منظور از رؤیاى پیامبر(صلى الله علیه وآله)در آیه 60 سوره «اسراء»

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
در آیه فوق مى خوانیم(ما رویائى را که به تو نشان دادیم تنها به عنوان آزمایش مردم بود)؛
«وَ ما جَعَلْنَا الرُّوْیَا الَّتِی اَرَیْناکَ اِلاّ فِتْنَهً لِلنّاسِ».

در تفسیر این «رویا» میان مفسران گفتگو بسیار است:
الف: جمعى از مفسران گفته اند: «رویا» در اینجا به معنى خواب نیست، بلکه مشاهده واقعى با چشم است و آن را اشاره به داستان «معراج» دانسته اند.

قرآن طبق این تفسیر، مى گوید: ماجراى معراج آزمایشى براى مردم از این جهت بود که صبحگاهان که پیامبر داستان معراج را بیان کرد، سر و صدا پیرامون آن برخاست، دشمنان آن را به باد مسخره گرفتند افراد ضعیف الایمان با شک و تردید به آن نگریستند و مومنان راستین آن را به طور کامل پذیرفتند، چرا که در برابر قدرت خدا همه این مسائل، سهل است.

تنها ایراد مهمى که به این تفسیر متوجه مى شود این است که: رویا معمولاً به معنى خواب است نه مشاهده در بیدارى.


 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: ضحا

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
ب: از «ابن عباس» نقل شده: «رویا» اشاره به خوابى است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در سال «حدیبیه» (سال ششم هجرت) در «مدینه» دید و به مردم بشارت داد: شما در آینده نزدیکى بر قریش پیروز خواهید شد و در نهایت آرامش وارد مسجد الحرام مى شوید، ولى مى دانیم این خواب در آن سال تحقق نیافت، بلکه دو سال بعد یعنى در سال «فتح مکّه» صورت پذیرفت، همین مقدار تاخیر، سبب شد که مومنان در بوته آزمایش قرار گیرند، آنها که ایمان ضعیفى داشتند گرفتار شک و شبهه شدند در حالى که پیامبر(صلى الله علیه وآله) صریحاً به آنها مى گفت:

من به شما نگفتم امسال، به «مکّه» مى روید گفتم: در آینده نزدیک چنین خواهد شد (و چنین هم شد).

ایرادى که به این تفسیر متوجه مى شود آن است که: سوره «بنى اسرائیل» از سوره هاى مکّى است و ماجراى «حدیبیه»، در سال ششم هجرت واقع شده است!

ج: جمعى از مفسران شیعه و اهل تسنن نقل کرده اند: این خواب اشاره به جریان معروفى است و آن این که: پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خواب دید میمون هائى از منبر او بالا مى روند و پائین مى آیند و بسیار از این مساله غمگین شد آن چنان که بعد از آن کمتر مى خندید (این میمون ها را به «بنى امیه» تفسیر کرده اند که یکى بعد از دیگرى بر جاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) نشستند، در حالى که از یکدیگر تقلید مى کردند، افرادى فاقد شخصیت بودند و حکومت اسلامى و خلافت رسول اللّه را به فساد کشیدند).


این روایت را «فخر رازى» در تفسیر «کبیر» و «قرطبى» مفسر معروف اهل تسنن در تفسیر «الجامع» و «طبرسى» در «مجمع البیان» و جمعى دیگر نقل کرده اند.
مرحوم «فیض کاشانى» در تفسیر «صافى» مى گوید: این روایت از روایات معروف در میان عامه و خاصه است.
البته این سه تفسیر منافاتى با هم ندارند، ممکن است هر سه در معنى آیه جمع باشد، ولى همان گونه که گفتیم، تفسیر دوم با مکّى بودن سوره سازگار نیست. (1)


پی نوشت:
(1). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ بیست و ششم، ج 12، ص 193.

 
بالا