حکمتی بی نظیر

  • نویسنده موضوع 818
  • تاریخ شروع

818

کاربر با تجربه
"کاربر *ویژه*"
در اینجا ترجمه یکی از حکمتهای نهج البلاغه (شماره 150) که به در خواست مردی که از آن حضرت درخواست موعظه کرده بود را حضرت فرموده بودند، را برای طالبان نصیحت بذارم. و این حکمت در مرتبه ای است که سید رضی مؤلف نهج البلاغه در پایان این حکمت می گوید: «اگر در این کتاب جز این سخن نبود، این سخن برای پند سودمند و حکمت رسا و بصیرت بصیر و عبرت بینای اندیشه کننده کافی بود».

ترجمه حکمت 150 نهج البلاغه:

از آنانی مباش که:
1- بدون عمل، امید به آخرت دارد.
2- به آرزوی طولانی توبه را به تأخیر می اندازد.
3- سخنش درباره دنیا سخن زاهدان و عملش عمل راغبان است.
4- اگر از دنیا داده شود سیر نمی گردد، و اگر منع شود قناعت نمی ورزد.
5- از شکر آنچه به او عنایت شده ناتوان و نسبت به باقیمانده افزون طلب است.
6- از بدی نهی می کند و خود پذیرای نهی نیست.
7- به آنچه خود به جای نمی آورد دستور می دهد.
8- به شایستگان علاقه دارد ولی مانند آنان عمل می کند، و با گنهکاران دشمنی می ورزد و خود یکی از آنان است.
9- به علت کثرت گناهش از مرگ نفرت دارد و بر آنچه که به خاطر آن از مرگ می ترسد پابرجاست.
10- اگر بیمار شود پشیمان می گردد و اگر تندرستی یابد در حالتی از امنیت به لهو پردازد.
11- چون عافیت یابد خودپسند شود، و چون مبتلا گردد ناامید شود.
12- اگر مصیبتی به او برسد به حال اضطرار دعا کند، و اگر آسایشی به او رسد در حال غرور روی از خداوند بگرداند.
13- نفسش بر آنچه گمان دارد بر او غالب است و به آنچه باور دارد بر نفس غالب نیست.
14- بر غیر خود به کمتر از گناه خود می ترسد و به پاداشی بیش از کردارش امیدوار است.
15- اگر توانگر شود در طغیان و فتنه افتد، و اگر تهیدست گردد به نا امیدی و سستی دچار شود.
16- در عمل کوتاهی می کند، و چون درخواست نماید مبالغه کند.
17- اگر شهوتی به او روی کند گناه را جلو می اندازد و توبه را به تأخیر افکند.
18- اگر رنجی به او رسد از شرایط دین دور شود.
19- عبرت را بیان می کند ولی خود عبرت نمی گیرد.
20- در پند دادن مبالغه نماید ولی خود پند نگیرد.
21- به گفتار می نازد، و به عمل کمتر می پردازد.
22- در آنچه فانی است رغبت می کند و نسبت به آنچه باقی است سهل انگاری می کند.
23- انفاق را که غنیمت است غرامت، و غرامت را که بخل است غنیمت می بیند.
24- مرگ را وحشت دارد، ولی قبل از فوت وقت، به عمل نمی شتابد.
25- گناه غیر خود را بزرگ می شمارد و بیشتر از آن را که خود مرتکب شده را کوچک می انگارد.
26- از بندگیش آن را زیاد می داند که مانندش را از دیگران ناچیز به حساب می آورد.
27- به مردم طعنه می زند و نسبت به خویش سهل انگار است.
28- لهو با ثروتمندان را از یاد خدا با تهی دستان را بیشتر دوست دارد.
29- برای سود خود به زیان دیگران حکم می کند، و برای سود دیگری به ضرر خود حکم نمی راند.
30- دیگری را ارشاد و خود را گمراه می نماید.
31- از او اطاعت می شود و خود عصیان می کند.
32- حق خود را کامل می ستاند و حق را کامل نمی دهد.
33- در غیر خداوند از مردم می ترسد و از خداوند درباره مردم نمی ترسد.


والسلام.
من الله توفیق
 
بالا