عزیزترین بخش زندگی

زینب

کاربر حرفه ای
"بازنشسته"
شیوانا سراسیمه به سراغ زن رفت و با حیرت دید که زن دست و پای دختر خردسالش را بسته و در

مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعیت زیادی زن بخت برگشته را دوره کرده بودند و

کاهن معبد نیز با غرور و خونسردی روی سنگ بزرگی کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.

شیوانا به سراغ زن رفت و دید که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندین بار او را درآغوش می گیرد

و می بوسد. اما در عین حال می خواهد کودکش را بکشد. تا بت اعظم معبد او را ببخشد و برکت و

فراوانی را به زندگی او ارزانی دارد.

شیوانا از زن پرسید که چرا دخترش را قربانی می کند؟

زن پاسخ داد که کاهن معبد گفته است که باید عزیزترین پاره وجود خود را قربانی کند، تا بت اعظم او را

ببخشد و به زندگی اش برکت جاودانه ارزانی دارد.شیوانا تبسمی کرد و گفت : "اما این دختر که عزیزترین بخش وجود تو نیست. چون تصمیم به هلاكش

گرفته ای!""عزیزترین بخش زندگی تو همین کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصمیم گرفته ای دختر نازنین ات

را بکشی. بت اعظم که احمق نیست. او به تو گفته است که باید عزیزترین بخش زندگی ات را از بین ببری

و اگر تو اشتباهی به جای آن کاهن دخترت را قربانی کنی هیچ اتفاقی نمی افتد و شاید به خاطر

سرپیچی از دستور بت اعظم بلا و بدبختی هم گریبانت را بگیرد!"

زن اندکی مکث کرد. سپس دست و پای دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاه در حالی که چاقو

را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگی معبد دوید.

اما هیچ اثری از آن کاهن معبد نبود!

می گویند از آن روز به بعد دیگر کسی کاهن معبد را در آن اطراف ندید!

هیچ چیز از این ویرانگرتر نیست كه متوجه شویم كسی كه به آن اعتماد داشته ایم عمری فریبمان داده

است ...
در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد و آن آگاهی است و تنها یک گناه و آن جهل است.

به امید آنکه فریب خورده روزگار نباشیم و عملکردمان از روی آگاهی و گواه عقل باشد.
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : عزیزترین بخش زندگی

واقعا كه جهل دشمن اصلي ايمانه
حركت اين كاهن خيلي آشناست هر روزه در زندگي نمونه هاشو ميبينيم و اگر هوشيار نباشيم عزيزترين چيزهامون رو از دست ميديم
 
بالا