باور مهدوى در كلام رضوى

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
خالى نبودن زمين از حجتهاى الهى امام رضا(ع) در مواضع متعددى با تأكيد بر اينكه زمين هيچگاه از حجت الهى و امام به حق خالى نمى‏ ماند به طور غير مستقيم موضوع امامت را تثبيت مى‏ كردند.
از جمله آن حضرت در پاسخ »سليمان الجعفرى« يا »سليمان بن جعفر الحميرى« كه مى ‏پرسد:
تخلو الأرض من حجةاللَّه؟
آيا زمين از حجت خدا خالى مى‏ماند؟
مى‏فرمايد:
لوخلت الأرض طرفة عين من حجة لساخت بأهلها.5
اگر زمين [به اندازه] يك چشم برهم زدن از حجت خالى بماند، ساكنانش را در خود مى‏برد.
مضمون اين روايت از سوى تعدادى ديگر از راويان با تغييرات جزيى در عبارت، نقل شده است.6
براساس اين روايت تا آستانه قيامت زمين از امامى كه حجت خداست خالى نخواهد ماند، هر چند كه در مقاطعى از تاريخ اين حجت الهى بنابر ضرورتهايى در غيبت به سر برد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

نام و نسب امام مهدى(ع)با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگيرى از حيرت و سرگردانى شيعه در شناسايى منجى موعود، امام رضا(ع) در احاديث متعددى، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرينش تا رسول گرامى اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ايشان به معرفى سلسله نسب آن امام مى‏پرداختند.
از جمله در يكى از روايتهايى كه امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام(ص) نقل مى‏كنند، چنين آمده است:
أنا سيّد من خلق اللَّه، عزّوجلّ، وأنا خير من جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و حملة العرش و جميع ملائكة اللَّه المقربين و أنبياءاللَّه المرسلين، و أنا صاحب الشفاعة والحوض الشريف و أنا و علىّ أبوا هذه الأمّة من عرفنا فقد عرف اللَّه عزّوجلّ و من أنكرنا فقد أنكر اللَّه، عزّوجلّ، و من علىّ سبطا أمّتى و سيداشباب أهل الجنّة، الحسن والحسين و من ولد الحسين تسعة أئمّة، طاعتهم طاعتى و معصيتهم معصيتى، تاسعهم قائمهم و مهديّهم.7
من سرور آفريده‏هاى خداى عزّوجلّ هستم؛ من از جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پيامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شريف [ كوثر ] هستم. من و على دو پدر اين امتيم؛ هر كس كه ما را شناخت خداى عزّوجلّ را شناخته است و هر كه ما را انكار كند، خداى عزّوجلّ را منكر شده است. دو سبط اين امت و دو سيد جوانان اهل بهشت، حسن و حسين، از [ فرزندان ] على‏اند و از نسل حسين نه امامند كه پيروى از آنان پيروى از من و نافرمانى از آنها نافرمانى از من است. نهمين نفر از اين امامان، قائم (برپا دارنده) و مهدى آنان است.
آن حضرت در روايت ديگرى مى‏فرمايد:
الخلف الصالح من ولد أبى محمد الحسن بن على و هو صاحب الزمان و هوالمهدى.8
آن جانشين صالح از فرزان ابومحمد حسن بن على است و او صاحب الزمان و مهدى است.
در روايت ديگرى امام رضا(ع) پس از آنكه »دعبل« در پيشگاه آن حضرت قصيده معروف خود را در وصف اهل بيت مى‏خواند و در آن از قيام آخرين امام ياد مى‏كند، مى‏فرمايد:
يا دعبل الإمام بعدى محمد ابنى و بعد محمد ابنه علىّ و بعد على ابنه الحسن و بعدالحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فى غيبته، المطاع فى ظهوره لولم يبق من الدنيا إلاّ يوم واحد لطوّل اللَّه عزّوجلّ ذلك اليوم حتّى يخرج فيملاء الأرض عدلاً كما ملئت جوراً.9
اى دعبل! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش على و پس از على فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است. همو كه در غيبتش انتظار كشيده مى‏شود و در ظهورش اطاعت مى‏گردد. اگر از [ عمر ] دنيا يك روز بيشتر باقى نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولانى مى‏كند تا او قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند همچنانكه از جور و ستم پر شده بود.
در اين زمينه احاديث ديگرى نيز از آن حضرت نقل شده كه در اين مجال فرصت پرداختن به همه آنها نيست.10
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

صفات و ويژگيهاى امام مهدى(ع)امام هشتم شيعيان(ع) در موارد متعددى به توصيف ويژگيهاى ظاهرى و جسمى امام مهدى(ع) پرداخته‏اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند.
از جمله آن حضرت در پاسخ »ريان بن صلت« كه مى‏پرسد:
أنت صاحب هذا الأمر؟
آيا صاحب اين امر [ حكومت اهل بيت(ع) ] شماييد؟
مى‏فرمايد:
أنا صاحب هذا الأمر ولكنّى لست بالذى أملؤها عدلاً كما ملئت جوراً، و كيف أكون ذلك على ماترى من ضعف بدنى و إنّ القائم هوالذى إذا خرج كان من سنّ الشيوخ و منظر الشبّان، قويّاً فى بدنه حتّى لومدّ يده إلى أعظم شجرة على وجه الأرض لقلعها ولو صاح بين الجبال لتدكدكت صخورها يكون معه عصا موسى و خاتم سليمان عليهماالسلام، ذاك الرابع من ولدى يغيّبه اللَّه فى ستره ما شاء، ثم يظهره فيملوء [به] الأرض قسطاً و عدلاً. كما ملئت جوراً و ظلماً.11
من صاحب اين امر هستم، اما آنكه زمين را پر از عدل مى‏كند همچنانكه پر از جور شده بود، من نيستم. و چگونه من با اين ناتوانى جسمى كه مى‏بينى مى‏توانم او باشم. به درستى كه قائم كسى است كه به هنگام قيامش در سن پيرمردان و با چهره جوانان ظاهر مى‏شود. او از چنان قوت بدنى برخوردار است كه اگر دستش را به سمت بزرگ‏ترين درختى كه بر روى وجود دارد دراز كند آن را از ريشه برمى‏كند و اگر در بين كوهها فرياد كشد، صخره‏ها متلاشى مى‏شوند. عصاى موسى و خاتم سليمان، كه بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمين فرزند من است. خداوند او را تا زمانى كه بخواهد در پوشش خود غايب مى‏سازد، سپس او را آشكار مى‏سازد تا زمين را به وسيله او از قسط و عدل آكنده سازد آنچنانكه [ پيش از آن ] از جور و ستم پر شده بود.
همچنين آن حضرت در پاسخ »ابى صلت هروى« كه مى‏پرسد:
ما علامات القائم منكم إذا خرج؟
نشانه‏هاى قائم شما به هنگام ظهور چيست؟
مى‏فرمايد:
علامته أن يكون شيخ السنّ، شاب المنظر، حتّى أنّ الناظر إليه ليحسبه ابن أربعين سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لايهرم بمرور الأيّام والليالى، حتّى يأيته أجله.12
نشانه او اين است كه سن پيران و چهره جوانان دارد، تا آنجا كه وقتى كسى او را مشاهده مى‏كند گمان مى‏برد كه چهل سال يا كمتر سن دارد. به درستى كه از نشانه‏هاى او اين است كه گذر شب و روز او را پير و سالخورده نمى‏سازد تا زمانى كه اجل او فرا رسد.
آن حضرت در روايت ديگرى به توصيف جمال نورانى امام دوازدهم پرداخته، مى‏فرمايد:
بأبى و أمّى سمىّ جدّى، صلى‏اللَّه عليه و آله، و شبيهى و شبيه موسى بن عمران، عليه‏السلام، عليه جيوب النور يتوقّد من شعاع ضياء القدس.13
پدر و مادرم به فداى او كه همنام جدّم، شبيه من و شبيه موسى بن عمران است. بر او نوارهاى نورانى است كه از پرتو نور قدس روشنايى مى‏گيرد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

غيبت و نهان زيستى امام مهدى(ع)امام رضا(ع) نيز چون ديگر اجداد طاهرينش موضوع غيبت آخرين حجت حق را پيش‏بينى و شيعيان را براى برخورد با اين پديده آماده نموده است. در يكى از رواياتى كه »حسن بن على بن فضال« از آن حضرت نقل كرده، در اين زمينه چنين مى‏خوانيم:
كأنّى بالشيعة عند فقدهم الثالث من ولدى كالنعم يطلبون المرعى فلا يجدونه. قلت له: ولم ذاك يا ابن رسول‏اللَّه؟ قال: لأنّ إمامهم يغيب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ يكون لأحد فى عنقه بيعة إذا قام بالسيف.14
گويا شيعيان را مى‏بينم كه به هنگام فقدان سومين فرزند من،15 مانند گوسفندانى كه به دنبال چوپان خود مى‏گردند سرگردانند و او را نمى‏يابند. گفتم: چرا اين‏گونه است، اى پسر رسول خدا؟ فرمود: زيرا امامشان از آنها غايب شده است. پرسيدم: چرا؟ فرمود: براى اينكه به هنگام قيامش با شمشير، بيعت هيچكس بر گردنش نباشد.
آن حضرت در روايت ديگرى به نقل از رسول گرامى اسلام(ص) مى‏فرمايند:
بأبى ابن خيرة الإماء ابن النوبيّة الطيّبة الفم، المنتجبة الرحم... و هوالطريد الشريد الموتور بأبيه و جدّه، صاحب الغيبة يقال مات أوهلك، أىّ واد سلك؟16
پدرم به فداى فرزند بهترين كنيزان، فرزند آن [ كنيز ] اهل نوبه17 كه دهانى خوشبو و رحمى نيك‏نژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بى‏خانمان و كسى است كه انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غيبت است. گفته مى‏شود: او مرده يا هلاك شده است، در چه سرزمينى سير مى‏كند؟
همچنين امام هشتم شيعيان(ع) در زمينه غيبت آخرين امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اكرم(ص) چنين روايت مى‏كند:
والذى بعثنى بالحقّ بشيراً ليغيبنّ القائم من ولدى بعهد معهود إليه منّى حتّى يقول أكثر الناس: ما للَّه فى آل محمد حاجة، و يشكّ آخرون فى ولادته. فمن أدرك زمانه فليتمسّك بدينه ولا يجعل للشيطان إليه سبيلاً بشكّه فيزيله عن ملّتى و يخرجه عن دينى، فقد أخرج أبويكم من الجنّة من قبل، و إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل الشياطين أولياء الذين لايؤمنون.18
سوگند به آنكه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزيد، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پيمانى كه ازجانب من برعهده اوست، از ديده‏ها پنهان مى‏شود تا آنجا كه بيش‏تر مردم مى‏گويند: خدا نيازى به خاندان محمد ندارد. و گروهى ديگر در ولادت او شك مى‏كنند. پس هر كس زمان او را دريابد بايستى به دين او درآويزد و به واسطه شك خود براى شيطان راهى به سوى خود باز نسازد، تا شيطان او را از آئين من زائل و از دين من بيرون نكند. همچنانكه پيش از اين پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد. به درستى كه خداوند عزّوجلّ شيطان را سرپرست (ولىّ) كسانى كه ايمان ندارند، قرار داده است.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

فضيلت انتظار و چشم به راه بودن امام مهدى(ع)موضوع ديگرى كه در زمينه باور مهدوى در كلام امام رضا(ع) يافت مى‏شود، موضوع »انتظار فرج« يا چشم به راه گشايش بودن است. آن حضرت در روايات متعددى به موضوع فضيلت انتظار فرج اشاره كرده‏اند. از جمله در روايتى خطاب به »حسن بن جهم« كه از ايشان در مورد »فرج« مى‏پرسد، مى‏فرمايد:
أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدرى إلاّ أن تعلّمنى. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19
آيا مى‏دانى كه انتظار فرج [ جزيى ] از فرج است؟ گفتم: نمى‏دانم مگر اينكه شما به من بياموزيد. فرمود: آرى انتظار فرج، جزيى از فرج است.
در روايت ديگرى نيز مى‏فرمايد:
ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: »و ارتقبوا إنّى معكم رقيب«20 »وانتظروا إنّى معكم من المنتظرين«21 فعليكم بالصبر إنّما يجى‏ء الفرج على اليأس و قدكان الذين من قبلكم أصبر منكم...22.
چه نيكوست صبر و انتظار فرج، آيا سخن بنده صالح خدا [ شعيب ] را نشنيدى كه فرمود: »و انتظار بريد كه من [ هم ] با شما منتظرم« و »پس منتظر باشيد كه من [هم] با شما از منتظرانم«، بر شما باد به صبر و بردبارى؛ چرا گشايش بعد از نااميدى فرا مى‏رسد و به تحقيق كسانى كه پيش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
و بالاخره در روايت بسيار زيبايى فضيلت انتظار را اين‏گونه بيان مى‏كنند:
... أما يرضى أحدكم أن يكون فى بيته ينفق على عياله ينتظر أمرنا فإن أدركه كان كمن شهد مع رسول اللَّه، صلى‏اللَّه عليه و آله، بدراً، و إن لم يدركه كان كمن كان مع قائمنا فى فسطاطه...23.
... آيا هيچيك از شما خوش ندارد كه در خانه خود بماند، نفقه خانواده‏اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنين حالى از دنيا برود مانند كسى است كه به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسيده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نيايد مانند كسى است كه به همراه قائم ما و در خيمه او باشد.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

ظهور امام مهدى(ع)موضوع ديگرى كه در روايات رضوى به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدى و آثار و پيامدهاى آن است. از جمله در روايتى كه »حسين بن خالد« آن را نقل مى‏كند آن حضرت در پاسخ اين پرسش كه:
يا ابن رسول اللَّه و من القائم منكم أهل البيت؟
اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بيت كيست؟
مى‏فرمايد:
قال الرابع من ولدى ابن سيّدة الإماء، يطهّر اللَّه به الأرض من كلّ جور و يقدّسها من كلّ ظلم، [و هو] الذى يشكّ الناس فى ولادته و هو صاحب الغيبة قبل خروجه. فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع ميزان العدل بين الناس فلايظلم أحد أحداً، و هوالذى تطوى له الأرض ولايكون له ظلّ و هوالذى ينادى مناد من السماء يسمعه جميع أهل الأرض بالدّعاء إليه يقول: ألا إنّ حجةاللَّه قد ظهر عند بيت‏اللَّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فيه و هو قول اللَّه عزّوجلّ: »إن نشأ ننزّل عليهم من السماء آية فظلّت أعناقهم لها خاضعين«25.24
چهارمين از فرزندان من، فرزند سرور كنيزان، كسى است كه خداوند به واسطه وى زمين را از هر ستمى پاك و از هر ظلمى پيراسته مى‏سازد و او كسى است كه مردم در ولادتش شك مى‏كنند و او كسى است كه پيش از خروجش غيبت مى‏كند و آنگاه كه خروج كند زمين به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در ميان مردم ميزان عدالت را برقرار كند و هيچكس به ديگرى ستم نكند واو كسى است كه زمين براى او درهم پيچيده مى‏شود و سايه‏اى براى او نباشد و او كسى است كه از آسمان ندا كننده‏اى او را به نام ندا كند و به وى دعوت نمايد به گونه‏اى كه همه اهل زمين آن ندا را بشنوند، مى‏گويد: »آگاه باشيد كه حجت خدا در كنار خانه خدا ظهور كرده است پس او را پيروى كنيد كه حق با او و در اوست« و اين همان سخن خداى تعالى است كه فرمود: »اگر بخواهيم از آسمان برايشان آيتى نازل مى‏كنيم كه در برابر آن به خضوع سر فرود آورند«.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

دعا به امام مهدى(ع)ميان امام رضا(ع) و امام مهدى(ع) آنچنان پيوند قلبى وجود داشته كه آن حضرت از سالها پيش از تولد نسل چهارم خود با بيانهاى متعدد و متفاوت او را دعا كرده و نصرت و ياريش را از خداوند طلب كرده است. در يكى از اين دعاها چنين مى‏خوانيم:
أللّهمّ أصلح عبدك و خليفتك بما أصلحت به أنبيائك و رسلك و حفّه بملائكتك و أيّده بروح القدس من عندك و اسلكه من بين يديه و من خلفه رصداً يحفظونه من كلّ سوء و أبدله من بعد خوفه أمناً يعبدك لايشرك بك شيئاً ولاتجعل لأحد من خلقك على وليّك سلطاناً وائذن له فى جهاد عدوّك و عدوّه واجعلنى من أنصاره إنّك على كلّ شى‏ء قدير.26
خداوندا! [امور] بنده و جانشين‏ات را اصلاح كن، آنچنانكه [امور] پيامبران و رسولات را اصلاح كردى؛ او را با فرشتگانت دربر گير و با روح‏القدس از جانب خودت يارى كن؛ در پشت سر و پيش روى نگهبانانى قرار ده كه او را از بدى درامان دارند؛ بيم و نگرانى او را تبديل به امنيت و آرامش كن تا تنها تو را بپرستد و كسى را براى تو شريك نگيرد؛ هيچيك از آفريدگانت را بر ولىّ‏ات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا كن و مرا از ياران او قرار ده؛ چرا كه تو بر همه چيز توانايى.
 

نورا

کاربر ویژه
"کاربر *ویژه*"
پاسخ : باور مهدوى در كلام رضوى

پى‏نوشتها:
1 . ر.ك: مؤسسة المعارف الإسلامية، معجم أحاديث الإمام المهدى
عليه‏السلام، ج1 و 2. در اين كتاب 560 حديث كه از طريق شيعه و اهل سنت از پيامبر
گرامى اسلام(ص) نقل شده جمع‏آورى شده است كه البته اين رقم بدون احتساب احاديث
مشابه است.
2 . ر.ك: همان، ج 3و4. مجموعه رواياتى كه در اين كتاب از امام باقر و امام صادق(ع)
نقل شده، بدون در نظر گرفتن احاديث مشابه، افزون بر 450 روايت است.
3 . ر.ك: عزيزاللَّه العطاردى الخبوشانى، مسند الإمام الرضا(ع)، ج1، ص216-228.
4 . ر.ك: معجم أحاديث الإمام المهدى، عليه‏السلام، ج4، ص153-179.
5 . ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمى، بصائر الدرجات، ص489، ح8.
6 . ر.ك: همان، ص 488-489، ح4، 6 و 7؛ محمدبن يعقوب الكلينى، الكافى، ج1، ص179،
ح11؛ محمدبن على بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، عيون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1.
7 . محمد بن على بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، كمال الدين و تمام النعمة، ج1،
ص261؛ عزيز اللَّه العطاردى، همان، ص221، ح385.
8 . محمدباقر المجلسى، بحارالانوار، ج51 ص43، ح31.
9 . ر.ك: عزيزاللَّه العطاردى، همان، ص220، ح384، ص221، ح386.
10. محمد بن على بن الحسين بن بابويه (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372.
11. همان، ص376، ح7.
12. همان، ص652، ح12.
13. همان، ص370.
14. همان، ص480، ح4.
15. ظاهراً در اينجا از سوى راوى يا كسانى كه از او نقل كرده‏اند اشتباهى رخ داده
است؛ چرا كه امام مهدى(ع) چهارمين فرزند امام رضا(ع) محسوب مى‏شود نه سومين فرزند.
16. محمد بن يعقوب الكلينى، همان، ج1، ص322-323، ح14؛ محمدباقر المجلسى، همان، ج50،
21، ح7.
17. »نوبه« ولايتى از بلاد سودان از اقليم اول، به جنوبى مصر بر كنار رود نيل... هم
اكنون نيمى از سرزمين نوبه جزو مملكت مصر و نيم ديگر جزو سودان است (على اكبر
دهخدا، لغتنامه، ج14، ص20157-20158). مراد از كنيز اهل نوبه (نوبيّه) مادر امام
جواد(ع) است.
18. محمدبن على بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج1، ص51.
19. ابو جعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسى)، كتاب الغيبة، ص276؛ محمدباقر المجلسى، همان،
ج52، ص130، ح29
20. سوره هود(11)، آيه 93.
21. سوره اعراف(7)، آيه 71.
22. عبداللَّه بن جعفر الحميرى، قرب‏الاسناد، ص224، به نقل از: عزيزاللَّه
العطاردى، همان، ص217، ح373.
23. محمدبن يعقوب الكلينى، همان، ج4، ص260، ح34.
24. سوره شعرا(26)، آيه 4.
25. محمدبن على بن الحسين (شيخ صدوق)، همان، ج2، ص372، ح5.
26. ابوجعفر محمدبن الحسن (شيخ طوسى)، مصباح المتهجّد، ص326. به نقل از: معجم
أحاديث الإمام المهدى(ع)، ح4، ص171.
 
بالا