حکایاتی عجیب از امام هادی علیه السلام

عطیه سادات

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حکایاتی عجیب از امام هادی علیه السلام




41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif



امام هادي عليه السلام و استفتائات متوكل


حکایت اول

متوكل كاتب و نويسندهاي نصراني داشت كه به او بسيار احترام ميگذاشت و به خاطر علاقهاي که به او داشت او را با كنيه (ابو نوح) صدا ميزد.
عدهاي از كاتبان، نويسندگان كاخ اين عمل را نادرست خوانده و گفتند: (جايز نيست كافر را با كنيه صدا بزنيم).
متوكل از فقها استفتا كرد و نتيجه منجر به دو نظر گرديد:
گروهي آن را جايز دانستند و گروهي منع كردند. متوكل ناچار از امام استفتا نمود و ماجرا را نوشت.
امام هادي عليه السلام در پاسخ نوشتند:
"بسم الله الرحمن الرحيم تَبَّت يَدَا اَبِي لَهَبٍ وَ تَب"(آيه اول سوره مسد).
اين پاسخ بديع از بينظيرترين پاسخهاي عالم فتوا بشمار ميرود و حضرت با استفاده از اين آيه نه تنها جواز كنيه گذاري كافر را ثابت ميكند بلكه وقوع آن را نيز در قرآن يعني معتبرترين مدرك فتوا نشان ميدهد. متوكل نيز از پاسخ حضرت قانع شد و به آن عمل كرد.



41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif

 

عطیه سادات

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حکایاتی عجیب از امام هادی علیه السلام

41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif


امام هادی و توسل به امام حسین(ع)



امام هادى - عليه السلام - دچار بيمارى سختى شدند و بهترين دارو را دعاى بر سر مرقد جدشان ، آقاى جوانان بهشتى و سبط گرامى پيامبر(ص) امام حسين(ع) میدانستند كه هر كس بدو پناه آورد و او را شفيع نزد خدا ساخت ، درد و اندوه و مشكلاتش بر طرف شد.

ابو هاشم جعفرى ماجرا را چنین نقل می کندکه : ((من همراه با محمّد حمزه به عيادت امام هادى - عليه السلام - كه بيمار بود رفتيم ايشان به ما گفتند: گروهى را با خرج من به حائر حسينى بفرستيد.
همين كه از نزد حضرت خارج شديم محمّد بن حمزه به من گفت : ما را به حائر مى فرستد در حالى كه او مانند صاحب حائر (امام حسين ) مى باشد؟!)).
در حقيقت ، امام هادی(ع) در منزلت همانند جدشان سيدالشهداء بودند چرا که ائمه معصومین(ع) همگى نشاءت گرفته از درخت رسالت بودند و ((نورى واحد)) به شمار مى رفتند ايشان معصوم و مانند پدرانش مشمول رحمت خداوندى قرار گرفته و از هر رجس و پليدى به دور بود. ابو هاشم سخن محمّد بن حمزه را درست ديد و نزد حضرت رفته این پرسش را با ايشان در ميان گذاشت .

امام در پاسخ فرمود: ((آنگونه كه مى پنداريد نيست پروردگار را موضع و جاهايى مى باشد كه دوست دارد در آنها او را بپرستند و ((حائر حسينى )) - عليه السلام - يكى از همان مواضع است )).



41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif

 

عطیه سادات

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : حکایاتی عجیب از امام هادی علیه السلام

41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif



امام هادي عليه السلام و استفتائات متوكل

حکایت دوم

مرد نصراني كه با زن مسلماني مرتكب عمل خلافشده بود نزد متوكل آوردند همين كه خليفه خواست بر او حد شرعي جاري كند آن مرد مسلمان گشت.
يحيي بن اكثم گفت:
"اسلام اين مرد، شرك و عمل گذشته او را از بين برد (و ديگر حدي بر او اجرا نبايد گردد). يكي ديگر از فقها گفت: بايد او را سه حد بزنند. و هر يك فتوايي داد تا آن كه متوكل تصميم گرفت از امام استفتا كند. لذا طي نامهاي موضوع را بيان كرد و از حضرت نظر خواست. امام در جواب نوشت:
(بايد آنقدر او را بزنند تا بميرد) اين فتوا به مذاق يحيي و ديگر فقها خوش نيامد، و نپذيرفتند و گفتند: "نه كتاب خدا گواه اين مدعاست و نه سنّت پيامبر آن را تاييد ميكند."
متوكل به امام عليه السلام نامهاي نوشت و در آن يادآور شد كه فقهاي مسلمين فتواي ايشان را نپذيرفتهاند و آن را خلاف كتاب و سنت ميدانند و افزود (پس براي ما منبع فتوا را بيان كن)؟ امام در جواب نوشت:
بسم الله الرحمان الرحيم خداوند متعال درباره كافران ميفرمايد:
فَلَمَا رَأَوا بَأسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللهِ وَحدَهُ وَ كَفَرنَا بِمَا كُنّا بِهِ مُشرِكِين، فَلَم يَكُ يَنفَعُهُم اِيمانُهُم لَمَّا رَأَوا بَأسَنا (مؤمن/ 84 و85)
پس آنگاه كه شدّت قهر و عقاب ما را به چشم ديدند در آن حال گفتند ما به خداي يكتا ايمان آورديم و به همه بتهايي كه شريك خدا ميدانستيم كفر ورزيديم، اما ايمانشان پس از ديدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هيچ سودي نبخشيد.
متوكل اين فتوا (و استنباط از آيه) را پذيرفت و دستور داد تا حكم را بر آن مرد اجرا كنند.


41718ed6a59c423e3e629e42a6ead1a2.gif




 
بالا