حِذْیَم بن شریک اسدى(1) مى گوید: در آن روز به زینب دختر على(علیه السلام) نگریستم که خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر و زبان آورتر از او ندیدم. گویا (زبان على(علیه السلام) در کام اوست و) با زبان امیرمومنان على(علیه السلام) سخن مى گوید. به سوى مردم اشاره کرد که «ساکت شوید!»
ناگاه نفسها در سینه ها حبس شد و زنگ کاروانها از حرکت ایستاد، سپس آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد و خاندان پاکش چنین فرمود:
«اَمّا بَعْدُ یا اَهْلَ الْکُوفَهِ، یا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ وَ الْمَکْرِ، اَلا فَلا رَقَاَتِ الْعَبْرَهُ وَ لا هَدَاَتِ الزَّفْرَهُ، اِنَّما مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّه اَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ اَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ، هَلْ فِیکُمْ اِلاَّ الصَّلِفُ وَ الْعُجبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکَذِبُ وَ مَلْقُ الاِْماءِ وَ غَمْرُ الاَعْداءِ، اَوْ کَمَرْعىً عَلى دِمْنَه، اَوْ کَفِضَّه عَلى مَلْحُودَه، اَلا بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذابِ اَنْتُمْ خالِدُونَ.
اَتَبْکُونَ اَخِی؟! اَجَلْ وَ اللهِ فَابْکُوا فَاِنَّکُمْ اَحْرِیاءُ بِالْبُکاءِ، فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلا، فَقَدْ بُلِیتُمْ بِعارِها وَ مُنیتُمْ بِشِنارِها، وَ لَنْ تَرْحَضُوها اَبَداً، وَ اَنّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلِیلِ خاتِمِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسالَهِ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ، وَ مَلاذِ حَریمِکُمْ، وَ مَعاذِ حِزْبِکُمْ، وَ مَقَرِّ سِلْمِکُمْ، وَ آسِی کَلْمِکُمْ، وَ مَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ وَ الْمَرْجَعِ اِلَیْهِ عِنْدَ مُقاتَلَتِکُمْ، وَ مَدَرَهِ حُجَجِکُمْ، وَ مَنارِ مَحَجَّتِکُمْ، اَلا ساءَ ما قَدَّمَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ وَ ساءَ ما تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمْ.
فَتَعْساً تَعْساً، وَ نُکْساً نُکْساً، لَقَدْ خابَ السَّعْیُ، وَ تَبَّتِ الاَْیْدِی، وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَهُ، وَ بُوْتُمْ بِغَضَب مِنَ اللهِ، وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّهُ وَ الْمَسْکَنَهُ.
اَتَدْرُونَ وَیْلَکُمْ اَیَّ کَبِد لُِمحَمَّد(صلى اللهعلیه وآله) فَرَثْتُمْ؟ وَ اَیَّ عَهْد نَکَثْتُمْ؟ وَ ایَّ کَرِیمَه لَهُ اَبْرَزْتُمْ؟ وَ اَیَّ حُرْمَه لَهُ هَتَکْتُمْ؟ وَ اَیَّ دَم لَهُ سَفَکْتُمْ؟ لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً اِدّاً، تَکادُ السَّمواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ، وَ تَنْشَقُّ الاَْرْضُ، وَتَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً.
لَقَدْ جِئْتُمْ بِها شَوْهاءَ صَلْعاءَ سَوْداءَ فَقْماءَ خَرْقاءَ طِلاعَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ، اَفَعَجِبْتُمْ اَنْ تُمْطِرَ السَّماءُ دَماً، وَ لَعَذابُ الاْخِرَهِ اَخْزى وَ هُمْ لایُنْصَرُونَ، فَلایَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ، فَاِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ لایَحْفِزُهُ الْبِدارُ، وَ لا یُخْشى عَلَیْهِ فَوْتُ الثَّاْرِ، کَلاّ اِنَّ رَبَّکَ لَنا وَ لَهُمْ بِالْمِرْصادِ».
(امّا بعد! اى کوفیان! اى نیرنگ بازان و پیمان شکنان و بى وفایان و مکر پیشه گان! هرگز اشک چشمانتان خشک مباد و ناله هایتان آرام نگیرد. شما همانند آن زنى هستید که رشته خود را پس از بافتن وتابیدن وا مى تابید. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد میان خود قرار داده اید. در میان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ کنیزکان، و کینه توزىِ دشمنان نیست، یا [اگر هم به ظاهر خوب باشید، در نهایت] مانند سبزه اى در کنار لجنزار و نقره اى بر سر گورهایید. آگاه باشید که براى آخرت خویش بد چیزى را [مهیا ساختید و] از پیش فرستادید؛ خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى همیشه در عذاب جهنم خواهید ماند.
آیا براى برادرم [حسین(علیه السلام)] گریه مى کنید؟ آرى به خدا سوگند باید که بگریید، چرا که شما شایسته گریستن اید؛ پس فراوان گریه کنید و اندک بخندید، چرا که ننگ [این عمل] گریبان شما را گرفت و لکه آن براى همیشه به دامن شما نشست که هرگز نمى توانید آن را پاک کنید.
چگونه مى توانید این لکه ننگ را پاک کنید؟ کشتن فرزند خاتم پیامبران، معدن رسالت و آن کس که سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حریم شما و پناه حزب و گروه شما [شیعیان] و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخم هایتان، پناهگاه شما در گرفتاریها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههایتان [آیا کشتن او را ساده شمردید؟]. آگاه باشید که بد توشه اى را براى خود از پیش فرستاده اید و بار سنگین بدى را براى روز رستاخیزتان بر دوش گرفته اید.
نابود شوید نابود! واژگون باد [پرچم تان] واژگون! تلاشهایتان تباه، دستهایتان بریده و کالایتان [در بازار این جهان] گرفتار خسارت باد؛ شما به خشم خداگرفتار گشته و خوارى و بیچارگى بر شما حتمى شد!
واى بر شما! آیا مى دانید چه جگرى را از محمد(صلى الله علیه وآله) شکافتید؟ و چه پیمانى را گسستید؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را آشکار کردید [پرده نشینان حریم محمّدى را بر کوچه و بازار نشان دادید؟] و چه حرمتى را از او هتک کردید؟ و چه خونى را از او بر زمین ریختید؟ به راستى کار زشت و وحشتناکى انجام داده اید، که نزدیک است بخاطر این کار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمین شکافته شود و کوهها به شدت فرو ریزد!
کار شما، زشت، بسیار خطرناک، تیره و تار، وخامت بار و نادرست و [زشتى آن] به گستردگى زمین و آسمان بود. آیا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى کنید؟ [بدانید که] عذاب آخرت براى شما خوارکننده تر است و آنان [= جنایتکاران] هرگز یارى نمى شوند.
مهلت خداوند شما را مغرور نسازد، چرا که خداوند کارى شتابزده نمى کند [و به موقع ستمگران را مجازات مى کند] و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به یقین پروردگار در کمین ما و شماست).
ناگاه نفسها در سینه ها حبس شد و زنگ کاروانها از حرکت ایستاد، سپس آن حضرت پس از حمد و ثناى الهى و درود بر محمد و خاندان پاکش چنین فرمود:
«اَمّا بَعْدُ یا اَهْلَ الْکُوفَهِ، یا اَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْغَدْرِ وَ الْخَذْلِ وَ الْمَکْرِ، اَلا فَلا رَقَاَتِ الْعَبْرَهُ وَ لا هَدَاَتِ الزَّفْرَهُ، اِنَّما مَثَلُکُمْ کَمَثَلِ الَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّه اَنْکاثاً تَتَّخِذُونَ اَیْمانَکُمْ دَخَلا بَیْنَکُمْ، هَلْ فِیکُمْ اِلاَّ الصَّلِفُ وَ الْعُجبُ وَ الشَّنَفُ وَ الْکَذِبُ وَ مَلْقُ الاِْماءِ وَ غَمْرُ الاَعْداءِ، اَوْ کَمَرْعىً عَلى دِمْنَه، اَوْ کَفِضَّه عَلى مَلْحُودَه، اَلا بِئْسَ ما قَدَّمَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ اَنْ سَخِطَ اللهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی الْعَذابِ اَنْتُمْ خالِدُونَ.
اَتَبْکُونَ اَخِی؟! اَجَلْ وَ اللهِ فَابْکُوا فَاِنَّکُمْ اَحْرِیاءُ بِالْبُکاءِ، فَابْکُوا کَثِیراً وَ اضْحَکُوا قَلِیلا، فَقَدْ بُلِیتُمْ بِعارِها وَ مُنیتُمْ بِشِنارِها، وَ لَنْ تَرْحَضُوها اَبَداً، وَ اَنّى تَرْحَضُونَ قَتْلَ سَلِیلِ خاتِمِ النُّبُوَّهِ، وَ مَعْدِنِ الرِّسالَهِ، وَ سَیِّدِ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ، وَ مَلاذِ حَریمِکُمْ، وَ مَعاذِ حِزْبِکُمْ، وَ مَقَرِّ سِلْمِکُمْ، وَ آسِی کَلْمِکُمْ، وَ مَفْزَعِ نازِلَتِکُمْ وَ الْمَرْجَعِ اِلَیْهِ عِنْدَ مُقاتَلَتِکُمْ، وَ مَدَرَهِ حُجَجِکُمْ، وَ مَنارِ مَحَجَّتِکُمْ، اَلا ساءَ ما قَدَّمَتْ لَکُمْ اَنْفُسُکُمْ وَ ساءَ ما تَزِرُونَ لِیَوْمِ بَعْثِکُمْ.
فَتَعْساً تَعْساً، وَ نُکْساً نُکْساً، لَقَدْ خابَ السَّعْیُ، وَ تَبَّتِ الاَْیْدِی، وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَهُ، وَ بُوْتُمْ بِغَضَب مِنَ اللهِ، وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ الذِّلَّهُ وَ الْمَسْکَنَهُ.
اَتَدْرُونَ وَیْلَکُمْ اَیَّ کَبِد لُِمحَمَّد(صلى اللهعلیه وآله) فَرَثْتُمْ؟ وَ اَیَّ عَهْد نَکَثْتُمْ؟ وَ ایَّ کَرِیمَه لَهُ اَبْرَزْتُمْ؟ وَ اَیَّ حُرْمَه لَهُ هَتَکْتُمْ؟ وَ اَیَّ دَم لَهُ سَفَکْتُمْ؟ لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً اِدّاً، تَکادُ السَّمواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ، وَ تَنْشَقُّ الاَْرْضُ، وَتَخِرُّ الْجِبالُ هَدّاً.
لَقَدْ جِئْتُمْ بِها شَوْهاءَ صَلْعاءَ سَوْداءَ فَقْماءَ خَرْقاءَ طِلاعَ الاَرْضِ وَالسَّماءِ، اَفَعَجِبْتُمْ اَنْ تُمْطِرَ السَّماءُ دَماً، وَ لَعَذابُ الاْخِرَهِ اَخْزى وَ هُمْ لایُنْصَرُونَ، فَلایَسْتَخِفَّنَّکُمُ الْمَهَلُ، فَاِنَّهُ عَزَّوَجَلَّ لایَحْفِزُهُ الْبِدارُ، وَ لا یُخْشى عَلَیْهِ فَوْتُ الثَّاْرِ، کَلاّ اِنَّ رَبَّکَ لَنا وَ لَهُمْ بِالْمِرْصادِ».
(امّا بعد! اى کوفیان! اى نیرنگ بازان و پیمان شکنان و بى وفایان و مکر پیشه گان! هرگز اشک چشمانتان خشک مباد و ناله هایتان آرام نگیرد. شما همانند آن زنى هستید که رشته خود را پس از بافتن وتابیدن وا مى تابید. شما سوگندهایتان را دستاویز فساد میان خود قرار داده اید. در میان شما جز لاف زدن، خودپسندى، دشمنى، دروغ، تملّق و چاپلوسىِ کنیزکان، و کینه توزىِ دشمنان نیست، یا [اگر هم به ظاهر خوب باشید، در نهایت] مانند سبزه اى در کنار لجنزار و نقره اى بر سر گورهایید. آگاه باشید که براى آخرت خویش بد چیزى را [مهیا ساختید و] از پیش فرستادید؛ خشم خدا شما را فرا خواهد گرفت و براى همیشه در عذاب جهنم خواهید ماند.
آیا براى برادرم [حسین(علیه السلام)] گریه مى کنید؟ آرى به خدا سوگند باید که بگریید، چرا که شما شایسته گریستن اید؛ پس فراوان گریه کنید و اندک بخندید، چرا که ننگ [این عمل] گریبان شما را گرفت و لکه آن براى همیشه به دامن شما نشست که هرگز نمى توانید آن را پاک کنید.
چگونه مى توانید این لکه ننگ را پاک کنید؟ کشتن فرزند خاتم پیامبران، معدن رسالت و آن کس که سرور جوانان اهل بهشت است و پناهگاه حریم شما و پناه حزب و گروه شما [شیعیان] و قرارگاه آرامش شما، بهبودى بخش زخم هایتان، پناهگاه شما در گرفتاریها، رهبر شما به هنگام نبرد، حجت بزرگ براى شما و چراغ روشن راههایتان [آیا کشتن او را ساده شمردید؟]. آگاه باشید که بد توشه اى را براى خود از پیش فرستاده اید و بار سنگین بدى را براى روز رستاخیزتان بر دوش گرفته اید.
نابود شوید نابود! واژگون باد [پرچم تان] واژگون! تلاشهایتان تباه، دستهایتان بریده و کالایتان [در بازار این جهان] گرفتار خسارت باد؛ شما به خشم خداگرفتار گشته و خوارى و بیچارگى بر شما حتمى شد!
واى بر شما! آیا مى دانید چه جگرى را از محمد(صلى الله علیه وآله) شکافتید؟ و چه پیمانى را گسستید؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را آشکار کردید [پرده نشینان حریم محمّدى را بر کوچه و بازار نشان دادید؟] و چه حرمتى را از او هتک کردید؟ و چه خونى را از او بر زمین ریختید؟ به راستى کار زشت و وحشتناکى انجام داده اید، که نزدیک است بخاطر این کار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمین شکافته شود و کوهها به شدت فرو ریزد!
کار شما، زشت، بسیار خطرناک، تیره و تار، وخامت بار و نادرست و [زشتى آن] به گستردگى زمین و آسمان بود. آیا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى کنید؟ [بدانید که] عذاب آخرت براى شما خوارکننده تر است و آنان [= جنایتکاران] هرگز یارى نمى شوند.
مهلت خداوند شما را مغرور نسازد، چرا که خداوند کارى شتابزده نمى کند [و به موقع ستمگران را مجازات مى کند] و انتقام خون مظلوم هرگز از او فوت نمى شود، به یقین پروردگار در کمین ما و شماست).