حس جالب

  • نویسنده موضوع lonely
  • تاریخ شروع

lonely

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
رفتی حموم... تموم شدی می خوای بیای بیرون...

حولت یادت رفته!

داد می زنی: یکی حوله منو از رو تختم بده...

در یکم باز میشه یه دستی حوله رو میده بهت...

می گیری، تشکر می کنی... خودتو خشک می کنی... لباس می پوشی...

دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی بیای بیرون یادت میفته همه مسافرتن و تو تو خونه تنها بودی...!!!

حستو بگو
 

kyana

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : حس جالب

​حس تنهایی بعضی اوقات قابل توضیح نیست
 

MeLoDy

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حس جالب

hese talkhie ke nemishe tozihesh dad
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
پاسخ : حس جالب

انگاری فقط دوزاری من و تو افتاد ضحا جووووووووووونم
.
.
.

خدای من این روح مهربون کی بوووووووووووووود


واااااااااااااااااااااااااااااااااااااای تو حموم زندانی باشم بهتره
:))
.
.

:X_X:.:X_X::nervose::nervose::nervose:وای مامان
 

ضحا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حس جالب

ناجي من كه ديگه عمرا تا چند وقتي برم حموم:-ss:
 

شيعه ي ياس

کاربر تازه وارد
"منجی دوازدهمی"
پاسخ : حس جالب

واااااااااااااااااااااااااااي يه جوري شدم!ولي ارزو مي كنم جن باشه تا ادميزاد!
 

~Bahar~

عکـــــاس آزمایشی
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حس جالب

حس سکته , چطوره ؟؟؟
 

mitra*

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حس جالب

من ترجیع میدم در ببندم تو حموم بمونم وجیغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغ بزنم.ولی از اونجایی که من همیشه همه جا گوشیمو میبرم.تو حموم زنگ میزنم پلیس تا بیاد نجاتم بده
 
بالا