*حضرت فاطمه(س) در کلام امام علی(ع)*

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
در آخرين لحظات عمر مبارك حضرت فاطمه(س) وصاياي خويش را به همسرشان مي‏نمودند كه: «اي پسرعمو! تو هرگز مرا در دوران زندگي دروغگو و خائن نيافتي و هرگز با فرمانت مخالفت نكردم.» علي(ع) كه شاهد درگذشت تنها ياور و تسلي بخش خود است، مي‏فرمايد: «پناه به خدا! تو داناتر و پرهيزگارتر و گرامي‏تر و نيكوتر از آني كه من به جهت مخالفت كردنت‏ با خود، تو را نكوهش كنم. دوري از تو و احساس فراقت ‏بر من گران خواهد بود ولي گريزي از آن نيست. به خدا سوگند! با رفتنت مصيبت رسول خدا(ص) را بر من تازه كردي. انالله و انااليه راجعون از اين مصيبت‏ بزرگ و دردناك و تأثرآور و حزن‏انگيز!»

دقت دركلام علي(ع) در اين لحظات شدت علاقه و احترامش را به فاطمه(س) مي‏رساند. در نگاه امام علي(ع) فاطمه در چنان مرتبه والايي از زهد و خداترسي و عمل به احكام الهي قرار دارد كه تصور مخالفت او با همسرش ممكن نيست.

حضرت علي(ع) در پاسخ به ادعاهاي بي ‏اساس معاويه مبني بر فضايل امويان در نامه‏اي مي‏نويسد: «... دو سيد جوانان اهل بهشت از ماست و«صبية النار» از شماست، كودكاني كه نصيب آنان آتش گرديد. بهترین زنان جهان از ماست.

و «حمالة‏الحطب‏» آن كه هيزم كشد براي دوزخيان از شماست. اين فضليت‏ ها از ماست و آن فضيلت ‏ها از شماست...» در شعري كه به ايشان منسوب است، مي‏فرمايد: «من به فاطمه و فرزندانش مباهات مي‏كنم! آن گاه به رسول خدا(ص) افتخار مي‏كنم در آن هنگام كه فاطمه را به همسري من درآورد.» شخصيت والايي چون حضرت علي(ع) به همسري بانوي جهان افتخار مي‏كند و همسري با او را ملاك برتري خود و شايستگي‏اش بر رهبري اسلام مي‏ داند.
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"


علی (ع) فرمود: « به خدا سوگند {هرگز} او را به خشم نیاوردم و به کاری که خوش نداشت او را وا نداشتم، تا این که خدای صاحب عزت و جلال روحش را به نزد خود فراخواند. و او نیز مرا به خشم نیاورد و در هیچ کاری نافرمانیم را روا نداشت. و هر لحظه که به وی می نگریستم حزن و اندوه از وجودم رخت بر می بست .»



(بحارالانوار، ج43، ص134)
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

كلام علی (ع) در رثای فاطمه (س) :

ـ «ای پیغمبر خدا از من و از دخترت كه به دیدن تو آمده و در كنار تو زیر خاك خفته است، بر تو درود باد!
خدا چنین خواست كه او زودتر از دیگران به تو بپیوندد . پس از او شكیبایی من بپایان رسیده و خویشتن داری من از دست رفته.
ـ اما آنچنان كه در جدایی تو صبر را پیشه كردم، در مرگ دخترت نیز جز صبر چاره ندارم كه شكیبایی بر مصیبت سنت است.

ای پیغمبر خدا ! تو بر روی سینة من جان دادی ! ترا بدست خود و در دل خاك سپردم ! قرآن خبر داده است كه پایان زندگی همه بازگشت به خداست. اكنون امانت به صاحبانش رسید، زهرا از دست من رفت و نزد تو آرمید.
ـ ای پیغمبر خدا پس از او آسمان و زمین زشت می نماید، و هیچگاه اندوه دلم نمی گشاید. چشمانم بی خواب، و دل از سوز غم{ گداخته} است، تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند.

ـ مرگ زهرا ضربتی بود كه دل را خسته و غصه ام را پیوسته گردانید. و چه زود جمع ما را به پریشانی كشانید. شكایت خود را به خدا می برم و دخترت را به تو می سپارم! خواهد گفت كه امتت پس از تو باوی چه ستمها كردند. آنچه خواهی از او بجو و هر چه خواهی بدو بگو! تا سرّ دل بر تو گشاید، و خونیكه خورده است بیرون آید و خدا كه بهترین داور است میان او و ستمكاران داوری نماید.

ـ سلامی كه به تو می دهم بدرود است نه از ملالت، و از روی شوق است، نه كسالت. اگر می روم نه ملول و خسته جانم و اگر می مانم نه به وعدة خدا بدگمانم. و چون شكیبایان را وعده داده است در انتظار پاداش او می مانم كه هر چه هست از اوست و شكیبایی نیكوست. اگر بیم چیرگی ستمكاران نبود برای همیشه در كنار قبرت می ماندم و در این مصیبت بزرگ، چون فرزند مرده ،جوی اشك از دیدگانم می راندم.

ـ خدا گواه هست كه دخترت پنهانی بخاك می رود. هنوز روزی چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبانها نرفته، حق او را بردند و میراث او را خوردند. درد دل را با تو در میان می گذرام و دل را به یاد تو خوش می دارم كه درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه. »


.......


زندگانی فاطمه زهرا(س)/ دكتر سید جعفر شهیدی/ دفتر نشر فرهنگ اسلامی/ چاپ 34 1378
برگرفته از کتاب در مكتب فاطمه اثر دكتر على قائمى
:53:
 
بالا