شجره مبارکه صدیقه طاهره (سلام الله علیها)

  • نویسنده موضوع Ali
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
بسم الله الرحمن الرحیم​
از امام باقرعليه السلام از جابر بن عبداللَّه روايت شده است كه گفت:
از رسول خداصلى الله عليه وآله سؤال شد: تو فاطمه را مى‏بوسى و در آغوش مى‏گيرى‏و به خود نزديك مى‏سازى و با او رفتارى دارى كه با ديگر دخترانت‏ندارى؟! پيامبر فرمود: جبرئيل سيبى از بهشت برايم آورد، من آن راخوردم و آن سيب در صلب من تبديل به آبى شد. آنگاه من با خديجه هم‏بستر شدم و او به فاطمه حامله شد، پس من از فاطمه بوى بهشت رااستشمام مى‏كنم"(3).
همواره هاله‏اى‏از معجزات شگفت‏انگيز، چهره فاطمه‏را درميان گرفته‏است. او در شكم مادرش لحظه به لحظه تكبير مى‏گفت حتّى در آن هنگام‏با مادرش سخن مى‏گفت، وحضرت خديجه با او انس مى‏گرفت تا آنكه‏فاطمه به دنيا آمد. ولادت او نيز با تولّد ديگر مردمان تفاوت داشت و اين‏خود گوياى آن بود كه خداوند به اين كودك توجّهى كامل و فراوان دارد.
گاه از آنچه در ميلاد فاطمه زهرا رخ داده به شگفتى فرو مى‏رويم. چراكه فاطمه نه يگانه دختر پيامبر بود و نه دختر بزرگ وى، و يا پسر او.
امّا بايد بدانيم كه بزرگى و كوچكى سن در اسلام، معيارى پذيرفته‏نيست چنان كه مرد و زن بودن نيز نمى‏تواند ملاك ارزشها قلمداد شود.بلكه معيارى كه اسلام به رسميّت مى‏شناسد. همان حكمت بالغه‏اى است‏كه خداوند برطبق آن هر كارى را كه مى‏خواهد مى‏كند.
معيار ديگرى نيز در اسلام از رسميّت برخوردار است كه همان كردارشايسته است. هريك از اين دو مقياس جايگاه ويژه‏اى دارند.
مقياس نخست: در امور مربوط به هستى، حكومت دارد، يعنى درمرحله تكوين. بنابراين آفرينش خورشيد و ماه و زمين و ... براساس همين‏مقياس بوده است و اين آفريده‏ها تماماً در برابر حكومت خداوندى سرتسليم فرود مى‏آورند.
مقياس دوّم: در امور تشريعى جريان دارد، يعنى در بُعد اختيارى كه‏انسان را به خاطر آن صاحب اختيار و اراده خوانده‏اند.
اگر بخواهيم انسان پاكى را كه خداوند نيز او را دوست مى‏دارد،بشناسيم بايد او را برطبق مقياس دوّم بسنجيم. بايد فقط به كردارش‏بنگريم و به كارهايى كه اين فرد، با اراده و ميل و خواست خويش انجام‏مى‏دهد، توجّه كنيم. امّا مقياسهايى مانند نسب، نژاد، كشور ويا مسائلى‏از اين قبيل، هيچ‏گاه درنظر اسلام پذيرفته نبوده‏اند.
اسلام براى هزار ابولهب دربرابر يك سلمان ارزش قائل نيست. اگرچه‏ابولهب عموى پيامبرصلى الله عليه وآله و فرزند سرور قريش، عبدالمطلّب، از خاندان‏سرشناس بنى‏هاشم باشد كه مسئوليت سدانت خانه خدا و سقايت حاجّيان‏بر دوش اين خاندان بود، و اگرچه سلمان برده‏اى پارسى باشد كه شهرها اورا طرد كرده و گذشت عمر نيرو و توانش را درهم شكسته باشد.
همچنين اسلام براى هزاران عتبه و عتيبه كه داماد پيامبرصلى الله عليه وآله‏وثروتمند بودند دربرابر يك بلال سياه چرده، ارزشى قائل نبود.
اگرچه آنان پسران ابولهب و از سپيدترين مردمان باشند و بلال ازسياه‏ترين آنان.
همين طور اسلام، براى هزاران ابوسفيان كه فرمانده نيروهاى عرب‏مكّه بود در برابر صهيب كه مستضعفى از شهرهاى دور افتاده روم بود هيچ‏ارزشى قائل نيست.
با نگرش به زندگانى حضرت فاطمه متوجّه دو جنبه از زندگى وى‏مى‏شويم كه هريك از آنها مطابق با مقياسهاى ياد شده است.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
در جنبه نخست، از دوران پيش از به دنيا آمدن فاطمه سخن‏مى‏گوئيم: از پديد آمدن وى از ميوه بهشتى و گفتگو با مادرش در شكم‏وى، و رويدادهاى خارق‏العاده در وقت تولّدش، اين موارد همه ازعنايت ويژه و همه جانبه خداوند به وى حكايت دارد كه برابر مقياس‏اوّل است. يعنى همان حكمت بالغه‏اى كه مطابق آن خداوند هرچه‏خواهد انجام مى‏دهد.در واقع اين حكمت كه خداوند تنها فاطمه را بدان مخصوص داشته‏وآن را از ديگر زنان و از جمله دختران و زنان پيامبر و دختران،مهاجران و انصار و زنان آنها دريغ كرده به خاطر مصلحتى الهى بوده است.زيرا خداوند مى‏خواسته درميان امّت اسلامى، زنى را بر مريم بانوى زنان‏روزگار خودش، برترى دهد. حال آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله شش فرزند ديگرداشت ،امّا آنها از ميوه بهشتى آفريده نشده بودند و تنها فاطمه بود كه ازميوه بهشتى به وجود آمد.همچنين سببى در كار بود كه ميلاد فاطمه با رويدادهاى خارق‏العاده‏همراه باشد. درحالى كه تولد ساير فرزندان آن‏حضرت با اين حوادث‏عجيب همراه نبود! ما درباره حكمتهاى الهى، همه چيز را نمى‏شناسيم.شايد اين امر بدان علّت بود كه امّت اسلامى هم مانند امّتهاى پيش از خودباشد. يعنى همان‏گونه كه مريم سرور زنان روزگار خودش درميان امّت‏عيسى‏عليه السلام بود، فاطمه هم مى‏بايست سرور زنان جهان درميان امّت‏محمّدصلى الله عليه وآله باشد. يا شايد بدان جهت بود كه اعراب نيز مانند ساير امّتهادرباره شخصيت زن، افراط مى‏كردند و مقام او را تنزّل مى‏دادند و او راحيوانى مى‏دانستند كه به هيأت مردان آفريده شده تا خدمتگذار آنان باشدو نيازهاى جنسى آنها را برآورده سازد، و خداوند هم مى‏خواست اين‏تفكّر خطا و غير واقعى را از مدار انديشه آنان بِزُدايد و بشريّت را از آثارو تبعات سوء آن رهايى بخشد، بدين‏ترتيب براى زنان سرورى قرار داد تابه او مباهات كنند و به واسطه آن بر مردان فخر بفروشند؟يا شايد بدان جهت بود كه خداوند مى‏خواست براى اين امّت‏پيشوايانى قرار دهد كه به فرمان او مردم را هدايت كنند و به راه راست‏برند. از اين رو آنان را از بهترين تبار و از برترين نسلها، از پيامبرى كه‏خاتم پيامبران و از جانشينى كه او سرور اوصياست پديد آورد. پس فاطمه‏را آفريد تا حلقه رابط ميان دو نور، نور نبى و نور وصى باشد؟! همه اين‏احتمالات ممكن است. امّا نكته‏اى كه خواننده پژوهشگر، پس از بررسى‏دقيق و همه جانبه زندگى حضرت فاطمه زهراعليها السلام بدان متوجّه مى‏شودآن است كه همان‏گونه كه خداوند مى‏خواست براى مردم رهبرانى ازمردان قرار دهد، اراده كرد كه رهبرى نيز از جنس زن براى آنان بيافريند،تا براى زنان بهانه‏اى از تمسّك به تعاليم اسلام و نمونه‏ها وارزشهاى‏والاى آن به شكل كلّى باقى نماند، و نگويند: كسانى كه به اسلام تمسّك‏جُستند از مردان هستند نه از زنان، و استعدادها و نيروهاى مردان بيش اززنان است.
 

Ali

مدیریت کل
پرسنل مدیریت
"مدیر کل"
بدين‏گونه خداوند در دعوت بندگان به سوى خويش به آنان لطف كرده‏است تا براى بهانه‏جويان و كسانى كه بخواهند خود را توجيه كنند، عذروبهانه‏اى باقى نماند.پس براى زنان الگو و نمونه‏اى قرار داد تا با آنان در مسئوليّتهاى عمومى‏همگون باشد، آن چنان كه در كارهاى خانه مانند باردارى وزايمان‏وتربيت فرزندان و رتق و فتق امور منزل از قبيل پخت و پز،نظافت و يا وظايف شرعى، مانند حجاب و فرمانبرى از شوهر، و كمى‏بهره در ميراث و شهادت دادن و چيزهاى ديگر همگون است.پاره‏اى از مسئوليّتهاى فطرى و غير فطرى كه به زن اختصاص دارد،باعث كناره‏گيرى برخى از زنان از فعاليت در امور دينى شده و موجبات‏سستى آنها را در انجام برخى از فرايض دينى فراهم آورده است. امّا از آنجاكه خداوند فاطمه‏عليها السلام را نمونه تمام فضايل و ارزشهاى انسانى قرار داده‏آن هم با مسئوليّتهاى خطيرى كه در آن اوضاع بحرانى برعهده داشت،شايد بدين وسيله خواسته است بر تمام زنانى كه به بهانه اينكه از جنسِ‏ضعيف هستند، و شانه از زير بار مسئوليّت خالى مى‏كنند، حجّت را تمام‏كند.بنابراين حكمت آفرينش فاطمه‏عليها السلام با اين خصوصيات و ويژگيهاچيزى جدا از حكمت آفرينش پيامبران و اوليا و از جمله محمّد پيامبراسلام‏صلى الله عليه وآله و امامان معصوم‏عليهم السلام نيست كه خداوند تمام آنها را باويژگيهايى متفاوت از ساير مردم خلق كرده است.آيا حكمت عصمت پيامبران و اوصيا، و برترى آنان نسبت به ديگرمردمان، بدين خاطر نبوده است كه آنان پيشوايى و امامت مردم رابرعهده داشته باشند ومردم بايد آنان را الگوى زندگى خود قلمداد كنند؟حكمت آفرينش فاطمه نيز درميان زنان همين بوده است. بنابراين‏همان گونه كه پيامبران و اوصيا، سروران مردانند، فاطمه نيز سرور زنان‏جهان است.جنبه ديگرِ زندگانى حضرت فاطمه مربوط به آياتى است كه درباره اونازل گشته و يا روايتهائى است كه از پيامبر درباره او نقل شده است.اينك جا دارد از خود بپرسيم چرا اين آيات و احاديث تنها درخصوص فاطمه نازل شده است و درباره ديگر زنان و حتّى خواهران‏آن‏حضرت به مواردى از اين قبيل برخورد نمى‏كنيم؟!پاسخ آن است كه اين آيات و احاديث بنابر مقياس دوّم كه پيش از اين‏ذكر شد، وارد شده است. بدين معنى كه خداوند، مقياس فضيلت و والايى‏افراد را در نزد خويش، كردار شايسته قرار داده است بدون آنكه به عامل‏و جنسيت او توجّهى داشته باشد. فاطمه زهراعليها السلام نيز از آنجا كه اين‏حقيقت را دريافته بود، هيچ‏گاه درميان مردم به پيوند نسبى و سببى خودبا رسول خداصلى الله عليه وآله و على‏عليه السلام تكيّه نمى‏كرد و همچنين پيرو مقياس نخستى‏كه بدان اشاره كرديم، در پيشگاه خداوند به اين رابطه خويش هم تكيّه‏نمى‏كرد، بلكه خود شخصاً براى نيل به آن كمال عظيم مى‏كوشيد.چنين تصوّر مى‏شد كه فاطمه به رابطه خويشاوندى خود با رسول خداتكيّه كند امّا چنين نبود، بلكه وى همواره به رابطه خود با خداوندى كه‏پيامبر را مبعوث كرده و به وى برترى و درخشندگى بخشيده بود، اتكامى‏كرد.منبع: کلیک کنید.


تاپیک بسته شد. :53:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است و نمی‌توان پاسخ جدیدی فرستاد.
بالا