آنهایی که مهدی نبودند!

  • نویسنده موضوع RSS
  • تاریخ شروع

ندا66

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
و خدا می داند که چه حسرتی می خورم...

ای کاش مثل دوره ی امامان قبل، ما هم آدرس خانه اماممان را می دانستیم

وقتی ناامید و بی کس و یاور از همه جا می ماندیم،

راه به جایی می بردیم که مطمئن ناامید برنمی گردیم.

دردمان را می گفتیم، زخممان را نشان می دادیم و مرهمی می جُستیم...

به من نگویید در ِ خانه ی مادر که هست!

به من نگویید در ِ خانه ی ارباب که هست!

به من نگویید در ِ خانه ی کریم اهل بیت که هست!

به من نگویید در ِ خانه ی غریب الغربا که هست!

به من نگویید در ِ خانه ی عباس که هست!

به من نگویید سر بالا کن و حرف بزن، او می شنود!

به من نگویید او حاضر است در کنار ما!

اگر این ها کفایتمان می کرد، دیگر چه نیازی به دعای فرج؟!

دیگر چه نیازی به التماس دعای اماممان برای فرج؟!

این ها کفایتمان نمی کند!

این ها دوای درد ِ حقیقیمان نیست!

این ها مُسکن است و چه خوب مُسکنی که 1138 سال است خم به ابرو نیاورده ایم!

...
من خسته ام از این در به دری!

خانه ی امامم را می خواهم...


اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ ، وَ الْغُرَّةَ الْحَميدَةَ وَ اكْحُلْ ناظِري

بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ...














 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ~(neda)~
بالا