ملائکه من؛ آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟

*Man*

کاربر فعال
"بازنشسته"


30.jpg


بزرگی خدا



بنده من؛ نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

خدایا؛ خسته ام، نمی توانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم.

بنده من؛ دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

خدایا؛ خسته ام، برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

بنده من؛ قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

خدایا؛ سه رکعت زیاد است.

بنده من؛ فقط یک رکعت نماز وتر بخوان.

خدایا؛ امروز خیلی خسته شدم، آیا راهی دیگر ندارد؟

بنده من؛ قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و * بگو یا الله *

خدایا؛ هوا سرد است و نمی توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم.

بنده من؛ در دلت بگو * یا الله * ما برایت نماز شب حساب می کنیم.





بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد.


ملائکه من؛ ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من خوابیده است.

چیزی به اذان نمانده او را بیدار کنید، دلم برایش تنگ شده، امشب با من حرف نزد.

خداوندا دو مرتبه او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید.

ملائکه من؛ در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست.

پروردگارا؛ باز هم بیدار نمی شود.

اذان صبح رو می گویند، هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده بیدار شو. نماز صبحت قضا می شود.



خورشید از مشرق سر بر می آورد.
خداوند رویش را برمی گرداند.



ملائکه من؛ آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟

Elahi.jpg


 
بالا