بذله گویی و مزاح

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
بذله گویی و مزاح یكی از موارد حسن رفتار است ولی باید توجه داشت كه از جمله آفات زبان كه مانند دیگر آفات آن آثار سوء و عواقب خطرناكی را به دنبال دارد مزاح و شوخی است. به همین جهت، در آداب دینی برای مزاح و شوخ طبعی حدّ و مرزی مشخص شده است كه اگر از آن حد تجاوز كنند آثار نا مطلوبی به بار خواهد آورد. بنابر این، انسان باید مالك زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی بعد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و حتی الامكان از بذله گویی بپرهیزد، كه هر سخن جایی و هر نكته مقامی دارد. زیرا اگر كسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری كند و در مزاح كردن به حدّ افراط كشیده شود به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدّی نخواهد بود و كسی كه در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نكند نمی‏تواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است كسی كه روح شوخی و مزاح بر او غلبه كند حسّ واقع بینی را از دست می‏دهد و آن گونه كه باید حقایق را درك نمی‏كند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمی‏كنند.

آنچه از مجموعه روایات ائمه معصومین _ :S (31): _ استفاده می‏شود این است كه مزاح و شوخی تا حدّی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نكرده‏اند بلكه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستوده‏اند و حتّی خود آن بزرگواران گاهی مزاح می‏كردند، چنانكه رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ فرمود:
«إنّی لأمزح و لا أقول إلا حقّا؛
1 من مزاح می‏كنم ولی سخنی جز حق نمی‏گویم.»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بذله گویی و مزاح

شخصی به نام معمّر بن خلاد می‏گوید:
«سألت ابا الحسن _ علیه السلام _ فقلت: جعلت فداك الرّجل یكون مع القوم فیجری بینهم كلام یمزحون و یضحكون فقال: لا بأس ما لم یكن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه _ صلّی اللّه علیه و آله _ كان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مكانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحك رسول اللّه _ صلّی اللّه علیه و آله _ و كان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا.»
[2]

از امام هشتم علی بن موسی الرضا علیهما السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر كسی در میان جمعیتی باشد كه هنگام سخن گفتن با یكدیگر شوخی می‏كنند و می‏خندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باكی نیست تا زمانی كه نباشد. و من گمان دارم كه مقصود حضرت فحش بود. یعنی در صورتی كه مزاح و شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشكالی ندارد.


سپس فرمود: رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ این گونه بود كه مرد اعرابی خدمت آن حضرت می‏رسید و برای ایشان هدیه‏ ای می‏آورد و همانجا می‏گفت بهای هدیه ‏ام را بپردازید و رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ می‏خندید. و هر گاه اندوهگین می‏شد می‏فرمود: آن مرد چادر نشین چه شد؟ ای كاش نزد ما می‏آمد.


شخص دیگری می‏گوید كه امام صادق _ علیه السلام _ فرمود:
«ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح؛
[3] هیچ مؤمنی نیست جز اینكه در او دعابه هست. عرض كردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح.»
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بذله گویی و مزاح

امام باقر _ علیه السلام _ فرمود:
«إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث؛
[4] خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنكه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد.»

روش پیامبر و ائمّه معصومین _ :S (31): _
رسول گرامی اسلام _ صلّی اللّه علیه و آله _ و ائمه معصومین _ علیهم السلام _ نیز مزاح می‏كردند (نمونه‏اش از رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ گذشت) و مردم را نیز به آن ترغیب می‏نمودند، چنانكه امام صادق _ علیه السلام _ به شخصی فرمود:
«آیا با یكدیگر مزاح می‏كنید؟ آن مرد گفت: كم مزاح می‏كنیم. (امام _ علیه السلام _) فرمود: این طور نباشید زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال می‏كنی. سپس فرمود: رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ برای اینكه كسی را خوشحال كند با او مزاح می‏كرد.»
[5]


و حضرت علی _ علیه السلام _ فرمود:
«كان رسول اللّه _ صلّی اللّه علیه و آله _ : لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا راه مغموما بالمداعبه؛
[6] رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ هرگاه یكی از اصحاب خود را اندوهگین می‏دید او را با شوخی و مزاح خوشحال می‏كرد.»
و در حدیث دیگر از امام صادق _ علیه السلام _ آمده است:
كان رسول اللّه _ صلّی اللّه علیه و آله _: «یداعب و لا یقول إلا حقّا؛
[7] پیامبر خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ مزاح می‏كرد ولی جز حق سخنی نمی‏گفت.»

و نیز كسی از ابن عباس پرسید:
«أ كان النّبی _ صلّی اللّه علیه و آله _ یمزح؟ فقال كان النّبی _ صلّی اللّه علیه و آله _ یمزح؛
[8] آیا رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ مزاح می‏كرد؟ گفت: آری.»
پس پیشوایان دینی ما نیز مزاح می‏كردند ولی تا حدی كه به افراط نرسد.
این‏ها احادیثی بود كه تا حدّی نسبت به مزاح و شوخی نظر مثبت داشت.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بذله گویی و مزاح

جنبه‏ های منفی مزاح
از روایاتی كه گذشت تا حدّی جنبه مثبت مزاح روشن شد، حال به احادیثی می‏پردازیم كه جنبه منفی مزاح را بیان می‏كند.
مزاح شخصیت انسان را از بین می‏برد:
رسول خدا _ صلّی اللّه علیه و آله _ به امیر مؤمنان _ علیه السلام _ فرمود:
«یا علی لا تمزح فیذهب بهاؤك؛
[9] ای علی از مزاح بپرهیز كه شخصیت تو را از بین می‏برد.»

حمران بن اعین می‏گوید: خدمت امام صادق _ علیه السلام _ شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا كردم مرا توصیه و سفارش كند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود:
«و ایّاك و المزاح فانّه یذهب هیبه الرّجل و ماء وجهه...؛
[10] از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین می‏برد و موجب ریختن آبروی او می‏گردد.»
در حدیث دیگری نیز از آن امام می‏خوانیم كه به شخصی فرمود:
«أوصیك بتقوی اللّه و إیّاك و المزاح فإنّه یذهب بالبهاء؛
[11] تو را به تقوا سفارش می‏كنم و توصیه می‏كنم كه از مزاح بپرهیز زیرا ابّهت و سنگینی تو را از بین می‏برد.»

پیامبر اكرم _ صلّی اللّه علیه و آله _ فرمود:
«كثره المزاح تذهب بماء الوجه؛
[12] مزاح بیش از حد آبروی شخص را می‏برد.»
و امام صادق _ علیه السلام _ در حدیثی فرمود:
«إیّاكم و المزاح فإنّه یذهب بماء الوجه؛
[13] از شوخی بپرهیزید چرا كه آبروی انسان را می‏برد.»

مزاح و جری شدن مردم:
اثر سوء دیگر مزاح این است كه مردم به انسان جری شده و برای او ارزش و احترامی قائل نمی‏شوند. از این رو امام صادق _ علیه السلام _ فرمود:
«لا تمازح فیجترأ علیك؛
[14] شوخی مكن كه روی مردم به تو باز می‏شود.»
البته روایات یاد شده در نکوهش مزاح، منظور مزاح و شوخی است که نابجا باشد و به تمسخر دیگران منجر شود و آبرو و حیثیت دیگران ریخته شود و ... و گرنه مزاح و شوخی معقول اشکالی ندارد.

گفتهاند كه: «هر چیزی تخمی دارد، و تخم عداوت و دشمنی شوخی است.» و از مفاسد شوخی آن است كه دهان را به هرزه خندی میگشاید و آدمی را به خنده میآورد، و خنده، دل را تاریك و آبرو و وقار را تمام میكند. و به این جهت خدای ـ تعالی ـ نهی از آن فرموده كه:
«فَلیَضحكوا قلیلا وَ لیَبكوا كَثیرا»، یعنی: بسیار كم بخندید و بسیار گریه كنید.»
[15]

و حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود كه: «هرگاه بدانید آنچه من میدانم، هر آینه كم خواهید خندید.»
[16]
و شكی نیست كه خندهی بسیار، علامت غفلت از آخرت و مرگ است.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بذله گویی و مزاح

یكی از بزرگان با خود خطاب كرد و گفت: «ای نفس! میخندی و حال این كه شاید كفن تو اكنون در دست گازر باشد و آن را گازری كند.»[17]
بلی، كسی را كه مرحلهای چون مرگ در پیش، و خانهای چون آخرت در عقب، و دشمنی چون شیطان در كمین، و محاسبی چون كرام الكاتبین قرین، عمری چون برق در گذر، و منزلی چون دنیا كه محل صد هزار گونه خطر است مستقر، خندیدن و شوخی كردن نیست، و با خاطر جمع نشستن نه، مگر از غفلت و بیخبری.

مباش ایمن كه این دریای خاموش نكردهست آدمی خوردن فراموش
ز رنگ ایمن نبینی آب جویی مسلم نیست از سنگی سبویی
یك امروز است ما را «نقد ایام»
[18] بر آن هم اعتمادی نیست تا شام

یكی از بزرگان دین شخصی را دید كه میخندد، گفت: «آیا به تو رسیده است كه وارد آتش جهنم خواهی شد؟ گفت: بلی. گفت: آیا دانستهای كه از آن خواهی گذشت؟ گفت: نه. گفت: پس به چه امید میخندی؟ گویند: آن شخص را دیگر كسی خندان ندید.»
[19]

و مخفی نماند كه خنده مذموم، قهقهه است كه با صدا باشد، اما تبسم كه كسی صدایی از او نشنود مذموم نیست بلكه ممدوح است. و تبسّم نمودن پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ معروف و مشهور است. و همچنین شوخی و مزاح مذموم در وقتی است كه كسی افراط در آن كند، یا مشتمل بر دروغ و غیبت باشد، یا باعث آزردگی و خجالت دیگری شود. اما مزاح اندك، كه از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا ایذاء و اهانتی نباشد و باعث شكفتگی خاطری گردد مذموم نیست و مكرّر از حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ صادر شده، و از اصحاب در خدمت آن جناب صدور یافته چنانچه بعضی از آن در كتب اصحاب مسطور و مذكور است.
[20]
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : بذله گویی و مزاح

[1] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج16، ص116.
[2] . محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص663.
[3] . الکافی، همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج8 ص407.
[7] . همان، ص408.
[8] . همان، ص413.
[9] . شیخ حر عاملی، رسائل الشیعه، ج12، ص113.
[10] . وسائل الشیعه، همان.
[11] . همان.
[12] . الکافی، همان، ص665.
[13] . همان، ص664.
[14] . الکافی، همان، ص665.
[15] . توبه (سورهی 9)، آیهی 82.
[16] . احیاء العلوم، ج3، ص111، محجه البیضاء، ج5، ص232.
[17] . همان منابع.
[18] . روزگار در دست ماست.
[19] . احیاء العلوم، ج3، ص111، محجه البیضاء، ج5، ص232.
[20] . بحارالانوار، ج16، ص298،ح2.

آيت الله مهدوي كني- نقطه هاي آغاز در اخلاق عملي، ص563
 
بالا