تجلی زهد در زندگی حضرت زهرا (س)

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
زهد، آزادی است. آزادی از هر آن چه رنگ تعلق به خود گیرد (1) تا آن جا که "دادن"ها و "گرفتن"ها در وجود تو موجی ایجاد نکند. (2)


زهد؛ از امکان کم، برداشت زیاد کردن است. زاهد کسی است که به دنیا قانع نیست، جایگاه بلندتری را طالب است، چون در چشم تیزبین او دنیا مبلغ علمی نیست. همان که قرآن می گوید: "فما متاع الحیوة الدنیا فی الآخرة الا قلیل". (3) و همان که زهرا علیهاالسلام خود می گوید. "ذهبت للدنیا و جئت للاخرة". (4) .


زهد اسلام زهد ترک نیست، زهد اخذ است. اگر از یهودی بیشتر تلاش کند از درویش کم تر نگاه می دارد. و دیگران را در درآمد خود سهیم می کند.


زاهد نمی گوید دنیا بد است. که می گوید کم است، باید آن را زیاد کرد. راه آن قدر طولانی است (5) که آه علی علیه السلام- این مرد راه- را درآورده است. (6) اگر درا ین راه دراز همه آذوقه و توشه را خودت به تنهایی برداری، از سنگینی، توان رفتنت نیست و در راه می مانی، و اگر کم برداری، راه طولانی است و از ادامه باز می مانی. زاهد این تضاد را همان گونه که مولایش علی علیه السلام گفته حل می کند. بدین گونه که افرادی را اجیر می کند تا آذوقه و بار سفر طولانی اش را برایش حمل کنند. و تمامی انفاق ها، اطعام ها، احسان ها تحمل سختی ها و سعی در حوائج مؤمنان و اصلاح ذات البین ها و...، همان زاد و توشه هایی است که دیگران برای تو حمل می کنند و آن جا که توان رفتنت نیست و آذوقه ات ته کشید، به تو می سپارند تا ادامه راهی را که باید تا قرب خدا (7) با درد و رنج بروی، بپیمایی.


برای زهد زهرا علیهاالسلام همین بس که به راحتی از دنیا می گذرد و برای رسیدن به قرب خدا از سر تمامی هستی خود برمی خیزد و برای رسیدن به خوبی ها- همان که به ما رشد می دهد- از خوشی ها می گذرد که: "لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون". (8) .

 
آخرین ویرایش:

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
برای زهد زهرا علیهاالسلام از کجا بگوییم. از خانه ساده اش و یا از مهریه (9) و جهیزیه (10) اندکش و یا از بخشش لباس عروسی (11) و گلوبند با برکتش، همان گلوبندی که گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را پوشاند و فقیری را بی نیاز ساخت و بنده ای را آزاد کرد و سرانجام دوباره به نزد صاحبش بازگشت تا باز هم به جریان افتد و خیرات و برکات ادامه یابد. (12)


زندگی سخت زهرا علیهاالسلام گواه صادقی بر زهد اوست. علی علیه السلام آن جا که برای درس گرفتن و عبرت دیگران از سختی های زهرا علیهاالسلام در خانه می گوید، این گونه توضیح می دهد:


"او آن قدر از چاه آب کشید که اثر آن بر سینه اش باقی ماند و آن قدر با آسیاب آرد کرد که دستهایش پینه بست و آن قدر خانه را رفت و روب می کرد که پیراهنش غبارآلود می گشت و آن قدر آتش زیر دیگ روشن می کرد که لباسش سیاه می شد... این کارهای دشوار به او آسیب فراوان وارد می کرد. (13).


و آن گاه که تصمیم گرفت از پدرش خادمه ای بخواهد، وقتی در اطراف پدرش جماعتی را دید، منصرف شد و برگشت و خدا به وسیله رسول صلی الله علیه و آله تسبیحات را برای او هدیه فرستاد و زهرا علیهاالسلام از این هدیه الهی آن چنان مسرور گشت که سه بار فرمود: "رضیت عن الله و رسوله". (14) سلمان می گوید: روزی به خانه زهرا علیهاالسلام وارد شدم. دیدم آن قدر دسته آسیاب را چرخانده که دسته آن خونی است. (15) .


زهرا علیهاالسلام بارها شکمش از گرسنگی به پشتش می چسبید و چشم هایش به گودی می نشست و حتی فرزندانش در مقابل چشمانش از شدت گرسنگی هم چون جوجه ی کبوتر به خود می لرزیدند. (16)


حسن بصری می گوید: "لم یکن فی الامة ازهد و لا اعبد من فاطمة" (17) در امت پیامبر صلی الله علیه و آله، زاهدتر و عابدتر از زهرا علیهاالسلام نبوده است.


در زیارتنامه آن حضرت نیز آمده است: او نه تنها زاهد بود، بلکه بالاتر از آن با زهد همدم و مأنوس بود. "حلیة الورع والزهد". (18) او به راستی بریده و منقطع از دنیا و فانی در ذات خدا بود و راستی که بتول زبینده اوست. (19)


رسول بر دخترش این شاگرد ویژه و صحابیه استثنایی خویش سخت می گیرد. چه او مسؤولیت خطیری در تاریخ آزادی و جهاد و انسانیت دارد. او حلقه واسطه ای است که تسلسل ابراهیم تا محمد صلی الله علیه و آله را به حسین علیه السلام تا منجی انتقام جوی نجات بخش انتهای تاریخ پیوند می دهد، واسطة العقد نبوت و امامت. سلمان می گوید: "روزی دیدم زهرا علیهاالسلام برای خروج از خانه به خود پارچه ای پشمی و کهنه پیچیده که دوازده جای آن وصله شده بود. من از شدت ناراحتی گریستم و گفتم: دختر کسری و قیصر در حریرند و دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله در چادر شبی پشمینه و کهنه، آن هم با این همه وصله." آن گاه زهرا علیهاالسلام به نزد رسول صلی الله علیه و آله رفت و عرضه داشت: "پدر جان! سلمان از چادر پر وصله من در شگفت است، در حالی که به خدا سوگند پنج سال است که من در خانه علی به سر می برم و از مال دنیا تنها پوست گوسفندی داریم که روزها شترمان را بر آن علوفه می خورانیم و شب ها خود بر روی آن می خوابیم و بالش ما پوستی پر شده از لیف خرما است." (20) این زهرا علیهاالسلام است که این گونه قاطع و صریح می گوید: "انی لا احب الدنیا"؛ (21) من دنیای "دنیاپرستان" را دوست ندارم.


و باز هم اوست که طنین فریادش هنوز از گلدسته های مسجد مدینه، آن جا که از سختی های رسول صلی الله علیه و آله در دار دنیا می گوید، به گوش می رسد: "خداوند او را با رحمت و رأفت خویش به جوار ابدیش قبض روح نمود و از مشقت و رنج و درد این دنیا و تحمل وزر و وبال آن آسوده ساخت و مشمول رضوان و خشنودی خود نمود". (22) .







 
آخرین ویرایش:

mahdi gh

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پی نوشت:

(1) همان که حافظ می گوید: غلام همت آنم که زیر چرخ کبود- ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است.

(2) علی علیه السلام می فرماید: "الزهد بین کلمتین من القرآن. قال الله تعالی: "لکیلا تأسوا علی ما فاتکم و لا تفرحوا بما اتاکم" و من لم ییأس علی الماضی و لم یفرح بالآتی فقد اخذ الزهد بطرفیه"؛ زهد در دو جمله قرآن خلاصه شده: "برای این که تأسف نخورید بر آن چه از شما فوت می شود، و شاد نگردید به آن چه به شما می دهند"، هر کس بر گذشته اندوه نخورد و برای آینده شادمان نشود، بر هر دو جانب زهد دست یافته است.

(3) توبه، 38.

(4) بحارالانوار، ج 42، ص 152.

(5) "انا لله و انا الیه راجعون، الی ربک الرجعی، الیه المصیر"،...

(6) "آه من قلة الزاد و طول الطریق"؛ آه از دوری راه و کمی توشه؛ نهج البلاغه، حکمت 77.

(7) "یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه"؛ انشقاق، 6.

(8) آل عمران، 92.

(9) در کتاب الکافی، ج 5، ص 377، به نقل از ائمه :S (31): مقدار آن را 30 درهم ذکر می کند و در کشف الغمة، ج 1، ص 349، به نقل از انس از مناقب خوارزمی، مبلغ آن را 400 مثقال نقره و در ص 355، 400 درهم نقره ذکر می کند. که البته با توجه به سند و هم اینکه نقل کافی اضبط و دقیق تر است، نقل کافی مورد پذیرش است. شایان ذکر است که هر درهم نقره، 6/ 12 نخود یعنی حدود نیم مثقال است. (نخود 24: 1 مثقال).

(10) بحارالانوار، ج 43، ص 94؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 352؛ احقاق الحق، ج 10، ص 369. علامه اربلی نقل می کند که وقتی رسول صلی الله علیه و آله چشمش به جهیزه اندک فاطمه علیهاالسلام افتاد اشک از دیدگانش جاری شد. آنگاه سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: "اللهم بارک لاهل بیت جل انیتهم الخزف"؛ خدایا! این زندگی را برای خاندانی که بیشتر ظرف هاشان گلی است مبارک گردان؛ کشف الغمة، ج 1، ص 359.

(11) نزهة المجالس، ص 28.

(12) بحارالانوار، ج 43، ص 172؛ اهل البیت، ص 139.

(13) بحارالانوار، ج 43، ص 82 "... فاصابها من ذلک ضرر شدید".

(14) بحارالانوار، ج 43، ص 83؛ سنن ابی داود، ج 2، ص 334.

(15) بحارالانوار، ج 43، ص 28.

(16) بحارالانوار، ج 35، ص 240 و ج 43، ص 72.

(17) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 341؛ ربیع الابرار، ج 2، ص 104.

(18) مفاتیح الجنان، زیارتنامه فاطمه علیهاالسلام.

(19) بحارالانوار، ج 43، ص 15.

(20) بحارالانوار، ج 43، ص 88.

(21) الغدیر، ج 2، ص 318. مقصود از دنیا در این کلام زهرا علیهاالسلام دنیای وصفی است نه اسمی. به عبارت دیگر مقصود تعلق های دنیاست وگرنه خود دنیای خاکی که محل نزول ملائکه و انبیا و متجر اولیاء الله و مسجد احباء الله است و به هر حال مشتی سنگ و خاک بیش نیست. به بیان ساده تر فرق است بین این که "دنیا" غایت انسان باشد یا ظرف عمل انسان.

(22) "قبضه الله الیه قبض رأفة و اختیار و رغبة و ایثار فمحمد من تعب هذه الدار فی راحة قد حف بالملائکة الابرار و رضوان الرب الغفار و مجاورة الملک الجبار" (سخنرانی زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه).


© برگرفته شده از http://sedighe.ir
 
بالا