*♥*•*♥* تاریخ عصر غیبت کبری (5) *♥*•*♥*

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

اشاره:
برای حضرت بقیة الله علیه السلام دو غیبت است: عیبت صغرا و غیبت كبرا. هر یك از این دو غیبت، چهار ویژگی خاص خود را دارد. ویژگی های عصر غیبت كبرا، برای شیعه پیامدها و چالش هایی، مانند ضعف در شناخت، متمركز نبودن رهبری شیعه، انشعاب در عقاید و... داشته است.
مؤلّف، در این نوشتار، راهكارهای امامان معصوم :S (31): را برای برداشتن آن چالش ها از پیش پای شیعیان، مطرح و برسی می كند.


1- ویژگی های غیبت كبرا


پس از زمینه سازی های عسكریین علیهما السلام امام مهدی علیه السلام رهبری خود را با سفیر و نایبی شناخته شده، شروع كرد. ابوعمرو عثمان بن سعید عَمْری، نزد شیعیان، مقامی والا داشت. او، از دوران نوجوانی، در خدمت امامان :S (31): بود. در دَه سال آخر زندگی امام هادی علیه السلام رهبری سازمان وكالت را بر عهده داشت.(1) امام حسن عسكری علیه السلام نیز وكالت او را تأیید(2) و او را جانشین فرزندش مهدی علیه السلام معرّفی كرد. او بود كه مراسم تغسیل و تكفین و تدفین حضرت حسن عسكری علیه السلام را عهده دار شد. توقیعات حضرت مهدی علیه السلام توسّط وی، همچون گذشته، به دست شیعیان می رسید.(3)

شیعیان، با مراجعه به این شخصیّت شناخته شده، مشكلات خود را مطرح می كردند و پاسخ لازم و مناسب را می گرفتند. همین نوع از ارتباط میان شیعیان و امامِ غایب، در نخستین مرحله از غیبت، طیّ شصت و نُه سال برقرار بود. بنابراین، ارتباط با امام مهدی علیه السلام ارتباطی دو جانبه بوده است، یعنی هر وقت كه امام علیه السلام صلاح می دانست، پیام خود را به شیعیان می رساند و هر وقت شیعیان خواسته ای داشتند، با مكاتبه یا شفاهی، به واسطه ی وكلای شناخته شده ی امام علیه السلام پاسخ خود را از امام علیه السلام دریافت می كردند.

در دوّمین مرحله از غیبت - كه غیبت كبرا نام گرفت - این ارتباط دو جانبه، لغو شد و به ارتباطی یك جانبه، بلكه به یك نوع عدم ارتباط محسوس و قابل شناخت برای عموم تبدیل گشت. نایبان عام امام مهدی علیه السلام، تعیین ویژه ای كه با نام و نشان باشد، نداشتند و كسی از آنان، ادّعای ارتباط ویژه با امام غایب را نداشت، بلكه نمی توانست داشته باشد؛ زیرا، كه امام مهدی علیه السلام در آخرین توقیع خود به ابوالحسن علی بن محمد سَمَری چنین فرمود:
«... فَقَد وَقَعَتِ الغیبة الثانیةُ [ التامّة ] فلا ظهور إلا بعد إذن الله عزّوجل، و ذلك بعد طول الأمد و قسوة القلوب و امتلاء الأرض جوراً، و سیأتی شیعتی مَنْ یدّعی المشاهدة. ألا فَمَنِ ادّعی المشاهدةَ قبل خروجِ السفیانی والصیحة فهو كاذبٌ مفتَرٍ...»؛(4)

... به درستی كه غیبت دوم [غیبت كامل ] فرا رسیده است و تا آن روزی كه خداوند عزّوجلّ بخواهد، ظهوری نخواهد بود. آن، پس از مدّتی بسیار طولانی خواهد بود كه دل ها را قساوت فرا گیرد و زمین از ستم پر گردد. به زودی، كسانی برای شیعیان من، ادّعای مشاهده خواهند كرد. همانا هركس كه پیش از خروج سفیانی و بانگ آسمانی، ادعای مشاهده (مرا) كند، دروغگو است.
بنابراین، هر كس ادعای مشاهده و ارتباط با امام مهدی علیه السلام در دوران غیبت تام را بكند، تكذیب می شود. این، به معنای قطع ارتباط رسمی میان امام و شیعیان خود تلقّی می شود، و هر كس مشكلی داشته باشد، از راه طبیعی و شناخته شده - كه پیش از این میان شیعیان معمول بود - به حلّ آن مشكل نمی توانست بپردازد.

كوتاه بودن غیبت صغرا، محدود بودن آن به شصت و نُه سال، امكان ارتباط رسمی و تعریف شده با امام معصوم علیه السلام، آن هم توسط نایبان تعیین شده از طرف امام علیه السلام كه با نام و نشان مشخّص بودند، و یكی پس از دیگری این مسئولیّت را داشتند، چهار مشخّصه ی این مرحله است.
طولانی بودن غیبت، نامحدود بودن آن(5)، و عدم امكان ارتباط رسمی با امام علیه السلام سه مشخصه ی اصلی غیبت كبرا است و لازمه ی نیابت عام نیز عدم محدودیّت نایبان عام امام علیه السلام است كه جمعاً چهار مشخّصه را تشكیل خواهد داد.

2- بازتاب ها و پیامدها


چهار ویژگی مطرح شده برای دوران غیبت كبرا، پیامدهایی گوناگون برای شیعیان داشته است كه با ویژگی های متقابل در دوران غیبت صغرا قابل بررسی و مقایسه است.
1- در دوران غیبت صغرا، علی رغم وجود مشكلات اَمنیتی در حین ارتباط با وكلای خاص امام مهدی علیه السلام یك فردِ شیعه می توانست به حلِّ مشكلِ خود دست رسی داشته باشد و این امكانِ مُشكل گشایی یك نوع امنیّت روانی به او می داد و او را امیدوار می كرد، امیدی كه در آن، برخوردار بودن از رهنمودهای مستقیم و خاص امام جلوه گر بود. دست رسی به تكلیفِ شرعیِ روشن و حلّ مشكل شخصی یا خانوادگی و یا اجتماعی - كه محل ابتلا بوده - آرامش روانی خاصّی برای یك شیعه به وجود می آورد كه بسیار قابل توجّه بوده است. چنین ارتباطی، علاقه ی میان امام و شیعیان را بسی مستحكم تر و روشن تر می كرد.

غیبت كبرا، چنین ویژگی ای ندارد. رجوع به نایبان عام امام علیه السلام، و دریافت راه حل های عمومی و كسب تكلیف نسبت به وظایف شرعی، با احتمالِ خطا در پاسخ های آنان، به طور طبیعی، ارتباط با رهبری حاضر در صحنه را به ارتباط با یك مجتهد عادل تنزّل داد و این، به هیچ وجه، جای ارتباط با امام معصوم علیه السلام را نگرفت. همین نكته، احساس نیاز شیعیان را به رهبری و هدایت های امام معصوم علیه السلام احساسی جدّی تر و پیوسته و عمیق تر كرد. این، نكته ای مثبت تلقّی می شود؛ زیرا، برای ظهور امام مهدی علیه السلام و ضرورت آن، باید احساسی عمیق و فراگیر به وجود امام علیه السلام برای عموم مردم پدید آید تا بتواند به وظایف مورد نظر، جامه ی عمل بپوشاند. این نقطه ی ضعف یا تنزّل در نوعِ ارتباط، با نقطه ای مثبت و بسیار ضروری قرین و همراه است و گامی مهم در جهت تمهید برای ظهور و تحقّق آرمان های الهی به شمار می رود.

2- وجود یك نایب خاصّ در طول دوران غیبت صغرا، یعنی تمركز در رهبری شیعه كه خود مستلزم وحدت كلمه ی شیعیان بوده است، امّا امكان كشف مكان امام علیه السلام و ارتباطات او و به خطر افتادن جان امام معصوم علیه السلام یا نایب خاصِّ او را در پی داشت.
عدم وجود یك نایب خاصّ در دوران غیبت كبرا، ضمن امكان فقدان وحدت كلمه و از دست دادن تمركز در رهبری، امنیّت امام معصوم علیه السلام و حفظ موجودیّت جامعه ی شیعی را به همراه دارد.

علی رغم نكات مثبتی كه در دوران غیبت كبرا مطرح می شود، چالش هایی در این دوران وجود دارد كه برنامه ریزی های حكیمانه ی معصومان، خصوصاً امام مهدی علیه السلام را در دوران غیبت صغرا به همراه داشت كه نتیجه ی آن، ترمیم آن دست اندازها و بر طرف كردن آثار مخرِّب آن چالش ها است. تاریخ غیبت كبرا را با توجّه به آن چالش ها باید مطالعه كرد.

3- چالش های دوران غیبت كبرا


1- نسلی كه معاصر عسكریین علیهما السلام بودند و به دوران غیبت صغرا وارد شدند با نسلی كه در دوران غیبت صغرا چشم به جهان گشودند، از لحاظ شناخت امام معصوم علیه السلام، بسیار متفاوت اند؛ زیرا، نسلِ امام دیده با نسلی كه امام معصوم را ندیده باشد، تفاوت فاحش دارند، و نیز نسلی كه به زمان حضور امام علیه السلام نزدیك باشند با نسل هایی كه بعداً می آیند، از این جهت، بسیار متفاوت اند.

2- ایمان به امامی كه كودك باشد، با توجّه به امكان ارتباط با او - همانند ارتباطی كه شیعیان با امام محمد جوادعلیه السلام و یا امام علی هادی علیه السلام داشتند - با كودكی كه هم امام باشد و هم غایب باشد و ارتباط با او بسیار سخت و چه بسا در شرایطی، غیر عملی باشد، برای كسانی كه در دوران غیبت هم عصر او شده باشند، مشكل است و نیاز به دلایل حسی و عقلی كافی دارد.

3- شناخت و اعتماد به مرجع یا مراجعی شایسته برای آگاهی از تكالیف دینی و وظایف عملی، در حالی كه قبلاً تكالیف دینی خود را از امام معصوم علیه السلام به طور مستقیم دریافت می كردند، مشكل دیگر این عصر است.

4- ارتباط روحی و معنوی با امام غایب علیه السلام و رهبر معصوم و احساس به حضور او در عین غیبت و استتار او، مشكلی دیگر است.

5- عدم تمركز رهبری شیعه، و به وجود آمدن اختلاف در سطح رهبری میان خود شیعیان كه ضعف شیعه و ناكام بودن آنان در برابر طوفان مشكلات را به دنبال دارد، یكی دیگر از مشكلات است.

6- انشعاب در عقائد و افراط و تفریط در گرایش های اعتقادی و پایمال شدن هویّت شیعی شیعیان، در اثر تعدّد فرقه ها در خصوص موضوع امامت، نیز از مشكلات است.

7- یأس و ناامیدی در اثر طولانی شدن مدّت غیبت و استتار امام معصوم علیه السلام، هفتمین مشكل این عصر است.

8- مشكل دیگر، سوء استفاده برخی افراد از غیبت امام علیه السلام از جهت ادعای ارتباط با امام معصوم علیه السلام و دعوی نیابت او است.

9- مشكل محرومیّت از راهنمایی های امام معصوم علیه السلام - كه برخی وجود و عدم او را یك سان می پندارند و فلسفه ی امامت پیوسته و راستین را نقض شده می بینند را نیز می توان نام برد؛ زیرا، شیعیان، با داشتن امامان معصوم :S (31): و دست رسی به آنان، خود را از سایر مسلمانان متمایز می دیدند و امكان ارتباط آنان با امام معصومِ از نسل رسول الله صلی الله علیه وآله، آنان را به خانه ی وحی و اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله پیوند می داد و همیشه خود را سرفراز می دیدند، ولی با غیبتِ امام معصوم علیه السلام و گسسته شدن این پیوند، این تمایز و سرفرازی را از دست می دهند.

10- اگر در قرن آغازین غیبت، طولِ عمرِ امام معصوم علیه السلام مطرح نبود، ولی در قرن های پس از آن، روز به روز، مسئله ی طول عمر، پیچیده تر و مشكل تر شده است. بدین معنا كه هر چه عمر امام علیه السلام طولانی تر می شود، بیش تر مورد شبهه و سؤال قرار می گیرد.

حال، نقش امام مهدی علیه السلام در حلِّ این مشكلات و رفع این چالش ها در دوران غیبت صغرا و نیز نقش نوّاب و وكلای امام و دانشمندان دوران غیبت صغرا و آغاز غیبت كبرا در این زمینه، و سپس نقش تمام شرایط حاكم بر این دوران را باید مطالعه كنیم تا ببینیم كه امام مهدی علیه السلام چه گونه به حلِّ این مشكلات پرداخته و شیعیان را از پیامدهای منفی این چالش ها، رهایی داده است.

4- فرایند غیبت كبرا

پیش از بررسی راه حل های مطرح شده برای این چالش ها و پیامدهای ویژه ی غیبت و مشكلات اجتناب ناپذیر آن، لازم است از یك اصل كلی غفلت نكنیم. این اصل، ضرورت توجّه به اهداف اصلی غیبت و فرایند آن است.

از بحث های گذشته در زمینه ی فلسفه ی غیبت، روشن شد كه اهداف بلندِ حضور و ظهور امامِ معصوم در جامعه ی بشری، و عدم آمادگی جامعه ی اسلامی و شیعی برای بهره برداری بهینه از وجود امام و رهبر عدل گستر، و عدم قدرت آنان برای حمایت و جانبداری همه جانبه از وجود یگانه رهبر لایق و شایسته ی عدل گستری كه برای چنین هدفی بزرگ، خدای متعال او را ذخیره كرده است و به جز او رهبر دیگری ذخیره نشده است، دوران غیبت را دورانی اجتناب ناپذیر كرده تا شرایط لازم برای ظهور و حضور این امامِ معصوم فراهم گردد.(6)

در حقیقت، در دروان غیبت، باید احساسِ نیاز مبرم به وجود این رهبر آسمانی، در میان مردم جامعه ی اسلامی یا جوامع بشری، آن چنان رشد كند و سطح توان مندی ها و امكانات، ارتقا یابد، و مردم از امامِ معصوم و آرمان های بلند او، حداكثر پاسداری را به عمل آورند و سطح فداكاری آنان بالا رود، تحمّل مسئولیّت و انجام وظیفه، در سطح بین المللی، و فرمان پذیری از آن ولیّ اعظم به گونه ای شود كه اهداف و آرمان های بلند الهی برای بشریّت، تحقق پذیر باشد؛ زیرا، امام معصوم علیه السلام از مسیری كاملاً طبیعی كه اختیار مردم در آن نقش اساسی دارد، حركت می كند، لذا مردم، بدون آمادگی كامل و كافی، نمی توانند اهداف بلند امام را تحمّل و از او حمایت كنند.

بنابراین، تمامِ مشكلات دوران غیبت، با توجّه به این فرایند، باید مطالعه و بررسی گردد و سطح رشد فرهنگ جامعه ی بشری و جامعه ی اسلامی و جامعه ی شیعی، به سمت فراهم آمدن مقدّماتِ ظهور امام علیه السلام سنجیده شود. تحمّل مشكلات، در این صورت، امری طبیعی، و مستلزم رشد و حركت به سوی كمال مطلوب است در نتیجه، اگر حركت جامعه، حركتی تصاعدی به سمت اهداف مطلوب باشد، این حركت، فرایندی معقول و مقبول خواهد داشت.

از آن جا كه رشد فرهنگی جامعه ی شیعی - كه به دست امامان معصوم :S (31):، پشتیبانی و آبیاری می شد - و تشكیلات منسجم و قوی كه جامعه ی شیعی را در دوران اختناق و خفقان از پاشیده شدن و مسخ هویّت نگه می داشت و مانند سیستمی خودكار و شبكه ای پیچیده و ریشه دار، به حیات خود ادامه می داد، «استمرار این رشد و انسجام» كلید رمز تحوّلات مثبت در دوران غیبت به شمار می رود، بنابراین نباید اختلافات و پدیده های منفی را كه در جامعه ی شیعی، به طور سطحی و نه عمقی، ظاهر می شوند، جدای از ریشه های تنومند اعتقادی و فرهنگی و سیستم طبیعی و محكمی كه به دست امامان تغذیه و پشتیبانی می شود، مطالعه كنیم، بلكه مجموعه فعّالیت های امام معصوم و اصحاب و حواریان او، و مجموعه ی فعّالیت های دانشمندان و متربّیان مكتب اهل بیت :S (31): را باید یك جا ببینیم.

بنابراین، باید مجموعه رهنمودهای امام مهدی علیه السلام در دوران غیبت صغرا و صدر غیبت كبرا، و مجموعه ی رهنمودها و فعّالیّت های وكلا و نواب خاص امام علیه السلام در آن دوران و شبكه ی آنان، و مجموعه ی فعّالیّت های علمای آن دوران و فعّالیّت های علمای سده ی اوّل غیبت كبرا به دقّت مطالعه و ارزیابی شود تا بتوانیم راه حل های طیّ شده برای ترمیم این چالش ها را مورد ارزیابی قرار دهیم.

چالش شناخت امامِ غایب و ایمان به او


قرآن كریم، اصل ضرورت حجّت الهی را برای مردم، درهر عصر و دوران، با بیانات گوناگون و فراوان، مطرح كرده، و آن را یك امتیاز برای حق و دین حق شمرده است:
«إنّ عَلینا لَلهدی»(7)
هدایت، بر عهده ی ما است.
«إنما انت منذر و لكل قومٍ هاد»(8)
همانا، تو - ای پیامبر - فقط یك بیم دهنده هستی و برای هر قومی (و در نتیجه، در هر عصری) هدایت كننده ای وجود دارد.
حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله نیز در بیان این اصل فرموده است:
مَنْ مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة جاهلیَّة؛(9)
هر كس بمیرد و امام زمان خود را نشناخته باشد، بر جاهلیّت مرده است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در بیان شیوای خود چنین فرموده است:
اللّهم! بلی، لاتخلو الارض من قائمٍ للّه بحجة إمّا ظاهراً مشهوراً و إمّا خائفاً مغموراً؛(10)
آری، زمین، از حجّت خدا، یا آشكار و معروف و یا ترسان و ناپیدا، خالی نمی ماند.

دوران غیبت كبرا، از این اصل مستثنا نیست و مردم، باید امام خود را بشناسند تا این كه نسبت به او ایمان داشته باشند.

با فرض غیبت تام و عدم وجود ارتباط رسمی با امام مهدی علیه السلام، مردم، خصوصاً در قرن های بعدی غیبت، چه گونه امام خود را می توانند بشناسند تا به او ایمان داشته باشند در حالی كه ادعای رؤیت وارتباط با امام غایب علیه السلام، به هیچ وجه پذیرفته نمی شود، و طبق آخرین توقیع رسیده از امام علیه السلام كه در سال 329 هجری قمری، و در آخرین روزهای غیبت صغرا، به همه ی كسانی كه ادّعای رؤیت و ارتباط باامام علیه السلام آن هم پس از وفات آخرین سفیر امام مهدی علیه السلام داشته باشند، وصف «كاذب مفتری» داده شده است، پس چه راهی یا چه راه هایی برای تحقّق شناخت و معرفت به امام زمانِ غایب می ماند؟ برای حلّ مشكل اصل معرفت حجّت الهی و ایمان به او، چه تمهیداتی انجام گرفته است تا مردم، بهانه و عذری برای شانه خالی كردن از چنین وظیفه ای نداشته باشند؟

نخستین تمهید و زمینه سازی را، قرآن كریم انجام داده است. قرآن، با مطرح كردن اصل ایمان به غیب، به عنوان یك شاخص برای مؤمنان و متّقیان در آغاز سوره ی بقره، این راه را هموار كرده است.

«الم ذلك الكتاب لاریب فیه هدیً للمتقین الذین یؤمنون بالغیب...»
ایمان به غیب، ایمان به قیام جهانی حضرت مهدی علیه السلام و ایمان به وجود او و غیبت طولانی او، و ایمان به خدای نامحسوس و ایمان به قیامت وایمان به انبیای گذشته و ایمان به ملائكه را در برمی گیرد.

پیامبرصلی الله علیه وآله و اهل بیت او:S (31): با زمینه سازی های فراوان كه نمونه ای از آن زمینه سازی ها در شماره های گذشته ی فصلنامه انتظار در بحث های تاریخ غیبت كبرا تقدیم شد، مصداق واقعی آن حجّت الهی را كه پس از امام حسن عسكری علیه السلام پرچم امامت و هدایت الهی را بر دوش گرفته، بیان كرده اند و هیچ گونه ابهامی را در این زمینه باقی نگذاشته اند.

با تعیین مصداق، به طور دقیق، و با مشخصّاتِ كامل، و تذكر دادنِ هم زمان بودن تولّد و غیبت او، و نیز تذكّر شرایط حسّاس و بحرانی عصر امامت او، و تعیین واسطه ای امین و قابل اعتماد برای ارتباط با او، و ترسیم دورنمایی از دوران غیبت كبرای او، زمینه های لازم برای پذیرش امامت او فراهم شده است. پس دوران غیبت صغرا، دوران زمینه سازی ویژه برای انتقال به غیبت كبرا، با حفظ تمام اصول لازم برای شناخت امام مهدی علیه السلام و ایمان به او است.

آن چه در دوران غیبت صغرا، برای حل این مشكل فراهم شده است، از قرار ذیل است:

1- امام حسن عسكری علیه السلام پیش از شروع دوران غیبت صغرا، فرصت های چندی را برای شیعیان فراهم كرد، تا امام مهدی(عج) را از نزدیك بشناسند و شخص او را ببینند و خبر آن را به دیگر شیعیان منتقل كنند.(11)

2- گاهی مشكلات شیعیان به دست امام مهدی علیه السلام، در دوران امامت امام حسن عسكری علیه السلام حل می شد و لیاقت و توانایی او برای شیعیان ملموس می شد.(12)

3- در آغاز دوران غیبت صغرا، كرامت های مشهود از امام مهدی علیه السلام، معرّفی امام و ایمان به او، نقش مهمّی را ایفا كرده است. نمونه ی این مورد، سرگردانی نمایندگان اهل قم پس از رحلت امام حسن عسكری علیه السلام و حل مشكل آنان، به دست فرستاده ی امام مهدی علیه السلام در سامرا است.(13)

4- سفرای امام مهدی علیه السلام، طی هفت دهه، از ارتباط مستقیم با شیعیان، كرامت های فراوانی را در حلِّ مشكلات مردم، نشان داده اند. كه، راهنمای بسیار خوبی برای شناخت امام بود.(14)

5- جواب نامه های شیعیان، طی این هفت دهه كه با یك خط و یك شكل و یك سلیقه بود، علی رغم تعدّد آنان و علی رغم اختلاف شرایط زمانی، نشان دهنده ی وحدت مبدأ و مركز اصلی این سفارت است. این امر، یك دلیل حِسّی و یك تجربه ی علمی، بر حقانیّت امام مهدی علیه السلام به شمار می رود.(15) زیرا، یك دروغ برای هفتاد سال، دریك جامعه باز و در كنار وجود دانشمندانی فرزانه و اندیشمند، پایداری نخواهد داشت، بلكه در این مدّت طولانی، هر گونه فریب یا دروغی بر ملا می شود و هر گونه توطئه ای فاش می گردد.

چنین تجربه ای علمی، برای اثبات ولادت و زندگی و اصل غیبت امام مهدی علیه السلام و طولانی بودن غیبت او كه از سوی خودش اعلان شده است، بسیار كافی و قابل اعتماد خواهد بود.(16)

6- رهنودهای به موقع سفرا برای شیعیان و پاسخ به شبهات آنان، در رفع هر گونه شك و تردید، كارساز بوده است.(17)

7- طرد عناصر فاسد و اخراج آنان از سازمان وكالت، و معرفی آنان به شیعیان، بلكه سعی برای ساقط كردن آنان در حفظ سلامت سازمان وكالت و سپس در روشن شدن سلامت دستگاه امامت و ولایت كه به دست امام زمان علیه السلام رهبری می شد، بسیار مفید بوده است.

8- كتاب هایی كه به دست دانشمندان شیعه و غیر شیعه، درباره ی امام مهدی علیه السلام و خصوصیّات او، قبل از تولّد تألیف شده است، دلیلی گویا بر حقانیّت او است.

9- آن چه در دوران غیبت صغرا، از سوی دانشمندان شیعه، برای رفع شبهات مطرح شده است، و نیز كتاب های مستقل كه برای تبیین ضرورت ایمان و اعتقاد به امام مهدی علیه السلام به رشته تحریر در آمده است، خصوصاً كتاب های سده ی نخست غیبت كبرا، راه را برای شناخت و اعتقاد به امام علیه السلام به خوبی، هموار كرده است.(18)

10- استمرار تألیف و تحقیق تا سده های میانی و سپس تا دوران معاصر، راه علمی ایمان به امام غایب را آن چنان هموار كرده است كه برخی روایات، غیبت را همانند حضور امام علیه السلام در روشن بودن راه و مسیر صحیح هدایت، قلمداد كرده است.

دعاها و زیارت نامه ها در كنار تشرّف ها و كرامت های حاصل در طیّ قرون پی در پی زمینه های عاطفی و روانی را آبیاری كرده و در كنار دلایل علمی، بهترین تأثیر را درتعمیق ایمان وارتباط و شناخت بر جای گذاشته است.


پی نوشت ها:


1) اختیار معرفة الرجال: 526.
2) همان: 215.
3) الغیبة، شیخ طوسی: 357 چاپ مؤسسة المعارف الاسلامیة.
4) الغیبة: 395.
5) نامحدود بودن، به معنای نداشتن سقف زمانی مشخّصی برای ما است، هر چند در علم خدای دانا، مشخّص و معلوم است.
6) به شماره ی چهارم فصلنامه ی انتظار، تاریخ غیبت كبری، مراجعه شود.
7) لیل: 12.
8) رعد: 73.
9) أعلام الهدایة: ج 14، ص 104- 105.
10) معجم احادیث الإمام المهدی: ج 3، ص 68.
11) أعلام الهدایة، ج 13: ص 149 - 156. در این كتاب، زمینه سازی های امام حسن عسكری(ع) در این مورد، تفصیلاً بیان شده است.
12) همان: ج 13، ص 156 - 157.
13) كمال الدین: ج 2، ص 156؛ بحارالانوار: ج 51، باب معجزات امام.
14) به زندگی نامه ی سفرا، در، ج 51، بحارالانوار مراجعه شود.
15) به بحث حول المهدی، از شهید سید محمد باقر صدر، به صفحه 56 مراجعه شود.
16) همان.
17) به زندگی نامه ی سفرا در بحار، ج 51 مراجعه شود.
18) بحث حول المهدی: ص 54، به مجله الفكر الاسلامی، شماره ی 16، به مقاله ی تاریخ و مناهج التألیف فی القضیة المهدویة، مراجعه شود.
 
بالا