الف ـ خدا در نظر يهود:
خداوند، در كتاب مقدّس يهود، شكل عجيب و غريبى به خود گرفته است.
مثلاً مانند انسان است(2)،
گيسو و لباس دارد(3)دوپا دارد(4)،
مانند انسان راه مى رود(5)، از آسمان به زمين فرود آمده به هر كجا كه بخواهد مى رود و جائى را براى سكونت و زندگى خويش مسكن قرار مى دهد(6)، آن قدر نادان است كه بدون نشانه نمى تواند خانه مـؤمنان را از خانه كـفّار تشخيـص دهد(7)و از خيلى چيزها بى خبر است(8)، پيمان خود را مى شكند(9)، از كرده خويش پشيمان مى شود(10)،
گاهى غصه مى خورد و بر كارى كه كرده است اندوهگين مى شود(11)، با انسان كشتى مى گيرد(12)و درعين اين كه سه تا است، يكى است، يعنى هم يگانه است و هم سه گانه(13)، مار از او راستگوتر است زيرا مار راست مى گويد و خدا دروغ مى گويد(14)،
از آسمانها به زمين آمده بين كلام مردم تفرقه مى اندازد مثل استعمار كه مى گويد: (تفرقه بيانداز و حكومت كن) چون از وحدت كلام آنها مى ترسد(15)، چيزى را مى گويد و باز تغيير مى دهد(16) اين است، صفات خداوند در نظر يهود!
ولى خداوند جهان از همه اين خرافات منزّه و مبرّا است، نه جسم است و نه عوارض جسمى بر او عارض مى شود، هميشه راست مى گويد و هيچ وقت پيمان خود را نمى شكند، تمام اعمالش از روى خفرد و حكمت است، ابدا اندوهگين و محزون نمى شود، يكى است و شريك ندارد و هميشه خواهان خير مردم است.