تفسیر قرآن چه فوایدی دارد؟

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
تفسير از واژة فَسَرَ به معناي روشن كردن و آشكار ساختن است و در اصطلاح مفسران عبارت است از زدودن ابهام از لفظ مشكل و دشوار، كه در انتقال معناي مورد نظر، نارسا و دچار اشكال است. همين نكته مرز بين تفسير و ترجمه است؛ زيرا ترجمه در جايي است كه معناي لغوي لفظ را نميدانيم. البته با مراجعه به فرهنگها (كتابهاي لغت) مشكل حل مي شود و تلاش و زحمت چنداني هم لازم نيست، ـ برخلاف تفسير ـ كه در آن، در عين روشني معناي لغت، هم چنان هالهاي از ابهام بر چهرة آن نشسته است.[1]

علامة طباطبايي (ره) نيز فرمودهاند: تفسير عبارت است از روشن كردن معاني آيات قرآن و كشف مراد و مدلول آنها.[2]



اهميت و جايگاه علم تفسير

اهميت و جايگاه علم تفسير را در مقايسه با علوم ديگر ميتوان از تدبر در نكات زير به دست آورد:
الف. از نظر موضوع: چون موضوع آن كلام خداوند است و سرچشمة تمام حكمتها در آن است. ماجراي پيشينيان و هرچه از عمر آن هم ميگذرد كهنه نخواهد شد و عجايب آن پايان ناپذير است.

ب. از نظر غرض و فايده: از جهت هدف و غرض، آن كه به منظور چنگ زدن به استوارترين شيوهها و رسيدن به سعادت حقيقي است كه فاني نميشود.

ج. به خاطر شدت نياز: چون هر كمال ديني و يا دنيوي دور يا نزديك به علوم شرع نيازمند و به معارف ديني نيز محتاج است و آن هم متوقف بر كتاب خدا ميباشد.[3]
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
علل نيازمندي به تفسير

پس از بيان دو مقدمه، اينك به پاسخ سؤال توجه نماييد. علل نيازمندي به تفسير را ميتوان در چند مورد خلاصه نمود:

1. فقدان آگاهيهاي لازم بشري:
يكي از علل مهم نيازمندي به تفسير، ضعف دانش بشر است. فهم قران منوط به برخورداري معلومات مختلفي است كه فقدان هر يك، فهم مقصود خداوند از الفاظ و عبارات قرآن را دچار ابهام ساخته و نيازمندي به تفسير را ضروري ميسازد... بررسيهاي قرآني و تاريخي نشان ميدهد كه در زمان نزول نيز پارهاي از واژگان قرآني براي جمعي از مخاطبان قرآن مبهم بوده و آنان از مفاد آن بياطلاع بودهاند. به عنوان مثال، هنگامي كه از ابوبكر معناي «كلاله» را پرسيدند، آن را نميدانست و گفت «به رأي خود ميگويم اگر صواب باشد، از خداست و اگر خطا باشد از من و شيطان است» و يا وقتي معناي «أبّاً» را از عمر پرسيدند،گفت از تعمق و تكلف نهي شدهايم. در اين گونه موارد، فهم آيات قرآن نيازمند دستيابي به مفاد واژگان به كار رفته در آيات مورد نظر است و دستيابي به مفاهيم عرفي اين واژگان بخشي از تفسير به شمار ميآيد.
در پارهاي از موارد، ناآگاهي از شرايط و اسباب نزول، معنا و مقصود از آيه را در هالهاي ابهام فرو ميبرد و سبب نيازمندي به تفسير ميشود.
گاه نيز در قرآن مجيد استعارات و تشبيهات ظريفي به كار رفته است كه با دانش كافي و تبحر و تسلط بر موارد كاربرد، ميتوان به آن دست يافت، اين گونه موارد براي افراد عادي مبهم و نيازمند تفسير است.
عدم آگاهي از مصداق خاصي كه در برخي آيات مدنظر است. و عدم آگاهي و مهارت كافي در فهم معناي الفاظ مشترك و كاربردهاي مجازي و شناخت قراين پيوسته و ناپيوسته آيات، مانند ارتباط يا عدم ارتباط آيات با يكديگر (سياق) و روايات ناظر به آيات، امور ديگري است كه در زمينههاي نيازمندي به تفسير را فراهم ميسازد.[4]

2. معارف بسيار زياد و الفاظ محدود
قرآن كريم، در بيان مطالب، از حداقل الفاظ و جملهها براي قالب ريزي معاني عميق استفاده كرده است. اين كتاب تمام معارفي را كه بشر براي سعادت خويش به آن نيازمند است، در حجم نسبتاً كمي از الفاظ و عبارات ارايه كرده است و اين امر سبب شده كه فهم بخشي از آيات نيازمند تأمل و دقت بيشتر و تحقيق عميقتري براي پي بردن به مقصود خدا باشد و از اين رو ضرورت تفسير را ايجاب ميكند.
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
. محتواي متعالي در قالب الفاظ متداول

در قرآن مجيد، علاوه بر آياتي كه به امور جهان مشهود ميپردازد، آياتي وجود دارد كه از حقايق ماوراي اين جهان سخن ميگويد. اين آيات، حقايق فراتر از اين جهان را در قالب الفاظي كه براي تفهيم و تفاهم امور اين جهان وضع شدهاند، ارايه ميكند و اين امر سبب ميشود كه فهم مقصود خداوند از آن آيات، براي همگان ميسر نباشد و براي پي بردن به آن، تلاش فكري ويژه (تفسير) ضرورت يابد.


4. آميختگي و پراكندگي مطالب

يكي ديگر از ويژگيهاي قرآن آن است كه مطالب آن دستهبندي موضوعي ندارد و اين گونه نيست كه اين كتاب تمام سخن خود دربارة يك موضوع را يك جا و در فصل معيني بيان كرده باشد، بلكه در هر صفحهاي از آن و حتي گاه در هر آيهاي از آن، از موضوعات متعدد و مطالب مختلفي سخن به ميان آمده است. اين امر نيز، از جمله اموري است كه نياز به تفسير را ضروري ميسازد.


5. فاصلة زمان با نزول قرآن

هرچند گذشت زمان، از جهت پيشرفتهاي علمي و رشد استعداد و قوة ادراك بشر و يا پيش آمدن وقايعي روشنگر، ممكن است موجب روشنتر شدن مفاد بعضي از آيات و آشكار شدن مقصود از آن گردد، ولي از جهت ديگر فاصله زماني از اموري است كه نياز به تفسير را تشديد ميكند، زيرا از يك سو احتمال تغيير مفاهيم كلمات و فاصله گرفتن از اوضاع و شرايط زمان نزول آيات، آگاهي از مفاد استعمالي آيات در آن زمان و فهم معناي مراد از آن را مشكل نموده و از سوي ديگر، اختلاف نظرها و تشكيكها و ترديدهايي كه به تدريج از طرف مفسران و يا احياناً مغرضان در مورد آيات كريمه مطرح ميشود، مفاد آيات و معاني مراد از آن را در هالهاي از ابهام قرار ميدهد.[5]


6. نيازها و ضرورتهاي ويژة هر عصر

هر عصري ويژگيها، ضرورتها و تقاضاهايي دارد كه از دگرگون شدن وضع زمان و پيدا شدن مسائل جديد و مفاهيم تازه در عرصة زندگي سرچشمه ميگيرد.
همچنين هر عصري مشكلات و پيچيدگيها و گرفتاريهاي مخصوص به خود دارد كه آن نيز از دگرگوني اجتماعات و فرهنگها كه لازمة تحول زندگي و گذشت زمان است مي باشد.
اين مسائل بخش مهمي از روح و جان آنها را اشغال كرده، امّا طبيعي است كه همه به صورت استفهام است و براي پاسخگويي به اين خواستهها نخستين گام، برگرداندن ميراث علمي و فرهنگي اسلام به زبان روز و پياده كردن همة آن مفاهيم عالي از طريق زبان عصري در روح و جان و عقل نسل كنوني است و گام ديگر استنباط نيازها و تقاضاهاي ويژه اين زمان از اصول كلي اسلام ميباشد.[6]
 

مجنون الحسین

کاربر فعال
"بازنشسته"
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. البرهان في علوم القرآن، امام بدرالدين زركشي، ج 2، بيروت، دار المعرفه، 1408.
2. مباني و روشهاي تفسير قرآن، سازمان چاپ و انتشارات، 1368.
3. تفسير و مفسران، محمد هادي معرفت، ج اول، چ اول، 1379، قم، موسسة التمهيد.

[1] . معرفت، محمد هادي، تفسير و مفسران، قم، موسسه التمهيد، چاپ اول، 1379، ج اول، ص 15.
[2] . طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، بيروت، موسسه الاعلمي للمطبوعات، 1417، ج 1، ص 4.
[3] . جلال الدين سيوطي، الاتقان، ج 2، ص 555.
[4] . رجبي، محمود و ديگران، روش شناسي تفسير قرآن، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص 36.
[5] . همان، ص 39 و 40.
[6] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، تفسير نمونه، نشر دار الكتب الاسلاميه، چاپ بيست و هشتم، 1371، ج 1، ص 23.



منبع:
اندیشه قم
 
بالا