دختر على از آينده ى كربلا سخن مى گويد

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"


حكومت دودمان بنى ايمه مى خواهد هيچگونه نشانه اى از خاندان پيغمبر براى آيندگان بر جاى نگذارد و از اين جا است كه دستور مى دهد بدنهاى پاك آزاد مردان امت را در زير سم اسبان در هم بكوبند تا از آنان اثرى بر جاى نماند و خاطره هاى آنها براى هميشه فراموش شود اما او نمى داند كه حسين عليه السلام چراغ فروزان الهى است و اين چراغ هيچگاه خاموش نخواهد شد.
يريدون ان يطفئوا نور الله بافواههم و ياءبى الله الاان يتم نوره و لو كره الكافرون (191)
مگر ممكن است دنياى انسانيت و تاريخ بشريت اين حادثه ى بزرگ و نهضت عظيم را فراموش كند؟! آيا ممكن است گذشت روزگار آن فاجعه ى خونين را كهنه سازد و يا آن روز از ياد ببرد؟!
فرزند معاويه آن چنان به غلط سرمست و مغرور بود كه تصور مى كرد ديگر كارها تمام شده و خاطره ى خاندان وحى براى هميشه محو گرديده است !! بغض و عداوت موروثى شديدى كه آن بى اصالت بود كه نمى دانست آينده ى پرافتخار و عزت بى مانند حسين را تماشا كند، اما در همان شرائط دردناك و طاقت فرسا دختر اميرالمؤ منين زينب با ديد واقع بين خود آن چنان آينده ى آن سرزمين و عظمت بى مانند برادر معصوم خود را مى بيند كه با يك جهان قاطعيت درباره ى آن سخن مى گويد:
مورخين بزرگ نگاشته اند هنگامى كه كاروان اسير حسين را در روز يازدهم از قتلگاه عبور دادند و اما سجاد زين العابدين عليه السلام آن منظره دل خراش احساس طاهره را از نزديك ديدار نمود سخت منقلب گرديد، در اينجا زينت نزد برادر زاده آمد و عرضه داشت :
لا يجز عنك ماترى فوالله ان ذلك لعهد من رسول الله صلى الله عليه و آله الى جدك و ابيك و عمك و لقد اخذالله ميثاق اناس من هذه الامة الا تعرفهم فراعنة اهل الارض و هم معروفون فى اهل السموات انهم يجمعون هذه الاعضاء المتفرقة فيوارونها و هذه الجسوم المفرجة و ينصبون لهذا الطف علما لقبر ابيك سيد الشهداء عليه السلام لا يدرس اثره و لا يعفوا رسمه على كرور الليالى و الايام و ليجتهدن ائمة الكفر و اشياع الضلالة فى محوه و تطميسه فلا يزداد اثره الا ظهورا و امره الا علوا (192)
يعنى اين منظره دل خراش شما را به جزع در نياورد، خداوند جمعى از اين امت را خواهد فرستاد كه ستمگران زمين آنها را نمى شناسند ولى فرشتگان آسمان با آنها آشنا هستند، اينان خواهند آمد و اين بدنهاى پاره پاره را جمع مى كنند و آنها را دفن مى سازند و بر اين زمين نشانه اى براى قبر سيدالشهداء نصب مى كنند كه اثر آن محو نخواهد شد و گذشت تاريخ آن را كهنه نخواهد ساخت و هر چند كه ستمگران و پيروان ضلالت براى نابودى آن كوشش كنند بر عظمت و شوكت آن افزوده خواهد كشت

در اينجا دختر اميرالمؤ منين با قاطعيت تمام درباره آينده ى كربلا سخن مى گويد و از اين همه عظمت و شكوهى كه قبر مطهر حسين اكنون دارد و مورد توجه آزاد مردان جهان در طول تاريخ بوده و تا پايان هم خواهد بود در آن روز دردناك و شرائطى كه ظواهر كار خلاف اين را نشان مى داد خبر مى دهد.
شما در نظر بگيريد گوينده اى اين سخن يك زن اسير است كه اكنون در برابر جسد چاك چاك برادر ايستاده و آن منظره ى دل خراش را مى بيند با اين حال روشن بينى او نسبت به آينده ى نهضت تا آنجا است كه مى گويد: هر چه ستمگران در محو آثار اين قبر بكوشند عظمت و جلال آن افزون خواهد كشت !!
اين سخن زينب است و آينده نشان داد كه دختر على بيهوده سخن نگفت ، اين حقيقى است و براى هيچ فردى جاى انكار نيست كه هر قدر گذشت زمان بر حادثه ى كربلا بيشتر مى شود عظمت ، جلالت و قداست آن افزون تر و روشن تر مى گردد!!!
گويا نهضت حسين عليه السلام از اين نظر بر خلاف تمام حوادث و پيش آمدهاى جهان است زيرا حوادث مهمى كه در جهان مى شود درست مانند سنگى است كه در داخل حوض وسيعى سقوط كند، اين سنگ با سقوط خود خواه نا خواه موجى در آب ايجاد مى كند، ولى اين موج تنها در محل سقوط شديد است اما هر قدر كه به عقب مى رود آرام مى گردد تا جائى كه اگر وسعت آن حوض بسيار باشد ديگر در اواخر آن از موج اثرى ديده نمى شود، حوادث و پيش آمدهاى بزرگ درست همين گونه است يعنى در همان هنگامى كه واقع شد و يا حداكثر در همان ماه يا سال موجى از خود در جهان به وجود مى آورد اما هر قدر دامت تاريخ پهن تر شود و از زمان آن حادثه بيشتر بگذرد بيشتر به دست فراموشى سپرده گشته و خاطره ى آن كهنه مى گردد، ولى حادثه ى خونين كربلا درست به عكس اين قاعده ى طبيعى است يعنى در آن روزى كه اين فاجعه ى دلخراش انجام شد موج آن بسيار بسيار كوتاه و براى عموم مردم نا محسوس بود، ولى هر قدر بر تاريخ وقوع آن بيشتر گذشت عكس العمل آن شديدتر و موج آن عظيم تر گرديد تا جائى كه امروز كمتر كسى در جهان يافت مى شود كه با تاريخ اقوام و ملل ديگر سر و كارى داشته باشد و با اين حال از حادثه ى كربلا و نهضت حسين چيزى نداند.
موجى كه قيام خونين و مقدس فرزند پيغمبر به وجود آورد آن چنان جهانگير شد كه شخصيتهاى بزرگى مانند گاندى هنگامى كه مردم هندوستان را براى به دست آوردن آزادى و استقلال دعوت مى كند بر نداى آسمانى حسين عليه السلام كه مى فرمود: فكونوا احرارا فى دنيا كم
تكيه كرده و ملت ستم كشيده ى خود را براى اجابت آن ندا مى خواند

191- سوره توبه آيه 32
192-نفس المهوم صفحه ى 242 چاپ تهران


 
بالا