صفات متقین

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحيم


خطبه 193 نهج البلاغه امير المؤمنين علي عليه السلام ، معروف به خطبه متقين (خطبه همام ):

روايت شد يکي از ياران پرهيزکار امام عليه السلام به نام همام ( همام بن شريح از شيعيان امير المؤمنين بود ) گفت : اي امير المؤمنين پرهيزکاران را براي من آنچنان وصف کن که گويا آنان را با چشم مي نگرم . امام عليه السلام در پاسخ او درنگي کردند و سپس فرمودند : « اي همام ! از خدا بترس و نيکوکار باش که خداوند با پرهزکاران و نيکوکاران است » . اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد ، تا آن که امام عليه السلام تصميم گرفتند صفات پرهيزکاران را بيان فرمايند . پس خداوند را سپاس و ثنا گفتند ، و بر پيامبرش درود فرستاند و سپس فرمودند :

1- سيماي پرهيزکاران
پس از ستايش پروردگار ! همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالي آفريد که از اطاعتشان بي نياز ، و از نافرماني آنان در أمان بود ، زيرا نه معصيت گناهکاران به خدا زياني مي رساند و نه اطاعت مؤمنان براي او سودي دارد ، روزي بندگان را تقسيم فرمود و هر کدام را در جايگاه خويش قرار داد.
اما پرهيزکاران ! در دنيا داراي فضيلت هاي برترند ، سخنانشان راست ، پوشش آنان ميانه روي ، و راه رفتنشان با تواضع و فروتني است ، چشمان خود را بر آنچه خداوند حرام کرده مي پوشانند ، و گوش هاي خود را وقف دانش سودمند کرده اند ، و در روزگار سختي و گشايش ، حالشان يکسان است . و اگر نبود مرگي که خداوند بر آنان مقدر فرموده ، روح آنان حتي به اندازه بر هم زدن چشم ، در بدن ها قرار نمي گرفت ، از شوق ديدار بهشت و از ترس عذاب جهنم . خداوند در جانشان بزرگ و ديگران کوچک مقدارند ، بهشت براي آنان چنان است که گويي آن را ديده و در نعمت هاي آن به سر مي برند ، و جهنم را چنان باور دارند که گويي آن را ديده و در عذابش گرفتارند .
دل هاي پرهيزکاران اندوهگين ، و مردم از آزارشان در أمان ، تن هايشان لاغر ، و در خواست هايشان اندک ، و نفسشان عفيف و دامنشان پاک است .
در روزگار کوتاه دنيا صبر کرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند ؛ تجارتي پر سود که پروردگارشان فراهم فرموده ، دنيا مي خواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نکردند ، مي خواست آنها را اسير خود گرداند که با فدا کردن جان ، خود را آزاد ساختند.

2- شب پرهیزکاران:
پرهیزکاران در شب بر پا ایستاده مشغول نمازند ، قرآن را جزء جزء و با تفکر و اندیشه می خوانند ، با قرآن جان خود را محزون و داروی درد خود را می یابند .
وقتی به آیه ای برسند که تشویقی در آن است ، با شوق و طمع بهشت به آن روی آورند ، و با جان پر شوق در آن خیره شوند ، و گمان می برند که نعمت های بهشت برابر دیدگانشان قرار دارد ، و هر گاه به آیه ای می رسند که ترس از خداوند در آن باشد ، گوش دل به آن می سپارند ، و گویا صدای بر هم خوردن شعله های آتش ، در گوششان طنین افکن است ، پس قامت به رکوع خم کرده ، پیشانی و دست و پا بر خاک مالیده ، و از خداوند آزادی خود را از آتش جهنم می طلبند .

3- روز پرهیزکاران
پرهیزکاران در روز ، دانشمندانی بردبار ، و نیکوکارانی با تقوا هستند که ترس الهی آنان را چونان تیر تراشیده ،لاغر کرده است ، کسی که به آنان می نگرد می پندارد که بیمارند اما آنان را بیماری نیست ، و می گوید : مردم در اشتباهند ! در صورتی که آشفتگی ظاهرشان ، نشان از امری بزرگ است . از اعمال اندک خود خوشنود نیستند ، و اعمال زیاد خود را زیاد نمی شمارند . نفس خود را متهم میکنند ، و از کردار خود ترسناکند .
هرگاه یکی از آنان را بستایند ، از آنچه در تعریف او گفته شد در هراس افتاده می گوید : « من خود را از دیگران بهتر می شناسم و خدای من ، مرا بهتر از من می شناسد ، بار خدایا ! مرا به آنچه می گویند محاکمه نفرما ، و بهتر از آن قرارم ده که می گویند ، و گناهانی که نمی دانند بیامرز ! »

4- نشانه های پرهیزکاران
و از نشانه های یکی از پرهیزکاران این است که او را اینگونه می بینی ؛ در دینداری نیرومند ، نرمخو و دور اندیش است ، دارای ایمانی پر از یقین ، حریص در کسب دانش ، با داشتن علم بردبار ، در توانگری میانه رو ، در عبادت فروتن ، در تهیدستی آراسته ، در سختی ها صبور ، در جستجوی کسب حلال ، در راه هدایت شادمان و پرهیز کننده از طمع ورزی ، می باشد .
اعمال نیکو انجام می دهد و ترسان است ، روز را به شب می رساند با سپاسگزاری ، و شب را به روز می آورد با یاد خداوند ، شب می خوابد اما ترسان ،و بر می خیزد شادمان ، ترس برای اینکه دچار غفلت نشود ، و شادمانی برای فضل و رحمتی که به او رسیده است .
اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد ، از آنچه دوست دارد محرومش می کند .
روشنی چشم پرهیزکار در چیزی قرار دارد که جاودانه است ، و آن راترک می کند که پایدار نیست ، بردباری را با علم ، و سخن را با عمل ، در می آمیزد .
پرهیزکار را می بینی که ؛ آرزویش نزدیک ، لغزش هایش اندک ، قلبش خاضع و فروتن ، نفسش قانع ، خوراکش کم ، کارش آسان ، دینش حفظ شده ، شهوتش در حرام مرده و خشمش فرو خورده است . مردم به خیرش امیدوار ، و از آزارش در أمانند .
اگر در جمع بی خبران باشد نامش در گروه یادآوران خداوند ثبت می گردد ، و اگر در یادآوران باشد نامش در گروه بی خبران نوشته نمی شود .
ستمکار خود را عفو می کند ، به آن که محرومش ساخته می بخشد ، به آن کس که با او بریده می پیوند ، از سخن زشت دور ، و گفتارش نرم ، بدی های او پنهان ، و کار نیکش آشکار است . نیکی های او به همه رسیده ، آزار او به کسی نمی رسد .
در سختی ها آرام ، و در ناگواری ها صبور و در خوشی ها سپاسگزار است . به آن که دشمنش دارد ستم نکند ، و نسبت به آن که دوست دارد به گناه آلوده نشود . پیش از آن که بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می کند ، و آنچه را به او سپرده اند ضایع نمی سازد ، و آنچه را به او تذکر دادند فراموش نمی کند .
مردم را با لقب های زشت نمی خواند ، همسایگان را آزار نمی رساند ، در مصیبت های دیگران شاد نمی شود و در کار ناروا دخالت نمی کند ، و از محدوده حق خارج نمی شود .
اگر خاموش است سکوت او اندوهگینش نمی کند ، و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود ، و اگر به او ستمی روا دارند صبر می کند تا خداوند انتقام او را بگیرد .
نفس او از دستش در زحمت ، ولی مردم در آسایشند . برای قیامت خود را به زحمت می افکند ، ولی مردم را به رفاه و آسایش می رساند .
دوری او از برخی مردم از روی زهد و پارسایی ، و نزدیک شدنش با بعضی دیگر از روی مهربانی و نرمی است .
دوری او از تکبر و خود پسندی ، و نزدیکی او از روی حیله و نیرنگ نیست .
( سخن امام علیه السلام که به اینجا رسید ، ناگهان همام ناله ای زد و جان داد . امام علیه السلام فرمودند : سوگند به خداوند من از این پیش آمد بر همام می ترسیدم .
سپس فرمودند : آیا پندهای رسا با آنان که پذیرنده آنند ، چنین می کند ؟
شخصی رسید و گفت : چرا با تو چنین نکرد ؟
امام علیه السلام پاسخ داد : وای بر تو ، هر أجلی وقت معینی دارد که از آن پیش نیفتد و سبب مشخصی دارد که از آن تجاوز نکند . آرام باش و دیگر چنین سخنانی مگو ، که شیطان آن را بر زبانت رانده است .
( آن شخص با تفکرات شیطانی می خواست بگوید : آنچه را به همام گفتی واقعیت ندارد وگرنه در جان تو نیز تأثیر می کرد ، که امام علیه السلام در جوابش فرمودند این سخن از شیطان است ، زیرا هر کسی توان و قدرت تحمل خاصی دارد ) .
 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Ali
بالا