آيا پيامبر و ائمه معصومين هم عيب دارند؟ چرا خداوند همة انسانها را با عيب آفريده است؟

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
چون سؤال دو ضلع دارد پاسخ آن در دو محور ارائه ميشود:

بر اساس مباني اعتقادي چون پيامبر و ائمه ـ عليهم السّلام ـ معصوماند، پس از هرگونه نقص و عيب مصون هستند، زيرا هدف از بعثت انبياء و خلافت ائمه ـ عليهم السّلام ـ هدايت و راهنمايي انسانها است و در حقيقت انبياء و اوصياء الهي خليفه خدا در ميان بشرند و مأمور ابلاغ دين خدا ميباشند، اگر خود آنان گرفتار نقص و عيب از نظر عمل به دستوراتديني چه در بخش عمل به احكام و چه در بخش اخلاق و امور ديگر باشند، نميتوانند مأموريت الهي خود را به انجام برسانند. لذا دراين باره گفته شده: از نظرشيعه پيامبران و ائمه ـ عليهم السّلام ـ از هرگونه گناه و معصيت چه كبيره و چه صغيره پاك و منزه هستند و حتي اموري كه با مروت و وقار منافات دارد انجام نميدهند. از ديدگاه شيعه پيامبر (ص) و امامان معصوم ـ عليه السلام ـ حتي قبل از رسالت و امامت از زمان تولد از هرگونه عيب و نقص منزّه هستند.(1)

در قرآن كريم درباره منزه بودن پيامبر و اهلبيت آن حضرت به صراحت آمده: «انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيراً»؛(2) يعني خداوند فقط ميخواهد پليدي و گناه را از شما اهلبيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد. از اين آيه به روشني به دست ميآيد كه حضرت پيامبر و ائمه ـ عليهم السّلام ـ از هرگونه نقص و عيبي منزه هستند. لذا برخي از بزرگان اهل تفسير در ذيل اين آيه گفتند به نظر ميرسد كه (رجس) در آيه فوق به خاطر مطلق بودن، معني وسيع و گستردهاي دارد و هرگونه گناه و شرك و بخل و حسد و آلودگيهاي ظاهري و باطني و حالات و اخلاق نفرتانگيز را شامل ميشود و در واقع اهلبيت پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ از همه اين امور به اراده پروردگار پاك بودهاند. بدون شك اين آيه مسأله را در شخص پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ و خاندانش ثابت ميكند. زيرا اراده خداوند تخلفناپذير است، وقتي او اراده كرده، پليدي را از اين خاندان دور كند، مفهومش آن است كه هرگونه عيب و نقص را از آن دور کرده است.(3)

2. ضلع دوم سؤال كه گفته شده «چرا خداوند همه انسانها را با عيب آفريده است؟» در پاسخ بايد گفت خداي سبحان نه تنها همه انسانها، بلكه حتي يك نفر را هم با عيب نيافريده و اگر ديده ميشود كه مردم نوعاً گرفتار عيوب اخلاقي، فكري، معنوي هستند اين مربوط به خودشان است و گرنه خداوند همه را بدون عيب آفريده و براي هدايتشان انبياء الهي را فرستاده است و كتاب هايي نازل كرده است.
اساساً نقش آفرينش انسان بر پاكي و طهارت است. لذا در قرآن كريم فرمود: «به آيين راست خدا روي آوريد كه خدا آفرينش انسان را بر روي آن نهاد».(4)

در ذيل اين آيه گفته شده است: مقصود از (آيين حنيف) در اين آيه كه آفرينش انسان بر روي آن استوار شده است، همان آيين توحيد و خداپرستي است و اين آيه با صراحت كامل هر نوع انحراف از جاده توحيد را مخالف فطرت انساني دانسته و آن را غير استوار و لرزان ميداند. امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود: خداوند مردم را بر فطرت توحيد خلق كرده است.(5)
از اين بيان معلوم ميشود كه انسان بر فطرت توحيد و بدون هيچ گونه نقص و عيب معنوي، آفريده شده است، اما بر اثر تربيت خانوادگي، شرايط محيط و صدها عامل ديگر از جادة حقيقت بيرون رفته و گرفتار عيوب و نقايص اخلاقي و مانند آن ميشود. همان گونه كه انسان از نظرعيوب معنوي منزه از هرگونه نقص عيب آفريده شده است از نظر ظاهري و جسمي بلكه از نظر همه شئون وجودي منزه آفريده شده است، لذا خداي سبحان در قرآن كريم فرمود:
«لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم»؛(6)يعني براستي انسان را در نيكوترين اعتدال آفريدهايم.
علامه طباطبايي (ره) ذيل اين آيه مباركه ميگويد: مراد از اين كه خلقت انسان در بهترين تقويم صورت گرفته آن است كه در همه شئون و جهات وجودي انسان در بهترين وجه آفريده شده است.(7)
جالب و شگفتانگيز آن است كه انسانها نه تنها با عيب و نقص آفريده نشده، بلكه خداوند آن را بگونهاي آفريده و ابزار و وسايل را در اختيارش قرار داده است كه بتواند خود را از هرگونه عيب و نقص به خصوص عيوب معنوي حفظ كند. لذا در قرآن بعد از يازده سوگند فرمود: «فالهمها فجورها و تقواها، قد افلح من زكّها و قد خاب من دسّها»؛(8) يعني سپس پليدكاري و پرهيزكارياش را به آن الهام كرد كه هر كس آن را پاك گردانيد قطعاً رستگار شد و هركه آلودهاش ساخت قطعاً در باخت.

بنابراين از آنچه بيان شد دو نكته به طور مشخص به دست آمد: يكي اينكه چون پيامبر و ائمه ـ عليهم السّلام ـ براي هدايت انسان ها و نجات آن ها از کژي ها و ناراستي ها فرستاده شده اند به تصريح آيه انما يريدالله يذهب عنکم الرجس اهل البيت، پاک و منزه از عيوب هستند.
دوم اين كه: خداوند همه انسانها را بدون عيب و نقص آفريده است و بشر خود با سوء اختيار خويش گرفتار عيوب و نقايص ميكنند.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. جوادي آملي، عبدالله، وحي و رهبري، مقاله 1 و 2 و 3، نشر الزهرا، تهران، چ 2، سال 1369 ش.
2. محمد سعيدي مهر، آموزش كلام اسلامي، ج 2، نشر موسسه فرهنگي طه، چ اول، سال 1378 ش.
3. علي رضا مسجد جامعي، معارف اماميه، ج 1، نشروزارت ارشاد اسلامي،سال 1380 ش.


..................................................................................................................................................

1 . مسجدي جامعي، علي رضا، معارف اماميه، نشر وزارت ارشاد اسلامي، 1380 ش، ج 1، ص 403 ـ 406.
2 . احزاب /33.
3. مكارم شيرازي، ناصر، پيام قرآن، تهران، نشردار الكتب الاسلاميه، چاپ چهارم، 1377 ش، ج 1، ص 89.
4. روم/ 30.
5. سبحاني، جعفر، معارف اسلامي، نشر مؤسسه امام صادق، چاپ سوم، 1372 ش، ص 34.
6. تين/ 4.
7 . طباطبايي، سيد محمد حسين، تفسير الميزان، نشر دار الكتب الاسلاميه، چاپ پنجم، 1372 ش، ج 20، ص 455.
8 . شمس/ 7 و 8 و9.


منبع: اندیشه قم
 
بالا