♦✿♦ نرم افزارها و جنگ نــــــــــرم!!!♦✿♦

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

1_60707_116385958511886_1650944691_n.jpg



گسترش روزافزون فناوری اطلاعات و به خدمت گرفتن آن در مباحث علمی و فرهنگی، آثار و پیامدهای فراوانی را به همراه داشته است که می توان جهانی شدن سیاست و فرهنگ را از گویاترین و رساترین آن شمرد. روزگاری برای آشنایی با فرهنگ و تمدن یک ملت باید پژوهشگران سیر و سفر می نمودند که گسترش مستشرقان در قرن نوزدهم و بیستم گویای همین مطلب می باشد.

و یا برای تغییر یک فرهنگ به خصوص فرهنگ دینی و تغییر ایده های دینی مردم باید هزینه های مالی و نیروهای انسانی فراوانی به خدمت گرفته می شدند و چه بسا جنگ ها و کشتارهایی که در جهان برای همین منظور اتفاق افتاد و جنگ های صلیبی بارزترین آن است.

اما امروزه به کمک فناوری اطلاعات و با استفاده از رسانه، هر فردی به راحتی با داشتن یک رایانه و یا ماهواره و تلویزیون می تواند با فرهنگ و تمدن مردم آشنا شده و در عین حال در صورت داشتن قدرت ارسال اطلاعات با کمک رسانه های جمعی، ایده و یا فرهنگ و مذهب خود را تبلیغ کرده و به مخاطبان خود برساند و با کمک گرفتن از ابزارهای دیداری و شنیداری و با القای شبهه و ایجاد جو روانی در مخاطب، باورهای او را سست نموده و نظریات خود را بدون هیچ واکنشی از سوی مخاطب به او القا کند. از آنجا که القای منویات و ایده با استفاده از این روش ها یک تهدید جدی علیه جامعه است، از آن به جنگ نرم یاد می شود که در این نوشتار ضمن آشنایی با تعریف آن، با یکی از ابزارهای جنگ نرم که نرم افزارها باشد و راه های مقابله و پیشگیری از آن، آشنا می شویم.

آشنایی با جنگ نرم
جنگ نرم یا براندازی نرم، اگر چه از واژه ها و مفاهیم نوینی است که تقریباً از اواخر دهۀ 70 و اوایل دهۀ 80 میلادی، مورد توجه مراکز اطلاعاتی ـ امنیتی در غرب قرار گرفت و از اوایل دهۀ 90 میلادی وارد فاز عملیاتی گردید و با کمک گرفتن از فناوری نوین اطلاعاتی گسترش یافت و امروزه به عنوان خطری جدی در تمامی جوامع مطرح است، اما از آن به عنوان روشی نوین برای تخریب عقاید و باورهای جامعه نمی توان یاد نمود و از گذشته دور استفاده از این روش ها متداول بوده است و ائمه اطهار (:S (31):) از دیرباز مسلمانان و جامعه اسلامی را از وقوع در شبهه، فتنه، غیبت و ایجاد زمینه های آن، تهمت، دروغ گویی، بهتان، سخن چینی و مکر و نیرنگ که از روش های جنگ نرم است، برحذر داشته و وقوع در آن را مخرب جامعه می دانسته اند.(1)

اما آنچه امروزه به آن سرعت بخشید و آن را به عنوان یک تهدید جدی مطرح نمود، استفاده از بسترهای نوین رسانه ای و به خصوص فضای مجازی برای ایجاد دگرگونی در جوامع با تکیه بر تغییر دیدگاه ها و نگرش های حاکمان و مردم می باشد؛ در آن صورت این جنگ، مدلی نوین از فعل و انفعال های دولت های استعمارگر برای سلطه روی کشورهای مختلف را نمایش می دهد؛ چرا که سلطه و استیلا با تعاریفی از قدرت، بسط و توسعه یافته که قدرت را توانایی تمرکز، تنظیم و یا هدایت رفتار می دانست.

دقیقاً با این تعریف از قدرت است که قدرت نرم جایگاه ویژه ای در تئوری های سلطه می یابد؛ قدرتی که تمام توان و ظرفیت خود را بر قانع کردن دیگران متمرکز می سازد تا رفتار آنها را به گونه ای مورد نظر تنظیم و هدایت نماید. بنابراین، رساترین تعریف برای جنگ نرم، هدایت افکار به سویی است که جوامع به گونه ای بیندیشند که سردمداران سلطه گر می خواهند و از همین نقطه است که عملیات روانی با تکیه بر نقش بی بدیل رسانه ها آغاز می شود. از سوی دیگر، در تخصیص و تحدید جنگ نرم ابعاد مختلفی مانند ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و فرهنگی برای آن مطرح می شود. این ابعاد گرچه به صورت فردی و تنها در اهداف کوتاه مدت و کارکردهای عینی متفاوت اند؛ اما همۀ آنها در شیوه ها و ابزارها بر نقش رسانه ها و تبلیغات متمرکز هستند. به ویژه بعد فکری، فرهنگی و دینی که اساساً شاخصۀ جنگ نرم است، بدون در نظر گرفتن نقش رسانه ها، قابل درک نیست. بنابراین، جنگ نرم، جنگ برای سلطه است و سلطه زمانی در دسترس است که سلطه گران بتوانند بر افکار عمومی استیلا یابند و همین امر همکاری رسانه ای را نیاز شدید و اصلی جنگ نرم می سازد.


www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

اسلام هراسی و شیعه هراسی علل اصلی جنگ نرم

استکبار جهانی و در رأس آنها امریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای استعماری دیگر سعی می کنند به شیوه های مختلف با به کارگیری ابزار و ادوات مختلف که در سال های اخیر بر می گردد به جنگ نرم و استفاده از رسانه ها مسأله اسلام هراسی و در رأس آن شیعه هراسی را در دنیا دنبال کند تا مردم دنیا به دین اسلام نزدیک نشوند و حتی بین مسلمانان هم تفرقه ایجاد می کنند که می توان تقویت وهابیت و نشر آثار آنان را در جوامع اسلامی از این قبیل دانست.

دکتر هانی زاده در مصاحبه ای با رادیو گفتگو می گوید: الان رویکرد امریکا و لابی صهیونیستی به سوی تشدید پروژه شیعه هراسی است. در جنگ هایی که میان اعراب و اسرائیل رخ داد، به ویژه جنگ 1967 اسرائیل، در مدت کوتاهی شاید در مدت 4 روز 80 هزار کیلومتر مربع از اراضی اعراب را اشغال کرد؛ در حالی که چهار ارتش مهم عربی در مقابل رژیم صهیونیستی قرار داشتند. بعد از تشکیل حزب الله که در سال 1982 صورت گرفت، در دل جامعه اسلامی مجموعه ای برخاست که ادبیات جدیدی را وارد جهان اسلام کرد که اسرائیل خیلی دقیق روی آن کار کرد؛ مجموعه ای که آمده اند ببینند ظرفیت های جهان تشیع چیست و چه ارتباطاتی با جهان اسلام دارد. به همین جهت، روی پروسه شیعه هراسی کار کردند. اقداماتی که رزمندگان حزب الله انجام دادند به ویژه در جنگ 33 روزه و شکست کامل اسرائیل و ارتش به ظاهر اسطوره ای رژیم صهیونیستی موجب شد که لابی صهیونیستی و آمریکا با همکاری رسانه های کشورهای عربی به تشدید پروسه شیعه هراسی بپردازند و از آنجایی که احساس آنها این است که ایران خاستگاه جهان تشیع است، ایران را مورد هدف قرار دادند و انواع جنگ های رسانه ای و جنگ نرم را پایه ریزی کردند تا از شکل گیری یک نظام امنیتی پایدار با محوریت ایران در جهان اسلام و منطقه جلوگیری کنند و می بینیم که اسرائیلی ها شدیداً دنبال پروسه شیعه هراسی هستند و دست به اقدامات تروریستی علیه شخصیت های تأثیرگذار شیعه در طول سال ها زدند؛ چنان که وهابی ها و سلفی ها را وادار کردند تا در پاکستان، عراق و لبنان دست به اقداماتی علیه شیعیان بزنند به نظر می رسد که آمریکایی ها و غربی ها پروسه اسلام هراسی را کنار گذاشته اند و به سوی ایران هراسی و شیعه هراسی روی آورده اند و از طریق به کارگیری رسانه های خودشان به نوعی تلاش می کنند تا شیعیان را در منطقه منزوی کنند. اخیراً برخی کشورهای عربی منطقه که همسو با سیاست های آمریکا و غرب هستند، در هر جایی که انتخابات است و در آن شیعیان نقشی دارند سرمایه گذاری مالی و تبلیغاتی کلانی انجام می دهند تا آن انتخابات را به نفع جریان های ضد شیعه هدایت کنند؛ در عراق و لبنان شاهد شکل گیری این نوع تحرکات بودیم. به نظر می رسد که الان موضوع ایران هراسی و شیعه هراسی روز به روز شدت بیشتری پیدا می کند؛ به دلیل اینکه ایران یک محوریت منطقه ای با ابعاد انقلاب اسلامی و ادبیات انقلاب اسلامی و ادبیات ضد استکباری شکل گرفته و اینها تلاش می کنند تا این محوریت را از هم تفکیک و منزوی کنند.(2)

www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

گمنام

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"

نقش نرم افزار ها در جنگ نرم

مؤلفه ها و شاخصه های منحصر به فرد جنگ نرم، فقط به کمک و یاری رسانه ها به سرانجام می رسد. همۀ رسانه ها به دلیل کارکردهای خاص روانی و تبلیغی در مجموعۀ ابزارها و شیوه های جنگ نرم کاربرد ویژه ای می یابند؛ اما نرم افزار موقعیت و شاخصه های بالقوه ای دارد که وجه تمایز آن از دیگر رسانه ها است، مانند:

1.امکان دستیابی سریع به آن بدون نیاز به دستگاه گیرنده و یا اینترنت. کاربر می تواند با تهیه یک لوح فشرده و قرار دادن آن در رایانه خود به اطلاعات مورد نظر دست یابد.

2.جذایت و تنوع، ویژگی دیگر نرم افزارها است. ضمن اینکه امکان بهره برداری از همه جذابیت های خاص رسانه ای مانند: فیلم، عکس و تصویر و نیز مشتری مداری محض، در تنوع و جذابیت این محیط تأثیر به سزایی دارد.

3.کتاب محور بودن یا مقاله محور بودن نرم افزار ها باعث شده که نرم افزار ها نوعی مرجعیت فکری ـ سیاسی را برای کاربران خود ایجاد نماید و برای آنان محیط امنی را ایجاد نماید.

4.مسألۀ دیگر، امکان عبور از محدودیت های قانونی و عدم تقید به بخش مهمی از قوانین و محدودیت های رایج در سایر رسانه ها است؛ به خصوص در کشورهایی که قانون کپی رایت به خوبی اجرا نمی گردد.

5.هزینه بسیار کم تولید و نشر آسان نرم افزار و امکان توزیع راحت آن، از دیگر ویژگی های نرم افزار می باشد.

این قابلیت ها و ده ها خصوصیت دیگر، از جمله مسائلی است که دشمنان را برای استفاده از نرم افزار برای رسیدن به مقاصد خود کمک می نماید.


بازی های رایانه ای، سلاحی مؤثر در جنگ نرم
زمانی که به محصولات بصری - تفریحی کنونی می نگریم، به وضوح معلوم می شود که این محصولات فقط ابزاری برای سرگرمی و تفریح نیستند، بلکه ابزاری برای تبلیغات هستند؛ ابزاری سیاسی فرهنگی همانند هر رسانه دیگر که هدف عمده تولید کنندگان آن، تخریب عقاید کاربران و جایگزین کردن ایده های خود در اندیشه آنان می باشد.

استفان - پیلت معتقد است: بازی رایانه ای فقط یک تفریح بی خطر نیست، بلکه سخن از رسانه ای برای بیان در میان است. از این رو، منطقی است که استفاده از آن در جهتی به دور از اهداف اولیه باشد؛ درست همان گونه که در برخی کشورها از تلویزیون، رادیو، سینما و مطبوعات نوشتاری چنین استفاده ای شده و می شود. این نوع استفاده از بازی های رایانه ای در جهت اهداف سیاسی، از آن جهت بیشتر مزورانه است که خاستگاه ها و مآخذ آن برای عموم مردم ناشناخته باقی مانده است. همه می دانند که یک بازی رایانه ای چیست، اما در انتها تعداد اندکی از والدین قادرند فرزندان خود را در کشف اهداف پنهان این رسانه همراهی کنند. به همین دلیل، تحت تأثیر قراردادن مردم به وسیله این ابزار آسان تر است.(3)

بازی های رایانه ای که برای تخریب عقاید شیعی ساخته شده، بی شمار است که فقط به یک نمونه از آن اشاره می شود:

بازی «سام ماجراجو در پرسپولیس» که یکی از زیباترین و مهیج ترین این بازی است. در این بازی شما به عنوان بازیگر رایانه با نام سام برای نجات بشریت به گذشته برمی گردید و برای مبارزه با ایادی اهریمن به پرسپولیس ایران می آید. در تمام صحنه های این بازی که از نظر گرافیکی بسیار زیبا و خیره کننده طراحی شده است، پایگاه های دشمن با نمادهای اسلیمی، گنبد و مناره، کاشی کاری های سنتی ایرانی و... تزیین شده است. جالب است که اگر صحنه های گرافیکی و همان نمادهای اسلامی را بزرگ نمایی کنید، روی کاشی کاری ها روایاتی مثل «أنا مدینه العلم و علی باب ها» را به وضوح مشاهده می کنید.

بعد از اینکه شما توانستید از پس مأموریت برآیید و تروریست ها را نابود کنید، در مرحله پایانی به محیطی وارد می شوید که قرار است برای شما به عنوان قهرمان نجاتِ جهان جشن گرفته شود. این محیط چیزی و جایی نیست، جز محیطی با نمادهای مسیحی و کلیساها...


نقش نرم افزارهای دینی در پیشگیری از حملات جنگ نرم
همان طور که در صدر مطلب گذشت، جنگ نرم در پی از پای درآوردن اندیشه و تفکر جامعه هدف است تا حلقه های فکری و فرهنگی آن را سست کند و با بمباران خبری و تبلیغاتی در نظام سیاسی- اجتماعی حاکم تزلزل و بی ثباتی تزریق کند و اصلی ترین هدف آنان نیز اسلام ستیزی و شیعه ستیزی است.

تراث غنی شیعه که برگرفته از منبع وحی توسط ائمه اطهار :S (31): است و عالمان شیعه نیز آن را نسل به نسل حفظ کرده اند اگر به خوبی نشر یابد، بهترین راه مبارزه است و کمک گرفتن از فناوری اطلاعات و همچنین استفاده از ابزار های نوین برای نشر این معارف الهی می تواند بهترین اسحله در مقابل جنگ نرم و حتی قوی ترین سلاح برای هجوم به دشمنان باشد. همان طور که بیان شد، نرم افزار به علت وجود قابلیت های خاص خود در مقایسه با دیگر رسانه ها می تواند بهترین ابزار برای گسترش فرهنگ شیعی باشد. مؤسسات و مراکز فرهنگی که متکفل نشر الکترونیکی و تولید نرم افزارهای شیعی هستند، باید در مرحله نخست تمامی سعی و تلاش خود را بنمایند تا مشکلات گسترش این نرم افزارها مانند: رعایت حق کپی رایت، نوع طراحی قالب و رابط کاربری، موانع صادرات و سایر مقررات حمایتی را حل و فصل نمایند و در مرحله بعد، نرم افزارهای ویژه بیشتری را با نگاه به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی تولید کنند؛ هر چند بعضی از مؤسسات این مسیر را آغاز نموده اند.


_____

1. محمد بن یعقوب کلینی، اصول الکافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، جلد 3 و 4، چاپ دفتر نشر معارف اسلامی.


2.استفان – پیلت، مترجم: رضا، علی اکبرپور، منبع: ماه نامه لوموند دیپلماتیک سپتامبر 2003، به نقل از پایگاه جامع و تخصصی جنگ نرم.


www.ayehayeentezar.com_gallery_images_32080344235947849341.gif
 

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
این تایپک برگرفته ازسایت مصاف جنبش سایبری 313 می باشد.


نقد وبررسی حوادث پاریس دربازی Battlefield

چهار سال پیش که بازی Battlefield 3 به بازر عرضه شد، اسناد موجود در این بازی که به پیش بینی وقایع آینده جهان اشاره دارد، بسیار حائز اهمیت بوده و باید با دقت بسیار، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.



1447869212_be4e4fd1bcb87d92f342f6e3e3e1d9e2_l.jpg





در آن زمان، گفته ها حاکی ازآن بود که این اسناد به شکل بسیار پیچیده و حساب شده ای برنامه کشورهای غربی و به طور خاص آمریکا را برای مدیریت و تسلط بر دنیا (با روش ایجاد آشوب، جنگ طلبی و...) را بیان می دارند و درز این اطلاعات به بیرون، می تواند چشم انداز نسبتاً دقیقی از آنچه احتمال می رود در آینده رخ دهد (و برای آن برنامه ریزی شده) را در اختیار تحلیل گران قرار دهد.

03.jpg


حال پس از گذشت چهار سال از عرضه این بازی، شاهد تحقق برخی از این پیش بینی ها هستیم؛ کاهش چشمگیر قیمت نفت، اختلاف میان روسیه و اکراین، نقشه تقسیم عراق و...
اما تازه ترین پیش بینی تحقق یافته در این بازی، مربوط به وقایع اخیر بمب گذاری در شهر پاریس می شود.

04.jpg


در این بازی به وضوح از بمب گذاری شهر پاریس توسط تروریست های موسوم به PLR و کشته شدن حدود 80 هزار شهروند پاریسی خبر داده شده بود و جالب تر اینکه، زمان وقوع این حادثه در بازی 13 نوامبر ذکر می شود. روزی که دقیقاً با روز حادثه بمب گذاری واقعی پاریس هم زمان بود!
"دیما وارد پاریس می شود و طی عملیاتی گسترده تلاش می کند تا مانع انفجار بمب شود، اما علی رقم تلاش های وی، سلیمان بمب را در پاریس منفجر می کند و موجب کشته شدن 80 هزار شهروند پاریسی می شود.

"حملات نوامبر ۲۰۱۵ پاریس

حملات نوامبر ۲۰۱۵ پاریس در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۵ در آغاز ساعت ۲۱:۱۶ به وقت اروپای مرکزی، یک رشته از حملات هماهنگ شده تروریستی متشکل از تیرباران‌های دسته ‌جمعی و بمب‌گذاری‌های انتحاری در منطقه‌های یکم، دهم و یازدهم شهر پاریس، فرانسه رخ دادند. این حملات تروریستی، در نزدیکی ورزشگاه استاد دو فرانس در سن-دنی، شمال پاریس، و ایل دو فرانس به وقوع پیوست حداقل سه انفجار جداگانه و شش تیراندازی در محدوده پاریس گزارش شده است، و یک گروگان‌گیری در تئاتر بتکلان انجام شده است که بین ۶۰ تا ۱۰۰ نفر گروگان گرفته شده بودند.

01.jpg


نکته جالب تر این که، حتی صحنه سازی های موجود در این بازی هم شباهت بسیاری به رویدادهای واقعی این حادثه داشتند و می توان آن را به نوعی شبیه ساز پیش از واقعه اصلی دانست!

02.jpg


حال با فرض این که بتوان چنین حوادثی را، تحقق سناریوهایی از پیش تعیین شده دانست، پس می توان انتظار داشت که تا چندی بعد نظیر این عملیات تروریستی را در نیویورک هم شاهد باشیم. موضوعی که در صورت تحقق می تواند پایه ریز 11 سپتامبر دیگری شده و زمینه را برای تعرض دوباره غربی ها به کشورهای مسلمان فراهم نماید.

05.jpg


لازم به ذکر است که در حادثه بمب گذاری پاریس مجموعا 129 نفر کشته شدند که شهروندانی از 26 کشور جهان در میان این قربانیان دیده می شوند. رویدادی نظیر 11 سپتامبر که در آن هم کشته شده ها از ملیت های مختلف بودند و همین موضوع، زمینه ساز همکاری کشورهای درگیر حادثه با پروژه جنگ طلبی آمریکا و حمله به دو کشور مسلمان افغانستان و عراق شد.
آیا هنوز زمان آن فرا نرسیده که با نگاهی تحلیل گرانه و منطقی به موضوعات مطرح شده در این بازی نگاه کنیم؟
 

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
نگاهی به (60)دقیقه شبکه بی بی سی فارسی

صالت شبکه بی‌بی‌سی فارسی بر پایه خبر بوده و اخبار در این شبکه از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. بنابراین، نقد و بررسی یکی از بخش‌های خبری این شبکه در مقام نقد و بررسی بی‌بی‌سی مهم به نظر می‌رسد. انتخاب بخش خبری «60 دقیقه» در بی‌بی‌سی فارسی به دلیل طراحی نرم این برنامه و محتوای آن که از مجموعه‌ای گزارشات خبری با موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... تشکیل شده است، می‌تواند نمونه خوبی برای بررسی بی‌بی‌سی در حوزه خبر و خبررسانی باشد.

«60 دقیقه» را می‌توان مهم‌ترین بخش در میان بخش‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی دانست و این همان دغدغه مهم امروز رسانه‌های بزرگ دنیاست که قصد دارند در خبررسانی شیوه‌ای جذاب ارائه کنند و مخاطبان بیشتری جذب نمایند. البته، باید توجه داشت که امروزه رسانه‌های مختلف دنیا با الگوبرداری تکنیک‌ها، روش‌های مشابهی را برای جذب مخاطب استفاده می‌کنند، اما همین روش‌های مشابه نیز گاه در برخی جزئیات تفاوت دارند که گاهی حاصل شناسنامه یا الگوهای منحصر به فرد یک رسانه است و گاه نیز از جامعه مخاطبان و سلایق آنها برداشت شده است. به هر جهت، آنچه در این مقال تحت عنوان بررسی برنامه «60 دقیقه» ارائه می‌شود، روش‌ها و تکنیک‌هایی است که الگوی خبررسانی بی‌بی‌سی فارسی را تشکیل می‌دهد.

1360191_283.jpg

«60 دقیقه» را می‌توان جذاب‌ترین بخش در میان بخش‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی دانستهمان‌طور که گفته شد، امروزه در عرصه خبر و خبررسانی، افزایش جذابیت‌ در برنامه‌های خبری یکی از مهم‌ترین اصول جذب مخاطب و برقراری ارتباط مستمر با آن است. این مهم در برنامه‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی و به طور مشخص در برنامه «60 دقیقه» از دو الگو پیروی می‌کند که یکی «نرم کردن خبر» و دیگری «ارائه نرم خبر» است که در هر دو این‌ها سعی می‌شود ذات خشک خبررسانی از بین رفته و برنامه حالتی سرگرم کننده به خود بگیرد.
نرم کردن خبر یا همان خبر نرم از نشانه‌هایی در تنظیم خبر استفاده می‌کند که شامل استفاده از افعال عامیانه، اصطلاحات رایج در فرهنگ جامعه مخاطبان، تنظیم داستان‌گونه گزارش‌های خبری و استفاده هماهنگ و هدفمند از تصاویر و صدا برای افزایش هیجان و جذابیت خبر است. خبر نرم سال‌هاست که وارد عرصه خبررسانی در رسانه‌های مختلف دنیا شده است و معمولاً تعریفی مشخص دارد و در خبرهایی با موضوعات اجتماعی، فرهنگی یا ورزشی مورد استفاده قرار می‌گیرد، اما در بی‌بی‌سی، این مسئله به شکل یک ادبیات در همه موضوعات اعم از سیاسی و حتی نظامی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

1360194_848.jpg

برنامه «60 دقیقه» از دو الگوی «نرم کردن خبر» و دیگری «ارائه نرم خبر» پیروی می‌کند
خبرهایی که در در بی‌بی‌سی فارسی به شیوه نرم تنظیم می‌شوند، به شیوه نرم نیز ارائه می‌گردند؛ این مهم، تکنیک‌هایی از تهیه و تدوین و ارائه گزارش را دربر می‌گیرد که البته امروزه در بسیاری از رسانه‌های قدرتمند دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، بی‌بی‌سی فارسی جزئیاتی را رعایت می‌کند که با فرهنگ مخاطبان فارسی زبان آن همسانی دارد. ارائه خبر به شیوه نرم شامل مواردی همچون طراحی جذاب و سرگرم کننده صحنه و فضای ارائه خبر، استفاده از لحن توأم با احساس که در حین ارائه خبرهای ناراحت کننده غمگین است و در حین ارائه خبرهای جالب و شاید طنزآلود، همراه با خنده است، نشان‌های رفتاری گزارشگر و بسیاری موارد دیگر که باز هم به یک برنامه سرگرمی شباهت دارد.

در این میان، خبرهای اجتماعی و فرهنگی با موضوعات جذاب و البته سرگرم‌کننده، با برخی خبرهای سیاسی، نظامی و امنیتی ارائه شده توسط این رسانه، به لحاظ میزان ارتباط با مخاطب تفاوت دارند. برای حل این مشکل ترکیب چیدمان خبرها در «60 د‌قیقه» به گونه‌ای است که در لابه‌لای گزارشات جذاب و سرگرم‌کننده، خبرهای روز گنجانده می‌شوند. دقیقاً مشابه با پیام‌های بازرگانی که در زمانی کوتاه و محدود در لابه‌لای یک فیلم تلویزیونی پخش می‌شوند و مخاطب نیز به امید تماشای ادامه فیلم، حاضر به تماشای چند دقیقه پیام بازرگانی می‌شود! زمان‌بندی ترکیب گفته شده به گونه‌ای است که خبرهای روز با مدت ‌زمانی حدود 2 تا 4 دقیقه در میان گزارش‌های خبری و مفرح مفصل قرار می‌گیرند. ذکر این نکته نیز ضروری است که، دیدگاه‌ها و خطوط خبری بی‌بی‌سی فارسی بیشتر در همان اخبار روز نهفته شده و در واقع همانند مثال پیام‌های بازرگانی در لابه‌لای برنامه به مخاطب تحمیل می‌شود.

1360287_884.jpg

ترکیب چیدمان خبرها در «60 د‌قیقه» به گونه‌ای است که در لابه‌لای گزارشات جذاب و سرگرم‌کننده، خبرهای روز گنجانده می‌شوندنکته دیگر در مورد اخبار و گزارش‌های خبری استفاده شده در بخش خبری «60 دقیقه» مربوط به ارزش‌های خبری و اولویت برخی از آنها در ترکیب انتخاب شده برای این بخش خبری است که شامل «تازگی»، «درگیری» و «عجیب و غریب بودن» می‌شود. «تازگی» را به عنوان مهم‌ترین ارزش خبری می‌توان ارزشی عمومی برای خبررسانی در همه رسانه‌های دنیا دانست که البته، در این بخش خبری اولویت بالایی دارد. طبیعی است، که ارزش «تازگی» در جلب توجه مخاطب اهمیت دارد و رعایت آن نیز می‌تواند یک بخش خبری را به عنوان تنها درگاه ورود خبرهای روز جهان برای عده‌ای از مخاطبان قرار دهد. اما ارزش‌های «درگیری» و «اولویت‌دار بودن خبرهای عجیب» نیز، از این لحاظ اهمیت دارد که می‌تواند جامعه‌ای از مخاطبان بیگانه با خبر را به سوی این بخش خبری سرگرم‌کننده و جذاب هدایت نماید. به عبارت دقیق‌تر، در جامعه مخاطبان ایرانی افرادی از گروه‌های سنی جوان و نوجوان هیچ علاقه‌ای به تماشا یا مطالعه خبر ندارند و به همین دلیل، از هیچ دیدگاه سیاسی، اجتماعی یا تحلیل مشخصی برخوردار نیستند؛ بنابراین، بخش خبری «60 دقیقه» سعی دارد، این قشر از جامعه مخاطبان را نیز با تکنیک‌های خاص خود، به گروه مخاطبان خود، اضافه و دیدگاه سیاسی و جهت فکری مطلوب خود را در این گروه ایجاد نماید.

1360192_122.jpg

ارائه خبر به شیوه نرم شامل استفاده از لحن توأم با احساس که در حین ارائه خبرهای ناراحت کننده غمگین است و در حین ارائه خبرهای جالب و شاید طنزآلود، همراه با خنده است
آخرین بخش از بررسی برنامه «60 دقیقه» را نیز ‌باید، به روش‌های غیر مستقیم و پنهان القاء دیدگاه‌های سیاسی این شبکه در این بخش خبری اختصاص داد. هرچند خبرهای سیاسی و حتی اجتماعی و فرهنگی شبکه بی‌بی‌سی فارسی به گونه‌ای جهت‌دار برای القاء دیدگاه‌های این شبکه به مخاطب تنظیم می‌شوند، اما بخشی از این جهت‌دهی فکری، به روش‌های گوناگون در لابه‌لای اِلمان‌های تهیه یک گزارش خبری گنجانده می‌شوند.

1360193_300.jpg

برای القاء پنهانی دیدگاه‌های سیاسی از اِلمان‌هایی مانند صدای محیط، تصاویر آرشیوی، تصاویر خبر، انتخاب پشت صحنه گزارشگر، پشتوانه صوتی و تصویری گزارش می‌توان نام بردصدای محیط، تصاویر آرشیوی، تصاویر خبر، انتخاب پشت صحنه گزارشگر، پشتوانه صوتی و تصویری گزارش را می‌توان از اِلمان‌های اساسی تولید یک گزارش خبری دانست که به طور معمول، گزارش‌گران و کارگردانان خبری با در نظرگرفتن افزایش جذابیت و تأثیرگذاری، به انتخاب و گزینش آنها برای تولید گزارش خبری می‌پردازند. اما توجه به این مهم در گزارش‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی، غیر از معیار جذابیت، به القاء خطوط سیاسی نیز می‌پردازد. به عنوان مثال، در گزارشی با موضوع احتمال درگیری میان ایران و آمریکا در خلیج فارس، تصاویر نمایش‌داده شده از ناوگان دریایی آمریکا، توأم با بزرگ‌نمایی و نمایش قدرت و اقتدار است؛ در حالی که برای نمایش نیروهای دریایی و قایق‌های تندروی ایرانی سعی می‌شود تصاویری تحقیرکننده گزینش شوند؛ که به طور مثال، حکایت از سراسیمگی، بی‌برنامگی و پراکندگی نیروهای ایرانی حاضر در خلیج فارس دارد. همچنین، مثال‌های بی‌شماری از گزارش‌های خبری بی‌بی‌سی فارسی از ناآرامی‌های ایران پس از انتخابات در سال 88 وجود دارد که با وجود حضور دسته‌های گوناگون در خیابان‌ها، صدای محیط و تصاویر پشت صحنه گزارش از میان معترضان به نتیجه انتخابات گزینش می‌شد که در بیشتر مواقع نیز شعارهایی تند و مخالف با اصول انقلاب سر می‌دادند.

1360333_239.jpg

در بخش خبری 60 دقیقه، «تازگی»، «درگیری» و «عجیب و غریب بودن» اخبار در اولویت قرار دارددر پایان، می‌توان بخش خبری «60 دقیقه» بی‌بی‌سی فارسی را به عنوان یک بخش خبری با رویکردی کاملاً نرم و سرگرم‌کننده معرفی کرد که قصد جذب مخاطبانی از طیف‌های گوناگون، به خصوص بیگانه با خبر را دارد و تلاش می‌کند به صورت بسیار پنهان و غیر مستقیم به انتقال دیدگاه‌های سیاسی این شبکه بپردازد. این مهم، در مواقعی به نتیجه بسیار مطلوب برای بی‌بی‌سی می‌انجامد که متأسفانه برخی مخاطبان این شبکه، از جمله این بخش خبری، فقط اخبار و اطلاعات روز خود را از همین برنامه دریافت و بدون هیچ‌گونه بررسی از تماشای خبرهای رسانه‌های داخل کشور پرهیز می‌کنند.
 

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
گردانندگان «خانه تیمی» شبکه رسانه‌‌ای ضدانقلاب چه‌کسانی‌هستند.


نوشته‌های نوشابه امیری نیز مانند همسرش، از هتاکی و توهین نسبت ارکان و مقامات نظام آکنده است. او تقریبا یکی در میان، مقالاتش را، بی‌بهانه و به بهانه، به توهین به جایگاه ولایت فقیه، و نهادهای انقلابی چون بسیج و سپاه اختصاص می‌دهد، و جالب آن که هنوز وبسایت خود (روز‌آنلاین) را خانه‌ای برای روزنامه‌نگاران معتدل اصلاح‌طلب معرفی می‌کند.
در ادامه معرفی عناصر فراری و ضدانقلاب که روزی در داخل کشور قلم می‌زدند و حالا برضد منافع ملت و کشورشان قلم می‌فروشند و روزگار می‌گذرانند، به چند چهره نسبتا مشهورتر می‌رسیم که بنیانگذاران پایگاه رسانه‌ای ضدانقلاب و عناصر فراری در خارج از کشور هستند. این افراد ضمن سازمان‌دهی شبکه‌ رسانه‌ای فارسی‌زبان خارج از کشور، کار هماهنگی این شبکه با برخی از رسانه‌ها و خبرنگاران داخلی را هم بر عهده دارند و پروسه تبدیل منتقدین داخلی به اپوزیسیون خارجی و ضدانقلاب را مدیریت می‌کنند. در این گزارش، به سوابق فرناز قاضی‌زاده، هوشنگ اسدی و همسرش نوشابه امیری، سینا مطلبی و نیک آهنگ کوثر پرداخته‌ایم.


فرناز قاضی زاده

فرناز قاضی‌زاده متولد 1353 در شرق تهران (محله فرجام)، خبرنگار سابق نشریات اصلاح‌طلب و مجری کنونی رادیو و تلویزیون بخش فارسی بی‌بی‌سی است. عموی او «علی اکبر قاضی‌زاده»، از نویسندگان قدیمی مطبوعات در ایران و همسرش سینا مطلبی، از سردبیران فعلی بی‌بی‌سی فارسی است. قاضی‌زاده کار خود را از سال 1375، به عنوان یک روزنامه‌نگار آماتور از نشریه «خانه»، متعلق به مؤسسه «خانه روزنامه‌نگاران جوان» (به مدیریت حجت‌الاسلام محمدرضا زائری) آغاز کرد و دبیر سرویس خبر و گزارش این نشریه شد.

1226748_397.jpg

بعد از دو سال، به روزنامه «ایرانیان» پیوست و بعد از مدتی کوتاه، با تأسیس روزنامه «زن» توسط فائزه هاشمی در مرداد 77، به همکاری با سرویس اجتماعی آن پرداخت. اولین بار با مصاحبه با «مریم مختاری»، همسر محمد مختاری، از قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای، نام خود را مطرح کرد. با تعطیلی روزنامه زن در فروردین 78، او با سفارش عمویش علی اکبر قاضی‌زاده، که معاون سردبیر روزنامه نشاط بود، به سرویس فرهنگی و هنری این روزنامه ملحق شد. قاضی زاده همزمان به همکاری با سایر نشریات گروه مطبوعاتی «جامعه روز» (شامل عصر آزادگان، اخبار اقتصادی، گوناگون و دانستنیها) متعلق به تیم سازگارا، جلایی پور و شمس الواعظین هم مشغول بود.

1226751_364.jpg

قاضی‌زاده و همسرش سینا مطلبی

با تعطیلی مطبوعات زنجیره‌ای در سال 1379 با حکم دادستانی، او کار خود را با روزنامه «هم میهن» به مدیریت غلامحسین کرباسچی آغاز کرد که بعد از چند شماره توقیف شد. با تعطیلی هم میهن، قاضی‌زاده مدتی کار مطبوعاتی در نشریات غیرسیاسی را در پیش گرفت و به تیم تحریریه مجله پرطرفدار «تماشاگران» ملحق شد. بعد از این دوره کوتاه، او روزنامه‌نگاری سیاسی را با معاونت و بعد دبیری سرویس اجتماعی روزنامه حیات نو به مدیریت آقای هادی خامنه ای پی گرفت. او مدتی کوتاه در سال 1379 اجرای یک برنامه علمی را به نام «کاوش» در شبکه چهار سیمای جمهوری اسلامی به عهده داشت. فرناز قاضی‌زاده در سال 1381، جزو هسته اولیه راه‌اندازی «خبرگزاری میراث فرهنگی» در زمان سید محمد بهشتی شیرازی بر این سازمان بود. آخرین فعالیت مطبوعاتی قاضی‌زاده در داخل ایران عضویت در شورای سردبیری روزنامه «یاس نو» (ارگان حزب منحله مشارکت) به مدیرمسؤولی محسن میردامادی بود.

1226749_571.jpg

قاضی‌زاده درباره فرستادن فرزندش (مانی) در جایی می‌نویسد:

«مسئله این نیست که من نمی‌خوام بچه‌ام مذهبی بار بیاد، من دلم نمی‌خواد مانی در اون شرایطی بزرگ بشه که من بزرگ شدم، بیزارم از هر پروپاگاندایی به نفع هر مذهبی.»
در سال 1382، بعد از بازداشت همسرش سینا مطلبی و بازداشت کوتاه مدتش، به همراه او ابتدا به بلژیک و سپس به هلند رفت و بعد از اخذ پناهندگی، در کنار هوشنگ اسدی، نوشابه امیری، ابراهیم نبوی، حسین باستانی و مسعود بهنود و سعید رضوی فقیه هسته اولیه وبسایت «روزآنلاین» را با بودجه مصوب پارلمان هلند و حمایت مادی و فنی بنیاد «هیفوس» تشکیل دادند.

1230471_753.jpg

«در ماه‌های آخر سال اول خروجم از ایران، وقتی ماجرای تصویب بودجه‌ای از طرف هلند برای ساختن تلویزیونی فارسی مطرح شد، ذوق زدگیم را نمی‌توانستم پنهان کنم. بگذریم که آن طرح هیچ وقت اجرایی نشد و درنهایت، روزآنلاین و طرح‌ها و پروژه‌های مشابه جایش را گرفت.»

آشنایی و همکاری نزدیک‌تر او و همسرش با مسعود بهنود، که از زمان روزنامه‌های گروه جامعه روز در ایران شروع شده بود، آغاز شد:

«این شانس بزرگی بود که دو روزنامه‌نگار برجسته، (نوشابه امیری و مسعود بهنود) متن‌ها را پیش از انتشار می‌خواندند. گرچه همیشه از اینکه در مطلبم دست ببرند، ناراحت می‌شدم، اما باید اعتراف کنم، چیزهایی که یاد گرفتم در سال‌های بعد بسیار به دردم خورد.»

1226752_760.jpg

قاضی‌زاده به واسطه حضور مطلبی توانست به سرعت وارد رادیو بی‌بی‌سی شود و سپس مجری اول تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی شود
او در نوامبر سال 2005 (6 ماه بعد از راه‌اندازی روز) بعد از پیوستن سینا مطلبی به بی‌بی‌سی، به انگلستان مهاجرت کرد. در سال 2007 او دوره آموزشی پروژه «آی لِرن» سرویس جهانی بی‌بی‌سی را گذراند و به همکاری با مجله کارگاهی این گروه به نام زیگزاگ (به سردبیری همسرش) و تهیه گزارش‌های هنری آنلاین و صوتی برای آن پرداخت. قاضی‌زاده در سال 2008، تحصیل در رشته «دیجیتال میدیا» را در لندن به پایان رساند. وی کار اصلی خود را در رادیوی فارسی بی‌بی‌سی با اجرای برنامه‌های جام جهان‌نما، چشم‌انداز بامدادی، روز هفتم و صدای شما ادامه داد تا این که با راه‌اندازی تلویزیون فارسی این شبکه در سال 2009، جزو مجریان اصلی شد.

قاضی‌زاده به همراه مسعود بهنود برنامه دیدبان بی‌بی‌سی را راه‌اندازی کردند که در قالب بررسی مطبوعات داخلی، خبرنگاران رسانه‌های [عمدتا] اصلاح‌طلب و آثار آنان را بطور مستمر در این رسانه معرفی می‌کنند.

هوشنگ اسدی

هوشنگ اسدی متولد 23 دی ماه 1328 در تهران، روزنامه‌نگار، نویسنده، مترجم و فعال سیاسی ایرانی مقیم فرانسه است. او در حال حاضر به همراه نوشابه امیری (همسرش) و مسعود بهنود، گردانندگان وبسایت ضدانقلاب «روزآنلاین» هستند.

1225695_440.jpg

هوشنگ اسدی و همسرش نوشابه امیری

هوشنگ اسدی فارغ التحصیل رشته روزنامه‌نگاری از دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است که فعالیت سیاسی خود را خیلی زود (در 20 سالگی) با عضویت در حزب توده آغاز کرد. او در همان دوران دانشجویی، با معرفی دکتر «صدرالدین الهی»، از روزنامه‌نگاران قدیمی کیهانِ مصباح‌زاده، وارد حرفه روزنامه‌نگاری شد. وی در قالب خبرنگار سرویس حوادث روزنامه کیهان، خبرهای تجمعات کارگری را نیز پوشش می‌داد. او بعد به ترتیب به دبیری سرویس گزارش، سردبیری شب و معاونت سردبیری کیهان رسید. در سال 1357، در پی اعتصاب اهالی مطبوعات در ماه‌های منتهی به پیروزی انقلاب، زمانی که تحریریه کیهان در تسلط نیروهای چپ (عمدتا وابسته به حزب توده) بود به عضویت اولین و آخرین شورای سردبیری کیهان درآمد (بقیه اعضای شورا عبارت بودند از رحمان هاتفی، محمد بلوری، مجتبی راجی، مهدی سحابی). او به عنوان نماینده شورای سردبیری در شورای عمومی کیهان حاضر می‌شد و مسؤول مذاکره با گروه‌های سیاسی از جانب کارکنان کیهان بود.

در سال 1358، با افشای فهرست خبرچین‌های ساواک، نام اسدی هم به عنوان مخبر ساواک بیرون آمد. این مسأله منجر به بحران روحی شدیدی برای همسرش (نوشابه امیری) شد و بنا به نقل خود اسدی، همسرش با پنهان کردن چاقو در زیر رختخواب، قصد کشتن او را داشت. این جنجال، با بیانیه مرکزیت حزب توده، مبنی بر این که اسدی نفوذی حزب در ساواک بوده، تا حدی فروکش کرد. برخی از اعضای حزب توده در آن زمان که از نزدیکان زوج اسدی-امیری بودند، نقل کرده اند که تهدید نوشابه به کشتن همسرش آن قدر جدی بود که اسدی و دوستانش با خواهش‌های زیاد از کیانوری، دبیرکل حزب او را به دادن آن بیانیه قانع کردند. البته کیانوری هم که اعلام حضور یک نفوذی حزب در ساواک را تبلیغ خوبی برای حزب توده می‌دید، به این کار رضایت داد. بعد از تصفیه اسدی و توده‌ای‌های دیگر از کیهان در سال 1358، او و تعدادی از همکاران توده‌ایش، مجله «آفتاب» را راه‌اندازی کردند که بعد از چند شماره به حکم دادستانی توقیف شد.

1225705_770.jpg

اطلاعیه حزب توده مبنی بر نفوذ مأموریت اسدی در رخنه در ساواک

اسدی سپس به روزنامه «نامه مردم»، ارگان حزب توده رفت و در کسوت یکی از مسؤولین همین روزنامه بود که در دستگیری اعضای مرکزیت حزب توده در بهمن 1361 به اتهام جاسوسی برای شوروی و توطئه علیه انقلاب، بازداشت شد.

یکی از نکات جالب زندگی هوشنگ اسدی، هم سلولی بودن او با آیت‌الله خامنه‌ای در دوران پهلوی است. او به تفصیل درباره این بخش از زندگی خود، در کتاب خاطراتش توضیح داده است، و رهبر معظم انقلاب را یک روحانی خوش مشرب و مهربان و بامعرفت توصیف کرده که در مدتی کوتاه رفاقتی میان او و ایشان شکل گرفته بود. گرچه نمی توان کلیه توصیفات اسدی از دوران زندان شاه به همراه آیت الله خامنه ای را تایید کرد، ولی تاکنون تکذیبیه‌ای هم در این خصوص از جانب نزدیکان رهبری مشاهده نشده است (البته هوشنگ اسدی در کتاب خاطراتش، بنا به سرشت این نوع کتاب‌ها برای یافتن جذابیت و فروش بیشتر، حکایت‌هایی هم از خود افزوده است که با چارچوب‌های تاریخی منطبق نیست و او صرفا سعی کرده به رابطه دوستی خود با مقام معظم رهبری در آن برهه پر و بال بیشتری بدهد).

1224335_225.jpg

بنا به اقوال برخی نزدیکان به اسدی، گویی او در آن دوران از ارادتمندان رهبری بوده است و روابط با ایشان تا یکی دو سال بعد از انقلاب هم ادامه داشت. حتی محمد علی عمویی، از اعضای مرکزیت حزب توده در مصاحبه با سایت «تاریخ ایرانی»، بر این اعتقاد است که برخی اخبار درباره نقشه کودتای نوژه را اسدی به نمایندگی از رهبری حزب توده به آیت الله خامنه ای رسانده بود (در آن زمان رهبر انقلاب معاونت وزارت دفاع را به عهده داشتند). خود اسدی در کتابش این مساله را تایید کرده است. بعد از زندانی شدن اسدی در بهمن 61، او یکی از اولین کسانی بود که به برگشتن از راه کمونیسم اذعان کرد و به همکاری با بخش فرهنگی زندان اوین (با مسؤولیت حسین شریعتمداری و حسن شایان‌فر پرداخت) و به نوشتن سری مقالاتی درباره ماهیت هجوم فرهنگی غرب و غرب‌زدگی روشنفکران ایرانی پرداخت.

برای مثال، پیرو صحبت رییس جمهور وقت (آیت الله خامنه‌ای) درباره ابعاد غرب‌زدگی روشنفکران ایرانی و خطر تهاجم فرهنگی در خطبه‌های نمازجمعه اول شهریور1365، هوشنگ اسدی با عنوان «هوشنگ. اسدی (خراسانی) از زندان قزلحصار، مجموعه مقاله بسیار عمیق و پرمایه‌ای با عنوان «درآمدی بر علل غرب‌زدگی و ابتذال هنر معاصر» در کیهان هوایی در شماره‌های پیاپی مهر و آبان همان سال نوشت که یکی از اولین بررسی‌های منسجم درباره عمق ابتذال آثار برخی چهره‌های مشهور عرصه روشنفکری ایران بود. ظاهرا هوشنگ اسدی مدتی هم همکار «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی معاصر» در بدو تأسیس آن بوده است.‌

1230205_237.jpg

هوشنگ اسدی بعد از آزادی از زندان در سال 1367، به همراه برخی از سینمایی‌نویس‌های آن دوره از جمله فریدون جیرانی و ابراهیم نبوی و غلامرضا موسوی دست به کار تأسیس مجله «گزارش فیلم» شد و خود او از سال 1370 تا 1381 سردبیری این مجله سینمایی را به عهده داشت و با نام مستعار «بهار ایرانی» سرمقاله می‌نوشت. اسدی و همسرش نوشابه امیری، بعد از توقیف گزارش فیلم به حکم دادستانی، در سال 1382 ایران را به مقصد پاریس ترک کردند. در خارج از کشور، اسدی و همسرش به همراه حسین باستانی وبسایت «روز آنلاین» را راه‌اندازی کردند. وبسایتی که در ابتدا زیرمجموعه مطبوعات و رسانه‌های اصلاح‌طلب محسوب می‌شد و بسیاری از نویسندگان آن از داخل کشور برای آن مطلب می‌نوشتند. به تدریج زاویه این وبسایت با کشور و نظام بیشتر شد. اما پیوند با داخل کماکان حفظ شد و تأمین محتوای از داخل ادامه پیدا کرد.

1224334_418.jpg

در دوران رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری دهم، روزآنلاین از نامزدهای اصلاح طلب، به ویژه میرحسین موسوی حمایت می‌کرد و بسیاری از چهره‌های حزب مشارکت در دفاع از موسوی در آن مطلب نوشتند. بعد از انتخابات و در ایام فتنه 88، به ناگهان و به طور تمام قد، اسدی و امیری در هیات اپوزیسیون ضدانقلاب ظاهر شدند و شروع به نوشتن مقالات توهین آمیز نسبت به تمام ارکان نظام کردند. به علاوه، در بحبوبه آشوب‌های طرفداران موسوی و کروبی در پایتخت ایران، هوشنگ اسدی و نوشابه امیری، در کنار محسن سازگارا و محسن مخملباف و علیرضا نوری‌زاده تلاش کردند که به خیال خود یک شورای رهبری برای فتنه در پاریس تشکیل دهند. آن‌ها سعی کردند با ارسال دستورالعمل‌های اعتراضی و اغتشاش‌گرایانه (که غالبا به طور مستقیم از توصیه‌های جین شارپ برای انقلاب رنگین اتخاذ شده بود) آتش فتنه را در درون کشور شعله‌ور نگه دارند. البته افراد گردآمده در این حلقه پنج نفره، جاه طلب‌تر و مدعی‌تر از آن بودند که بیش از دو سه ماه در یک مجموعه دوام بیاورند و البته دستورالعمل‌های متفاوتی هم برای جهت دادن به آشوب‌ها در اختیار داشتند. با جمع شدن بساط آشوب در داخل کشور طبیعتا آن شورای هدایتی هم به جایی نرسید، اما اسدی و همسرش از آن پس کاملا در چارچوب ضدیت با نظام فرو رفته‌اند و به حرکت تخریبی خود علیه نظام ادامه می‌دهند.

اولین بار شخص هوشنگ اسدی بود که لفظ کودتای انتخاباتی را برای تخریب چهره جمهوری اسلامی به کار برد و روزآنلاین میزبان نوشته‌هایی شد که نویسندگانی با اسامی واقعی و مستعار، با مرثیه‌سرایی درباره «تقلب انتخاباتی»، «جان باختگان جنبش سبز» و «راهپیمایی» و «نافرمانی مدنی» و امثال این‌ها، هیزم بر آتش فتنه می‌ریختند. مضاف بر این که، روزآنلاین از آن پس به پایگاهی برای برخی از روزنامه‌نگاران داخل کشور تبدیل شده است که راه خود را از ملت و نظام جدا کرده اند و قصد جاگیر شدن در رسانه‌های فارسی زبان وابسته به بیگانه را دارند.

لحن اسدی و همسرش کم کم از انتقاد نسبت به نظام، به سمت زیر سؤال بردن ارزش‌های دینی شیعیان حرکت کرده است. او که زمانی خود را از ارادتمندان رهبر انقلاب می‌دانست (حتی پیش از رهبری ایشان) اکنون به حدی از وقاحت رسیده است که تقریبا در هر مقاله‌ای که در «روز» می‌نویسد، اتهامی به جایگاه رهبری نظام وارد می‌کند. هم او و هم نوشابه امیری، استاد سبک «سیاه‌نویسی» درباره ایران هستند، و از کوچک‌ترین مسایل و مشکلات عادی کشور چنان مرثیه‌ای می‌سرایند که تو گویی ایران خرابه‌ای فرو رفته در فساد و جنایت و شقاوت است که از عقب‌مانده‌ترین کشورهای آفریقایی هم ویران‌تر است.

شاید در طول بیش از یک دهه فعالیت روزآنلاین، به تعداد انگشتان دست هم مطلبی با دید مثبت نسبت به رویدادهای ایران در این وبسایت منتشر نشده است و اصولا گویی سیاه‌نویسی درباره کشور از پیش شرط‌های ورود به هیات تحریریه روز است. البته با توجه به بودجه مصوب پارلمان هلند و آن «اسپانسرهای فرانسوی و هلندی» مورد اشاره حسین باستانی، طبیعی است که داشتن دیدی منصفانه نسبت به ایران (فقط کمی منصفانه)، جایی در برنامه روز و گردانندگان اصلی آن ندارد، و رسالت منفی جلوه دادن هر چیز مرتبط با جمهوری اسلامی، و در نتیجه ایجاد روح ناامیدی و بیزاری نسبت به کشور و افزایش هر چه بیشتر بر شمار ناراضیان ( از طریق ایجاد تصویری نادرست و به شدت اغراق شده از اوضاع در ذهن جوانان طبقه متوسط) یکی از سرخط های کاری اسدی-امیری-بهنود-باستانی در مجموعه روز است.

1230267_708.jpg

شهردار وین در حاشیه «جشن کتاب» اتریش، «جایزه جهانی بهترین کتاب حقوق بشر» را به هوشنگ اسدی اهدا کرد. اسدی طی هم سخنانی، ضمن اعلام کشته شدن هاله سحابی بدست مامورین امنیتی جمهوری اسلامی! جایزه را به او و اعدامی‌های دهه شصت تقدیم کرد.
اسدی از سال 88 تا یکی دو سال بعد از آن که هنوز فتنه سبز (دست کم در فضای مجازی) رنگ و بویی داشت، به همراه همسرش در کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های زیادی با حضور گروه‌های مختلفی از ضد انقلاب شرکت کرده است که هدف آن ها مثلا اتحاد اپوزیسیون در برابر جمهوری اسلامی بوده است (مثلا کنفرانس اولاف پالمه در استکهلم سوئد که از چپ‌ها، اصلاح‌طلبان سابق، سلطنت‌طلب‌ها نمایندگانی حضور داشتند). خروجی اصلی چنین کنفرانس‌هایی، دادن این پیام به دولت‌های غربی بوده و هست تا تحریم‌ها را علیه ملت ایران، سخت‌تر و شدیدتر کنند.حتی کار عناد او با ارزش‌های اسلامی، به جایی رسیده که اسدی تاب ساخته شدن فیلم محمد رسول الله(ص) را هم نمی‌آورد و از این که دستگاه‌های فرهنگی کشور برای تبلیغ آن چه با تمسخر «تبلیغ میلیون دلاری اسلام رحمانی» می‌داند، اظهار ناراحتی می‌کند. حتی این که مؤسساتی در یک کشور اسلامی، از کار هنری خوانندگان انقلابی حمایت می‌کند هم به مذاق او خوش نمی‌آید، گویی مؤسسات فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی هم باید مبلغ و حامی هنر لائیک منحط مورد نظر او باشد (در مقاله ای با عنوان توهین آمیز «من آنم که در پای خوکان نریزم»..). نکته قابل تأمل این که با وجود همه این هتاکی‌ها و پرده‌دری‌های اسدی و همسرش، هنوز چهره‌های شناخته ‌شده‌ای در درون کشور هستند که به صورت روتین برای چنین رسانه‌ای مطلب می‌نویسند و هنوز خود را اصلاح‌طلب هم می‌خوانند!

نوشابه امیری

نوشابه امیری (با نام اصلی وحیده امیری) متولد 1331 در تهران، روزنامه‌نگار، مترجم، مدیر دوبلاژ و دوبلور و سردبیر فعلی وبسایت اینترنتی ضدانقلاب «روزآنلاین» است. کودکان دهه 60 صدای او را که به جای شخصیت‌هایی چون «کُنا» در کارتون «جزیره ناشناخته» و «لوسین» در کارتون «بچه‌های کوه آلپ» صحبت کرد، می‌شناسند.

1224345_702.jpg

امیری از سال 1350، همزمان با دوره دانشجویی روزنامه‌نگاری در دانشکده علوم اجتماعی تهران، وارد کار خبرنگاری شد (در همین جا بود که با همسرش هوشنگ اسدی آشنا شد). او فوق لیسانس جامعه شناسی دارد و تا سال 1357 دبیر سرویس سیاسی روزنامه کیهان بود. امیری در همین سمت، اولین زن خبرنگار ایرانی بود که با حضرت امام در نوفل لوشاتو مصاحبه کرد.

1224353_771.jpg

بعد از انقلاب، مدتی کوتاه به همراه همسرش عضو سردبیری مجله آفتاب (نزدیک به حزب توده) بود، و بعد از چند سال گویندگی و مدیریت دوبلاژ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، به عنوان عضو شورای سردبیری وارد مجله «گزارش فیلم» شد(در سال 1368). تا سال 1380، به همراه هوشنگ اسدی گزارش فیلم را اداره می‌کرد. در سال 1383، به همراه همسرش ایران را به مقصد پاریس ترک کرد، و خیلی زود به همراه اسدی، باستانی و بهنود و ابراهیم نبوی، روزآنلاین را راه اندازی کرد.

1224337_933.jpg

نوشابه امیری، مسعود بهنود، ابراهیم نبوی و حسین باستانی

نوشابه امیری، تقریبا در تمامی مقالاتی که در روز می‌نویسد، با نوعی حقد و کینه نسبت به اصل انقلاب اسلامی از ایران صحبت می‌کند. به باور او با وقوع انقلاب اسلامی از ایران یک جهنم ساخته است که در همه زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و هنری ایران را به ویرانی کشانده است. او نیز به مانند همسرش، با سبکی هتاکانه و وقیحانه نسبت به ارزش‌های مردم انقلابی ایران و همه ارکان جمهوری اسلامی، در پی ترسیم یک فضای سیاه و غیرقابل تحمل از ایران است که در آن جوانان هیچ آینده ای ندارند.

1224333_695.jpg

کافی است نگاهی به عناوین مقاله‌های او بیاندازیم تا میزان دشمنی و کینه او با جمهوری اسلامی آشکار گردد: «همه جا بوی خون می‌دهد»، «خداحافظی با کبوتر زندانی»، «بن بست از این بدتر»، «گنجشک‌ها رفتند، موش‌ها آمدند»، «آهای طناب دار پاره شو!» و «حکومت ایران مردم را به گروگان گرفته است» .....در تمام نزدیک 2500 شماره‌ای که از انتشار روزآنلاین می‌گذرد، حتی یک بار هم نشده که امیری و همسرش با دیدی کمی مثبت به وقایع داخل ایران بنگرند و دید سیاه بین و سیاه اندیش آنها نسبت به کشور و مردمی که مدعی نمایندگی از جانب آنها هستند، چنان غلیظ است که انواع و اقسام جنایات و فجایعی که در همسایگی ایران و در منطقه به دست عمال اجیرشده سعودی‌ها و صهیونیست‌ها و غربی‌ها رخ می‌دهد هم اندکی از این سیاهی نمی‌کاهد. هیچ گاه شاهد این نیستیم که در رسانه تحت مدیریت نوشابه امیری، درباره مظلومیت کودکان غزه، یمن و سوریه مطلبی منتشر شود (که البته وقتی رزق و روزی یک رسانه را پارلمان یک کشور خارجی تامین کند، آن گاه استقلال نظر و روشن اندیشی چیزی جز ادعای سست و باطل نیست).

1224329_850.jpg

در عوض، نوشته‌های امیری نیز به سان همسرش، به حد نفرت‌آوری از هتاکی و توهین نسبت ارکان و مقامات نظام (به ویژه رهبر معظم انقلاب) آکنده است. او تقریبا یکی در میان، مقالاتش را، بی‌بهانه و به بهانه، به توهین به جایگاه ولایت فقیه، و نهادهای انقلابی چون بسیج و سپاه اختصاص می‌دهد، و جالب آن کههنوز وبسایت هتاک خود را خانه‌ای برای روزنامه‌نگاران معتدل اصلاح‌طلب معرفی می‌کند. به نظر می‌رسد که هر «روز» که می‌گذرد، بر میزان گستاخی‌ها و جسارت‌های نوشابه امیری نه تنها نسبت به نظام جمهوری اسلامی، که به ارزش‌ها و معتقدات دینی مردم ایران افزوده می‌شود، تا شاید بیش از پیش دل حکومت و پارلمان هلند را که در سلطه لائیک‌های دین‌ستیز و مدافع انواع انحرافات جنسی و اخلاقی (در لوای دفاع از حقوق بشر است) به دست آورد، و آن‌ها لقمه‌های اهدایی و بودجه‌های مصوب را چرب‌تر کنند.

1224341_813.jpg

مثلا او در مقاله‌ای با عنوان «امام نقی و شاهین»، در کمال وقاحت به دفاع از خواننده مرتد هتاک و فراری پرداخت، و جمهوری اسلامی (یعنی تنها مدافع و حامی حریم اهل بیت در سرتاسر دنیا) را به توهین به جایگاه امام بزرگوار شیعیان متهم نمود!او در مقاله‌ای با عنوان «نگوییم ب، بگوییم بهایی»، با نسبت دادن انواع ناسزاها به کشور و نظام، به دفاع تمام قد از بهاییان پرداخت. درست در زمانی که حتی چهره‌های معروف ضدانقلاب، از طیف‌های مختلف، در نامه‌ای سرگشاده سفر «محسن مخملباف» به سرزمین‌های اشغالی، و گرفتن جایزه از اسراییلی‌های جنایتکار و کودک‌کش، را محکوم کردند، نوشابه امیری از معدود کسانی بود که در سرمقاله‌ای با عنوان «از آسمان پرواز ممنوع گذشتم»، به دفاع از این اقدام خائنانه مخملباف پرداخت.

1230502_341.jpg

البته همو بود که در بحبوحه فتنه سبز سال 88، در پارلمان گردی های محسن مخملباف، که با هدف درخواست برای افزایش فشارها و تحریم‌ها به ایران انجام می‌گرفت، نقش هماهنگ‌کننده و مترجم او را بازی می‌کرد. در 26 آذر ماه 88، او به اتفاق حسین باستانی، با برنارد کوشنر، وزیرخارجه دست راستی و طرفدار اسراییل فرانسه مصاحبه‌ای صورت دادند که در آن، با مطرح کردن سؤال‌هایی ضدایرانی سعی داشتند دخالت هر چه بیشتر خارجی برای حمایت از ناآرامی و آشوب داخلی را توجیه کنند:

«اگر تهران فردا اعلام کند حاضر است بلافاصله فعالیت‌های غنی‌سازی اورانیوم را به طور کامل متوقف کند، به شرطی که غرب دیگر نسبت به "امور داخلی" ایران حساسیت نشان ندهد، عکس العمل شما چه خواهد بود؟»

«به نظر شما در صورتی که دولت جمهوری اسلامی نامزدهای رقیب آقای احمدی نژاد، یعنی آقایان کروبی و آقای موسوی را دستگیر کند، واکنش جامعه بین الملل چه خواهد بود؟ یا اگر این دولت به عنوان مثال 100 نفر از شرکت کنندگان در یک راهپیمایی را به قتل برساند؟»

و سؤالاتی از این قبیل.....

1224338_862.jpg

امیری از زمره مخالفان سرسخت دادن هر نوع امتیاز به ایران است و در جریان مذاکرات حدودا دوساله ایران با طرف‌های غربی، بارها در مقالات مختلف نسبت به توافق (در برابر عدم مداخله غربی‌ها در امور داخلی ایران) هشدار داد و حتی تیم دیپلماسی ایران را به تمسخر گرفت:

«در این صورت، خوب است بدانیم آقای ظریف پشت میز مذاکره که می‌نشیند، سنگ چه کسانی را به سینه می‌زند. مردمان و ایران، یا آن بخش که در «کیهان»اش، طناب دار دیگران را می‌بافند؟ آن بخش که در «کیهان»اش، هر روز سقفی بر سری ویران می‌شود و کاشانه‌ای می‌پاشد؟ مهارت ایشان در مذاکره، قرارست به کار چه کسی بیاید؟ سرداران و امنیتی‌های «کیهان» نشین یا قربانیان سیاست‌های آنان. . .»



سینا مطلبی

سینا مطلبی، متولد 1350 در تهران، فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه تهران، سردبیر ارشد تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی است. پدر او سعید مطلبی، از نویسندگان و کارگردان‌های قدیمی سینمای فارسی است که از جمله کارهایش نویسندگی مجموعه «ستایش» بود. مطلبی که کار خود را به عنوان نویسنده سینمایی در مطبوعات آغاز کرد، و در سال 1378 با روزنامه «اخبار اقتصادی» رسما وارد جرگه روزنامه‌نگاری شد. در دوران اصلاحات دبیر سرویس سینمایی چند روزنامه اصلاح‌طلب بود. در تحریریه روزنامه نشاط بود که با «فرناز قاضی‌زاده» آشنا شد و در سال 1380 با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج پسری به نام مانی (متولد 1381) است.

1230599_189.jpg

سینا مطلبی و فرزندی که حاصل ازدواج او با فرناز قاضی‌زاده است

سینا مطلبی، به واسطه دوستی پدرش با مسعود کیمیایی، وارد تیم فیلمسازی کیمیایی شد و در فیلم «ضیافت» دستیار او بود. ماجرایی که نام مطلبی را اول بار مطرح کرد، یادداشت کوتاه او در روزنامه دوم خردادی «عصر آزادگان» بود که اولین بار خبر از ارتباط «سعید امامی»، متهم اول پرونده قتل‌های زنجیره‌ای، با مسعود کیمیایی و آمدن نام سعید اسلامی در تیتراژ فیلم ضیافت می‌داد. کیمیایی از این حرکت او به شدت رنجید و به علت خیانت به اعتماد او، مطلبی را از حلقه اطرافیانش کنار گذاشت. کیمیایی حتی در برنامه سال گذشته «هفت» از دستیار جوانی گفت که حکم پسرش را داشت و به او خیانت کرد.

1224359_295.jpg

سینا مطلبی همزمان با کار مطبوعاتی، جزو اولین روزنامه‌نگارانی بود که از وبلاگ فارسی استفاده کرد و وبلاگی به نام «روزنگار» به راه انداخت. نوع مطالب ضد ارزشی و ترویج غرب‌گرایی فرهنگی، به علاوه ارتباطات گسترده او با رسانه‌های بیگانه، انتشار کارتون‌های توهین‌آمیز،موجب شد که در اردیبهشت 1382، به همراه پنج نویسنده سینمایی دیگر به حکم دادستانی بازداشت شود. به روایتی، او نخستین روزنامه‌نگاری بود که به دلیل محتوای «وبلاگ» دستگیر شد. یکی از اتهامات این گروه، راه‌اندازی شبکه توزیع فیلم‌های سینمایی غیرمجاز خارجی بود. اتهام دیگر، ارتباطات آن ها با «سیامک پورزند» خبرنگار وابسته به دربار پهلوی، در جهت اجرای ماموریت خزنده فرهنگی، با هدف تغییر فضای فرهنگی کشور با هدایت کشورهای غربی بود.

1230784_511.jpg

او بعد از 23 روز بازداشت، آزاد می‌شود و بعد از مدتی کوتاه، ایران را به همراه همسرش به مقصد هلند ترک می کند و در آنجا درخواست پناهندگی سیاسی می‌کند. از همان سال 2003، همکاری خود را با بی‌بی‌سی آغاز می‌کند و در سال 2004 رسما به استخدام بی‌بی‌سی درمی‌آید. او سردبیری یک مجله وب-رادیویی به نام «زیگزاگ» را به عهده می‌گیرد که به نوعی یک دوره کارآموزی برای خبرنگاران تازه وارد افغان و ایرانی بی‌بی‌سی فارسی بود(فرن تقی‌زاده، علی همدانی، ستار سعیدی، فرناز قاضی زاده و...در این برنامه تحت مسؤولیت بهزاد بلور آموزش دیدند).

1230798_514.jpg

نیک آهنگ کوثر

نیک آهنگ کوثر که در بین همکاران مطبوعاتی‌اش به نام «نیکان کوثر» هم شناخته می‌شود، متولد 1348، فارغ التحصیل رشته زمین‌شناسی از دانشگاه تهران، و کاریکاتوریست و وبلاگ نویس ضدانقلاب مقیم کاناداست (البته فعلا در واشینگتن دی سی زندگی می‌کند).

1224332_252.jpg

نیک آهنگ در دفتر ربع پهلوی

کوثر کار خود را از 1370 با نشریه «گل آقا» آغاز کرد. در سال 1372 تا 1376 با روزنامه همشهری همکاری می کرد. در سال 75 «خانه کاریکاتور» را با حمایت شهرداری تهران راه اندازی کرد. او با شروع دوران اصلاحات، به سوگلی مطبوعات دوم خردادی تبدیل شد و توانست ستون ثابت کاریکاتور را در روزنامه «جامعه» به خود اختصاص دهد. «زن»، «آفتاب امروز»، «صبح امروز»، «بنیان»، «بهار»، «دوران امروز»، «نوسازی»، «همبستگی»، «فرهنگ آشتی» و چند روزنامه و نشریه دیگر، گاهی به طورهمزمان میزبان کاریکاتورهای کوثر بودند.

او در این دوره با ابراهیم نبوی رابطه بسیار نزدیکی داشت و یک نوع شراکت کاری میان آن‌ها بر قرار بود و آن ها چند کتاب طنز و کارتون با هم منتشر کردند (این رابطه با خروج آن دو از ایران به شدت تیره شد و به دشمنی کشید). این دوره کاری کوثر بسیار جنجالی بود و او در کاریکاتورهای هجوآمیز خود (که مطبوعات دوم خردادی چون ورق زر آن‌ها را می‌بردند) مستقیم و غیرمستقیم شخصیت‌ها و ارکان نظام را به ریشخند می گرفت. مطبوعاتی که او در آن ها کار می‌کرد، بارها به دلیل حرمت‌شکنی‌های او، اخطار گرفتند. یکی از جنجال‌برانگیزترین کارهای او در این دوره، کاریکاتوری به نام «استاد تمساح» بود که به طرزی نه چندان غیرمستقیم به ساحت آیت الله مصباح یزدی توهین کرد.

این کار در آستانه برگزاری انتخابات مجلس ششم انجام گرفت و منجر به اعتراض شدید طلاب قم و تجمعات اعتراضی آن‌ها شد. او بابت این توهین 6 روز بازداشت شد و بعدا با فرستاندن نامه عذرخواهی به استاد مصباح و اعلام گذشت آیت الله مصباح آزاد شد (گرچه بعد از خروج از کشور مدعی شد که از طرف گروه‌های طرفدار آیت الله مصباح به ترور تهدید شد).

او در سال 81، به عنوان کاندیدای اصلاح طلبان در دور دوم انتخابات شورای شهر وارد رقابت شد، که با شکست سنگین اصلاح طلبان و از جمله او همراه شد. اخباری وجود دارد که او در سال 1379، با حمایت مهدی هاشمی که رییس ستاد بهینه سازی مصرف سوخت کشور بود، بابت راه اندازی وبسایت برای این ستاد، مبلغ کلانی دریافت کرد که همین منجر به نزدیکی او به خانواده هاشمی شد.

1224331_958.jpg

او در سال 1382، با این ادعا که تهدید مرگ دریافت کرده، از ایران خارج شد و به کانادا رفت. کوثر جزو حلقه اولیه مؤسسان سایت روزآنلاین بود و زمانی به شدت تلاش داشت تا یک تلویزیون ماهواره‌ای ضدنظام در کانادا راه اندازی کند. او اکنون کارتونیست ثابت سایت‌های ضدانقلاب «روز» و «زمانه» است. در کنار آن، او با راه‌اندازی وبسایتی به نام «خودنویس»، وقیحانه‌ترین کارتون‌ها و هتاکانه‌ترین مطالب را علیه جمهوری اسلامی و ارکان آن منتشر می‌کند.

اصولا یکی از نکات به شدت منفی کارنامه او، ابداع یک سبک بسیار بی پروا و گستاخانه در کاریکاتور فارسی است که در آن از مطرح کردن تم‌های جنسی و غیر اخلاقی هیچ ابایی ندارد. لحن نوشتار او هم (چه نسبت به ارزش‌های مردم ایران و چه کلیت جمهوری اسلامی و حتی نسبت به شخصیت‌های ضدانقلابی که در خط او نیستند) بسیار هتاکانه و توهین آمیز است و او برای کوبیدن افراد، از به کارگیری هیچ کلامی ابایی ندارد. دلیل دشمنی عمیق او با نظام مقدس جمهوری اسلامی و حتی معتقدات دینی مردم ایران، قطعا به منابع مشکوکی بازمی‌گردد که از او و وبسایتش خودنویس حمایت می‌کنند (بعضی منابع از فردی به نام ه.ب از مدیران نفتی سابق نام می‌برند).

کوثر ثابت کرده است که برای به دست آوردن پول حاضر به هر نوع قلم‌فروشی و چنگ زدن به صورت هر فرد و گروه و جناحی است، کما این که با وجود همه منافعی که مهدی هاشمی در دوران اصلاحات برای کوثر داشت، وقتی هر دوی آن ها در خارج از کشور بودند، او اقدام به انتشار مصاحبه‌ای با مهدی هاشمی کرد که چند بار در طول آن از خصوصی بودن و ضبط نشدن آن سخن می‌گوید. این کار غیرحرفه‌ای و حتی غیراخلاقی او، جایگاه او را به عنوان روزنامه‌نگار حتی بسیار بیش از گذشته تنزّل داد. گرچه افشای آن فایل‌های صوتی، چهره اقدامات ضد منافع ملی مهدی هاشمی را برای عموم آشکارتر کرد (امری که قطعا از دید نهادهای نظارتی و امنیتی کشور پنهان نبود)، لیکن این کار صرفا به اختلافات شخصی او با خانواده هاشمی باز می‌گشت نه علاقه به نظام و کشور، چرا که اصولا کسی که علیرغم همه حرمت‌های شرعی واخلاقی، چهره عالی‌ترین شخصیت های روحانی نظام را در کاریکاتورهایی موهن به تصویر می‌کشد و در وقیحانه‌ترین ادبیات (که تنها نزد سلطنت طلب‌ها و منافقین سابقه دارد) در وبسایت خود به انقلاب اسلامی و بنیانگذار آن می‌تازد، نمی‌تواند نسبتی با مردم و نظام ایران داشته باشد.

1224339_119.jpg

آش دستپخت او به قدری شور شده که حتی دوست دیروز او، ابراهیم نبوی هم او را یک کارتونیست بیمار می‌داند که تنها محتویات ذهن بیمارش را به قلم می‌آورد. «فرشته قاضی»، روزنامه‌نگار ضدانقلاب، و همکار او در سایت روز، با اشاره به کار زشت و غیرحرفه‌ای کوثر (که عکس‌های کنار دریای فدریکا موگرینی را در کنار عکس‌های پوشیده او در سفر به ایران قرار داده و به او بابت رعایت شؤونات دیپلماتیک انتقاد کرده بود) و او را آدمی خجالت آور خواند که باید بزرگ شود! یا معصومه علی نژاد، روزنامه نگار ضدانقلاب دیگر او را به «بی شرفی» و «دلقک بودن» متهم کرد. نیک آهنگ کوثر، همصدا با تندترین جمهوری خواهان محاقظه کار آمریکا، مخالف سرسخت توافق هسته ای با ایران است و با زدن تیترهایی چون «اکثریت آمریکایی ها در برابر اوباما: نه به توافق وین» قصد دارد خط عدم هرگونه انعطاف در برابر ایران را پیش ببرد.

منبع :سایت مشرق نیوز
 

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
cleardot.gif


مکس دیوانه رویدادجدید پسا آخرالزمان

قصه مجموعه «مکس دیوانه» به فیلم‌های وسترن شباهت دارد. هرج‌ومرج به اوج رسیده و وحشی‌ها بر پس‌مانده جهان حکمفرمایی می‌کنند. شِمای خشن مکس دیوانه، انگشت روی دو گزاره مهم می‌گذارد؛ دغدغه‌های محیط زیستی و خشونت علیه زنان.
چهارمین نسخه سینمایی «مکس دیوانه» به دوره سوم رویدادهای پس آخرالزمانی اشاره دارد، همان دوره ای که کنراد لورنز بر اساس پژوهش هایش پیش بینی می کند که دوره سوم پایانی پسا آخرالزمان است، دوره ای که فرد یا افراد خاصی پس مانده منابع انرژی را غصب خواهند کرد و باقیمانده جمعیت را تحت سیطره خود در خواهند آورد.

داستان فیلم مکس دیوانه در آینده پیش بینی شده لورنز اتفاق می افتد. جایی که منابع طبیعی نابوده شده اند و کره حیات، بیابانی لم یزرع و بی انتهاست که نسل بشر را به دلیل عدم دسترسی منابع حیات، به ورطه نابودی کشانده است. در این دوران، هرج و مرج به اوج خود رسیده و گروه های وحشی بر پس مانده جهان حکمفرمایی می کنند.
R1b7jjM3Vz6H1xTTPOFhg6gicRXzZRW93mbNxKXbYy2Vi5gTpC3kbItxhKpVa98y9Z8J6iFfa37J4HBo1JvXny8vBNskvALePYA0wa5N96STWQgHQvdVbXw=s0-d-e1-ft



مکس (تام هاردی) خود یکی از قربانیان وحشی گری و هرج و مرج است. وی در ابتدای فیلم، توسط گروهی موسوم به « پسران جنگ » دستگیر می شود. گروهی که به رهبری پادشاه توحش، جوی جاویدان با نقش آفرینی هیو کیز برن اداره می شود.

«مکس» پس از دستگیری حکم کیسه خون را برای گروه متوحش پیدا می کند آنهم توسط یکی از اعضای گروه بچه های جنگ به نام نوکس (نیکلاس هولت). به نظر می رسد سرنوشت تلخی برای مکس رقم خواهد خورد، اما با طغیان زنی به نام فیوریسا ( چارلیز ترون ) و انجام عملیات نجات پنج همسر جوی جاویدان، خشم امپراطور توحش برانگیخته می شود.
YN3iPmYGkYuy9JuE7GeAwJkmbQyNefUAxAl-d6t5DR8CEMvbQ8__Uo-GffHrC8Ln0G-leOd7-n-3zPiKMxOT4N4QqOSgW6Yy3ICvatsVHMPRAk4HZYgb_84=s0-d-e1-ft


پادشاه، ارتش متوحش خود را در پی فیوریسا می فرستد. پس از یک تعقیب و گریز طولانی که بخش عمده فیلم را در بر می گیرد، مکس و فیوریسا موفق می شوند به حاکمیت جاویدان جویی پایان دهند.

در همان مقدمه ابتدایی جورج میلر کارگردان (خالق مجموعه مد مکس )با یک مقدمه دراماتیک که توصیفی از رخدادهای پساآخرالزمانی است اشاره به وضعیتی می کند که منابع زیست انسانی را «جوی جاویدان» مصادره کرده و در این دوره پایانی پساآخرالزمانی گریزی برای زیست تعادلی وجود ندارند و آدمیان یا قربانی اند یا عاملی برای قربانی کردن یکدیگر.
8XKoZphjGkLcexO1X5qgQuJ5pcXmONOn_-Pdg4C_Hbca4H--tEA_-5IFdtLfH6E44JKI1tDke7cQTKmX7NmAax0fDvHZ3vsygVxbT8bwvgEf8tKQ9YvfdvMp=s0-d-e1-ft


نجواهایی که در مقدمه فیلم گنجانده شده است به ادوار مختلف «پساآخرالزمانی» اشاره دارد. دوره هایی که در پساآخرالزمان نبرد بی وقفه ای برای دست یازیدن به منابع نفت، غذاو انرژی های سوختی همچنان الویت نخست فعالیت قبیله های متوحش برای بقاست. اثرقطعی «تباهی وراثتی» و به پیوست آن تولد تدریجی تمدن های متوحش، همچون سایر قسمت های مجموعه مکس دیوانه، مانیفست اصلی فیلم را در بر می گیرد جنگ بر سر منابع انرژی و پس از یک دوره کوتاه جدال بر سر منابع غذایی، در قسمت چهارم مکس دیوانه، چالش اصلی قبیله های وحشی و گروه های ستیزجو را برمی‌گیرد.

با توجه به گذشته ای که مبنای آن سه فیلم سینمایی قبلی مکس دیوانه است، معرفی قهرمان و منجی فیلم با یک نما و چند منولوگ و فلاش بک به سادگی اتفاق می افتد. مقدمه ابتدایی اثر، بدون ارائه محتوادراماتیک نه چندان پیچیده، مکس دیوانه را منجی جهان متوحش معرفی می کند. او به مازوخیسم نجات و منجی گری دچار است، در جهانی که توحش ابتدا و انتهایش را در بر گرفته است.

FPPOoh4fBiFGH0BZyDSNgVJ0oSA5jeFCq2EXk1O1rycEKQXWpFms4_8UxPE2dQO9Bq3UoY0XTQ1zXbw3sqpBadyKyhfxY5lBe0Mot0li5DmqKzUX7mh_I6E=s0-d-e1-ft



مکس سودای نجات گروه و دسته های مردمی در معرض استثمار را دارد. او بدون هیچ قرارداد تعیین شده قهرمانی، خودش را فرزند خون و آتش می داند، تن شناسنامه اش که اعتبار دراماتیکی ندارد خودقهرمانی دیوانه وارش است که در تصاویر ذهنی او پنهان شده و خودرویی که در قسمت نخست از این مجموعه به قسمت چهارم انتقال یافته است. این خودرو نیمی دیگر از هویت حداقلی و مینی مال مکس را در بر می گیرد.

با توجه به پیش زمینه ذهنی مخاطب در همان مقدمه نه چندان روشن پساآخرالزمانی ابتدایی، درخواهیم یافت که آرایش بشریت به ورطه شرارت کشیده و شرایط جهان فیلم مکس دیوانه مبتنی بر انزوای خاص ضد قهرمان خواهد بود. مکس قرار است که تعادل را به عنوان ضد قهرمان به این جامعه متوحش بازگرداند. در همان مقدمه نه چندان بصری غیر سینمایی نخستین، مکس وارد محیط اصلی تمدن متوحش می شود. او در مقام منجی، رویای دختر کوچکی را جستجو می کند که موفق به نجاتش نشده و با روش منجی گرایانه مازوخیستی اش وارد دایره توحش می شود.
با شاخصه های مینی مال نه چندان معین و مشخص، مکس دیوانه در دایره تمدن متوحش فردی معرفی می شود که از وجدان اجتماعی تعادلی به سبک تمدن متعادل برخودار است.
PvOdL4JD-VWcPcnOCYqPM0G6p2Tj1eWNmi4GCvGHT0vdBBY7JmEZZ6MDmObrBJNAavXAAA4oRH35XEK17ih_ubY9cNtunIFrjp_WfeHh_52HHbfIDPMCSNg=s0-d-e1-ft



فیلم با گرفتار شدن مکس آغاز می شود آنهم توسط قبیله ای وحشی که همه آنها شباهت ظاهری به یکدیگر دارند و «جوی جاویدان» سربازانش را به طرز رعب آور و ایدئولوژیکی تربیت کرده است. تربیتی که سمبلی از گروه های وحشی زمانه امروز ما هستند. در این تمدن شهر ها بر اساس منابع نامگذاری شده اند. حاکمیت شهر «آب»،شهر بنزین و مزرعه فشنگ.
yIB92z5x35U1IMpgsIovoGmYp7eMdZN3oSCFoFUF78EZV1MgG0QxgNDfVbzOmvcgL5oxDPYl6Ta4EqCdbDA5WpjM07PAhxxKaDIA3S5ib3Ayymg5KjGDc7c=s0-d-e1-ft


در چهارمین قسمت از مکس دیوانه ساختار تمدنی کم و بیش شباهت به ساختار قسمت سوم مکس با عنوان خاص گنبد رعد و برق دارد. کنراد در مقام یک آینده شناس در آثارش به این مهم اشاره می کند تمدن متوحش پراکنده به تدریج از هرج و مرج رهایی یافته و حیات انسان پس از نابودی تمدن اصلی به سوی احیای اداره فردی با تسخیر منابع حیات میل خواهد کرد.

جوی جاویدان با مسحور کردن ایدئولوژیک جمعیت گسترده ای از جوانان جنگجو آنان را به سخره خویش در آورده و با این حربه اقشار ضعیف تر را به
بردگی گرفته است. پسران جنگجو، مردن در راه توحش جوی جاویدان را افتخار می دانند. در سوی دیگر تمدن متوحش، قبیله های وحشی هم شکل و هم سان به سان اردوگاه جوی جاویدان شکل گرفته اند. جوی جاویدان ادعا می کند که نجات دهنده مردمان است و با دست های او امکان حداقل زیست برای سایر قبایل مورد استثمار فراهم می شود.
nR9UrKpa_4JW0jbIEUz5YxUQC67cuoAyuo3RceiIHRpedOr62GqKgVIH3wF_0nq3F6s_sAsBvFkB_K_hhwJymV2PxpxAl3hf9Q71-BxeKUdPxL-snnQQ4-k=s0-d-e1-ft


گروهی از مسحور شدگان جوی جاویدان قصد عزیمت به شهر بنزین، را دارند. فیوریسا (شارلیز ترون) بر امپراطوری خشم جوی جاویدان می شورد. عطف اولیه روایی از جایی رقم می خورد که فیوریسا زنانی که توسط جوی جاویدان مورد استثمار واقع شده اند را در خودرو حمل سوخت پنهان می کند تا آنان رابه سرزمین سبز ببرد. در نیمه راه می فهمیم که جوانان مسحور شده جوی جاویدان فرزندان او هستند و زنان فراری، بردگانی هستند برای اینکه جوی جاویدان فرزندآوری کند برای تحکیم حاکمیتش. چقدر این همانی جوی جاویدان قرینه جهاد نکاح گروه متوحش داعش است!

همانطور که در قسمت سوم مکس دیوانه اشاره شد تنها آرزوی انسان در عصر پسا تمدن، یافتن جایی است که کمی از نظم گذشته را دارا باشد. انسان در شرایط زیستی و طبیعی تعادلی زندگی می کند اما تنها آرزویش در جهان پساآخرالزمانی، یافتن سرزمین های سبزی برای تکامل و زیست طبیعی است، ثروتی لایزال که بشر کنونی نادیده اش می گیرد.
oSQvZ5ERIcqjwnaJlDr6u5ITcLIBl-hMuEqrIr512Njr-1qtklNcxT431Jggv74A2Re9i93yx1vqrB5koHfO958cwRJd9xsbUzHBxhfbLu2bfVpvSxKMUyU=s0-d-e1-ft


پس از آرامش پساطوفانی، مکس از چنگال ناکس رها می شود و با بردگان مورد سوء استفاده قرار گرفته جو همراه می شود. تانکر مختص حمل انرژی با مکس و فیوریسا پای در جاده رهایی می گذارد . اما برای آنان هیچ عاقبتی جز بیابان و توحش نخواهد بود. رهایی برای بشر از دامنه تمدن متوحش تقریبا غیر ممکن است و سرزمین سبزی انتظار فیوریسا را نمی کشد.


انگیزه های انسانی برای نجات در فیورسیا متجلی می شود.اما سئوال این است که در عصری که هیچ گیاهی نمی روید، هیچ منبع تغذیه انسانی وجود ندارد، آیا نجات یک گروه از زنان و باز گشودن باقیمانده منابع آب می تواند گره ای از مشکلات جامعه متوحش باز کند. این مشکل دراماتیک در نوع پایان بندی سرخوشانه فیلم موجب می شود سازنده و مولف یعنی آقای جورج میلر قواعد بازی تعریف شده جهان متوحش خود ساخته را نقض کند. اشکال اساسی قسمت سوم و چهار این است که برخلاف قسمت اول و دوم نه مکس به افسانه ای دست نیافتنی بدل می شود و نه ناکجاآباد پسا آخرالزمانی اش، به جهان معین و شناخته شده ای.
در عصر تمدن متوحش هر اتوپیای انسانی دستخوش نابودی قرار گرفته و هیچ نشانه ای از ظهور تمدن انسانی تعادلی را نمی توان جستجو کرد. در برهوتی که مکس دیوانه از آینده تصویر می کند از محیط زیست تنها تپه های شنی باقی مانده و همه چیز نایاب است به خصوص آب و بنزین . این فیلم ادامه سه فیلم قبلی نیست بلکه بازآفرینی این مجموعه است. شخصیت مکس (تام هاردی) قهرمانی از میان اقلیت بازمانده مردم است که سابقه فردی اش در ضدقهرمانی به سان ابر قهرمان های ایلیاد و ادیسه هومر است. جنگنده منفردی که در دنیای سیاه تباه و تیره، خویشتن بهتر خود را می جوید. اما وجود کاراکتر فیوریسا به نوعی قهرمانی مردانه منسوخ شده در مجموعه های هالیوودی را اثبات می کند. مکس فقط یک کیسه خون است و کنش محوری بر عهده قهرمان زن است. البته 30 سال قبل اگر نخستین قسمت مکس دیوانه زن محور بود قطعا شکست می خورد. اما امروز زنانگی قهرمان محور بخشی از آداب اصلی آثار هالیوودی به شمار می رود. فیوریسیا راننده جنگجو ارمان گرای تانکر بنزین مسروقه است که در یک ارزیابی منطقی نقش او از مکس برجسته تر است و مکس در فرمول کلیشه نجات زیر سایه عملیات متحورانه نجات فرار همسران جوی جاویدان توسط فیوریسا قرار می گیرد. مکس در آغاز فیلم همچون یک حیوان وحشی است چون ارمانی در جهان متوحش نمی بیند. در اسارت و در طول فیلم رشد می کند اما شخصیت فیوریسا شکل گرفته است و فیوریسا مصمم تر مکس است.
pABWFX-E-DSMClIhicXvf27VrOBwsD9Vk5TSJ5PMefRlOiBDB7p2u7X2l9rMyyuL-VPbLdT78Hf82q7VdLv1IqkcM0oApafXxvfgo_vS0xg7F3c8rpVGnfNB=s0-d-e1-ft


روند قصه و چهارچوب مجموعه فیلم های مکس دیوانه به فیلم های وسترن شباهت دارد. کلیت اثر در جاده بیابانی می گذرد، جنگ و گریز در مسیر حرکت به سوی باغستان سر سبز و آرمانی رخ می دهد.فیلم با رفت به آرمانشهر سرزمین سبز آغاز می شود و پس از روبروشدن با واقعیت تلخ نابودی محیط زیست، دنبالچه فیلم مسیر برگشت گروه را به تصویر می کشد. به صورت کلی شمای خشن مکس دیوانه انگشت روی دو گزاره مهم می گذارد؛ دغدغه های محیط زیستی و خشونت علیه زنان. آری. بشر به سمت تباهی وراثتی بدون هیچ فَراستی پیش می تازد. مکس دیوانه بر خلاف تمام آثار رایجی که با جلوه های کامپیوتری ساخته می شوند به صورت واقعی جلوی دوربین ساخته شده و هر کدام از این ماشین های داخل فیلم طراحی و ساخته شده اند. جورج میلر این فیلم را در بیابان های نامبیا فیلمبرداری کرده است.
 

Velayt

خودمونی
"منجی دوازدهمی"
دیپلماسی آشپزخانه ای ازسریال پاستا تا نفوذ مک دونالد به ایران


قلب‌ها و ذهن‌های مردم جهان را می‌توان به وسیله "اشتها" تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است اما کشورهای آسیای جنوب شرقی و آمریکا، فرانسه و ایتالیا با قدرت بیشتری به توسعه «دیپلماسی شکمی/ آشپزخانه‌ای» پرداختند.
با اجرایی شدن توافق هسته‌ای بسیاری از شرکت‌های غربی تمایل خود را به صورت رسمی و غیررسمی برای حضور در بازار ایران اعلام کردند که اتفاقی طبیعی است؛ اما همواره بحث حضور برندهای مختلف صنایع غذایی بین‌المللی به‌ویژه امریکایی در ایران با حاشیه های فراوان همراه بوده و شایعات مربوط به فعالیت این برندها نیز همیشه رونق داشته است.

یکی از پر سر و صداترین این برندها در این رابطه، بزرگ‌ترین فست‌فود زنجیره‌ای آمریکا یعنی «مک‌دونالد» بود که قبل از اجرایی شدن توافق‌نامه، زمزمه ورودش به ایران بلند شد و بعضی رسانه‌ها مانند «بی‌بی‌سی» تحت عنوان «توافق هسته‌ای ایران: تهران چه زمانی دارای مک‌دونالد می‌شود؟» به آن پرداختند.
COO9kJHRCFiO6eqQOOyWP-JmTL6wdby8arT8Oa6zNWhbyQVxFilnFiSm_scSZztpLurFpXLYVr8DxOSIEzCyYNdNGL19A6-0Az54hPz_qeDZTmexNfipwPg=s0-d-e1-ft

«بی‌بی‌سی» تحت عنوان «توافق هسته‌ای ایران: تهران چه زمانی دارای مک‌دونالد می‌شود؟» به موضوع حضور رستوران‌های آمریکایی در ایران در پسابرجام پرداخت

پس از آغاز اجرای برجام و لغو تحریم‌ها، شرکت مک‌دونالد از تمایل خود برای فروش محصولات خود در ایران را اعلام کرد. این شرکت در سایت رسمی خود اطلاعیه‌ای مبنی بر جستجوی متقاضیان به منظور افتتاح شعبه در ایران منتشر کرد؛ نامزدها باید فرم ویژه‌ای را پر می‌کردند که طبق آن، آنها می‌توانستند حق امتیاز را از مک‌دونالد در یافت کرده و اجازه اجرای این پروژه را می‌یافتند. اما مک‌دونالد در خصوص شرایط دریافت حق امتیاز سکوت کرده بود و البته بعد از مدتی این درخواست را از روی سایت خود برداشت.
این اتفاق‌ها نیز از دید رسانه‌ها دور نماند و به عنوان نمونه بخش فارسی سایت روسی «اسپوتنیک» در یادداشتی با عنوان «مسیر مک‌دونالد در ایران: دشوار و پرهزینه و بیهوده» به این مسئله پرداخت.
2RGO2fsyTIOMjvvXlm52PgldaagqxVi0AnJMw1TuR7tpPCrNVX744vQ7nYZkl9ji-FkCAZXFApgR-bfSuRV9yzUdLw24mH9scRcfyFTIK1K6EVAdVrVl5Gs=s0-d-e1-ft

همواره بحث حضور برندهای مختلف صنایع غذایی بین‌المللی به‌ویژه امریکایی در ایران با حاشیه های فراوان همراه بوده که بخش فارسی سایت روسی «اسپوتنیک» نیز به این مسئله پرداخته است

شرکت‌های آمریکایی پایگاه مستقل و مکان مشخصی به‌طور معمول داخل کشور ندارند اما محصولات این شرکت‌ها مانند انواع لوازم آرایشی و بهداشتی، کالاهای خوراکی، لوازم خانگی و حتی لباس‌های زیر در بازار ایران حضور دارند و آن‌چنان حاشیه‌ساز نشده است؛ این سوال اما ذهن مخاطب ایرانی را درگیر می‌کند که با وجود بعضی محصولات آمریکایی در ایران پس چرا تا این اندازه مسئله بازشدن شعبات فست‌فودهایی مانند «مک‌دونالد» یا حتی «کی‌اف‌سی» در ایران برای این شرکت‌های آمریکایی مهم و به همین اندازه هم برای جمهوری اسلامی حساسیت‌زاست.

برای رسیدن به پاسخ این سوال باید از نگاه صرف اقتصادی به این مسئله کمی فاصله گرفت و به ابعاد دیگر این موضوع که از جنس سیاسی و فرهنگی است، نزدیک شد تا بتوان با نگاه جامع‌تری از دلیل اصرار آمریکایی‌ها و انکار ایرانی‌ها مطلع گردید.

غذا یکی از استراتژیک‌ترین محصولات در جهان است، چراکه حياتي‌ترين نياز روزمره انسان‌ها به حساب می‌آید و از تولد تا مرگ با آنها همراه است

آیا غذا با دیپلماسی در ارتباط است؟

غذا یکی از استراتژیک‌ترین محصولات در جهان است، چراکه حياتي‌ترين نياز روزمره انسان‌ها به حساب می‌آید و از تولد تا مرگ با آنها همراه است و رشد، طول عمر، تندرستي، آرامش اعصاب و روان، خلق ‌و خوي و رفتار، توانمندي و قدرت، تكثير نسل و توليد مثل و غیره همه به نوعي وامدار تغذيه سالم‌اند.
از طرفی «دیپلماسی» ابزار نرمی است که به‌طور خاص تحت دانش و مجموعه‌ای از راهبردها و تاکتیک‌ها برای پیاده‌سازی سیاست خارجی یک کشور به کار می‌رود؛ حال اگر در این دیپلماسی، هنر "تماس" و "ارتباط" با عامه مردم خارجی برای ارائه ارزش‌های کشور مبدا لحاظ شود، از آن به عنوان «دیپلماسی عمومی» یاد می‌شود.

چرا تا این اندازه مسئله بازشدن شعبات فست‌فودهایی مانند «مک‌دونالد» یا حتی «کی‌اف‌سی» در ایران برای این شرکت‌های آمریکایی مهم و به همین اندازه هم برای جمهوری اسلامی حساسیت‌زاست؟
امروزه در دو سطح از روابط "خاص" و "عام" در دیپلماسی، عنصر «غذا» که محصولی استراتژیک برای عموم مردم جهان است، نقش خاصی ایفا می‌کند؛ تا جایی که از آن تحت عنوان‌هایی مانند «غذا و سیاست خارجی» ( Food and Foreign Policy) ، «دیپلماسی غذا/ آشپزخانه‌ای» (food diplomacy) و «دیپلماسی شکمی» (gastro diplomacy) در دیپلماسی عمومی یاد می‌شود و مورد توجه و اهتمام ویژه‌ای قرار گرفته و حتی درمعتبرترین دانشگاه‌های جهان به عنوان یک دوره علمی ارائه می‌گردد.
n8bLLISMIE4wojxx-k7XeZeKtm5e_KLgmyMm9G8-1Tnl1VHSAK0FGV2UrgnDEjkIDpe1rXyPaRY83TasbDKY_WDuAVNp1q_D0Je8KxROj9-fYYghBY6wgoA=s0-d-e1-ft

در دو سطح از روابط "خاص" و "عام" در دیپلماسی، عنصر «غذا» نقش خاصی ایفا می‌کند تا جایی که تحت عنوان‌هایی مانند «دیپلماسی شکمی» درمعتبرترین دانشگاه‌های جهان به عنوان یک دوره علمی ارائه می‌گردد

مصادیق "خاص" این نوع از دیپلماسی مربوط به آداب و رسوم خاص دیپلماتیک است که از مصادیق آن می‌توان مواردی مانند ضیافت‌های دیپلماتیک در کنفرانس‌ها، سمینارها، جلسات و یا صبحانه، ناهارهای کاری و مراسم پذیرایی از فرد یا شخص عالی رتبه یک کشور خارجی را نام برد.
8CC8lRRCzfedjFMWmr64zx5gj8NA1uAhGNLDPRKm9BHujH49ny1qPgovQkvs4X9VGKojH-Y-kginqMIGp1orxSKGwP-ObdznHWfHOKs7QTXea96mlvmnCus=s0-d-e1-ft

مصادیق "خاص" این نوع از دیپلماسی مربوط به آداب و رسوم خاص دیپلماتیک است که از مصادیق آن می‌توان مواردی مانند ضیافت‌های دیپلماتیک در کنفرانس‌ها و مراسم پذیرایی از فرد یا شخص عالی رتبه یک کشور خارجی را نام برد

اما در سطح "عام" این نوع از دیپلماسی که مد نظر این گزارش نیز است، مواردی مانند روابط بازرگانی و صادرات محصولات و مواد غذایی استراتژیک مانند غلات -که بیانگر هویت و فرهنگ یک ملت است-، عرضه و فروش محصولات و مواد غذایی خام در قالب فروشگاه‌های کوچک و یا زنجیره‌ای در کشورهای هدف با بِرند و اسم کشور صادرکننده، طبخ و عرضه غذا و عرضه مجانی آن به افراد در قالب موسسات خیریه و یا در مناسبت‌های خاص (مثلا نمایشگاه‌های بین‌المللی) و یا در رستوران‌های دارای شاخصه‌های معماری اصیل در کشور و کشورهای هدف، کمک محصولات و مواد غذایی به کشورهای بحران زده ناشی از عوامل طبیعی و حوادث غیرمترقبه، جنگ، فقر و گرسنگی را می‌توان نام برد.
MJ3gAo1ysFOHPcENZdlhpDH1zaICx4nkZuf0HOvU9uNZ1y3Ky1-5iRWB_Al9Jw50Zcf1c9YGsQdqcwsXtsMduLwWX9pCfhbJVw6LNPVqLSjZ87P_NOvn73M=s0-d-e1-ft

مواردی مانند روابط بازرگانی و صادرات محصولات و مواد غذایی استراتژیک مانند غلات که بیانگر هویت و فرهنگ یک ملت است، از نمونه‌های سطح "عام" دیپلماسی غذا به شمار می‌رود
MinwuxD5_frwBYTIrcCDRpXFI228GsE8hWeHWd5tYDHoXsELAeC0cwddyb2-RHapJR4qZWDzGBKoCclQ6iaDGrPlRPm2QNQS2aMFp9uwUyMc5FDpK8WkZ00=s0-d-e1-ft

یکی دیگر از موارد سطح "عام" از دیپلماسی غذا، گسترش رستوران‌ها در کشورهای مختلف است

دیپلماسی شکمی!

اولین بار اصطلاح «دیپلماسی شکمی» توسط "پل راکوور" یکی از وبلاگ‌نویسان برجسته در زمینه دیپلماسی عمومی ابداع شد. از نظر راکوور، قلب‌ها و ذهن‌های مردم جهان را می‌توان به وسیله "اشتهاء" تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است. کشور‌ها برای دستیابی به چهره‌ای موجه در بین مردم جهان، غذاهای کشور خود را در دسترس قرار می‌دهند و ضمن نفوذ در ذهن (به صورت اقناعی به واسطه مُغذی بودن) و قلب (به صورت ارضایی به واسطه طبخ عالی) مردم جهان، آنان را به سمت فرهنگ خود جذب می‌کنند.
i2UAAIrA4oQLicPe0aDduo2-91aTGcYNWjWfTg4Vgjdkm9Lk7uT0HyetcKUw4OT8nkYIUGPusl82Z9ZMuC1_qn_NEQUpj-_aKbLsKe8JL0u-YcdpqQip8vg=s0-d-e1-ft

قلب‌ها و ذهن‌های مردم جهان را می‌توان به وسیله "اشتهاء" تصرف کرد؛ هدفی که هر کشوری به دنبال آن است
آمریکایی‌ها در همین راستا یک اصل شناخته شده دارند: «با ما آشنا شوید، ما را دوست خواهید داشت»، و در سال های اخیر کشورهای آسیای شرقی این اصل را کمی تغییر داده‌اند: «ما را بچشید، ما را دوست خواهید داشت.»

یکی از دلایل اصلی ساخت سریال‌هایی با محوریت آشپزی و پخش برنامه‌های فراوان آموزشی آشپزی در ماهواره و اینترنت توسط کشورهای مختلف جهان را می‌توان در همین نکته جستجو کرد. در یک دهه گذشته کشورهای آسیای جنوب شرقی و بسیاری از کشورهای غربی مانند آمریکا، فرانسه و ایتالیا با قدرت بیشتری به توسعه «دیپلماسی شکمی» پرداختند.

کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند بسیاری از کشورهای غربی با قدرت به توسعه «دیپلماسی شکمی» پرداختند

البته «دیپلماسی شکمی» در ایران برای گردش‌گران خارجی به دلیل طعم و مغذی بودن غذاهایی مانند "آبگوشت بزباش" و انواع "کباب" به شکل مناسبی دنبال می‌شود و این توریست‌های خارجی استقبال فراوانی از غذاهای ایرانی ‌می‌کنند و حتی در خاطرات خود به نیکی از غذاهای ایرانی یاد می‌کنند؛ اما این نوع از دیپلماسی بصورت ضعیفی در خارج از کشور دنبال می‌شود و هنوز آوازه غذاهای ایرانی به‌صورت جهانی درنیامده است که این امر توجه زیاد مسئولان وزارت خارجه را می‌طلبد.
8kvcB6gqgADotF44u4Dc_iy0m7mh-H3Xo1zQOHW3qBuo_J5y-yIqDv8TRDTVOme1scE5UvKkbgYdUEmgg41qfuDqdk64o6-To8tmLeWi6AHPGjyMV2uFEaA=s0-d-e1-ft
wfENYsFULVglLu31POJl3r-Jl1NyhOL_JaLiL__JFG5ALD41cgWkDkXrAIx7X5bRnpzGCMpC-xfDuFOAuS5uMV9akEsbbJ0GKC5TpzJQtKRHK-Ot2XbtSRw=s0-d-e1-ft

«دیپلماسی شکمی» در ایران برای گردش‌گران خارجی به دلیل طعم و مغذی بودن غذاهایی مانند "آبگوشت بزباش" و انواع "کباب" به شکل مناسبی دنبال می‌شود

از طرفی با بوجود آمدن برند "غذای حلال" در جهان اسلام، ایران می‌تواند غذاهای معروف خود را در کشورهای اسلامی و تحت عنوان همین برند به فروش برساند تا علاقه مسلمانان جهان را به ایران و جمهوری اسلامی افزایش دهد.
k7xYQ7Qf6ZohcaTynSzeETmfHWliSNQuYnUMBgaAS_Tol8aIpvvrCcKotLrVjOHi0oiik_CKrfK6gn36XGzIkCSisonoFORPjbVl8U6OiQTQotxAMjVnb0w=s0-d-e1-ft

ایران می‌تواند غذاهای معروف خود را در کشورهای اسلامی با برند "غذای حلال" به فروش برساند تا علاقه مسلمانان جهان را به ایران و جمهوری اسلامی افزایش دهد.

رستوران‌های آمریکایی، نزدیک‌ترین راه برای برقراری ارتباط با "عامه مردم"

آمریکا از سال‌ها قبل به واسطه صدور سبک زندگی متبوع خود در کنار تبلیغ موسیقی، پوشش، عقاید فلسفی، فرهنگ و آداب و رسومش، غذای متناسب با این سبک از زندگی را نیز مشخص و برای همگان به تفکیک خوردنی‌ها و نوشیدنی‌ها تعریف کرده است. همبرگر مک‌دونالد و مرغ‌های کی.اف.سی در کنار نوشابه‌های کوکاکولا و پپسی مدت‌هاست در سراسر جهان گسترش یافته و ذائقه مردم نقاط مختلف زمین را تغییر داده است.

مک‌دونالد یکی از موفق‌ترین برندهایی است که توانسته کارنامه موفقی در رابطه با «دیپلماسی شکمی» آمریکا داشته باشد. در سال 1990 زمانی که کمپانی مک‌دونالد نخستین شعبه‌اش را در میدان بزرگ "پوشکین" مسکو با 700 صندلی در داخل رستوران و 200 صندلی در بیرون افتتاح کرد، بیش از 30 هزار نفر ساعت‌ها در برابر در ورودی آن برای خرید همبرگر و سیب‌زمینی سرخ‌شده صف کشیدند. تا چند هفته پس از آن نیز مأموران پلیس هر روز باتوم به دست مسئول حفظ نظم صف چند کیلومتری مقابل این رستوران بودند. بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که شکست شوروی از امریکا از همین نقطه آغاز شد، چرا‌که رستوران زنجیره‌ای که از آن به بزرگ‌ترین شبکه جهانی دیپلماسی عمومی آمریکا برای "تماس" و "رابطه" یاد می‌کنند، توانست به خوبی راه نفوذ را باز کند.

در سال 1990 زمانی که کمپانی مک‌دونالد نخستین شعبه‌اش را در میدان بزرگ "پوشکین" مسکو با 700 صندلی در داخل رستوران و 200 صندلی در بیرون افتتاح کرد، بیش از 30 هزار نفر ساعت‌ها در برابر در ورودی آن برای خرید همبرگر و سیب‌زمینی سرخ‌شده صف کشیدند

البته باید به این نکته توجه داشت که مک‌دونالد در طی این سالیان که از تاسیسش در سال 1955 توسط "ری كراك" می‌گذرد تا به امروز، به نمادی از "سبک زندگی آمریکایی" تبدیل شده و در جهانی که به دو بلوک غرب و شرق تقسیم شده بود، بدون تردید جایی در بلوک شرق سوسیالیستی و "ضد امپریالیسم آمریکا" نداشت.
dkmhlKRG_OyZpG3OYnz5IjTaosJZSxGM1pb7eHEPDxcoEtOLbE-s-CVdjVukhZ2kTw3dyQjlXFeujbizRtWwsu4byey0034PoYJx13keIybsoM5LOoZyyFk=s0-d-e1-ft

سیاری از کارشناسان سیاسی معتقد هستند که شکست شوروی از امریکا از همین نقطه آغاز شد، چرا‌که رستوران زنجیره‌ای که از آن به بزرگ‌ترین شبکه جهانی دیپلماسی عمومی آمریکا برای "تماس" و "رابطه" یاد می‌کنند، توانست به خوبی راه نفوذ را باز کند

"نفوذ" از نوع آمریکایی، نیازمند بسترسازی با «دیپلماسی عمومی»

برجام و دوران پس از این توافق‌نامه عجین شده با مسئله‌ای به نام "نفوذ" که مصداق اصلی آن در زمان حاضر دولت آمریکا است؛ هرچند که در گذشته نیز این کشور به دنبال "تماس" و "اثرگذاری" بر جامعه ایران را داشت، اما دوران کنونی شرایط بهتری را برای این موضوع فراهم کرده است.

برجام و دوران پس از این توافق‌نامه عجین شده با مسئله‌ای به نام "نفوذ" که مصداق اصلی آن در زمان حاضر دولت آمریکا است که این کشور به دنبال "تماس" و "اثرگذاری" بر جامعه ایران با استراتژی‌هایی مانند نفوذ از طریق آشپزخانه و یا رستوران است

استراتژی نفوذ از طریق آشپزخانه و یا رستوران نیز در همین راستا تعریف می‌شود و تاثیر بنگاهی چون مک‌دونالد در تغییر سبک زندگی یک جامعه، تنها در این چارچوب خلاصه نمی‌شود، بلکه امروزه مک‌دونالد و امثال این برند آمریکایی فارغ از یک سیستم فعال تجاری در واقع تبدیل به نمادهای فرهنگی و سیاسی شده‌اند که با ورودشان به هر کشور و احتزار تابلوها و پوسترهای تبلیغاتی خود در شهرها به نوعی استیلای فرهنگ آمریکایی بر آن جامعه را تداعی می‌کنند.
البته نفی غذاهای غیرایرانی مدنظر این گزارش نیست، زیرا تنوع در خوردن غذهای سالم امری صحیح است اما موضوع رستوران‌های آمریکایی‌ تنها مسئله "غذا" نیست، چراکه این برندهای آمریکایی وسیله‌های خوبی برای استفاده در «دیپلماسی عمومی» دولت آمریکا هستند تا بتوانند به‌صورت غیرمستقیم بر مردم کشور هدف مسلط شون است.
 

شیخ رجبعلی

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
دیگه وقتی ما( مردم و مسئولین) تلاش نکنیم و همش به فکر راه های انحرافی ( از دزدی و کم کاری اختلاس بگیر تا بی مدیریتی در همه جا و ..... ) باشیم ، هستند کسانی که برای موفقیت و سلطه بیشتر تلاش کنند و وقتشون را بیهوده تلف نکنند .
و نباید از نتیجه ی بدست امده هم ناراحت بود چون اونها دارند نتیجه تلاشهاشون را درو میکنند و ما هم نتیجه کارهامون ..
 
بالا