&& خاطرات شهدا &&

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
سفارش اكيد دارم كه خونم در مقابل سياهي چادر شما كمتر ارزش دارد،

چون حجاب شما سنگر پولادين است در مقابل فرهنگ ضد بشري و استعماري غرب كه امروز جامعه ما را تهديد مي كند

و با حجابتان ميراث زينب -سلام الله عليها- را پاسداري كنيد كه شهدا بيش از اين از شما انتظار دارند.

روحانی شهید ابراهيم بيگي
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
مصطفی به انفاق خیلی اهمیت می داد .

66 آیه از قرآن کریم را که در حوزه ی انفاق بود، جدا کرد تا هر روز آن را مطالعه کند.

خودش از مغازه های دوستانش البسه می خرید و شبانه به در خانه ی مستمندان می برد.

او اعتقاد داشت:« ما باید از آن چه که خداوند به ما روزی داده، انفاق کنیم و خلاء های جامعه را پر کنیم.»

شهید مصطفی واعظی
منبع : سایت صبح
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
كار را براي رضاي خدا انجام دهيد. وقتي رضايت خدا حاصل شد، انسان قلبش سبك و پاك مي شود.

شهيد عباس متقي
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
برادرم شهيد «حسين رنجبر» پس از شهادت هم در حل ّ مشكلات به من كمك مي كرد. بهمن ماه سال بود.

من سردرگم و مضطرب بودم . به خانواده اي كه براي امر خيري به منزل ما آمده بود چه پاسخي بدهم .

فقط از خدا مي خواستم مرا كمك كند تا آينده خوبي داشته باشم .

ماه رمضان بود سحري را كه خوردم ، نماز خواندم و خوابيدم . در عالم خواب حسين را ديدم . خيلي خوشحال شدم .

كمي با هم صحبت كرديم . جريان خواستگاري را مطرح كردم . از او خواستم مرا راهنمايي كند.

در حالي كه باچشمان مهربانش به من نگاه مي كرد با تبسّم گفت : «زهرا او خيلي خوبه »

در همان هنگام از خواب بيدار شدم . اضطراب من برطرف شده بود وخوشحال بودم .

شهيدحسين رنجبر
منبع : نوازشگران جان
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
بسیجیان نور چشم امت حزب الله می باشند .

راد مردانی هستند که بدون هیچ چشمداشتی به مادیات ودنیا همیشه در صحنه های نبرد

ومشکلات ومصائب مانند کوهی استوار قدم برداشته و دست و پنجه نرم می کنند وخواهند کرد.

سردار شهید حاج یدالله کلهر
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
مریضی مادرش همزمان شده بود با آزمون مهمی که سپاه قرار بود بگیرد.

محمد چند ماهی مرخصی گرفته بود تا حسابی مطالعه کند .

بر خلاف تصور خیلی ها، محمد قید امتحان را زد و دنبال مریضی مادرش را گرفت تا این که مادر بستری شد.

یک ماه و نیم به مادر رسیدگی کرد. رفته بود ویلچر گرفته بود تا مادر را در حیاط بیمارستان بگرداند.

بارها مادر را بر دوش گذاشته و از پله های بیمارستان آورده بود پایین! به مادرش خیلی احترام می گذاشت .

شهید محمد گرامی
منبع : سایت صبح
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"


با ازدواج و تشکیل خانواده، قدرت جامعه بیشتر میشود.


حجه الاسلام والمسلمین شهید مصطفی ردانی پور
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
عبدالحسین به دوستان و خویشان خود کمال مهربانی را داشت و سر زدن به فامیل و دوستان را هرگز فراموش نمی کرد.

همیشه به دیگران اهمیت صله ی رحم را سفارش می کرد.

او در این مورد، دفتری تهیه نموده و آن را زمان بندی و مرتب کرده بود

و سعی می کرد صله ی رحم را طبق برنامه، منظم و به طور کامل به جا آورد.

شهیدعبدالحسین بادروج
منبع : سایت صبح
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
در ذره ذره اعمالتان رضای خدا را در نظر بگیرید.

شهید امین الله مولائی
 

*مریم*

کاربر ویژه
"بازنشسته"
مادر بهش گفت: ابراهيم، سرما اذيتت نميکنه؟
گفت: نه مادر، هوا خيلي سرد نيست.هوا خيلي سرد بود، ولي نميخواست ما را توي خرج بيندازد.
دلم نیامد؛ همان روز رفتم و يک کلاه برايش خريدم. صبح فردا، کلاه را سرش کشيد و رفت.
ظهر که برگشت، بدون کلاه بود! گفتم: کلاهت کو؟ گفت: اگه بگم، دعوام نميکني؟ گفتم: نه مادر؛
مگه چيکارش کردي؟ گفت: يکي از بچههاي مدرسهمون با دمپايي مياد؛
امروز سرما خورده بود؛ ديدم کلاه براي اون واجب تره.

شهيد ابراهيم اميرعباسي
منبع : سایت صبح
 
بالا