در آرزوی شهادت...

[گمنام]

به امید شهادت زنده ام من

وگرنه پیش از اینها مرده بودم

به امید شفاعت با شهادت

به دل ایمان خون آورده بودم

دلی دارم به امید شهادت

که عمری عاشق و رزمنده ام من

نباشم زنده هرگز بی شهادت

که از این زندگی شرمنده ام من


​

مسعود نوروزی​

 

[مسافر]

پاسخ : در آرزوی شهادت...

گل اشکم شبی وا میشد ای کاش
همه دردم مداوا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا
شهادت قسمت ما میشد ای کاش.

 

[گمنام]

بر آن سرم كه از اين ورطه پاي پس بكشم

وگر هوا بگذارد كمي نفس بكشم

كبوترانه خودم را كنم رها از بند

تن نزار به بيرون اين قفس بكشم

فرشته وار برآيم به بام نورستان

به روي گنبد عرش عظيم دست بكشم

بس است بردگي نفس بي مهار حريص

چقدر بار به دستور اين مگس بكشم

يك عمر غفلت و تقصير بود و بعد از اين

بر آن سرم كه به ياد خدا نفس بكشم
​

 

[ایلماه]

شهادت فخر اولیاست

 

[گمنام]

آن مرد رفت و گفت:

«این راه، رفتنی ست

حتی بدون پا

حتی بدون سر

حتی بدون دست»


آن مرد رفت و گفت:

«در امتدادِ آن

پیمانِ در الست

باید ز جان رهید

باید ز دل گسست»

*
آن مرد رفت و گفت:

«مولایمان حسین

چشم انتظار ماست

برخیز همسفر!

فردا از آنِ ماست»
​

 

[گمنام]

 

[گمنام]

 

[گمنام]

شهیدانه زندگی کن تا شهید بمیری
شهادت را
نه در جنگ
در مبارزه می دهند.
بالت شکسته است اگر، غمت مباد!
شهادت بال نمی خواهد,حال می خواهد....
بال را پس از شهادت می دهند
نه پیش از آن....

راه شهدا شنیدنی نیست, رفتنی است
گر مرد رهی بسم الله...

​

 

[گمنام]

اين قلب به خون تپيده را دريابيد

اين جان به لب رسيده را دريابيد

چندي ست که دلتنگ شهادت هستم

اين از همه جا بريده را دريابيد


​