[h=2][/h]
انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهيها و پلشتيها بود
1. تشيع، حقيقت اسلام و رود سيال و جاري تاريخ اسلام است[1]
تاريخ اسلام، بيتشيع، درخت آفت زدهاي را ميماند كه قرنها است خشكيده است .
به گفته ي دكتر علي وردي (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشيع، آتشفشان خاموش كوهسار است كه گاه و بيگاه، دود و بخار و لرزه و تكان اندكي پديد ميآورد و همين تاثير اندك، ريشة تمام انقلابات دنياي اسلام است .[2]
ويليام وات، محقق دانشگاه ادين بورگ، در كتاب اصول گرايي اسلام و مدرنيسم، ميگويد:
اعتقاد به امامت و مسألة انتظار، از جمله ويژگيهاي تشيعاند كه در انديشة سياسي شيعه، نقش مهمي ايفا ميكنند.[3]
2 . فقها، حصون اسلام[4] و حجت و پناه مردم در عصر غيبتاند .[5] فقها، نايبان و راهبران مردم در عصر حيرت اند . صفحات تاريخ هزار سالة شيعه در عصر غيبت، وامدار علما و فقها - اين نايبان عام امام عليه السلام - است كه با ثار و ايثار و حماسه و عرفان خود، حيات فكري و سياسي شيعه را رقم زدند .
نگاهي به كارنامة هزار سالة علما و مرجعيتشيعه، اين دژهاي تسخيرناپذير و سنگربانان حريم تشيع، اين رهبانان شب و شيران روز و ناخدايان كشتي شيعه در تندباد حوادث روزگار و مبارزات فكري و سياسي آنان، از كليني و شيخ مفيد و شيخ طوسي گرفته تا شهيدين و نراقيين، تا شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي، تا ميرزاي ناييني و امام خميني،(رحمةالله عليهم اجمعين)، گوياي «العلماء ورثة الانبياء» و برگي زرين در تاريخ حيات مسلمانان بل تمامي بشريت، از آغاز تا امروز است .
تاريخ درخشان علما و مرجعيتشيعه، امتداد تاريخ انبيا و اوليا است .
3. امام راحل، نايب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روح خدا بود در كالبد فسردة زمان و هديتبزرگ الهي در قرن غفلت.
او، يادگار همة انبياء سلف و علماء گذشته بود . با هيبت موسوي و دم عيسوي خود، از ايراني كه مهد فرهنگ بيگانه و پايگاه بيداد شده بود و ميرفت تا هويت فرهنگي و تمامي هستي خود را، يك جا، با بيگانه به معامله بگذارد، اژدهايي در برابر تمامي قدرتهاي استكباري آفريد، اژدهايي كه مسير تاريخ در قرن غفلت را به گونهاي ديگر رقم زد و تمامي ساختارهاي دنيا را به هم ريخت .
4. انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهيها و پلشتيها بود .
انقلاب ما، دستاورد و آرزوي همة انبيا و اوليا از آدم تا خاتم بود .
انقلاب ما، انفجار نوري بود كه بر «طور» انديشهها تجلي كرد و «موسي خواهان» را در سراسر اين كرة خاكي، بيدار ساخت، و بارقهاش در دل دشمن، ترس و وحشت، و در دل دوست، شور و اميد آفريد و خفتهها را بيدار و هوشيار ساخت .
5 - انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين رخداد اجتماعي قرن بيستم است . پديدهاي با اين گستردگي و عمق، نه تنها نهادها و نظامهاي يك ملت و يك قوم را در هم ريخته و سرنوشت تاريخي آنان را در مسير تغييرات بنياديني قرار داده، بلكه دامنة آن، بسي فراتر از يك كشور رفته و تمامي انديشهها، سياستها، نهضتها، احزاب سياسي جهان را به چالشي نو فرا خوانده است . اين تاثيرها، از آسيا و خاورميانه گرفته تا قلب اروپا و آمريكا را در بر ميگيرد .
بهتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران
هنري كسينجر، وزير امور خارجة اسبق آمريكا:
پيروزي ايران در جنگ، عقايد راديكال اسلامي را، از جنوب شرقي آسيا تا سواحل اقيانوس اطلس، گسترش خواهد داد .[6]
شيمون پرز، نخست وزير سابق اسراييل:
انقلاب ايران، يك انقلاب بسيار افراطي و خصمانه در قبال اسراييل است . تجربة آيةالله [امام] خميني براي ما، يك تجربة بسيار تلخ در قرن بيستم به شمار ميرود .[7]
موشه دايان، وزير خارجة اسبق اسرائيل:
اثرات تحولات انقلاب اسلامي بر روابط ساير كشورها قابل ملاحظه است .[8]
مارگارت تاچر، نخست وزير سابق انگليس:
ما، غربيان، در دهة 1980 از وسائل نظامي و ابزار جنگي شوروي و اقمارش واهمه نداريم؛زيرا، اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو، مجهز به سلاحهاي نظامي باشند و به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاحهاي مدرن مسلح و مجهزيم، لكن از حضور فرهنگ اسلامي انقلاب ايران ميترسيم .[9]
ريچارد نيكسون، از رؤساء جمهور اسبق آمريكا:
وقتي حكومتشاه در سال 1979م [1375ش] سقوط كرد، يك خلاء قدرت تازه به وجود آمد . انقلاب ايران، در واقع، انقلابي بود عليه ارزشهاي غربي . اين انقلاب، همان قدر كه از سرمايه داري تنفر داشت، از كمونيسم نيز متنفر بود . هر دو را به مانند دو روي سكة مادي گرايي ميديد . پس از انقلاب، مردم ايران، همان چيزي را به دست آوردند كه انقلاب قول داده بود . جاي انكار نيست كه انقلاب اسلامي يك انقلاب واقعي انديشهها را ارائه داد و آنان آن را با عشق و ايمان پذيرفتند .[10]
آن چه كه انقلاب اسلامي به اثبات رسانده و به دنيا بيان كرده، اين است كه اسلام، شايستگي حاكميت بر جامعه را دارد؛ زيرا كه دين آسماني است . از اين رو، در كشورهاي اسلامي - عربي، تاثير گذاشته است و انقلابهايي كه هم اكنون در ساير كشورهاي عربي شكل گرفتهاند، جز ثمره درخت انقلاب اسلامي چيز ديگري نيست . انقلاب، ثمرههاي ديگري نيز دارد كه اثرات آن را در كشورهايي چون تونس، الجزاير، مصر، آذربايجان، كشورهاي استقلال يافتهي شوروي سابق و ساير نقاط دنيا ميبينيم . اين انقلابها، نهرهايي هستند كه از سرچشمه جوشان انقلاب اسلامي ايران، در نقاط مختلف جهان، شاخه شاخه شدهاند . انقلاب اسلامي ايران، تكرار و تجديد نهضت امام حسين عليه السلام
روزنامهي البعث چاپ دمشق:
جهان عرب و تمامي جهان، تحت تاثير رويدادهاي ايران قرار گرفتهاند كه در آن تاريخ با خون ملت و با خط راست ملت نوشته شده است .
روزنامهي آمريكايي تايمز:
دنياي غرب، به دليل انقلاب ايران، ناگهان بار ديگر اسلام را باور كرد . جنب و جوشي كه به دنبال انقلاب اسلامي ايران به وجود آمد هنوز ادامه دارد . براي اولين بار يك كشور مسلمان، به طور موفقيتآميز، قدرت بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد، آن را تحقير، و خسارت مادي به منافع آن وارد كرد . اين مورد، قدرت بزرگ غربي آمريكا بود، و اين ضربات، از طريق جنبشي وارد شد كه نه به نام مليگرايي، بلكه با نام اسلام كه داراي ريشههاي قديميتر و عميقتر بود، عمل كرد .
6 - هر انقلابي با اين وسعت و عمق و با اين اهداف و شعارها كه بر خرابههايي دو هزار و پانصد ساله بنا شود و بار جنگي هشتساله را به دوش كشد، بدون ترديد، در معرض مشكلات و آسيبهاي فراوان قرار ميگيرد . به خصوص آن جا كه تو داعية صدور انقلاب و حمايت از فلسطين و همة گروههاي آزاديبخش و مستضعفان عالم را هم داشته باشي، كه در اين هنگام، دشمن، آرام نمينشيند و با ترويجشبهات و شهوات و بدعتها، و در نهايت، هجوم مستقيم، با تو درگير ميشود .
در برابر انقلابي با اين وسعت و عظمت و با اين انبوه مشكلات و دشمنان داخلي و خارجي، بهترين موضعگيري، گفتة آن استاد فقيد است كه گفته بود: «توجيه، حماقت و تضعيف، جنايت، و تكميل، رسالت ما است .» .
بايد آموخت كه اشتباه را از هيچ كس و از هيچ مقامي توجيه نكنيم . به گفتة امام راحل، انقلاب، به هيچ كس و هيچ دستهاي، ديني ندارد . تضعيف اين انقلاب نيز جنايتي نابخشودني است؛ چون، به گفتة همان استاد، انقلاب، تنها كشتي نجاتي است كه در اين درياي مواج و طوفاني و اين دنياي وانفسا قرار دارد . سوراخ كردن اين كشتي، مرگ خود، بل نااميد كردن همة مستضعفان و آزادي خواهان اين كرة خاكي است . رسالت ما و همة آگاهان و دل سوزان، تكميل ضعفها و كمبودهاي انقلاب است .
هر كس در هر كجا هست، چه داخل و چه خارج، بايد از انجام هر كاري كه ميتواند در جهت تكميل اين انقلاب بكند، دريغ نورزد و كوتاهي نكند كه بي هيچ ترديد، از اين نعمت و اين مسئوليتبزرگ، از آنان سؤال خواهد شد: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث ،[11] وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ [12] .
7 - هر انقلابي، عوامل رشد و انحطاط و ركود دارد . شرط بقاي هر انقلاب، شناسايي مدام اين عوامل و به كار بستن و يا جلوگيري از آن هاست .
بر زعماي قوم و دل سوزان و برنامه ريزان انقلاب است كه مدام، در صدد شناسايي هر يك از اين عوامل، و اقدام مناسب مطابق آنها باشند . از همة اين عوامل، در جاي ديگري بايد گفت و شنود كرد
8 - مقولة مهدويت، به خاطر دارا بودن ويژگيهاي متعدد، يكي از توانمندترين عوامل رشد جامعة ديني ما است . طرح صحيح اين مقوله و گسترش اين فرهنگ در سطح جامعه، بدون ترديد، باعثشكوفايي هر چه بيشتر جامعه و حفظ آن از در غلطيدن در فسادها و تباهيها است.
-------------------------------------------------------------------------------
1. به شهادت آية اكمال، دين مرضي خدا پسند، دين همراه مقام ولايت است: «اليوم اكملت . . . و رضيت لكم الاسلام دينا» سوره مائده،آيه(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
2. ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام و مذاهب ؛سيد اسدالله شهيدي ، ص 229 .
3. تهاجم يا تفاوت فرهنگي، حسن بلخاري، ص 130
4. الفقهاء حصون الاسلام (كافي، ج 1، ص 38، ح 2)
5. و اماالحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا; فانهم حجتي عليكم وانا حجةالله .(وسائلالشيعة، ج 18، ص 101; كمالالدين، ص (عجل الله تعالی فرجه الشریف)8(عجل الله تعالی فرجه الشریف)). .
6. كيهان، 17/11/63 .
7. كيهان، 17/11/63 .
8. اطلاعات، 1(عجل الله تعالی فرجه الشریف)/11/63
9. پيام انقلاب، ش 26، 27/11/69 .
10. پيروزي بدون جنگ، ريچارد نيكسون، ترجمة دكتر جعفر ثقةالاسلامي .
11.سوره ضحي، آيه 11 .
12.سوره صافات،آيه2(عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
پدیدآونده: سيد مسعود پور سيد آقايي (برگرفته از فصلنامه انتظار شماره 6 با کمي تغيير)
انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهيها و پلشتيها بود
1. تشيع، حقيقت اسلام و رود سيال و جاري تاريخ اسلام است[1]
تاريخ اسلام، بيتشيع، درخت آفت زدهاي را ميماند كه قرنها است خشكيده است .
به گفته ي دكتر علي وردي (استاد جامعه شناس دانشگاه بغداد)، تشيع، آتشفشان خاموش كوهسار است كه گاه و بيگاه، دود و بخار و لرزه و تكان اندكي پديد ميآورد و همين تاثير اندك، ريشة تمام انقلابات دنياي اسلام است .[2]
ويليام وات، محقق دانشگاه ادين بورگ، در كتاب اصول گرايي اسلام و مدرنيسم، ميگويد:
اعتقاد به امامت و مسألة انتظار، از جمله ويژگيهاي تشيعاند كه در انديشة سياسي شيعه، نقش مهمي ايفا ميكنند.[3]
2 . فقها، حصون اسلام[4] و حجت و پناه مردم در عصر غيبتاند .[5] فقها، نايبان و راهبران مردم در عصر حيرت اند . صفحات تاريخ هزار سالة شيعه در عصر غيبت، وامدار علما و فقها - اين نايبان عام امام عليه السلام - است كه با ثار و ايثار و حماسه و عرفان خود، حيات فكري و سياسي شيعه را رقم زدند .
نگاهي به كارنامة هزار سالة علما و مرجعيتشيعه، اين دژهاي تسخيرناپذير و سنگربانان حريم تشيع، اين رهبانان شب و شيران روز و ناخدايان كشتي شيعه در تندباد حوادث روزگار و مبارزات فكري و سياسي آنان، از كليني و شيخ مفيد و شيخ طوسي گرفته تا شهيدين و نراقيين، تا شيخ انصاري و ميرزاي شيرازي، تا ميرزاي ناييني و امام خميني،(رحمةالله عليهم اجمعين)، گوياي «العلماء ورثة الانبياء» و برگي زرين در تاريخ حيات مسلمانان بل تمامي بشريت، از آغاز تا امروز است .
تاريخ درخشان علما و مرجعيتشيعه، امتداد تاريخ انبيا و اوليا است .
3. امام راحل، نايب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و روح خدا بود در كالبد فسردة زمان و هديتبزرگ الهي در قرن غفلت.
او، يادگار همة انبياء سلف و علماء گذشته بود . با هيبت موسوي و دم عيسوي خود، از ايراني كه مهد فرهنگ بيگانه و پايگاه بيداد شده بود و ميرفت تا هويت فرهنگي و تمامي هستي خود را، يك جا، با بيگانه به معامله بگذارد، اژدهايي در برابر تمامي قدرتهاي استكباري آفريد، اژدهايي كه مسير تاريخ در قرن غفلت را به گونهاي ديگر رقم زد و تمامي ساختارهاي دنيا را به هم ريخت .
4. انقلاب مبارك اسلامي ايران، آذرخشي در شبستان سرد و ديجور قرن، و چراغي فرا راه انسان معاصر در متن گمراهيها و پلشتيها بود .
انقلاب ما، دستاورد و آرزوي همة انبيا و اوليا از آدم تا خاتم بود .
انقلاب ما، انفجار نوري بود كه بر «طور» انديشهها تجلي كرد و «موسي خواهان» را در سراسر اين كرة خاكي، بيدار ساخت، و بارقهاش در دل دشمن، ترس و وحشت، و در دل دوست، شور و اميد آفريد و خفتهها را بيدار و هوشيار ساخت .
5 - انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين رخداد اجتماعي قرن بيستم است . پديدهاي با اين گستردگي و عمق، نه تنها نهادها و نظامهاي يك ملت و يك قوم را در هم ريخته و سرنوشت تاريخي آنان را در مسير تغييرات بنياديني قرار داده، بلكه دامنة آن، بسي فراتر از يك كشور رفته و تمامي انديشهها، سياستها، نهضتها، احزاب سياسي جهان را به چالشي نو فرا خوانده است . اين تاثيرها، از آسيا و خاورميانه گرفته تا قلب اروپا و آمريكا را در بر ميگيرد .
بهتر آن باشد كه سر دلبران گفته آيد در حديث ديگران
هنري كسينجر، وزير امور خارجة اسبق آمريكا:
پيروزي ايران در جنگ، عقايد راديكال اسلامي را، از جنوب شرقي آسيا تا سواحل اقيانوس اطلس، گسترش خواهد داد .[6]
شيمون پرز، نخست وزير سابق اسراييل:
انقلاب ايران، يك انقلاب بسيار افراطي و خصمانه در قبال اسراييل است . تجربة آيةالله [امام] خميني براي ما، يك تجربة بسيار تلخ در قرن بيستم به شمار ميرود .[7]
موشه دايان، وزير خارجة اسبق اسرائيل:
اثرات تحولات انقلاب اسلامي بر روابط ساير كشورها قابل ملاحظه است .[8]
مارگارت تاچر، نخست وزير سابق انگليس:
ما، غربيان، در دهة 1980 از وسائل نظامي و ابزار جنگي شوروي و اقمارش واهمه نداريم؛زيرا، اگر بلوك شرق و اعضاي پيمان ورشو، مجهز به سلاحهاي نظامي باشند و به ادوات مخرب و ويرانگر مسلح باشند، ما نيز به سلاحهاي مدرن مسلح و مجهزيم، لكن از حضور فرهنگ اسلامي انقلاب ايران ميترسيم .[9]
ريچارد نيكسون، از رؤساء جمهور اسبق آمريكا:
وقتي حكومتشاه در سال 1979م [1375ش] سقوط كرد، يك خلاء قدرت تازه به وجود آمد . انقلاب ايران، در واقع، انقلابي بود عليه ارزشهاي غربي . اين انقلاب، همان قدر كه از سرمايه داري تنفر داشت، از كمونيسم نيز متنفر بود . هر دو را به مانند دو روي سكة مادي گرايي ميديد . پس از انقلاب، مردم ايران، همان چيزي را به دست آوردند كه انقلاب قول داده بود . جاي انكار نيست كه انقلاب اسلامي يك انقلاب واقعي انديشهها را ارائه داد و آنان آن را با عشق و ايمان پذيرفتند .[10]
آن چه كه انقلاب اسلامي به اثبات رسانده و به دنيا بيان كرده، اين است كه اسلام، شايستگي حاكميت بر جامعه را دارد؛ زيرا كه دين آسماني است . از اين رو، در كشورهاي اسلامي - عربي، تاثير گذاشته است و انقلابهايي كه هم اكنون در ساير كشورهاي عربي شكل گرفتهاند، جز ثمره درخت انقلاب اسلامي چيز ديگري نيست . انقلاب، ثمرههاي ديگري نيز دارد كه اثرات آن را در كشورهايي چون تونس، الجزاير، مصر، آذربايجان، كشورهاي استقلال يافتهي شوروي سابق و ساير نقاط دنيا ميبينيم . اين انقلابها، نهرهايي هستند كه از سرچشمه جوشان انقلاب اسلامي ايران، در نقاط مختلف جهان، شاخه شاخه شدهاند . انقلاب اسلامي ايران، تكرار و تجديد نهضت امام حسين عليه السلام
روزنامهي البعث چاپ دمشق:
جهان عرب و تمامي جهان، تحت تاثير رويدادهاي ايران قرار گرفتهاند كه در آن تاريخ با خون ملت و با خط راست ملت نوشته شده است .
روزنامهي آمريكايي تايمز:
دنياي غرب، به دليل انقلاب ايران، ناگهان بار ديگر اسلام را باور كرد . جنب و جوشي كه به دنبال انقلاب اسلامي ايران به وجود آمد هنوز ادامه دارد . براي اولين بار يك كشور مسلمان، به طور موفقيتآميز، قدرت بزرگ غربي را به مبارزه طلبيد، آن را تحقير، و خسارت مادي به منافع آن وارد كرد . اين مورد، قدرت بزرگ غربي آمريكا بود، و اين ضربات، از طريق جنبشي وارد شد كه نه به نام مليگرايي، بلكه با نام اسلام كه داراي ريشههاي قديميتر و عميقتر بود، عمل كرد .
6 - هر انقلابي با اين وسعت و عمق و با اين اهداف و شعارها كه بر خرابههايي دو هزار و پانصد ساله بنا شود و بار جنگي هشتساله را به دوش كشد، بدون ترديد، در معرض مشكلات و آسيبهاي فراوان قرار ميگيرد . به خصوص آن جا كه تو داعية صدور انقلاب و حمايت از فلسطين و همة گروههاي آزاديبخش و مستضعفان عالم را هم داشته باشي، كه در اين هنگام، دشمن، آرام نمينشيند و با ترويجشبهات و شهوات و بدعتها، و در نهايت، هجوم مستقيم، با تو درگير ميشود .
در برابر انقلابي با اين وسعت و عظمت و با اين انبوه مشكلات و دشمنان داخلي و خارجي، بهترين موضعگيري، گفتة آن استاد فقيد است كه گفته بود: «توجيه، حماقت و تضعيف، جنايت، و تكميل، رسالت ما است .» .
بايد آموخت كه اشتباه را از هيچ كس و از هيچ مقامي توجيه نكنيم . به گفتة امام راحل، انقلاب، به هيچ كس و هيچ دستهاي، ديني ندارد . تضعيف اين انقلاب نيز جنايتي نابخشودني است؛ چون، به گفتة همان استاد، انقلاب، تنها كشتي نجاتي است كه در اين درياي مواج و طوفاني و اين دنياي وانفسا قرار دارد . سوراخ كردن اين كشتي، مرگ خود، بل نااميد كردن همة مستضعفان و آزادي خواهان اين كرة خاكي است . رسالت ما و همة آگاهان و دل سوزان، تكميل ضعفها و كمبودهاي انقلاب است .
هر كس در هر كجا هست، چه داخل و چه خارج، بايد از انجام هر كاري كه ميتواند در جهت تكميل اين انقلاب بكند، دريغ نورزد و كوتاهي نكند كه بي هيچ ترديد، از اين نعمت و اين مسئوليتبزرگ، از آنان سؤال خواهد شد: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث ،[11] وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ [12] .
7 - هر انقلابي، عوامل رشد و انحطاط و ركود دارد . شرط بقاي هر انقلاب، شناسايي مدام اين عوامل و به كار بستن و يا جلوگيري از آن هاست .
بر زعماي قوم و دل سوزان و برنامه ريزان انقلاب است كه مدام، در صدد شناسايي هر يك از اين عوامل، و اقدام مناسب مطابق آنها باشند . از همة اين عوامل، در جاي ديگري بايد گفت و شنود كرد
8 - مقولة مهدويت، به خاطر دارا بودن ويژگيهاي متعدد، يكي از توانمندترين عوامل رشد جامعة ديني ما است . طرح صحيح اين مقوله و گسترش اين فرهنگ در سطح جامعه، بدون ترديد، باعثشكوفايي هر چه بيشتر جامعه و حفظ آن از در غلطيدن در فسادها و تباهيها است.
-------------------------------------------------------------------------------
1. به شهادت آية اكمال، دين مرضي خدا پسند، دين همراه مقام ولايت است: «اليوم اكملت . . . و رضيت لكم الاسلام دينا» سوره مائده،آيه(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
2. ظهور حضرت مهدي از ديدگاه اسلام و مذاهب ؛سيد اسدالله شهيدي ، ص 229 .
3. تهاجم يا تفاوت فرهنگي، حسن بلخاري، ص 130
4. الفقهاء حصون الاسلام (كافي، ج 1، ص 38، ح 2)
5. و اماالحوادث الواقعة فارجعوا فيها الي رواة حديثنا; فانهم حجتي عليكم وانا حجةالله .(وسائلالشيعة، ج 18، ص 101; كمالالدين، ص (عجل الله تعالی فرجه الشریف)8(عجل الله تعالی فرجه الشریف)). .
6. كيهان، 17/11/63 .
7. كيهان، 17/11/63 .
8. اطلاعات، 1(عجل الله تعالی فرجه الشریف)/11/63
9. پيام انقلاب، ش 26، 27/11/69 .
10. پيروزي بدون جنگ، ريچارد نيكسون، ترجمة دكتر جعفر ثقةالاسلامي .
11.سوره ضحي، آيه 11 .
12.سوره صافات،آيه2(عجل الله تعالی فرجه الشریف) .
پدیدآونده: سيد مسعود پور سيد آقايي (برگرفته از فصلنامه انتظار شماره 6 با کمي تغيير)