جایی که شفاعت هیچ کس پذیرفته نیست!

  • نویسنده موضوع ARKA
  • تاریخ شروع

ARKA

مدیر انجمن صندلی داغ
"بازنشسته"
موضوع شفاعت در عالم برزخ منتفی است و انسان در قبر و در برزخ، با عمل خود دست به گریبان است و نتیجه عمل خوب یا بد خود را میبیند. یعنی بندگان باید خودشان برای عالم قبر و عالم برزخ، فکر و اقدام کنند.

کاربرد توبه در عوالم پس از مرگ
دانستن، گرچه شرط لازم برای فراگیری اصول دین است، ولی شرط کافی نیست. هرکس به فراخور حال خود، باید بداند و بتواند برای عقاید خود، دلیل بیاورد. امّا دانستن و علم وقتی کاربرد پیدا میکند که در دل رسوخ کند و به یک باور قلبی تبدیل شود. اگر باور به معاد، درون انسان نهادینه شد، نیروی کنترل کننده و کاربردی است.

باور و یقین قلبی، در اثر مطالعه و استدلال حاصل نمیشود، بلکه به تعبیر قرآن شریف، باید عبودیت و عمل به دستورات الهی در رأس کارها قرار گیرد:
«وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یأْتِیکَ الْیقینُ»[۱]
باور قلبی و یقین به اصول دین، در گرو عمل و رابطه با خداوند متعال به واسطه اهل بیت«علیهمالسّلام» است. هرچه رابطه با خداوند سبحان محکمتر شود، حالت یقین، بهتر و زودتر برای انسان پیدا میشود.
کاربرد توبه در عوالم پس از مرگ
مهمترین نکته در مبحث توبه، آن است که گناه، هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد، اگر انسان به راستی توبه کند، خداوند رحمان و رحیم، آن را میآمرزد. آمرزش گناهان در اثر توبه، در کلام و نظر بزرگان علم اخلاق، دو معنا دارد؛ معنای اوّل، طبق نظر مرحوم آیت الله کمپانی که از مراجع بزرگ بودهاند، این است که در اثر توبه، بین عامل گناه و اصل گناه فاصله میافتد. یعنی مار و عقربی که در اثر گناه به وجود میآیند، از بین نمیروند، بلکه از قبر شخص تائب بیرون رفته و کاری به او ندارند. امّا معنای دوّم آمرزش و پذیرش توبه، در کلام استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«رضواناللهتعالیعلیه» چنین بیان شده است که با توبه، گناهان و آثار گناهان، محو و نابود میشوند، زیرا خداوند متعال میفرماید: «یبَدِّلُ اللَّهُ سَیئاتِهِمْ حَسَناتٍ»[۲]

اگر انسان جداً توبه کند، مار و عقربی که در پی گناه، در قبر او جمع شدهاند، نابود شده و ظلمت قبر او، به نور مبدّل میگردد و خانه ظلمانی او، نورانی میشود. انیس پیدا میکند و حتّی خداوند متعال با او سخن میگوید.
امام صادق «سلاماللهعلیه»، در آخرین روز حیات دنیوی، همه خویشان خود را جمع کردند. آنها تصوّر کردند که آن حضرت قصد تقسیم ارثی بین آنان دارند، امّا آن امام بزرگوار جمله بسیار ارزشمندی فرمودند و از دنبا رفتند. ایشان فرمودند: «لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَ‏ بِالصَّلَاةِ»
در روایات نقل شده است که وقتی مۆمن را در قبر گذاشتند و روی قبر را پوشاندند، همه افراد از اطراف او پراکنده میشوند و او خود را تنها میبیند و نگران میشود. آنگاه از حانب حق تعالی خطاب میشود که ای بنده من، آنها رفتند، ولی تو مرا داری! معلوم است کسی که خدا را دارد، چقدر لذت دارد و خانه قبر او و همچنین قیامت او چقدر لذّت بخش است. خدا با چنین کسی حرف میزند و او نیز میتواند با خداوند حرف بزند و از این مکالمه لذّت ببرد.

مکالمه خداوند در قبر، در اثر اهمیت به نماز
کسانی که در دنیا از گفتگو با خداوند متعال لذّت بردهاند، مسلّماً در قبر نیز از سخن گفتن خداوند با ایشان، لذّت خواهند برد. نماز در دنیا، بهترین تمرین برای مکالمه با پروردگار متعال است و اهل نماز که در دنیا، در دل شب به نماز و مناجات با خدای خویش پرداخته و نماز آنان به مکالمه و معاشقه با حق تعالی مبدّل گشته است، در قبر، از مکالمهای که خداوند تعالی با آنان دارد، بهرهمند شده و لذّت وصف ناشدنی میبرند.

به بیان روشنتر، نماز انسان در دنیا، میتواند عامل لذّت او در قبر باشد. امّا باید دانست که آنچه آدمی را به اهمیت به نماز وامیدارد و نماز او را به جایگاه متعالی آن، یعنی مکالمه و معاشقه با خداوند میرساند، اعتقاد قلبی به معاد و باور مرگ است.
اعتقاد به معاد، نماز را به مکالمه با خداوند تبدیل میکند
نماز، مراتبی دارد؛[۳] گاهی انسان نماز صحیح را به طور معمول میخواند، این مرتبه از نماز، واجب و ترک آن، مستوجب عقاب است. امّا نماز، در مراتب والاتر، آدمی را به جایگاهی میرساند که گویی خدا را میبیند و از سخن گفتن و مکالمه با او که نوعی معاشقه است، مدهوش میشود.

کسانی که به راستی معاد را باور کردهاند، خداوند را و حقیقت معاد را مییابند و نماز آنها به مکالمه با خداوند مبدّل میگردد. از این جهت مشتاق اقامه نماز هستند و با فرا رسیدن وقت نماز، از خود بیخود میشوند و به جز نماز، به چیزی نمیاندیشند. در روایات داریم که چهره مبارک پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» هنگام نماز، تغییر میکرد، رنگ ایشان عوض میشد و میفرمودند:
«أَرِحْنَا یا بِلَال‏»[۴]
همسران رسول خدا«صلّی الله علیه و آله و سلّم» نقل میکنند که در هنگام نماز، به گونهای پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلّم» تغییر میکردند که گویا ما را نمیشناختند و ما ایشان را نمیشناختیم.[۵] این نمازها و تغییر حالات، از باور درونی و یقین قلبی سرچشمه میگیرد.
کسانی که به مراتب والای نماز دست مییابند، با زبان نماز میخوانند، اما دل آنها نیز در نماز، همراه آنان است. وقتی میگویند: «إِیاکَ نَعْبُدُ وَ إِیاکَ نَسْتَعینُ»، دل نیز واقعاً همین آیه شریفه را میخواند و به آن باور دارد. به راستی در برابر خداوند خاشع بوده، تنها به او امید میبندد و فقط از او استعانت میطلبد. وقتی به رکوع و سجده میروند، با خداوند متعال حرف میزنند و توجه دارند که خداوند میشنود و پروردگار عالم نیز جواب آنان را میدهد. چنین کسانی هیچگاه دوست ندارند نمازشان که مکالمه میان عاشق و معشوق است، به اتمام برسد؛ لذا تا میتوانند نماز را طولانی میکنند. نماز این افراد، کم کم به نماز امام سجّاد«سلاماللهعلیه» شبیه میشود که وقتی به آیه شریفه «مالِکِ یوْمِ الدِّین‏» یا ذکر رکوع و سجود میرسیدند، مرتّب آنرا تکرار میکردند.[۶] آنها عاشق خداوند متعال هستند و خداوند نیز عاشق آنهاست؛ از این رو از نماز خود لذت میبرند و این لذت، بالاترین لذتها است. خداوند متعال به بندگان خود خطاب میکند که شما یک قدم بیایید، من ده قدم میآیم. اگر شما عاشق من شدید، من صد در صد عاشق شما میشوم.
اگر نماز کسی اینگونه شد و با شوق به اقامه آن پرداخت و از آن خسته نشد، به مرور دانستنیهای او یابیدنی میشود. در آن وقت است که خدا را مییابد و میبیند و رسیدن به این مقام، از نظر اولیای الهی، لازم است. امام حسین«سلام الله علیه» در دعای عرفه میفرمایند: «عَمِیتْ عَینٌ لَا تَرَاک»، ‏یعنی کور باد چشمی که خدا را نبیند.

یابیدن نظیر آن است که کسی تشنه باشد و آب بنوشد، وقتی سیراب شد، تشنگی و سیرابی را مییابد. اگر کسی بگوید که تشنهام و شما از او بپرسید تشنگی چیست؟ او نمیتواند آن را تعریف کند و شما نمیتوانید آن را درک کنید، مگر آنکه خود نیز تشنه شوید و آن معنا را دریابید.
اینکه بعضی از بزرگان میتوانند در شبانه روز یک ختم قرآن بخوانند و خسته نشوند، برای آن است که درک میکنند خداوند متعال با آنها حرف میزند و اگر کسی بیابد که خداوند سبحان با او حرف میزند، ابداً خسته نخواهد شد. خدمت به خلق خدا نیز همین طور است؛ کسانی که با ایثار و گذشت و فداکاری، دل بندگان خدا را به دست میآورند و از ایشان دستگیری میکنند، هیچگاه خستگی را درک نمیکنند و هرچه بیشتر خدمت میکنند، بیشتر لذّت میبرند.
سبک شمردن نماز، مانع شفاعت اهل بیت«:S (31):»
امام صادق «سلاماللهعلیه»، در آخرین روز حیات دنیوی، همه خویشان خود را جمع کردند. آنها تصوّر کردند که آن حضرت قصد تقسیم ارثی بین آنان دارند، امّا آن امام بزرگوار جمله بسیار ارزشمندی فرمودند و از دنبا رفتند. ایشان فرمودند:

«لَا ینَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ‏ اسْتَخَفَ‏ بِالصَّلَاةِ»[۷]
کسی که نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما اهل بیت نمیرسد
نکته بسیار حائز اهمیت در این روایت شریف آن است که معنای سبک شمردن نماز، نخواندن نماز و ترک این فریضه نیست، آنکه کفر عملی است و عاقبتی جز جهنّم ندارد؛ بلکه سبک شمردن نماز، یعنی اینکه انسان در وقت نماز به کار دیگری مشغول باشد. مثلاً کسی که در وقت نماز ظهر، ناهار میخورد و یا در وقت نماز صبح، خواب است و در وقت نماز مغرب و عشا، بر سر کسب و کار و یا مشغول تفریح است، نماز خود را سبک شمرده و مصداق فرمایش امام ششم است.

قرآن کریم با شدّت تمام، غفلت از نماز را نکوهش میکند و میفرماید:
«فَوَیلٌ لِلْمُصَلِّینَ، الَّذینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[۸]
میفرماید: وای به آن بی دینی که وقت نماز، غافل از نماز است. یعنی نماز میخواند، امّا به وقت نمیخواند. وقتی انسان فرزند عزیزی دارد و آن فرزند از او چیزی میخواهد، پدر او، با تمام تلاش به اجابت خواسته فرزند روی میآورد و وقتی خواسته فرزند برآورده شد، فوق العاده لذّت میبرد. اگر محبّت بندگان به خداوند متعال، دست کم به اندازه محبّت آنان به فرزند و عیال باشد، آنگاه نماز خود را به تأخیر نمیاندازند!
منابع :
تبیان
پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مظاهری

تهیه و گردآوری : بخش مذهبی بروزترین ها
 
بالا