حال خوبی ست نسوزاندن دل رسم دلداگی و دلداری قدر این موهبت عشق به جا آوردن عشق معشوق طلب کردن و عاشق ماندن دو رکعت مِهر به جا آوردن ذکر بارانی دیدار و نگاهی تب دار
حال خوبی ست خدا را دیدن پشت راز گل سرخ در پس بغض گره خورده ابر سمت آرامش رودی جاری خواندن نامه زیبای خدا بر تن سوره سروی سر سبز آیه زنده آن مِهر گیاه از دل مصحف گویای خموش
حال خوبی ست
رها کردن این واژه مرگ
و سلامی به تولد دادن
بخشش هدیه لبخند به لب های خموش
و کمی تجربه ناب نگاه
دیدن خنده پر مهر نسیم
ناز یک غنچه سرخ
عطش رویش یک بوته یاس
حس آزادگی ماهی کوچک در تنگ
خیسی گونه احساس پس از خاطره رفتن دوست
حال خوبی ست شنیدن با عشق درک معنای سکوت فهم مفهوم نرو از لب بسته، به شرمی زیبا کشف این راز نهان گشته به بغضی آرام هق هق گم شده در گوشه ایوان حیاط و نشا کردن یک بوته لبخند، به گلدان نگاه سر سجاده او تو و آن مهر خدا و غم این مردم پاک
حال خوبی ست
رها کردن آیین ستم
ترک هر لشکر ظلم
آب نابستن بر روح عطش
روح آزادگی و عبد خدایی بودن
رسم بیعت با نور
و کمی، مشق محبت کردن
مهر ورزیدن در مکتب عشق
بذر امید به دل پاشیدن
تا بدانند خدا، مال همه است
آشتی کردن با فطرت پاک
باور بودن در محضر نور
و به هر لحظه
و به هر جا
هر حال
حال خوبی ست
خدا را دیدن