۱۹. ادعای مهدی عباسی
انتخاب نام محمد و لقب مهدی برای سومین خلیفه عباسی از سوی پدرش منصور بی دلیل نبود. هنگامی که به منصور گفته شد که نفس زکیه – که از آن نیز سخن خواهیم گفت – همان مهدی است پاسخ داد: «دروغ می گوید مهدی فرزند من است!» (مقاتل الطالبین، ص ۲۱۲)
دست و دلبازی مهدی عباسی در اول سال خلافتش و رفتار خوبش با مردم سبب شد تا برخی از عوام الناس او را دوست بدارند و ای بسا همان مهدی موعود تصور نمایند. خلیفه نیز از این جهل مردم کمال استفاده را می برد و بیش از پیش بر گرده آنها سوار می شد. در نقلی آمده که منصور عباسی اموال بسیاری را از عراقیها گرفت و مهر زد و آنان را فقیر ساخت سپس هنگام مرگش به فرزندش مهدی وصیت کرد که اموال آنان را که در کیسه های مهر زده گذاشته بود به ایشان بازگرداند و به فرزندش گفت: «من این کار را کردم تا مردم تو را دوست بدارند» مهدی نیز چنین کرد و این سبب شد تا نامش بدرخشد و مردم او را دوست بدارند. (الامتناع و الموانسه، ص ۱۸۱)
جالب این است که مهدی عباسی خود نیز از این ادعا استقبال می کرد و تنها به شاعری که او را «مهدی امت پیامبر» خواند پانصد هزار درهم بخشید. (الاغانی، ج ۱۹، ص ۱۸۵) به هر روی اعتقاد به مهدویت او نیز دوامی در تاریخ پیدا نکرد زیرا نه نسب او و نه خلق و خوی او نه هیچ شانی از شئون وی با «مهدی موعود» عجل الله تعالی فرجه الشریف سازگاری نداشت.