، اما اين معنا، مهناى مستقلى نيست و براى تمام شدن معناى آن احتياج به كلمه و يا كلمه هاى ديگر است ،

مثل اينكه مى گوئيم : در خانه ، در مدرسه و...كه كلمه در همراه با خانه و مدرسه توانسته است معناى خود را ايفاء

كند.روى همين حساب اگر معناى لغوى برزخ حاجز و مانع باشد بايد معلوم شود حاجز ميان چه و چيزى ، و يا مانع

ميان كدام دو چيز.
ادامه دارد....

 
بالا