♦♦ گمنام و گل فروش ♦♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


مولا بذارید براتون تعریف کنم، هر چند خودتون آگاهید. یادتونه چند وقت پیش رفته بودم گل فروش، یه گل فروشی کوچیک اما با صفا و قشنگ، کنار یه خیابون سر سبز...

گفتم گل نرگس می خوام.

گفت خانم حالا که فصل گل نرگس نیست.

گل فروش فکر کرد گل نرگس رو به خاطر عطرش می خوام، به همین خاطر گفت:

بیاید گل مریم ببرین، آخه اون نمی دونست گل نرگس رو برای چی و برای کی می خوام...

گل مریم برنداشتم، نه مریم می خواستم و نه یاس و نه ... فقط نرگس!

دست خالی برگشتم اما همچنان دنبال گل نرگس بودم، رفتم شهر دیگه اونجا هم دنبال گل نرگس گشتم، اما خبری نبود آخه واقعا فصلش نبود!

گفتم خدایا چیکار کنم، باید حتما گل ببرم، آخرش به جای نرگس، گل محمدی برداشتم، یکی برای شما، یکی برای بی بی. خیلی قشنگ بودن، دیدین

که، کلی ازشون مراقبت کردم تا تو راه خراب نشن ها...

روزی که گل رو براتون آوردم، صدایی که از بلندگو به گوش می رسید می دونید چی بود؟


این بیت بود:

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور


می خوام دوباره برم دنبال گل نرگس، قول می کنم گل قشنگ پیدا کنم، تازه قراره خودم براتون یه نرگس زار درست کنم، از همه نرگسزارهای دنیا

قشنگتر، یکی از بچه های انجمن هم قراره کمک کنه! اون موقع دیگه راحت می شیم هر چندتا شاخه گل نرگس می تونیم براتون بیاریم...منتظر

نرگسزار گمنام باشید...


Daffodil-Flower-Picture-9.jpg

 
بالا