ما در ره تو شکستگانیم
آشفته تر از نسیم جانیم
از گل که شکفته در بهاران
یا دانه ی ریز و تند باران
از لاله و کوکب و شقایق
از ناز و کرشمه ی دقایق
از نور سپید بامدادی
با نغمه ی ناب مهر و رادی
احوال دل خراب ما پرس
یا از دلِ عشق از خدا پرس
گویند تو را که خستگانیم
دیدار تو را ترانه خوانیم
گویند زمین ز غصه افسرد
چشمان زمان ز گریه پژمرد