پندهای حکیمانه

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=2][/h]




حکیمی میگوید شش خصلت تنها برای انسانهای شرافتمند امکان دارد :

1-آرامش در هنگام رسیدن به نعمت (تنها انسان شرافتمند در هنگام داشتن نعمت آرامش خود را حفظ میکند وطعیان نمی کند )

2-صبر در مصیبتهای سنگین (هنگام دشواریهای خیلی سنگین بسیاری لز انسانها آرامش خود را از دست میدهند و نمی توانند دشواریها را تحمل کنند و تنهاا انسانهای شریف خود را نمی بازند)

3-اتکای به عقل در هنگام هیحان شهوت (زمانی که شهو ت انسان برانگیختته میشودوطغیان میکند تنها انسانهای با شرافت به عقل خود اتکاء میکند.بقول مولانا :

وفت خشم ووقت شهوت مرد کو ؟................ طالب مردی دوانم کو به کو----

کو آن انسانی که به هنگام هجوم خشم وشهوت وهنگام تهیج وبر انگیخته شدن میل خویشتن دار باشد وبه عقل خود تکیه کند؟من در طلب چنین انسانی محله به محله می دوم)

4-پوشیدن اسرار از دوست ودشمن (حفظ اسرار بسیار دشوار است از این رو اکثر انسانها اسرار خود را فاش میکنند ولنها انسانهای شریف این اسرار ررا خفظ میکنند)


5-تحمل گرسنگی (نداشتن غذا وگرسنه بودن بسیار دشوار وسخت است وتنها انسانهای شریف آن را تخمل میکنند)


6-تحمل آزار همسایه(اگر کسی همسایه بد داشته باشد زندگی برای او دشوار میشود وتنها انسانهای به شرف میتوانند آن را تخمل کنند وبا این تحمل خدا را راظی کندزیرا شیخ محمد بهاری میگوید:رضای خدا در جفای مخلوق است).

 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : پندهای حکیمانه

نیت مؤمن

امام صادق علیه السلام میفرماید:رسول خدا صل الله علیه فرموده نیت مؤمن از عمل او بهتر است وانسان اگر عملی انجام ددهد موافق نیت خود انجام میدهد.
اینکه در روایت آمده که قل کل یعمل علی شاکلته بگو هر کسی بر اساس شاکله خود عمل میکند مراد از شاکله نیت اوست ،

مراد از نیت تنها لفظ نیست وهمچنین مراد گذراندن معنا از ذهن وتعقل معنا نیست بلکه مراد انگیزه وقصد است یعنی غرض وعلتی که محرک انسان بسوی فعل است وباعث میشود که انسان عمل را انجام دهد بعبارت دیگر نیت آن است که انسان را به حرکت درمی آورد.



(اصول کافی ج2 ص84ح2)
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : پندهای حکیمانه

حکیمی گفته که :چهار چیز مایه خوشبختی در دو دنیا است:

1-اطاعت از خدا وپیامبر وائمه :S (31): (فرمان خدا را بردن موجب سعادت دنیا وآخرت میشودوهمچنین اطاعت از رسول خداو ائمه که سخن آنها از روی هوی وهوس نیست موجب سعادت دو دنیا میشود)

2-اطاعت از پدر ومادر (فرمان پدر و مادر را بردن وخدمت به آنها موجب سعادت هر دو دنیا است)

3-خدمت به علماء(اگر کسی به انسان دانشمند وعالم خدمت کند وفرمان آنها را ببرد در هر دو دنیا سعادتمند میشود)

4-مهربانی با مردم (انسانی که به مردم مهربان است به سعادت هر دو عالم میرسد بقول حافظ آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا که مهربانی بخشی از مدارا ومروت است.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : پندهای حکیمانه

1-ارسطو می گوید:کریمان را می توان با سخن نرم فریفت .(انسانهای کریم وبزرگوار چون سنگدل نیستند وبا هر امری کریمانه برخورد میکنند با سخنان نرم فریفته میشوند)
2-هر کس از چیزی بترسد از او میگریزد ،اما اگر کسی از خدا بترسد به او پناه میبرد.چون ترس انسان از خدا

بخاطر اعمال زشت خود انسان است وگرنه خدا از مادر مهربان ار است)
3-آموزش احمق عمر هدر دادن است.(چون هیچ سودی ندارد)
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : پندهای حکیمانه


رسول اکرم ( ص ) :
« إن اللهَ یُحب الشابَّ الذی یُفْنی شبابَهُ فی طاعهِ اللهِ »
« خداوند جوانی که جوانی اش را در اطاعت از او بگذراند
دوست دارد . »
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : پندهای حکیمانه


بهترین ها از زبان حضرت علی(علیه السلام)


1-بهترین تجربه آن است که تو را پند دهد(تجربه ای که از آن درس بگیری و به شما پند دهد بهترین تجربه است)2-بهترین اهل ،اهلی است که تو را کفایت کند (خانواده ای که برای تو کافی باشد ودر پشتیبانی تو چیزی کم نگذارند وبرای تو بس باشند)

3-بهترین گفتار ها آن است که کردار آن راگواهی کند (گفتاری نیکو است که در عمل تبلور پیدا کند بعبارت دیگر به عمل انسان مطابقت داشته باشد)

4-بهترین شهرها آن است که ترا به دوش کشد(شهری برای انسان سودمند است که انسان را تحمل کند و انسان را بدوش کشد ومردم آن شهر او را قبول کنند واو را بکار گیرند واز او استفاده کنند واو را با آعوش باز بپذیرند)

5-بهترین کارها میانه های آنها است(میانه روی واعتدال در هر کاری موجب میشود که تعادل انسان حفظ شود وآسیبی به او نرسد زیرا افراط وتفریط موجب شکست وبهم ریختن اساس زندگی میشود)



از:"کتاب دستور معالم الحکم فاضی فضاعی"
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]خدا را هم در کارهایتان شریک کنید[/h] در احوالات مرد عظیم الشّأن و الهی، آیت الله حاج شیخ جعفر شوشتری آمده است که شبی بالای منبر فرمودند: مردم! امروز میخواهم راجع به رفیقی که شب و روز، در خواب و بیداری، همیشه و هر لحظه با ماست سخن بگویم : مردم! آن رفیق دائمی ما همسر یا فرزندمان نیست. آن رفیق دائمی ما همکار و همشغل و همدرس ما نیست. آن رفیق ما نفس ما است که شب و روز، در خواب و بیداری با ماست. آنقدر با او رفیق شدهایم که یادمان رفته است که نباید با او رفاقت کنیم بلکه باید مسلّط به او شویم.


ایشان در جلسه دیگری فرمودند: مردم! امشب میخواهم مطلبی را خلاف آنچه که دیگران بیان میکنند، بگویم. همه به شما میگویند: برای خدا شریک قائل نشوید، من آمده ام امشب بگویم: برای خدا شریک قائل شوید!

همه متعجّب شدند که این شیخ عظیم الشأن و مرد الهی میخواهد چه بیان کند.



فرمودند: این قلب، خانه خداست «القلب حرم اللّه»، شما در این خانه خدا همه کس را راه داده اید. ای بی انصاف ها! یک مقداری را هم به خود صاحبخانه بدهید، حدّاقل خود صاحبخانه را شریک در این خانه کنید، اغیار در این خانه و این قلب که حرم پروردگارعالم و حریم ذوالجلال والاکرام است، نفوذ پیدا کردهاند.


 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]شاه کلید از نظر آیت الله نخودکی(ره)[/h] نقل است جوانی نزد شیخ نخودکی آمد و گفت: سه قفل در زندگیام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.


شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟
شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت، «شاه کلید» است.

 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]آیتالله مهدوی کنی و توصیه رجبعلی خیاط[/h] آیتالله مهدویکنی رئیس مجلس خبرگان رهبری، در خاطرات خود به ماجرای معمم شدن خود اشاره میکند و میگوید:

«...اولین روزی که من معمم شدم، ۱۴ یا ۱۵ سال سن داشتم. روز عید غدیر بود و به دست آیت الله برهان، رحمت الله علیه معمم شدم. ایشان خیلی اصرار داشتند که ما در روز غدیر معمم شویم و بنده آن روز لباس نداشتم و ایشان که قدشان چندان بلند نبود، گفتند من لباس خودم را به شما عاریه می دهم- البته نمی بخشم!- یک قبا و عبا به من دادند و گفتند عمامه را برو خودت بخر.
من نزد پدرم رحمت الله علیه رفتم، ایشان معمم نبود ولی به روحانیت علاقه داشت و منزل ما همیشه مرکز تجمع و رفت و آمد علما در کن بود. پدرم، خیلی علاقه داشت که من روحانی شوم و من را به همین منظور به قم برد.

به من گفت حالا که می خواهی معمم شوی، اگر در کوچه و خیابان مردم از تو مسأله بپرسند، سواد نداری که جواب آنها را بدهی. گفتم من نمی دانم، استادم آیت الله برهان گفته اند که من باید معمم شوم. من مرید آیت الله برهان بودم و هر چه ایشان می گفت، عمل می کردم.
آن زمان افراد معمم بسیار کم بودند. شهریور ماه سال ۲۰ ۱۳بود و مدرسه های علوم دینی تعطیل شده بودند و علما و طلبه کم بودند. در تهران مدرسه مروی دست وزارت فرهنگ وقت بود و دانشگاهیان در آنجا درس می خواندند. مدارس را در اختیار دولت قرار داده و همه موقوفات را گرفته بودند.
پس از معمم شدن، برای سفارش لباس رفتیم سراغ مرحوم استاد شیخ رجبعلی خیاط و اولین لباس من را ایشان دوخت. ایشان به من گفت آقا می خواهی چه کار بشوی؟ گفتم می خواهم طلبه شوم. گفت می خواهی آدم بشوی یا طلبه؟ گفتم من آدم شدن را نمی فهمم یعنی چی؟ می خواهم طلبه شوم. گفت: اگر آدم بشوی بهتر است تا طلبه.
آدم هم می تواند طلبه باشد و هم آدم. گفتم چگونه می شود آدم شد؟ گفت: هر کاری که می کنی برای خدا بکن. اگر چلوکباب هم می خوری برای خداوند بخور.گفتم چلوکباب را که نمی شود برای خدا خورد! گفت: چرا می شود، اگر برای شکم بارگی غذا خوردی، این هوا هوس است اما اگر برای این هدف غذا بخوری که قدرتی بگیری تا خدمت و عبادت کنی، این می شود برای خدا. به من گفت تا آخر عمرت یادت باشد که هر کاری می کنی برای خدا بکن. شاید نفس آن مرد که خیاطی اهل دل بود و برخی از علما به ایشان ارادت داشتند، در دل ما اثر کرده باشد و برخی کارهای ما برای خدا باشد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
[h=1]برای دنیاتان هم که شده سحرها بیدار شوید![/h] آیة الله نصرالله شاه آبادی نقل می کنند :
موضوع دیگری که مرحوم والد به آن عنایت ویژه ای داشتند و آن را در قرب به حق مؤثر می دانستند، بیداری شب و سحر خیزی بود...
می فرمودند:
« اگر برای نافله ی شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.»

همچنین می فرمودند:
« بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی.»

در منبرهایشان مکررا" می فرمودند:
« برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.»

 
بالا