در آخرين لحظات عمر مبارك حضرت فاطمه(س) وصاياي خويش را به همسرشان مينمودند كه: «اي پسرعمو! تو هرگز مرا در دوران زندگي دروغگو و خائن نيافتي و هرگز با فرمانت مخالفت نكردم.» علي(ع) كه شاهد درگذشت تنها ياور و تسلي بخش خود است، ميفرمايد: «پناه به خدا! تو داناتر و پرهيزگارتر و گراميتر و نيكوتر از آني كه من به جهت مخالفت كردنت با خود، تو را نكوهش كنم. دوري از تو و احساس فراقت بر من گران خواهد بود ولي گريزي از آن نيست. به خدا سوگند! با رفتنت مصيبت رسول خدا(ص) را بر من تازه كردي. انالله و انااليه راجعون از اين مصيبت بزرگ و دردناك و تأثرآور و حزنانگيز!»دقت دركلام علي(ع) در اين لحظات شدت علاقه و احترامش را به فاطمه(س) ميرساند. در نگاه امام علي(ع) فاطمه در چنان مرتبه والايي از زهد و خداترسي و عمل به احكام الهي قرار دارد كه تصور مخالفت او با همسرش ممكن نيست.
حضرت علي(ع) در پاسخ به ادعاهاي بي اساس معاويه مبني بر فضايل امويان در نامهاي مينويسد: «... دو سيد جوانان اهل بهشت از ماست و«صبية النار» از شماست، كودكاني كه نصيب آنان آتش گرديد. بهترین زنان جهان از ماست.
و «حمالةالحطب» آن كه هيزم كشد براي دوزخيان از شماست. اين فضليت ها از ماست و آن فضيلت ها از شماست...» در شعري كه به ايشان منسوب است، ميفرمايد: «من به فاطمه و فرزندانش مباهات ميكنم! آن گاه به رسول خدا(ص) افتخار ميكنم در آن هنگام كه فاطمه را به همسري من درآورد.» شخصيت والايي چون حضرت علي(ع) به همسري بانوي جهان افتخار ميكند و همسري با او را ملاك برتري خود و شايستگياش بر رهبري اسلام مي داند.