روایتی از پیامبر در باره کربلا و عاشورا

!!SaeeD!!

دوست خوب همه
"کاربر *ویژه*"
در (( كشف الغمه )) از امّ سلمه (( - رضى اللّه عنها - )) نقل شده است:

او مى گويد: شبى رسول خدا صلى اللّه عليه و اله از نزد ما رفت و غيبتش به درازا كشيد و سپس برگشت در حالى كه ژوليده مو و غبار آلوده و مشتش بسته بود.

گفتم : يا رسول اللّه چرا ژوليده مو و غبار آلوده ايد؟

فرمود: مرا در اين فرصت به محلى از عراق به نام كربلا بردند و در آنجا محل شهادت پسرم حسين (علیه السلام) و جمعى از فرزندان و اهل بيتم را به من نشان دادند

و من پيوسته خونهاى ايشان را جمع آورى مى كردم كه اينك در دست من است .

و دست مباركش را برايم باز كرد و فرمود: اينها را بگير و نگهدار، پس من گرفتم ، ديدم چيزى نظير خاك قرمز بود، آ را داخل شيشه اى قرار دادم و سر آن را بستم و نگه داشتم

وقتى كه امام حسين عليه السلام از مكه به قصد عراق بيرون شد، هر روز آن شيشه را بيرون مى آوردم و مى بوييدم و نگاه مى كردم و براى مصائب آن حضرت مى گريستم .

چون روز دهم محرم فرا رسيد يعنى روزى كه امام حسين عليه السلام كشته شد، طرف صبح آن روز شيشه را بيرون آوردم ديدم به حال خود است امّا آخر روز كه دوباره برگشتم ديدم خون تازه است .

پس در خانه فرياد برآوردم و گريستم و خشمم را فرو خوردم تا مبادا دشمنان ايشان در مدينه بشنوند و زبان به شماتت بگشايند و آن وقت و آن روز را همچنان به خاطر نگه داشتم تا اين كه خبر شهادت آن حضرت را آوردند و آنچه ديده بود معلوم شد كه راست بوده است .


 
بالا