احترام از ریشه ی"حرم"در لغت به معنای چيزی است كه هتك آن حلال و جايز نيست،[1]
از این رو احترام به معنای بزرگداشت میباشد.[2] و اینکه میگوئیم: "المسجدالحرام"، "بيت الله الحرام"و "الشهرالحرام"،
همه به اين معناست که اینها حدودى دارند و چيزهائى در آنها حرام شده كه در غير آنها حرام نيست.[3]
و منظور از "احترام به قرآن"از همین باب بوده که عظمت قرآن را بزرگ شمرده و نسبت به آن، مسائلی را باید رعایت کنیم که در قبال دیگر کتابها مقید به رعایت این مسائل نیستیم.
در ضمن مراد از قرآن، تنها مجموع آن نيست؛ بلكه هر سوره و هر آيه از قرآن، در هر کجا نقل و ثبت شده باشد، جزو قرآن بوده و بايد احترام آن رعايت شود.[4]
از نگاه قرآن برخی از امور، لایق احترام بوده و خداوند متعال این امور را خود، مورد احترام قرار داده و مقدس شمرده است؛[5]
از جمله: احترام به كعبه، مسجد الحرام، مسجد اقصی، مقام ابراهيم و احترام به خود قرآن.
احترام به قرآن در آیات مختلفی اشاره شده که به طور کلی این آیات به دو گروه تقسیم میشوند: 1- آیاتی که قرآن را با عظمت و بزرگی یاد میکنند . 2- آیاتی که از آداب بزرگداشت قرآن سخن گفته و به صراحت، ضرورت حفظ حرمت آن را بیان میکنند.
خداوند متعال در هر آیه ای که از خود قرآن سخن گفته، قرآن را با عظمت یاد کرده است.از جمله، آیاتی که قرآن را با صفت مجید ذکر کرده است:
«ق وَ الْقُرْءَانِ الْمَجِيدِ»[6] «قاف، سوگند به قرآن مجيد»
از این آیه، دو نکته به دست میآید: اول اینکه حروف مقطعه در آغاز سوره برای بیان عظمت و بزرگی قرآن است و دوم اینکه "مجيد" از ماده "مجد" به معنى شرافت گسترده است.
از آنجا كه قرآن عظمت و شرافتى بى پايان دارد، كلمه ی "مجيد" از هر نظر سزاوار آن است؛
ظاهرش زيبا، محتوايش عظيم، دستوراتش عالى و برنامه هايش آموزنده و حياتبخش است.[7]
و در جای دیگر میفرماید:
«بَلْ هُوَ قُرْءَانٌ مجَّيد»[8] «(اين آيات، سحر و دروغ نيست،) بلكه قرآن با عظمت است»
صفت مجيد براى قرآن جهت بيان رفعت مقام، قدرت نفوذ و پايدارى آنست.[9]
این گروه از آیات، شامل آیاتی میشود که خداوند افرادی را که احترام قرآن و آیات الهی را نگه نمیدارند، توبیخ نموده و ضرورت حفظ حرمت آن را برای مؤمنان تأکید میکند:
«وَ قَدْ نَزََّلَ عَلَيْكُمْ فىِ الْكِتَابِ أَنْ إِذَاسَمعْتُمْ ءَايَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بهِا وَ يُسْتهَزَأُ بهِا
فَلَا تَقْعُدُواْ مَعَهُمْ حَتىَ يخَوضُواْ فىِ حَدِيثٍ غَيرْهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ...»[10]
«و خداوند (اين حكم را) در قرآن بر شما نازل كرده كه هر گاه بشنويد،
افرادى آيات خدا را انكار و استهزا مىكنند، با آنها ننشينيد تا به
سخن ديگرى بپردازند!. و گر نه، شما هم مثل آنان خواهيد بود...»
دلالت حرمت داشتن قرآن به این گونه است که همرنگی با اين گونه گناهكاران، نشانه ی روح نفاق است؛ زيرا يك مسلمان واقعى هرگز نمیتواند در مجلسى شركت كند كه در آن نسبت به آيات و احكام الهى توهين شود، و ایشان اعتراض ننمايد، يا لااقل عدم رضايت خود را با ترك آن مجلس آشكار نسازد؛[11] فلذا در ذیل آیهی شریفه میفرماید:
«... إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً» «... خداوند، منافقان و كافران را همگى در دوزخ جمع مى كند.»
و در آیه ی دیگری استهزاء کنندگان را جزو ستمکاران شمرده و عدم اعراض از اینها را عمل شیطانی نامیده است:
«هر گاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزاء مى كنند، از آنها روى بگردان
تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از ياد آمدن
با اين جمعيّت ستمگر منشين!»
خداوند در این آیه نیز کسانی که آیات قرآن را به استهزاء گرفته اند، توبیخ نموده و قداست قرآن را به صراحت متذکر شده است؛
و علاوه بر آن، افرادی که این حرمت را نگاه نمیدارند، قوم ظالم نامیده است.[13]
گروه سوم از این آیات، آیاتی است که احکام و آداب بخصوصی را در رابطه با احترام به قرآن بیان مینماید:
«إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِيمٌ * فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ * لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون»[14] «كه آن، قرآن كريمى است، كه در كتاب محفوظى جاى دارد، و جز پاكان نمى توانند به آن دست زنند [دست يابند].»
چون كلام در سياق بزرگداشت امر قرآن بوده، و آن را تجليل نموده است، از همين بیان مى فهميم كه منظور از مس قرآن، دست كشيدن به خطوط آن نيست؛ بلكه علم به معارف آن بوده كه جز پاكان، كسى به این معارف عمیق دست نمى یابد؛ چون قرآن در كتابى مكنون و پنهان است؛ و آيات 3-4 سورهی زخرف، نيز به این مطلب اشاره دارد:[15]
«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» «كه ما آن را قرآنى فصيح و عربى قرار داديم، شايد شما (آن را) درك كنيد!
و آن در «أمّ الكتاب» [لوح محفوظ] نزد ما بلندپايه و استوار است!»
پس قرآنى كه در كتاب مكنون است، به حريم قدسی آن دست كسى نمى رسد؛ مگر آنكه از لوث گناهان و محرّمات پاك شده و دل را از توجّه به كثرات و منیّت ها و از پليدى حدود و تعيّنات (مسائل روز مرّه)، خالى و پاكيزه بکند.[16] فلذا احترامات باطنى قرآن و عمل كردن بدستورات الهی، از اهمّ آداب احترام به کلام الله میباشد.[17]
و آیه ی دیگری که در این رابطه میتوان اشاره نمود، آیه ای است که در آن، سخن از آداب تلاوت قرآن و گوش دادن به آن میباشد:
«وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْءَانُ فَاسْتَمِعُواْ لَهُ وَ أَنصِتُواْ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُون»[18] و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و خاموش باشید ، باشد که مشمول رحمت شوید. [ نظرات / امتیازها ]