رهاکن،تربيت کن،همراه باش!

عاطفه

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
[h=1]
img.tebyan.net_big_1387_08_21178236157133624487102150151512548123124.jpg

[/h]اهميت و ضرورت تربيت آدمي بر کسي پوشيده نيست.همه مکاتب، مذاهب و ممالک براي تربيت آدمي در دوران کودکي، به دلايل متعدد ، اهميت ويژه اي قائل اند. اسلام نيز بر تربيت در دوران کودکي تأکيد فراوان دارد و آن را از وظايف والدين و حقوق فرزندان مي داند.
معصومان(ع) در روايات متعددي بر ضرورت و اهميت تربيت در اين دوران تأکيد کرده اند که در اين مقاله برخي از آن ها را جمع آوري و مطرح مي کنيم :
حضرت علي(ع) مي فرمايد: «ما نحل والد ولداً نحلاً افضل من ادب حسن(1) هيچ پدري هديه اي بهتر از تربيت نيکو به فرزندش نداده است».
پيامبر(ص) فرمود: « لان يؤدب الرجل ولده خير له من ان يتصدق کل يوم بنصف صاع (2) اگر پدري فرزندش را تربيت کند ، بهتر از اين است که روزي يک و نيم کيلوگرم طعام صدقه بدهد».
هم چنين امام صادق(ع) درباره فرزند سه حق را بر پدر لازم مي داند که يکي از آن ها جديت در تربيت اوست:
« تجب للولد علي والده ثلاث خصال: اختياره لوالدته و تحسين اسمه و المبالغة في تأديبه (3) فرزند بر پدر سه حق دارد: انتخاب مادر مناسب براي او، نام نيک نهادن بر او و جديت در تربيت او ». هر سه حق مي تواند در تربيت فرزند مؤثر باشد، ولي تأثير قسم سوم کاملاً تربيتي است.
و نيز فرمود:
« دع ابنک يلعب سبع سنين و يؤدب سبع سنين الزمه نفسک سبع سنين فان افلح والا فلا خير فيه؛(4) فرزندت را هفت سال رها کن تا بازي کند و هفت سال دوم او را تربيت کن و هفت سال سوم نيز همراه و ملازم او باش. اگر هدايت شد چه خوب، وگرنه ديگر خيري در او نيست».
البته مراد امام(ع) از اين که فرمود بعد از 21 سالگي اگر هدايت نشد ، ديگر خيري در او نيست قطعي بودن اين امر نيست، زيرا کودکي که حدود پانزده سال به تربيتش پرداخته شود و هدايت پذير نباشد، ديگر چندان اميدي نمي توان به او داشت.
شايد هم مراد اين باشد که ديگر وظيفه پدر درباره تربيت او ساقط است و تربيت او برعهده خودش مي باشد.
دو روايت ديگر از پيامبر(ص) و علي(ع) در تأييد اين مطب وارد شده است که به والدين و مسؤولان تربيت فرزند دستور مي دهد که بعد از اين سن ديگر او را آزاد بگذاريد و دست از تربيت او برداريد(5) يا مي فرمايد: «شما ديگر معذوريد و به تکليف و وظيفه خود عمل کرده ايد».(6)
بنابراين، روايات بر تربيت فرزند در دوران کودکي، نوجواني و اوايل جواني تأکيد فراوان دارند. اما چرا تربيت در اين دوران اين قدر اهميت دارد؟
در بعضي از روايات به برخي از علل اهميت آن تصريح يا اشاره شده است. حضرت علي(ع) در نامه اي خطاب به فرزندش امام حسن(ع) علت اين امر را اين گونه بيان مي کند:
« انّما قلب الحدث کالارض الخالية ما القي فيها من شيء قبلته فبادرتک بالادب قبل ان يقسو قبلک و يشغل لبک لتستقبل بجدّ رأيک ما قد کفاک اهلُ التجارب بغيته و تجربته؛(7) چون قلب کودک مانند زمين خالي است که هر بذري در آن بکارند مي رويد ، من تربيت تو را در کودکي و قبل از اين که قلبت سخت و ذهنت مشغول شود ، آغاز کردم تا تو به حقيقت آنچه را که اهل تجربه تو را از تجربه مجدد آن بي نياز مي سازند ، بپذيري».

نخستين و مهم ترين دليل بر اهميت تربيت در دوران کودکي ، اين است که قلب کودک که بايد « عرش الرحمن » شود در اين دوران خالي است و هنوز به سياهي و پليدي گناهان نيالوده است مانند زمين که هنوز بذري در آن کشت نشده و هر چه در آن کشت کنيم، مي روياند. مي توانيم هر گونه صفات اخلاقي و اجتماعي را که بخواهيم در آن کشت کنيم.
قلبي که خالي است، هم مي شود صداقت و اخلاص و امانت در آن کشت کرد و هم دروغ و ريا و خيانت. هم ايمان و توحيد و هم کفر و شرک هم مي توان آن را عرش رحمان کرد و هم منزل شيطان.
دومين دليل امام اين است که در دوران کودکي، هنوز ذهن کودک به آموزش هاي بي فايده و مسائل معيشتي و دنيوي از قبيل زن، فرزند و جمع مال مشغول نشده است.

کودک فارغ از همه ي اين افکار، مي تواند به راحتي آموزش ها و تربيت لازم را پذيرا شود. از اين رو امام(ع) به فرزند خويش مي فرمايد: من تربيت تو رادر اين دوران آغاز کردم تا تو مجبور نباشي دست به تجربه بزني و رنج و زحمت تجربه مجدد را متحمل شوي.
کودکان نيز داراي استعدادهاي متفاوت و زمينه هاي متفاوت اند. در عين حال چون از تربيت و آموزش هاي محيطي خالي اند ، بهتر و راحت تر مي توان آن ها را آموزش داد و تربيت کرد.


تذکر اين نکته ضروري است که منظور امام در تشبيه قلب کودک به زمين خالي، خالي بودن مطلق نيست، بلکه قطع نظر از زمينه هاي وراثتي و پيشيني است که مي توانند در تربيت مؤثر باشند يا زمينه تربيت بهتر را فراهم کنند زيرا اولاً نقش وراثت و عوامل پيشيني از نظر اسلام قابل چشم پوشي نيست ثانياً از همين تمثيل امام نيز مي توان استفاده کرد. هر زمين خالي براي کشاورزي مناسب نيست و آن ها هم که مناسب اند به يک ميزان آمادگي و استعداد ندارند مثلاً برخي بذرها در زمين شوره زار نمي رويند يا رشد مناسب ندارند ، اما برخي ديگر از بذرها در زمين شوره زار بهتر مي رويند و بهتر رشد مي کنند.

کودکان نيز داراي استعدادهاي متفاوت و زمينه هاي متفاوت اند. در عين حال چون از تربيت و آموزش هاي محيطي خالي اند ، بهتر و راحت تر مي توان آن ها را آموزش داد و تربيت کرد. بنابراين، نظر امام با نظريه « لوح سفيد » يا « لوح نانوشته ي » جان لاک کاملاً متفاوت است؛ زيرا لاک با ارائه اين نظريه ، مي خواهند تأثير وراثت و عوامل پيشين در تربيت را منکر شود يا دست کم بي اهميت و بسيار ناچيز جلوه دهد.

امام علي(ع) فرمود:
« فرزندت را شش سال آزاد بگذار و پس از آن، شش سال به او قرآن و سواد بياموز و سپس هفت سال ديگر نيز به تربيت او بپرداز. اگر تربيت پذيرفت چه خوب و گرنه دست از تربيت او بردار»؛(8) چون آنچه وظيفه تو بود، انجام دادي و از اين پس، کار به عهده ي خود اوست.
بنابراين با توجه به روايات و نکاتي که در اين مقاله جمع آوري شد ، تربيت فرزند در دوران کودکي (تا بيست سالگي) از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
بر والدين واجب است که اين وظيفه ي مهم را درباره ي فرزندان خود به نحو شايسته اي به انجام رسانند.

پي نوشت ها :
1- نوري الطبرسي، ميرزا حسين؛ مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل؛ ج 15، ص 165.
2- حرّ عاملي، محمد بن الحسن؛ وسائل الشيعه؛ ج 15، ص 195.
3- مجلسي، محمد باقر؛ بحار الانوار؛ ج 7، ص 236.
4- وسائل الشيعه؛ ج 15، ص 194.
5- عنه (اميرالمؤمنين«ع») قال: احمل صبيک حتي يأتي عليه ست سنين ثم ادبه في الکتاب ست سنين ثم ضمّه اليک سبع سنين فادّبه بادبک فان قبل صلح و الاّ فخلّ عنه (وسائل الشيعه؛ ج 15، ص 195).
6- قال النبي (ص): الولد سيد سبع سنين و عبد سبع سنين و وزير سبع سنين فان رضيت خلائقه لاحدي و عشرين سنة و الاّ ضرب علي جنبيه فقد اعذرت الي الله (همان).
7- نهج البلاغه؛ عبده، ج 3، ص 40.
8- وسائل الشيعه؛ ج 15، ص 195، حديث 6.

منبع : برگرفته از كتاب " تربيت فرزند و سيره تربيتي پيامبر و اهل بيت " نويسنده : سيد علي حسيني – زير نظر جناب آقاي عليرضا اعرافي
 
بالا