لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
07218028213456124817.png

در پایان امر که لیلی مریض شد و تب داشت ، به مادرش وصیّت کرده ، گفت :
مادر پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو :

اگر خواستی به کسی علاقه مند
شوی ، به موجودی که با یک تب از بین می رود ، دل مَبند.

حیف است انسان
به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه متغیّر است ، دل ببندد؛

زیرا هر چه
غیر خداست در معرض زوال وتغییر است.

ازکتاب حکمت عبادات از علامه جوادی آملی


دوستان گرامی برای شروع بحث این حکایت زیبا رو گذاشتم
منتظر پاسخهای شما هستم
براستی کدام لیلی ارزش عشق ورزیدن رو داره؟؟؟؟
 

عطیه سادات

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟




www.blogfa.com_layouts_mblue_leftc.gif
چومجنون یافت جا در تیره ی خاک
بر او آمد ندا از ایزد پاک
که ای مجنون چه آوردی به درگاه؟
بر آمد از دل مجنون یکی آه
نه ای از کرده های خویش آگاه
به من گویی چه آوردی به درگاه؟
مرا با جغد شوم همخانه کردی
مکان ومنزلم ویرانه کردی
بدارالملک هستیم چه دادی؟
چه منت بر من مسکین نهادی
به بالینش نکیر ومنکر آمد
در آندم دو فرشته حاضر آمد
بدستش بود عمود آهنینی
بگفت ربت که ودینت چه دینی؟
بگفتا رب من والله لیلیست
که جانم از غم عشقش طفیلیست
ندا آمد که او را وا رهانید
به جنت نزد لیلایش نشانید
که لیلی خود منم مجنون من اوست
سراسر ورد و ذکرش جمله یا هوست
www.ecmgsu.org_images_reach_20prayer.jpg
چو مجنون جلوه ی حق را نظر کرد
ز دل این ناله ی مستانه سر کرد
تو پنداری که من لیلا پرستم
من آن لیلای لیلی را پرستم
حقیقت لیلی مجنون تویی تو
که بر خود واله ومفتون تویی تو
الهی حال مجنونم عطا کن
زعشق لیلی ام انگشت نما کن
بلا گردان خوبان کن دلم را
وجودم را، سرشتم را، گلم را
اگر(خُرم) درآیی در ره عشق
وراُفتی همچو یوسف در ره عشق
غرض ما هم زمجنون یاد کردیم
روانش را ز لیلی شاد کردیم

 

!Erf@n!

کاربر با تجربه
"بازنشسته"
پاسخ : لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟

باتشکر از بانوی خوبیها نورا خانوم.............

البته اینکه بگیم کدام لیلی ؟ خب شخصیتی مونث است...و اینو هم میدونیم که خدا مونث نیست پس نمیشه گفت که بریم دنبال لیلی حقیقی یعنی خدا..... این از باب لفظ بود.....اما از در حیطه معنا قضیه اتفاقا برعکسه..... یعنی عشق به لیلی حقیقی یعنی خدا......

بنده یه وصفی از ظاهر و جسم انسان میدم و شما تا آخرش رو توجه کنید....

نطفه آدمی از مواد غذایی هایی تشکیل میشه که یه مبحث بسیار علمی میطلبه که از حوزه وقت ما خارجه.....این مواد غذایی از کجا تامین میشه.....خب جوابشو همه میدونیم....اما اصل این مواد غذایی در کجاست؟از نان باشه زنجیره اولیش خاکه....چون گندم از خاک روییده میشه... اگه برنج باشه همینطور...و گیاهان دیگه.......در کل تمام مواد غذایی که استفاده میشه ریشه از خاک داره....

خاک چیست؟ از لحاظ علمی ترکیب مواد هایی که در میلیون ها سال پیش بوسیله آتشفشان فوران کرده که بعد از مدتها همون مواد مذاب که از داخل زمین فوران کرده بر این کره که قبلا کاملا آب بوده ریخته شده و و بعداز مدتی محکم گردید که نامش رو کوه میذاریم........بعد از مدتی همین روال ادامه پیدا کرده و زمین کم کم تبدیل به کره ای مخلوط از آب و آن مواد فوران شده شد.....این مواد که به عظمت کوه استوار گشت سالها بر اثر زلزله و فرسایش تخریب و تبدیل به مواد ریز همچون شن ماسه خاک و ........بوجود آمد که بعد از خلقت موجوداتی در این کره خاکی......اکوسیستمی بوجود اومد که چرخه ای رو تشکیل داد.....
نتیجه میگیریم که حیات اصلی زندگی این کره و موجودات آن از خاک هست.......خاک جای پای همه موجودات عالم هست.......جای لاشه های حیوانات....جای فضولات همه موجودات......جای تجزیه موجودات...........اگه هم گلی یا چیز زیبایی رویید میشه دوام نداره.......وفا نداره......زود از بین میره...انگار که تاحالا نبود..........اما لجن و تعفن ها در خاک و بر روی این کره به راحتی زندگی میکنن.......

خب میخوایم نتیجه بگیریم که آدمی با خوردن مواد غذایی از چنین خاکی مواد به نام پروتئین رو در خودشون بوجود میارن که به مرور تبدیل به لجنی میشه....که به قول قرآن کریم (ما شما را از لجن مانده بدبو آفریدیم) ........این مانده بدبو که خودتون هم بقیه مطالب رو میدونید تبدیل به همین آدمی میشه که داره این مطالب رو تایپ میکنه..........
خب حالا با این تفاسیر من خدا رو قبول کنم یا این لجن مانده بدبو رو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟عقل آدمی چی میگه؟آیا من توجه به این مایع بدبو کنم در زندگی و فقط فکر شکم پروری باشم یا فکر خدا؟
من آدمی تولید شده از دل این خاک که جای تعفن و لاشه ها لجنزارها هست.....در همین ورطه کثافات زندگی کنم یا بهتره خودمو رهسپار عالم ملکوتی و آرامش و مهربانی کنم؟ آنهم با فضای زیبا و جاودانه؟ عشق علاقه باید به کدام بیشتر باشه...........؟خدا یا دنیایی با بی رحمی ها و گرگر صفتی ها و بی وفایی ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دیگه جوابشو خودتون میدونید!!!!!!!!
 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟

عشق که بازار بتان جای اوست
سلسله بر سلسله سودای اوست

گرمی بازار خراب است عشق
آتش دلهای کباب است عشق

گفت به مجنون صنمی در دمشق
کای شده مستغرق دریای عشق

عشق چه و مرتبه عشق چیست
عاشق و معشوق در این پرده کیست

عاشق یک رنگ حقیقت شناس
گفت که ای محو امید و هراس

نیست بجز عشق در این پرده کس
اول و آخر همه عشق است و بس
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟

[FONT=times new roman,times,serif] در شگفتم از آن كس كه آفرینش پدیده ها را مى نگرد و در وجود خدا تردید دارد! [/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif][/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بیند و مرگ را از یاد برده است ![/FONT][FONT=times new roman,times,serif][/FONT] [FONT=times new roman,times,serif]در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پیدایش آغازین را مى نگرد ![/FONT][FONT=times new roman,times,serif][/FONT] [FONT=times new roman,times,serif][/FONT] [FONT=times new roman,times,serif]در شگفتم از آن كس كه پیدایش دوباره را انكار مى كند در حالى كه پیدایش آغازین را مى نگرد و در شگفتم از آن كس كه خانه نابودشدنى ، را آباد مى كند اما جایگاه همیشگى را از یاد برده است![/FONT][FONT=times new roman,times,serif][/FONT] [FONT=times new roman,times,serif]در شگفتم از متكبرى كه دیروز نقطه اى بر ارزش ، و فردا مردارى گندیده خواهد بود ![/FONT][FONT=times new roman,times,serif][/FONT] [FONT=times new roman,times,serif]در شگفتم از بخیل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گریزد ، و سرمایه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند در دنیا چون تهیدستان زندگى مى كند ، اما در آخرت چون سرمایه داران محاكمه مى شود ![/FONT]
71347616958473526635.jpg

 

مسافر

کاربر ویژه
"بازنشسته"
پاسخ : لطفا پاسخ دهید:عشق به کدام لیلی؟

یک شبی مجنون نمازش راشکست
با وضو در کوچه لیلی نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود

گفت یا رب از چه خوارم کرده ای؟
بر صلیب عشق دارم کرده ای؟
خسته ام زین عشق دلخونم نکن
من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلی تو من نیستم

گفت دیوانه لیلایت منم
در رگت پنهان و پیدایت منم


سالها با جور لیلی ساختی
من کنارت بودم و نشناختی.
 
بالا