فرزند آدم را چه به فخر فروشى..اوله نطفه و آخره جیفه..

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
بسم تعالی

على (علیه السلام) فرمودند :«ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرَ، اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ " فرزند آدم را به فخر فروشى چه، ابتداى او نطفه و پایانش مردارى بدبو است، روزى او در اختیار دیگرى است، و قدرت دفع مرگ خویش را ندارد".


در زشتی فخرفروشى همین بس که حضرت سجاد(علیه السلام) در دعاى نوزدهم صحیفه به پیشگاه حق عرضه مى دارد :« وَاعْصِمْنى مِنَ الْفَخْرِ». یعنی " از اینکه نسبت به دیگران به وضع خود افتخار کنم مرا حفظ کن".
مذمت فخرفروشی و درمان آن در احادیث نوشته حجت الاسلام صفری:
روایات متعددی در مذمت مباهات و فخرفروشی وارد شده است که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
1- ازحضرت امام محمد باقر - علیه السلام – نقل شده است که فرمودند: «در روز فتح مکه‏حضرت پیغمبر - صلى الله علیه و آله - بر بالاى منبر آمد و فرمود: اى مردمان! به ‏درستى که خداى - تعالى - نخوت جاهلیت، و تفاخر کردن به پدران را از شما برداشت،آگاه باشید که شما همه از آدم هستید و آدم از خاک است، به درستى که بهترین بنده‏خدا بنده‏اى است که تقوى را شعار خود سازد».
2- روزى قریش تفاخر بر یکدیگر مى‏کردند و سلمان در آنجا حاضربود،
گفت: اما من خلق شده‏ام از نطفه‏اى نجس، و مردار گندیده خواهم شد پس به نزدمیزان
اعمال خواهم رفت اگر ترازوى عملم سنگین باشد من کریم خواهم بود و اگرسبک باشد لئیم خواهم بود.


3- امیرالمؤمنین (علیه السلام)در کلامى حکیمانه فرمودند :
«ضَعْ فَخْرَکَ، وَ احْطُطْ کِبْرَکَ، وَ اذْکُرْ قَبْرَکَ »

یعنی " فخرفروشى را بگذار، و کبر را ترک کن، و بیاد قبرت باش".

4- على (علیه السلام) فرمودند :
«ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرَ، اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ »

یعنی " فرزند آدم را به فخر فروشى چه، ابتداى او نطفه و پایانش مردارى بدبو است، روزى او در اختیار دیگرى است، و قدرت دفع مرگ خویش را ندارد".

5- امام صادق (علیه السلام ) فرمود: دو نفر مرد در نزد امیرمؤ منان على (علیه السلام) به همدیگر افتخار و فخر فروشى (در مورد نیاکان خود) مى کردند امام على (علیه السلام ) به آنها فرمود: آیا شما به پیکرهاى پوسیده و روهاى در میان آتش ، افتخار میکنید؟!

سپس (به افتخار کننده ) فرمود: اگر داراى عقل باشى ، داراى خوى و خلق انسانى خواهى بود و اگر داراى تقوا و پرهیزکارى باشى صاحب کرامت و بزرگوارى هستى و اگر نه عقل و نه تقوا داشته باشى ، بدانکه الاغ بهتر از تو است و تو بر هیچ کس امتیازى ندارى.


6- امام صادق (علیه السلام) فرمودند
:«آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْرُ »
یعنی " آفت دین سه چیز است : حسد ، عجب و فخرفروشی ".

7- امام علی (علیه السلام) فرمودند
:« أَهْلَکَ النَّاسَ اثْنَانِ خَوْفُ الْفَقْرِ وَ طَلَبُ الْفَخْرِ »
یعنی " دو چیز مردم را هلاک نمود : ترس از فقر و فخرفروشی ".

درمان فخرفروشی

درمان و معالجعه رذایل اخلاقی وقتی میسر است که مبتلا به آنها ، واقعاً آن را رذیله بداند و در صدد درمان آن برآید ، در غیر اینصورت معالجعه آن غیر ممکن است. زیرا مبتلا به فخرفروشی تا آن را اخلاق برتر می داند ، و متوجه این نکته نیست که « أکبر الفخر ألا تفخر »
است ، بازداشتن آن از فخرفروشی ممکن نیست. بنابراین اوّلین قدم درمان ، دادن معرفت به شخص فخرفروش است که باید بفهمد این خصلت از رذایل است و باید درمان شود.
قدم دوّم درمان این است که عامل و علت فخرفروشی شخص شناخته شود. کسی که فخرفروشی می کند ، چه چیزی دارد که او را به این خصلت ناپسند مبتلا کرده است ؟ آیا به آنچه در خود دارد مانند علم ، جمال ، قدرت ، ویا ثروت مباهات می کند و یا آنچه در دیگران است مثل مباهات به حسب و نسب و فضیلت خویشان و اقربا. اگر اوّلی باشد باید به او فهماند که در بخش مهمی از آنها که در اوست ، ایشان هیچ نقشی ندارد مانند جمال و زیبائی که خدای متعال قدرت نمائی نموده است و وی در آن خصوص هیچ کاره است و ثانیا همین جمال وزیبائی روزی متعفن گردیده و در نهایت تبدیل به خاک خواهد شد همانطوریکه قبلا نطفه و آب گندیده بود. در بخش دیگر مانند ثروت و قدرت نیز اولا باید بداند که او حمال است و برای وراث انبار می کند و دیگران خواهند خورد او حسابش را پس خواهد دادو این فخری ندارد و ثانیا باید بداند که تمام اینها در مقابل قدرت خدای متعال هیچ است و قابل توجه نیست.
فخر فروشی از سبک سری و کوته بینی است. کسی که به کمترین داشته خود فخر می کند و دارای گرانقیت دیگران را نمی بیند ، ضمن ابتلا به جهالت که فضیلت دیگران را نمی بیند ، آستان ظرفیتش نیز پایین است که کمترین امتیاز ولو موهوم او را از خود بی خود می کند . چنین انسانی باید به وضع خود متأسف باشد که دیگران هفتاد شهر عشق را گشته ولی مهر سکوت بر لب زده اند ولی او اندر خم یک کوچه گم گردیده و قدمی به سوی منزل مقصود برنداشته و فضیلتی بدست نیاورده ، صدایش که انکر الاصوات به تفاخر بلند است و مانند طبل توخالی ، تولید صدا می کند.
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
با تشکر از احادیث زیبایی که قرار دادین ... منبع هر حدیث رو در پایانش ذکر کنید
مثلا اگر حکمت های نهج البلاغه ...بخشی از خطبه ها یا نامه ها و یا فرازی از دعاهای صحیفه سجادیه رو قرار میدین حتما در پایین حدیث آدرس منبع ذکر بشه
 

فاطمة الزهرا

داره دوست میشه
"منجی دوازدهمی"
منابع:
وسائل الشّیعه: ج ۱، ص ۳۳۴، ح ۸۸۰
نهج البلاغه -خطبه 153
مقاله مذمت فخرفروشی نوشته حجت الاسلام والمسلمین صفری
دعای نوزدهم صحیفه سجادیه
شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم
«آفَةُ الدِّینِ: الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَ الْفَخْر»؛ کلینى، محمد بن یعقوب،
الکافی، ج 3، ص 748، دار الحدیث، قم، چاپ اول، ‏1429ق.
بخش هایی از نهج الفصاحه
 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
سعدة بن صدقه از امام صادق علیه‌السلام، و آن حضرت از پدر بزرگوارش علیه‌السلام نقل کرده است که حضرت على علیه‌السلام فرمودند:
هیچ کس از فرزندان آدم نیست مگر آنکه پیشانى وى در دست فرشته‌اى قرار دارد، هرگاه اظهار تکبر کند، آن فرشته پیشانى او را گرفته به طرف زمین مى‌کشد (که نشانه ذلت و خوارى است) و به او مى‌گوید: متواضع و فروتن باش، خدا تو را خوار و زبون نماید!
و اگر (نسبت به دیگران) اظهار فروتنى کند، او را بلند کرده مى‌گوید:
سرت را بالا نگاه دار، خدا تو را سرافراز گرداند و به خاطر فروتنى و تواضعت براى خدا، تو را پست و خوار نسازد.


«ثواب‌الاعمال و عقاب الاعمال، صفحه 379»
 
بالا