خوب از اونجا که جاش توی قلبمه
نمیام رو صحنه بگم .................آره واقعا
اصولا علاقه ی زیاد رو نمیتونم بیان کنم
و اگه یه کم دلش به دلم راه داشته باشه خودش میفهمه
اگه نمیفهمه هم بذار بمونه تو همون مرحله حقشه
همه در دایره ی دوست گرفتار شدند / بی نوا دل که در این دایره پرگار نشد ،
عاشقان سایه گریز و سایه ی یار شدند / یار از خون دل عشق خبردار نشد ،
چشم ها مست ز هوشیاری و در خواب شدند / خواب از یاد رخ دوست بیدار نشد