*♥*•*♥* سازمان رهبری شیعه در عصر غیبت صغری *♥*•*♥*

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
دوران غیبت صغری با ویژگی هایی از ادوار پیشین و پسین خود، باز شناخته می شود . از جمله مهم ترین وجوه تمایز این دوران با دوره های پیشین - یعنی عصر حضور ائمه :S (31): در رأس جامعه ی شیعه - محروم ماندن شیعیان از فیض حضور آشکار امام علیه السلام در متن جامعه است .

تا سال 260 ه . ق . شیعیان، به جز در زمان هایی که امامان شیعه :S (31): در زندان به سر می بردند یا در خانه ی خود زیر نظر بودند، آزادانه با آنان ارتباط داشتند و به طور مستقیم از هدایت و فیض معنوی آنان بهره مند می گشتند . دراین سال با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام، به ناگاه شیعیان با وضع پیش بینی نشده ای روبه رو شدند . آنان به یک باره، امام خویش را در پس پرده ی غیبت یافتند . به طور طبیعی، نخستین پرسش و چشم داشت شیعیان در شرایط جدید، این بود که چگونه می توانند با امام خویش، ارتباط برقرار کنند و چاره ی مشکل های خویش را از او بجویند .

این پرسش بی پاسخ نماند و در نخستین فرصت پس از آغاز غیبت صغری، راه دست یابی به امام علیه السلام و چگونگی ارتباط با او در شرایط پدید آمده، به آگاهی گروهی از شیعیان رسید . یکی از روایت های تاریخی بر جا مانده از آن دوره که بر مدعای یاد شده، دلالت دارد، گفته ی شیخ صدوق درباره ی گروهی از شیعیان قم است . آنان مانند همیشه، برای دیدار با امام عسکری علیه السلام و تقدیم هدیه های مالی و وجوه شرعی و نامه های حاوی سؤالات شیعیان قم، به سامراء رفته بودند . این گروه در سامراء با شهادت امام یازدهم علیه السلام و ادعای دروغین امامت از سوی جعفر بن علی الهادی - برادر امام عسکری علیه السلام - روبه رو شدند . چون جعفر - کذاب - نتوانست نشانه های لازم برای اثبات امامت خویش را به آنان ارایه دهد، پس از سرگردانی و گذر از مشکلاتی، راه بازگشت در پیش گرفتند . همین که به بیرون شهر سامراء رسیدند، پیک امام دوازدهم (عج) با آنان دیدار کرد . بدین ترتیب، آنان به درک فیض دیدار با آن بزرگوار موفق شدند . آن حضرت در همین دیدار به گروه قمی ها فرمود که از آن پس برای دیدار یا انجام امور مربوط به امام علیه السلام، دیگر به سامراء نروند; زیرا ایشان برای انجام امور یاد شده، نماینده ای در بغداد خواهد گمارد . (1)

گذر زمان نشان داد که نماینده ی گمارده شده در بغداد، همان «عثمان بن سعید عمری » ; نخستین سفیر و نایب ناحیه ی مقدسه در دوران غیبت صغری است که جامعه ی شیعه را حتی در دورترین سرزمین های شیعه نشین جهان اسلام، رهبری می کرد . (2)

«عثمان بن سعید عمری » ادامه دهنده ی راهی بود که سال ها پیش از دوران غیبت صغری و از سوی امام صادق علیه السلام آغاز شده بود . (3) «عثمان بن سعید عمری » ، در راس آن قرار داشت، سازمانی پنهانی با هدف های مشخص بود که از آن با نام «سازمان یا نهاد وکالت » و یا «نظام الاموال و الوکلاء» یاد می شود . (4)

هدف اصلی و زمینه های پیدایش سازمان وکالت

بی تردید یکی از هدف های این سازمان، پدید آوردن مجموعه ای از وکیلان با برنامه ای حساب شده بود تا زیر نظر وکیلانی برتر (وکیل ارشد یا سر وکیل) (5) در گوشه و کنار جهان اسلام، به ویژه در سرزمین هایی که شمار شیعیان بیشتر بود، به فعالیت بپردازند . این سازمان، نقش شبکه ی ارتباطی را بین شیعیان و مرکز استقرار رهبری شیعه ایفا می کرد .

پیش زمینه های پیدایش و گسترش جریان وکالت پس از امام صادق علیه السلام را می توان این گونه برشمرد: دوری مناطق شیعه نشین از مرکز استقرار ائمه :S (31):، وجود جو خفقان، دشوار بودن ارتباط مستقیم امامان :S (31): با شیعیان، دسترسی نداشتن شیعیان به امامان به دلیل حبس، شهادت یا غیبت، و بالاخره آماده سازی شیعیان برای پذیرش شرایط ویژه ی دوران غیبت .

امامان شیعه :S (31): بسیار کوشیده بودند با تبیین جریان صحیح مهدویت، ذهن شیعیان را برای پذیرش اصل غیبت آماده تر سازند . با این حال، شیعیان پس از شهادت امام یازدهم علیه السلام، به دلیل غیبت فرزند ایشان و محروم ماندن از درک حضور مستقیم و آشکار امام، سرگردان شدند ; زیرا آنان نزدیک به دو و نیم قرن از نعمت امام حاضر بهره مند بودند، پس به طور طبیعی، آن گاه که امام معصوم، در میان شیعه، حضوری آشکار ندارد، باید جانشینی برگزیند و شیعیان را به سوی او رهنمون شود .

این جای گزین، همان سفیر، نایب یا باب حضرت حجت (عج) در دوران غیبت بود . نشانه هایی در دست است که شیعیان هنگام رویارویی با شرایط جدید و پس از ناامیدی از درک حضور امام علیه السلام، در جست وجوی باب یا سفیر آن حضرت بوده و گاه برای شناسایی سفیر راستین و واقعی امام عصر علیه السلام، نماینده ای را به بغداد یا سامراء گسیل می داشتند . البته در همه ی این موارد، امداد ناحیه ی مقدسه به یاری این نمایندگان آمده و آنان را به سوی مطلوب خویش راهنمایی می کرد . برای نمونه، افزون بر جریان یاد شده درباره ی گروه قمی ها - وفد قمیین - به جریان های «حسن بن نضر قمی » ، (6) «محمدبن ابراهیم بن مهزیار اهوازی » (7) و «ابوالعباس احمد دینوری » (8) نیز می توان اشاره کرد .

ادعاهای دروغین نیابت


با آغاز دوران غیبت صغری، برخی به دروغ و با انگیزه های خیانت کارانه، مدعی نیابت و بابیت حضرت حجت (عج) شدند . ازاین رو، شیعیانی که در سرزمین های دور از بغداد (مرکز استقرار سفیر ناحیه ی مقدسه) می زیستند، برای شناسایی سفیر راستین از سفیران دروغین، به امداد ناحیه ی مقدسه نیازمند بودند .

از جمله کسانی که در دوران غیبت صغری، دعوی دروغین سفارت و بابیت را سر دادند به این افراد می توان اشاره کرد: اسحاق احمر، (9) باقطانی، (10) ابومحمد شریعتی، (11) محمدبن نصیر نمیری، (12) احمدبن هلال کرخی عبرتائی، (13) محمد بن علی بن بلال، (14) ابوبکر بغدادی، (15) ابودلف مجنون، (16) حسین بن منصور حلاج (17) و ابوجعفر شلمغانی . (18)

البته امام و سفیران راستین او نیز برای مقابله با این مدعیان دروغین، شیوه های مناسبی را در پیش می گرفتند . گاه مقایسه ی وضعیت ظاهری مدعیان دروغین با سفیر راستین حضرت، سبب می شد مردم به ادعای دروغین آنان پی ببرند . برای نمونه، احمد دینوری هنگامی که وارد بغداد شد، با ادعای نیابت از سوی سه تن روبه رو گشت . یکی از آنان «ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید عمری » و دو تن دیگر، «اسحاق احمر» و «باقطانی » بودند . او به منزل هر سه تن رفت . ابوجعفر عمری، فردی فروتن بود که منزلی کوچک و سلوکی همانند سلوک ائمه :S (31): داشت; اما، دو تن دیگر دارای خدمت کاران فراوان و خانه های گران قیمت بودند . دینوری با دیدن و مقایسه ی وضعیت این دو تن با وضعیت سفیر حضرت، در راستین بودن ادعای آن دو، دچار تردید شد و سرانجام با ارشادهای ناحیه ی مقدسه، به راستین بودن سخن ابوجعفر عمری، یقین پیدا کرد . (19)

در مواردی نیز، سفیر ناحیه ی مقدسه در محفل مدعی سفارت حاضر می شد و به شیوه ای، از وی نسبت به دروغ بودن ادعایش اقرار می گرفت . برای نمونه، «ابوطاهر محمدبن علی بن بلال » یکی از کسانی بود که به دروغ، ادعای بابیت کرد . روزی ابوجعفر عمری به محفلی که او و شماری از پیروانش در آن حاضر بودند، رفت و خطاب به او گفت: «آیا صاحب الزمان به تو امر نکرد که اموال را به من تحویل دهی؟» و او در حالی که رنگ باخته بود، چاره ای جز اقرار ندید! و همین مساله، سبب بازگشتن برخی از پیروانش از پیروی او گردید . (20)

یکی دیگر از راه کارهای مقابله ی ناحیه ی مقدسه با ادعاهای دروغین نیابت و بابیت در دوران غیبت صغری، اعلام لعن مدعی دروغین به وسیله ی توقیع هایی بود که به واسطه ی سفیران و نایبان راستین حضرت به دست شیعیان می رسید . گاه حضرت به دلیل جایگاه ویژه ی فرد مدعی، ناگزیر می شد دو یا سه بار اعلام لعن و افشای ماهیت مدعی دروغین را تکرار کند; دراین باره، به «احمدبن هلال کرخی عبرتائی » می توان اشاره کرد; زیرا وی سابقه ی وکالت برای امام هادی علیه السلام و امام عسکری علیه السلام را داشت و فردی صوفی مسلک و به ظاهر دین دار بود، و 54 سفر حج انجام داده بود که بیست بار آن را با پای پیاده بوده است! (21)

نقش ارتباطی محورهای فعالیت نایبان چهارگانه و کارگزاران آنان


شیعیان در دوران غیبت صغری به دلایل گوناگون نزد نایبان یا وکیلان ناحیه ی مقدسه مراجعه می کردند . متعارف ترین دلیل مراجعه به وکیل در طول دوران فعالیت سازمان وکالت از زمان امام صادق علیه السلام تا پایان دوران غیبت صغری، پرداخت وجوه شرعی و هدیه ها و نذرهای مردمی بود . البته کار وکیلان به این مورد، منحصر نمی شد . شواهد نشان می دهد که آنان «نقش ارتباطی » میان مردم و امام را داشته اند . آنان نامه ها، پیام ها، پرسش ها و مشکلات فردی یا عمومی شیعیان را به محضر امامان :S (31): می رساندند و پس از دریافت پاسخ، آن را به افراد ابلاغ می کردند . این نقش ارتباطی در دوران غیبت صغری به دلیل غیبت امام علیه السلام، جایگاه مهم تری یافت; زیرا سفیر ناحیه ی مقدسه در این دوران، تنها راه ارتباطی شیعیان با وجود شریف حضرت مهدی (عج) بود . البته در موارد نادری، تماس ها به وسیله ی پیک های ویژه ی آن حضرت برقرار شده است که به یک نمونه از آن در ماجرای «وفد قمیین » اشاره کردیم .

توقیع نویسی; معمول ترین شیوه ی ارتباطی رهبری شیعه در دوران غیبت


یکی از معمول ترین راه های ارتباط با ناحیه ی مقدسه در دوران غیبت صغری، «توقیع » های صادر شده از سوی ناحیه ی مقدسه برای شیعیان بود . «توقیع » ، نوشته ای بود که در لابه لای سطور یا در ذیل آن ها، در پاسخ به پرسش ها می آمد . گاهی نیز توقیع بی آن که پاسخ به پرسش پیشین باشند، از سوی ناحیه ی مقدسه صادر می شد . البته صدور همین توقیع ها نیز در راستای زدودن مشکلی در جامعه ی شیعی آن روزگار بوده است . توقیع های ناحیه ی مقدسه در بیشتر موارد از راه نایبان چهارگانه به دست شیعیان می رسید . اما در برخی موارد، بعضی وکیلان برجسته نیز این صلاحیت را یافتند که واسطه ی صدور توقیع باشند . از آن جمله به «محمدبن جعفر اسدی رازی » ; وکیل برجسته ی ناحیه ی مقدسه در منطقه ی ری (22) و «قاسم بن علاء آذربایجانی » ; وکیل ناحیه ی آذربایجان (23) می توان اشاره کرد .

درون مایه ی توقیع، یکی از موارد زیر بود: رفع اختلاف ها، تردیدها و شبهه های موجود در جامعه ی شیعی، (24) اعلام نصب وکیلان به وکالت، (25) اعلام عزل وکیلان خیانت پیشه، (26) اعلام لعن مدعیان دروغین نیابت و بابیت، (27) پاسخ به پرسش های شرعی، (28) حل مشکلات خصوصی شیعیان مانند مشکلات خانوادگی، (29) دستور عمل به وکیلان . (30)

بی تردید، ساختار وکالت و نیابت در کنار دو نقش یاد شده، نقش ارشاد، هدایت و راهنمایی شیعیان را نیز برعهده داشته است . به عبارت دیگر، وظیفه ی اصلی سفیران و وکیلان ناحیه ی مقدسه، ارشاد شیعیان به سوی مسیر اصیل امامت و رهایی بخشیدن آنان از سردرگمی در غوغای شیطنت های فرمان روایان عباسی، ادعاهای مدعیان دروغین نیابت و خیانت برخی یاران پیشین ساختار نیابت بود .

خرق عادت در جریان هدایت

هدایت و ارشاد مردم، همواره به صورت عادی نبوده، بلکه در صورت نیاز، به امر و عنایت ناحیه ی مقدسه، برخی خرق عادت ها نیز به وسیله ی سفیران و نایبان ناحیه ی مقدسه انجام گرفته است . ابوجعفر عمری در یک ماجرا، با خرق عادت، از محل پارچه ی گم شده ای به یکی از شیعیان خبر می دهد! (31) هم چنین حسین بن روح نوبختی به نامه ای نانوشته، که صفحه ای سفید بیش نبوده و پرسش تنها در ذهن صاحب نامه بوده است، پاسخ می دهد! (32) علی بن محمد سمری نیز در بغداد از وفات علی بن بابویه قمی در قم خبر می دهد که بعد آشکار می شود که ابن بابویه در همان تاریخی که سفیر چهارم خبر داده بود، رحلت کرده است! (33) ده ها نمونه از این گونه خرق عادت ها را در لابه لای متن های تاریخی می توان جست .

نهان کاری; اصل حاکم بر ساختار رهبری شیعه در دوران غیبت صغری


هم چون دوره های پیشین، «اصل تقیه و نهان کاری » بر ساختار رهبری کننده ی شیعه در دوران غیبت صغری حاکم بود . از این رو، برخی پژوهش گران، نام «سازمان زیر زمینی » یا «التنظیم السری » را برای این نهاد برگزیده اند . (34) این اصل در دوران غیبت صغری با شدت هر چه تمام تر رعایت می شد . به طور کلی، یکی از شرایط گزینش سفیر و باب از سوی ناحیه ی مقدسه، داشتن توانایی فراوان بر پرده پوشی و نهان کاری بود . این نهان کاری در برخی برهه های زمانی که اختناق، شدیدتر و خطر محسوس تر می شد، افزایش می یافت . برای نمونه، نهان کاری سفیر دوم به گونه ای بود که وی برای رساندن مضمون توقیع مبارک ناحیه ی مقدسه که دربردارنده ی دستورهایی به یکی از دستیاران مشهور سفیر، یعنی «جعفربن محمدبن متیل قمی » بود، او را به خرابه ی عباسیه ی بغداد برد، آن گاه با نشان دادن توقیع مبارک، جعفر را از دستورهای موجود در آن آگاه ساخت، سپس توقیع را پاره پاره کرد تا اثری از آن باقی نماند! (35)

در همین راستا، شدت نهان کاری و تقیه ی سومین سفیر حضرت، زبانزد جامعه ی شیعه بوده است . (36) روزی یکی از شیعیان از ابوسهل نوبختی می پرسد: چرا ناحیه ی مقدسه با وجود جایگاه رفیع علمی و اجتماعی تو، ابن روح را به نیابت برگزیده است؟ او در پاسخ می گوید: درجه ی راز نگهداری ابن روح چنان بالا است که اگر او، حضرت حجت (عج) را پنهان کرده باشد، حتی در صورت قطعه قطعه کردن بدنش با قیچی، سخنی نمی گوید! (37)

در پیشبرد کار این سازمان پنهانی، گاه امدادهای معجزه آسای حضرت حجت علیه السلام نیز بسیار گره گشا بوده است . برای نمونه، در دوران سفارت «محمدبن عثمان بن سعید عمری » ، حکومت وقت از برخی از فعالیت های پنهانی این سازمان آگاه شد، بنابراین، کسانی را به عنوان شیعیانی که قصد پرداخت وجوه شرعی دارند، نزد افرادی فرستاد که در مظان اتهام وکالت قرار داشتند . یکی از وکیلانی که با این جاسوسان روبه رو شد، «محمدبن احمد بن جعفر قطان قمی » بود . البته چون با آغاز این توطئه، ناحیه ی مقدسه در توقیعی، همه ی وکیلان را تا اطلاع بعدی از دریافت هرگونه وجهی منع کرده بود، وکیل یاد شده نیز منکر وکالت خود شد و هیچ وجهی از آن جاسوس دریافت نکرد! این وضعیت تا رفع کامل خطر برقرار بود . (38)

نقش امام عصر (عج) در گزینش نایبان و کارگزاران آنان


جریان گزینش نایبان چهارگانه به عنوان هدایت گران جامعه ی شیعه، و وکیلان سرزمین های شیعه نشین، به عنوان کارگزاران ساختار رهبری کننده ی شیعه در دوران غیبت صغری، به طور مستقیم از سوی ناحیه ی مقدسه، صورت می گرفت (39) . پایدار ماندن این سازمان و ادامه ی منظم روند امور و حفظ جامعه ی شیعه و دستگاه رهبری کننده ی آن دربرابر خطر دشمن، اقتضا می کرد که کارگزارانی زبده و مورد اطمینان برای این کار، برگزیده شوند .

گستره ی جغرافیایی نظارت و عملکرد سازمان نیابت


از مطالعه ی شواهد موجود برای شناسایی گستره ی جغرافیایی نظارت ساختار رهبری کننده ی شیعه در دوران غیبت صغری درمی یابیم که گوشه و کنار سرزمین های شیعه نشین آن روز به وسیله ی این شبکه ی پنهانی با مرکز رهبری کننده ی آن در بغداد و سامراء ارتباط داشته اند . بنا بر شواهد موجود، فهرستی از سرزمین های زیر پوشش این سازمان، از این قرار است:

1) جزیرة العرب شامل: مدینه، مکه، یمن و بحرین .

2) عراق شامل: کوفه، بغداد، سامراء، مدائن، قراء سواد، واسط، بصره، نصیبین و موصل .

3) شمال آفریقا شامل: مصر و مغرب .

4) ایران شامل: قم، آوه (آبه)، ری، قزوین، همدان، دینور، قرمیسین، آذربایجان، اهواز .

5) خراسان و ماوراء النهر شامل: بیهق، نیشابور، مرو، بلخ، کابل، سمرقند، کش، بخارا و . . .

آن سان که گذشت، نایبان چهارگانه با همکاری و همراهی شماری دستیار و وکیل، جریان هدایت و رهبری شیعه در دوران حیرت یا غیبت را به پیش می بردند . نخستین سفیر ناحیه ی مقدسه با هم یاری سه وکیل برجسته در بغداد، کار خود را در دوران حساس و سرنوشت ساز آغاز غیبت صغری، انجام داده است . نام سه تن دستیار او عبارت است از: «احمدبن اسحاق اشعری قمی » ، «حاجزبن یزید وشاء» و «محمدبن احمدبن جعفر قطان قمی » . (40) البته فرزند وی; یعنی «محمدبن عثمان عمری » نیز در کنار پدر به فعالیت مشغول بوده است . با مرگ سفیر اول و جانشینی پسرش، همان دستیاران پیشین در کنار دومین سفیر، به فعالیت خود، ادامه دادند . گویا این دستیاران در دوران بلند مدت نیابت سفیر دوم بدرود حیات گفته اند . سفیر دوم نیز برای پیشبرد امور، دستیاران دیگری برای خود برگزید و با کمک آنان، کار نظارت بر سازمان و ارتباط با وکیلان سرزمین های دیگر را اداره می کرد . بنا بر تصریح شیخ طوسی، در بغداد ده نفر وکیل زیر نظر سفیر دوم و برای انجام دستورهای او مشغول به کار بودند . (41)

«حسین بن روح نوبختی » که پس از درگذشت سفیر دوم، به فرمان ناحیه ی مقدسه، عهده دار مقام نیابت شد، خود یکی از کارگزاران سفیر دوم بوده است . در روزهای پایانی زندگی سفیر دوم، برای این که شیعیان با حسین بن روح بیشتر آشنا شوند، امور نیابت به ویژه دریافت وجوه شرعی، بیشتر به وی سپرده شده بود . (42)

با آغاز نیابت ابن روح، دستیاران سفیر دوم هم چنان در کنار سفیر سوم به فعالیت ادامه دادند . یکی از دستیاران برجسته ی ابن روح، که حتی در دوران زندانی بودن وی، به عنوان اداره کننده ی امور، ایفای نقش می کرد، «ابوجعفر محمدبن ابی العزاقر» معروف به «شلمغانی » بود . وی بعدها به دلیل سوء استفاده از منصب و جایگاه خویش و بیان برخی عقیده های ناصواب مانند عقیده ی «حلول » ، از سمت خود عزل شد و به لعن ناحیه ی مقدسه، دچار گشت . (43)

نام دستیاران سفیر چهارم، به دست ما نرسیده است، ولی می توان حدس زد که برخی از دستیاران سومین سفیر، پس از درگذشت وی، هم چنان در پست خود به کار مشغول بوده اند .

افزون بر کارگزاران و معاونان برجسته ی سفیران که معمولا در بغداد یا شهرهای پیرامون آن زندگی می کردند . وکیلان ساکن در دیگر سرزمین های شیعه نشین نیز در خدمت نایبان چهارگانه و زیر نظر آنان مشغول فعالیت بوده اند . ره آورد بررسی مفصل در منابع رجالی و روایی، یافتن نام چهل تن از این وکیلان بوده است . برخی از آنان عبارتند از: حسن بن نضر قمی، ابوصدام، ابوعلی محمدبن احمدبن حماد مروزی محمودی، جعفربن عبدالغفار، ابوالحسین محمدبن جعفر اسدی رازی، محمدبن شاذان بن نعیم نیشابوری، قاسم بن علاء آذربایجانی، حسن بن قاسم بن علاء آذربایجانی، علی بن حسین بن علی طبری سمرقندی، ابومحمد جعفربن معروف کشی، بسامی، عاصمی، ابوجعفر محمدبن علی شلمغانی، ابوالقاسم حسن بن احمد، ابوجعفر محمدبن احمد زجوزجی، ابوجعفر محمدبن علی اسود، محمد بن عباس قمی، احمدبن متیل قمی، ابوعبدالله بزوفری، ابو علی محمدبن ابی بکر همام بن سهیل کاتب اسکافی، ابومحمد حسن بن علی جناء نصیبی و . . . .

بدین ترتیب، نایبان چهار گانه با هدایت فعالیت های سازمان پر سابقه ی وکالت، در دوران غیبت صغری، توانستند راه ارتباطی مطمئن و کارگشایی بین ناحیه ی مقدسه و شیعیان سرزمین های گوناگون باشند و از آن به بهترین روش برای حفظ سازمان رهبری جهان تشیع در این دوره ی حساس و سرنوشت ساز، بهره جویند .

بنابراین، شناخت دقیق فعالیت های نایبان چهارگانه، گستره ی کار آنان و چگونگی رهبری جامعه ی شیعه در دوران هفتاد ساله ی غیبت صغری، بدون توجه به پیشینه ی پیدایش و فعالیت های شبکه ی ارتباطی وکالت در دوره های پیشین، ممکن نخواهد بود . سازمان نیابت، ادامه ی فعالیت شمار بسیاری وکیل و سروکیل بود که پس از زمان امام صادق علیه السلام، با دقت و نظم فراوان، گردش امور را در سرزمین های شیعه نشین به دست گرفته و خط ارتباطی بین شیعیان و مراکز استقرار ائمه :S (31): را در مدینه، بغداد، مرو و سامراء حفظ کرده بودند .

با درگذشت سفیر چهارم و صدور توقیعی از سوی ناحیه ی مقدسه خطاب به وی - چند روز پیش از وفاتش - او موظف شد که دیگر برای به دست گیری جریان سفارت و نیابت، جانشینی برنگزیند و در همان توقیع، پایان دوران غیبت صغری و آغاز دوران غیبت کبرا (غیبت تامه) اعلام گردید .

با پایان یافتن دوران غیبت صغری و با درگذشت آخرین رهبر شبکه ی وکالت و نیابت (سفیر چهارم)، دوران فعالیت سازمان وکالت پس از دو قرن تلاش به پایان رسید و سازمان فقاهت در طول دوران غیبت کبرا، ادامه دهنده ی راه سازمان وکالت تا عصر حاضر گشت .


پی نوشت ها:

1. کمال الدین و تمام النعمة، محمدبن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق، به تصحیح: علی اکبر غفاری، قم، انتشارات جامعه ی مدرسین، 1416 ه . ق، ص 476 .
2. الغیبة، ابوجعفر محمدبن حسن طوسی، ملقب به شیخ طوسی، بیروت، دارالکتاب الاسلامی، 1412 ه . ق ، ص 216 .
3. همان، ص 210 .
4. مکتب در فرآیند تکامل، سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه: هاشم ایزد پناه، ایالات متحده، نیوجرسی، نشر داروین، 1374 ه . ش، ص 15; تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)، جاسم حسین ، ترجمه: سید محمد تقی آیت اللهی، تهران، امیر کبیر، 1367 ه . ش، ص 134;
"Die beiden ersten safire des zwolften imams" in Der Islam, D. r Javad Ali,xxv (1939),p 212.
5. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج); ص 137; مکتب در فرآیند تکامل، ص 22; رجال نجاشی، ابوالعباس احمدبن علی نجاشی، قم، داوری، بی تا، ص 243; رجال کشی، ابوعمرو محمدبن عمربن عبدالعزیز کشی، انتخاب و تلخیص: شیخ طوسی، به تصحیح: حسن مصطفوی، دانشگاه مشهد، 1348 ه . ش، ص 513، ح 991- 992، و ص 549، ح 1038 .
6. الکافی، ابوجعفر محمدبن یعقوب کلینی رازی، تصحیح: علی اکبر غفاری، تهران، 1377 ه . ش، ج 1، ص 417، ح 4 .
7. الغیبة، ص 170; کمال الدین و تمام النعمة، ص 487 .
8. بحار الانوار، علامه محمدباقر مجلسی، تهران، 1376 ه . ق به بعد، ج 51، ص 300 .
9. همان .
10. همان .
11. الغیبة، ص 244 .
12. همان، ص 245; رجال کشی، ص 438; بحار الانوار، ج 51، ص 367 .
13. الغیبة، ص 214; مکتب در فرآیند تکامل، ص 96 .
14. الغیبة، ص 245 .
15. همان، ص 256 .
16. همان، ص 255 .
17. همان، صص 246- 247 .
18. همان، صص 187 و 251- 252 .
19. بحار الانوار، ج 51، ص 300 .
20. الغیبة، ص 245 .
21. همان، صص 214، 217، 228، 245; کمال الدین و تمام النعمة، ص 489 .
22. رجال شیخ طوسی، نجف، مکتبة الحیدریة، 1380 ه . ق، ص 496; الغیبة، ص 257; تنقیح المقال، علامه مامقانی، نجف، مکتبة المرتضویة، 1357 ه . ق، ج 2، ص 92، از ابواب فاء .
23. بحار الانوار، ج 51، ص 303 .
24. الغیبة، ص 178 .
25. همان، صص 170 و 192 .
26. همان، صص 174 و 187; رجال کشی، ص 450 .
27. همان .
28. کمال الدین و تمام النعمة، صص 382 و 407 .
29. الغیبة، صص 184، 185 و 197; الارشاد، شیخ مفید، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1410 ه . ق، ص 332 .
30. الغیبة، صص 241- 242 .
31. کمال الدین و تمام النعمة، ص 502; الغیبة، ص 179 .
32. الغیبة، ص 192 .
33. کمال الدین و تمام النعمة، ص 503 .
34. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)، ص 134 .
35. کمال الدین و تمام النعمة، ص 503 .
36. الغیبة، ص 236 .
37. همان، ص 240 .
38. بحار الانوار، ج 51، ص 310 .
39. برای نمونه ر . ک: جریان گزینش محمد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی به وکالت در الغیبة، ص 170جریان گزینش حسن بن قاسم بن علاء آذربایجانی به وکالت در الغیبة، ص 191 و الخرائج و الجرائح، قطب الدین راوندی، تحقیق: مؤسسة الامام المهدی (عج)، قم، ه . ق، ج 1، ص 467 .
40. تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (عج)، ص 149 .
41. الغیبة، ص 227 .
42. همان، صص 223 و 227 .
43. همان، صص 183 و 248 .
 
بالا