هزار و چهارصد سال گریه و عزا چرا؟

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
گاهي اوقات براي پاسخ به شبهاتمان عوض اينكه آنها را ريشه‌اي حل كنيم، به اين طرف و آن طرف مي‌زنيم و عاقبت هم آرام نمي‌شويم؛ مثل دلاّكي كه به جاي اينكه تيغ كُندِ خودش را عوض كند، مي‌گفت: «پول مي‌دهم، نان مي‌خرم و مي‌خورم تا زور بيشتري بزنم!»
mahdi.cc_files_fa_news_1394_7_22_18927_461.jpg


يكي از شبهاتي كه دربارة واقعه عاشورا مطرح مي‌شود آن است كه چرا شيعه پس از چهارده قرن كه از اين حادثه مي‌گذرد، گريه و ماتم سرايي مي‌كند؟ اين نوشتار به قصد پاسخ ريشه‌اي به اين شبهه، سامان يافته است تا به خواست الهي، جوابي مستدل به اين شبهه ارائه شود.
آخرت مهمترين بُعد زندگي
ابتداءً بايد بدانيم كه اصلي‌ترين، جدي‌ترين، حقيقي‌ترين و مهمترين بُعد زندگي انسان‌ها در جهان آخرت است. آيات شريف قرآن، حيات دنيا را كم، قليل، ناچيز و بازي معرفي مي‌كند و آخرت را اصيل مي‌شمارد: «تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ».1 تأكيد و اصرار قرآن بر توجه انسان به آخرت، گواه اصالت و حقيقت آخرت است و فراموشي آخرت، موجب خسران و عذاب؛ «لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ».2
نكته ديگر، اين كه اهميت دين به تبع اهميت آخرت خواهد آمد؛ به اين معنا كه جدي‌ترين و اصلي‌ترين بُعد زندگي انسان بايد با عمل ساخته شود؛ اما چگونه؟ چه چيزهايي آخرتمان را آباد و چه امور و اعمالي آخرتمان را ويران مي‌كند؟ متصدي پاسخ به اين سؤالات، دين است. دين يعني مجموعه دستوراتي در حوزه اعتقاد و عمل كه التزام به آنها، باعث سلامت، امنيت و آباداني آخرت ما مي‌شود و توسط نبي‌مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم و اهل‌بيت عصمت عليهم السلام به دست ما رسيده است.
مروري بر حوادث پس از رحلت
نكته ديگر كه در رابطه با پاسخ به اين شبهه لازم است دانسته شود، اتفاقاتي است كه بعد از وفات3 پيامبر شريف اسلام رخ نمود، كه سياه‌ترين برگ تاريخ را رقم زد و آن، غصب خلافت و روي كار آمدن معاويه، بني‌اميه و بني‌عباس بود. اينكه معاويه را به تنهايي و كنار بني‌اميه ذكر نموديم ـ با آنكه او جزء بني‌اميه بود ـ از اين جهت است كه وي به تنهايي در نابودي دين و راه اندازي كارخانه جعل احاديث دروغين، سهم بزرگي داشت؛ همانطور كه سهم بزرگي از عذاب برزخ و قيامت، براي اوست.4
ابن ابي‌الحديد و از او قديمي‌تر در مسعودي مروج الذهب و از اين دو قديمي‌تر، ابن بكار از مطرف فرزند مغيرة بن شعبه ـ فرماندار معاويه در كوفه ـ نقل مي‌كنند كه پدرم هر شب، وقتي به خانه مي‌آمد، از كياست و فراست معاويه با آب و تاب حرف مي‌زد؛ اما يك شب از نزد معاويه آمد، حرفي نزد و غذا نخورد، وقتي از او علت حرف نزدنش سؤال شد، گفت: من به معاويه گفتم: «تو اكنون در اوج قدرت هستي، خوب است كمي به بني‌هاشم لطف كني. اينها عمو زاده‌هاي تو هستند» معاويه گفت: «هرگز! ابابكر و عمر و عثمان به حكومت رسيدند و اين همه زحمت كشيدند، اما وقتي مردند نامشان هم مُرد؛ در حالي‌كه نام فرزند ابوكبشه5 ـ يعني پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم ـ را هر روز، پنج مرتبه در سراسر جهان اسلام به فرياد (اذان)، بانگ مي‌زنند و به بزرگي ياد مي‌كنند. نه! به خدا سوگند، آرام نخواهم نشست، مگر اينكه اين نام را دفن كنم و اين ذكر و ياد را به خاك بسپارم».
قيام امام حسين عليه السلام ، عامل بقاي دين
قطعاً اگر قيام امام حسين عليه السلام نبود، معاويه در اين راه به موفقيت مي‌رسيد و اين نام مقدس را دفن مي‌كرد؛ لذا رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: «حسين مني و أنا من حسين»؛ جمله اول، يعني حسين از ذرّيه من و فرزند دختر من است؛ اما جمله «من از حسينم» يعني چه؟ رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم يعني نبوتش و آنچه براي نجات بشريت از طرف خدا آورده و دفن اين امور، يعني دفن نام پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ؛ اما امام حسين عليه السلام با قيامش نگذاشت دين رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم يعني همه آن چيزي كه ايشان بيست و سه سال براي تثبيت آن، خون جگر خورد و جنگيد، دفن شود. امام حسين عليه السلام قيام كرد، پاره پاره شد، علي اصغر و علي‌اكبر و جگر گوشه‌هايش، جلوي چشمان او تشنه، گرسنه و خسته شهيد شدند، تا دين خالصي كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم براي بشريت آورده بود، همانطور به نسل بعدي برسد و راه وصول به توحيد، محبت، بندگي خدا و در يك كلمه، راه آخرت همچنان باز بماند.
همانطور كه نمي‌توان با طراحي و نقشه غلط و با مصالح غير مناسب، بنايي را در دنيا استوار كرد، همان‌طور هم نمي‌توان با دين غلط و تحريف شده، آخرت را آباد كرد. همه ائمه عليهم السلام در اين جهت، زحمات فراواني كشيدند ولي رنج و سختي امام حسين عليه السلام از همه بيشتر و آشكارتر بود.
و تو اي خواننده اين سطور! زماني اين مطالب برايت بهتر قابل درك است كه با تقوا و ياد مرگ، آخرت در قلبت عظيم شود و وجه همّت تو و جهت اعمالت براي آخرت باشد. اگر اينطور شود، ديگر براي گريه كردن براي ائمه عليهم السلام خصوصاً امام حسين عليه السلام احتياج به روضه خواندن هم نداري؛ چه رسد به اينكه سؤال كني چرا بايد براي امام حسين عليه السلام گريه كنيم؟
وقتي آخرت برايت مهم شد و فهميدي كه زندگي ابدي و اصلي در آخرت است و بايد آنرا آباد كني و در اين مسير، احتياج به دستور العمل داري، احساس نياز به دين صحيح را خواهي فهميد؛ ديني كه بتواند نياز بندگي تو را تأمين و روح تو را در راه بندگي، سيراب و كامل نمايد. آنگاه با مطالعه تاريخ مي‌يابي كه اين دين، با ريختن خون‌هاي ائمه عليهم السلام و خصوصاً امام حسين عليه السلام و هم چنين زحمات و آوارگي علماي شيعه، اكنون به دست تو رسيده است. آن زمان، دردهاي اهل‌بيت عليهم السلام كه براي رساندن دين و حفظ و سلامت آن بود، قلبت را مي‌فشارد و با خود فكر خواهي كرد كه براي بهشت رفتن من، فرق امير المومنين عليه السلام شكافته شد، سر امام حسين عليه السلام بر نيزه رفت، امام موسي‌كاظم عليه السلام در چاه، زنداني شد و هزاران عالم شيعي خون جگر‌ها خوردند تا راه بهشت رفتن ما باز بماند.
اينجاست كه قلبت درد خواهد گرفت و اشكت جاري خواهد شد؛ بدون اينكه كسي روضه‌اي بخواند. اينجاست كه قدر مرجع تقليد خودت را خواهي دانست و از صميم قلب به علماي دين ارادت پيدا خواهي كرد. اينجاست كه معني آيه « ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»6 را خواهي دانست كه ائمه فرمودند: «نعيم، ماييم». يعني خدا از ما خواهد پرسيد كه بهترين بندگان من پاره پاره شدند؛ هزاران عالم چه سختي‌ها كه متحمل نشدند تا دين، به دست تو برسد و تو آخرتت را، زندگي حقيقي و ابدي خود را بسازي؛ اما تو چه كردي؟ به دنيا مشغول شدي و تمام همت تو، دنياي تو شد به گونه‌اي كه از آخرت، غافل شدي؛ لذا نفهميدي كه چرا ائمه در راه حفظ دين، اين قدر مصائب را تحمل كردند.
با غفلت از آخرت، احساس نياز به دين از بين مي‌رود و در اين صورت قيام امام حسين عليه السلام ، مفهومي نخواهد داشت. ريشه حل مسأله، در توجه به آخرت است و اگر آخرت، مهم شود، بقيه امور حل خواهد شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] . سوره انفال/67.
2 . سوره ص/26.
3 . بلكه به قول درست‌تر؛ شهادت؛ چون نبي مكرم اسلام مسموم شدند.
4 . ما نمي‌توانيم در اين صفحات محدود، اين مسأله را شرح دهيم كه چطور جريان غصب خلافت و استيلاي معاويه در سال 40 هجري باعث نابودي و واژگوني دين شد. فقط خوانندگان را به خواندن كتاب «نقش ائمه در احياي دين»، تأليف علامه مرتضي عسگري، توصيه مي‌نماييم؛ خواندن اين كتاب براي تحكيم و تثبيت اعتقادات در بعد امامت از ضروريات است.
5 . لقبي كه كفار قريش از روي طعنه به نبي مكرم اسلام دادند.
6 . سوره تكاثر/8.
 
بالا