farmhand :کارگر مزرعه=farm worker field: مزرعه fill :پر کردن find out : مطلع شده - فهميدن
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #31 farmhand :کارگر مزرعه=farm worker fiel مزرعه fill :پر کردن find out : مطلع شده - فهميدن
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #32 fix : تعمير کردن ( البته ميتونه به معني مناسب هم باشه ) = repair following :زیر food :غذا fool: احمق- نادان
fix : تعمير کردن ( البته ميتونه به معني مناسب هم باشه ) = repair following :زیر food :غذا fool: احمق- نادان
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #33 full of : پر از ... fun : مايه سرگرمي - تفريح funny : بامزه get رسيدن - خريدن =arrive=reach=buy
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #34 get late : دير شدن get to : به ... رسيدن get up : بلند شدن get to bed : خوابيدن
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #35 go up : بالا رفتن از جايي يا چيزي=climb grass: علف green : کال - سبز (اصولا همه اين کلمه رو به سبز ميشناسن ولي تو خيلي موارد به معني کال هستش . گول زننده است ديگه ) ripe : رسيده( اين کلمه متضاده green هستش نه اين که فکر کنيد براي فعل استفاده ميشه )
go up : بالا رفتن از جايي يا چيزي=climb grass: علف green : کال - سبز (اصولا همه اين کلمه رو به سبز ميشناسن ولي تو خيلي موارد به معني کال هستش . گول زننده است ديگه ) ripe : رسيده( اين کلمه متضاده green هستش نه اين که فکر کنيد براي فعل استفاده ميشه )
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #36 grow : پرورش دادن - کاشتن= raise have a cold : سرما خوردن here : اينجا hot : داغ - گرم
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #37 how far ...? چقدر راه... hungry : گرسنه I see : که اینطور - فهمیدم important :مهم =main
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #39 kilometer : کيلومتر land : زمين 0 البته مخصوص کشاورزي بايد باشه هاا ) laugh : خنديدن make sb laugh : کسي را خنداندن
kilometer : کيلومتر land : زمين 0 البته مخصوص کشاورزي بايد باشه هاا ) laugh : خنديدن make sb laugh : کسي را خنداندن
BARAN کاربر فعال "بازنشسته" 6/20/13 #40 light : سبک longer : بيشتر=more near : نزديک necessary : ضروري