دل سوزاندنهایی که مد شده

nazanin

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"

الهکم التکاثر؛ وای بر فخر فروشان؛ این عبرت نص صریح آیه قرآن است که این روزها درهیاهوی روابط ناسالم اجتماعی ما شنیده نمیشود. روابط اجتماعی که اغلب منتقل کننده و بیانگر نگاه منفی از بالا به پایین بین طبقات است.
روابط اجتماعی که هیچ رابطه مثبتی از دل آن بیرون نمیآید و آثار روانی مخربی نیز برجای میگذارد. دل سوزاندنهایی که خیلیها را گربانگیر خود کرده است، فخر فروختنهایی که شاید با زبان و شاید هم با رفتار اجتماعی صورت گیرد.
img.tebyan.net_big_1391_10_64702888242128501402320837139223126239.jpg

[h=2]فخرفروشی، فارغ از نژاد و طبقه[/h] قدیمها یادش به خیر، پز دادن و فخر فروختن تنها برای مسائل و داراییهای نادر اتفاق میافتاد، آن هنگامی که دل سوزاندنها، تفاخرها و پز دادنها از طبقه بالای جامعه به شهرنشینان پایین طبقه ابلاغ میشد. اما امروز، امروز اوضاع متفاوت شده. البته تفاخرهای بالا به پایین همچنان به کار خود ادامه میدهند اما گروهها و خرده فرهنگهای فخر فروش به قوم جاهل قدیمی اضافه شدند. طبقه متوسط جامعه نیز این روزها کم فخرفروشی نمیکند!!!
فرهنگ مصرف گرایی محض دیگر طبقه و نژاد و محل سکونت نمیشناسد، این روزها هر کس احتمالاً چیزی دارد که با آن فخر فروشی کند.
[h=2]تفاخر حتی در علم هم جایز است[/h] کار ما به جایی رسیده است که حتی ساحت مقدس علم را به این خصیصه نادرست انسانی خود گره زدهایم و پای آلودگیهای اخلاقی خود را به حوزه دانش هم باز کردهایم. این روزها پز دادن اسامی رشتههای دهان پر کن که چند دقیقهای طول میکشد، نام کامل آن را انسان بیان کند؛ شده است مایه مباهات. قدیمها اگر فخر فروشی علمی انجام میشد، در حد سطحی بود. به طوری که تنها دانشجو سر خود را بالا میگرفت و دانشگاه دولتی محل تحصیل خود را مایه مباهات خود میدانست. اما این روزها و به برکت مۆسسات علمی که به اشتباه آن را دانشگاههایی همچون علمی کاربردی و پیام نور و... مینامند، رشتههای دهان پر کن از جمله مهندسی...، مدیریت...و...شده است مایه مباهات.
این روزها پز دادن اسامی رشتههای دهان پر کن که چند دقیقهای طول میکشد، نام کامل آن را انسان بیان کند؛ شده است مایه مباهات​

[h=2][/h] [h=2]مسیر مستقیم مسدود است[/h] این روزها میخوانیم و میخوانیم از این کلاس کنکور به آن کلاس کنکور رفته تا کارشناسی خود را به فوق لیسانس و این یکی را به دکتری تبدیل کنیم تا سر آخر یک پیشوند دهان پر کن و مایه مباهات به اول اسمهایمان اضافه کنیم. در این میان، تلویزیون و رسانههای جمعی نیز بی گناه نیستند. گذشت زمانی که از تریبون ملی آن هم به ندرت تبلیغ یک یا دو کلاس کنکور کارشناسی میشد، این روزها از هر شش تبلیغ،4 تای آن مروج کلاس کنکورهای دکتری هستند و در اینجا باید گفت جامعه ما به کجا چنین شتابان حرکت میکند؟
اینکه انسان به کدام کلاس کنکور میرود، چه رشتهای را میخواند، در کدام شرکت سطح پایین اما با یک نام تجاری طولانی کار میکنند برای برخی از مردم مهم شده است و سعی میکنند ذکر این موارد را در گفتگوهای خود به کرات ادامه دهند.
[h=2]
img.tebyan.net_big_1391_10_162918919022173162511452248217810246195251.jpg

دردهای تلخ امروز جامعه[/h] اینکه امروز، آیا تمامی وسایل جهیزیه یک تازه عروس از یک برند است یا خیر؟ همه رنگ وسایل آشپرخانه هایمان با هم ست است یا خیر؟ ادکلن ما مارک است یا خیر؟ تبدیل به درد و دغدغهی جامعه شده است.
و هرکس هم که این موارد را داراست، راحت به خود اجازه میدهد آنها را پتک کرده و بر سر ضعیفان و افرادی که با آنها سر و کار دارد، بکوبد؟
[h=2]اسامی عجیب و غریب تنها برای پز دادن[/h] به قدری مصداقهای تفاخر و پز دادن در جامعه ما مسخره و عجیب به نظر میرسد که گاهی باید از گریههای این درد تلخ اجتماعی به خنده افتاد. برای مثال و متأسفانه اسامی فرزندان در جامعه ما نیز مایه مباهات و فخر شده است به طوری که هرچه نام کودک را عجیب و غریبتر بگذاریم، از کلاس اجتماعی بیشتری هم برخورداریم؛ و در این میان بسیاری از والدین فقط به لحن آوایی و زیبایی نام کودک خود توجه میکنند و فارغ از معنا آن را برای فرزند خود برمی گزینند و همین مسئله منجر به ورود اسامی بیگانه از فرهنگهای غربی، یونانی و حتی رومی شده است؛ و متأسفانه این مسئله کاملاً مغایر با روایات و تأکیدات پیشوایان ما در رابطه با نام گذاری فرزندان است به طوری که آن بزرگواران، انتخاب نام مناسب برای فرزند را حق کودک بر والدینش میدانند.
رفتن و گرفتار شدن در وادی تفاخر کنندگان همچون گردابی است که به سختی احتمال نجات فرد از آن وجود دارد​

[h=2]همچون اعراب زمان جاهلیت رفتار میکنیم!![/h] این روزها خیلی از مردم شهر ما از اعراب زمان جاهلیت هم ناپسندتر رفتار میکنند. اعرابی که مردگان خود را مایه مباهات و فخر بر سایر قبایل میدانستند. این روزها از مردههایمان بگیر و مراسم ختم و گل روی سنگ قبر گرفته تا ست بودن مارک حلقه عروس با ادکلنش برایمان مهم شده است. ما هم همچون اعراب، نه به مردههایمان رحم میکنیم و نه به زندههایمان.
و خطاب به این ماجرا خداوند در انتقاد از فخرفروشی بر یکدیگر می فرماید «الهکم التکاثر» ، که متأسفانه پیرامون این مسئله در جامعه باید گفت: «کو گوش شنوای این آیه».
img.tebyan.net_big_1391_10_28952321081031761392106174112712091151142.jpg

[h=2]امان از دست این مردم چه میگویند ها؟[/h] در پایان لازم به ذکر است، رفتن و گرفتار شدن در وادی تفاخر کنندگان همچون گردابی است که به سختی احتمال نجات فرد از آن وجود دارد. این روزها همه کار میکنند تا مصرف کنند تا آن طور زندگی کنند که مردم میخواهند. این مردم شدهاند ملاک همه انتخابهای ما، هنگام خرید لباس و یا انتخابها حتماً شده است که شما هم به خود بگویید مردم چه گویند. امان از دست این مردم! امان از این رواجهای غلط و سبک زندگیهای نادرستی که پیلهوار برای خود ساختهایم و همچون غاری در آن فرورفته و تمایل به بیرون آمدن از آن را هم نداریم.
یک بار هم به خود بگوییم، خدا چه میگوید؟
مهدیه محمدی
بخش اجتماعی تبیان

 
بالا