برکت عمر با تلاوت قرآن

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
سفارش به قرآن خواندن

اگر کسی بخواهد عمری با برکت داشته باشد باید سعی کند حداقل ماهی یک ختم قرآن داشته باشد. کسی که سر و کارش با مطالعه و کتاب است، مطمئن باشد که اگر روزی یک ختم قرآن بخواند، آن گاه خواهد فهمید که آن درسی که می خواند و آن مطالعاتی که می کند با برکت تر خواهد بود، حتی از نظر وقتی هم اگر محاسبه کند خودهد فهمید که آن وقتی را که برای قرآن گذاشته است، در برکت پیدا کردن اوقاتش برای کارهای درسی و مطالعه اش تأثیرگذار بوده است.

حدیثی در امالی سید مرتضی هست که خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود، صفر است؛ یعنی چیزی نیست و قابل ذکر نمی باشد.

حدیث دیگری هم هست که می فرماید: «القرآن مأدبة الله؛ قرآن سفره خداست». هر نعمتی بخواهید در قرآن هست. البته احتمال هم دارد که «مأدبه» در این حدیث، به معنی ادبستان خدا باشد، چون «مأدبة» به معنای ادب هم می باشد. قرآن ادبستان خداست و خداوند به واسطه قرآن، انسان را تربیت می کند.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
سیره علمای بزرگ

در میان علما و بزرگان کسانی که زیاد تلاوت قرآن داشته اند، خدمت های بیشتری کرده اند. آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته، یکی از نکته هایش این است؛ اسم چهل نفر از بزرگان را می آورد که فقط قرآن می خواندند؛ مثلاً در مورد بوعلی سینا گفته است که وی قرآن می خوانده و این کتاب ها را نوشته است!

شهید مطهری اواخر عمرش فقط قرآن می خواند. امام خمینی در روزهای معمولی روزی سه جزء قرآن می خوانده و ماه مبارک رمضان روزی هفت، هشت جزء قرآن، تلاوت می کرده است.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
برای یادگیری تلاوت قرآن وقت بگذاریم

متأسفانه مشکلی که در جامعه ما دیده می شود این است که بسیاری از افراد قرائت قرآن را بلد نیستند. حتی افراد تحصیلکرده هم چنین هستند، بسیاری از ما تا به حال یک بار هم نزد استاد روخوانی، قرآن نخوانده ایم. در قدیم متعارف بود که هر متعلمی روخوانی را پیش استاد قرائت می کرد.

در شرح حال بعضی از اصحاب معصومین(ع) هست که با این که عرب بودند، حتی تا 10 بار روخوانی را پیش استاد خوانده اند. مثلاً عطیه -همان کسی که اربعین با جابر به کربلا آمد- هشت دوره قرآن را پیش استاد خوانده است و این گونه بوده که شاگرد برای استاد می خوانده تا استاد تأیید بکند که درست یاد گرفته یا نه؟ در زمان ما که امکانات بیشتر شده است، حداقل مناسب است از طریق استماع صوت قاریان قرآن به یادگیری درست بپردازیم.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: هرکس بمیرد، اگر قاری قرآن باشد، می گویند قرآن بخوان و بالا برو. به تعداد آیاتی که قرآن خوانده اید، در آخرت، درجه بهشت دارید. حتی اگر کسی آدم خوبی باشد، ولی قرآن کم خوانده باشد، به او می گویند بهشت نمی توانی بروی، مگر این که در قبر قرآن را یاد بگیری و بخوانی، بعد به بهشت بروی. بهشت رفتن حتی برای آدم خوب غیر ممکن است، مگر این که با قرآن مأنوس باشد.
 

بابک

مدیر تالار قرآن
"بازنشسته"
لزوم اطلاع بیشتر نسبت به قرآن

اطلاعات ما نسبت به قرآن باید زیاد شود. یونسکوی سازمان ملل 50 کتاب را به عنوان کتب آسمانی چاپ کرده و اولین کتاب این مجموعه 50 جلدی را قرآن قرار داده است. در بین این کتاب ها، تورات و انجیل که مشخص است تحریف شده، ولی کتاب هایی مثل «اوپانیشاد»، «گیتا»، «راه کنفسیوس»، «ریگ ودا» به واقعیت نزدیک ترند تا تورات و انجیل. در میان این ها اگر انسان قرآن را مثلاً با گیتا یا اوپانیشاد مقایسه کند، آن موقع است که به عمق قرآن پی می برد.

یک تفاوت عمده قرآن با 49 کتب دیگر -49 کتاب هم با احتساب این است که مثلاً تورات و انجیل را یک کتاب حساب کنیم، چرا که انجیل 27 کتاب است و تورات 39 کتاب- این است که خدا در قرآن خیلی حضور دارد. کتاب های دیگر را که انسان می خواند، مشخص است که انسان با انسان دیگر صحبت می کند، ولی در قرآن مشخص است که خدا با انسان صحبت می کند.

وقتی قرآن می خوانیم، مخصوصاً سوره مائده و اعراف، توحید افعالی در آن موج می زند؛ در حالی که در هیچ یک از کتاب های دیگر چنین نیست. خیلی از آن ها موضوعات اخلاقی دارد، ولی هیچ کدام حضور خدا را پر رنگ نشان نمی دهند؛ می گویند خدایی هست که خالق جهان می باشد، ولی ما هم کار خودمان را انجام می دهیم؛ در حالی که قرآن، خدا و حضور خدا را پر رنگ مطرح می کند. انسان در قرآن همه اش نقش خدا در جهان را می بیند، ولی در کتب دیگر نقش بشر برجسته است.

قرآن تاریخ زیاد دارد؛ ولی قصه هایش تاریخ محض نیست، فلسفه تاریخ یا حضور خدا در تاریخ است؛ ولی سایر کتاب ها مثل تورات، تاریخ زیاد دارد، ولی تاریخ محض است نه فلسفه تاریخ؛ حضور انسان در تاریخ است، نه حضور خدا در تاریخ.

استعانت از قرآن در پرتو بدیع بودن آن

قرآن نکته های بدیعی دارد. آیت الله خویی در کتاب "البیان" می گوید: هر وقت قرآن را خواندم، نکته جدیدی استفاده کردم.

چقدر انسان هایی بودند که آیه ای را شنیدند و تأثیرات معنوی گرفتند. ملاصدرا در رساله حدوث می گوید: من حرکت جوهری را از آیات قرآن فهمیدم، بعداً سراغ دلیل عقلی رفتم و پیدا کردم. یکی از مهم ترین ابتکارات ملاصدرا از قرآن گرفته شده است.

علامه حلّی وقتی مشکل فقهی پیدا می کرد، قرآن می خواند تا مشکلاتش حل شود. در شرح حال یکی از نوادگان علامه حلّی هست که وقتی مطلبی را پیدا نمی کرد، قرآن می خواند و بعد می فهمید که فلان مطلب در کدام کتاب نوشته شده است. از این طور موارد در تاریخ قرآن زیاد است.

علامه مجلسی در خدمت به تشیع بی نظیر است. وقتی بحار را نگاه می کنیم، در این چاپ های رحلی، در هر صفحه حداقل یک نکته ادبی قرآن وجود دارد؛ با این که بحار، کتاب حدیثی است. این که توانستند این همه خدمت کنند، به خاطر این است که با قرآن انس داشتند.
 
بالا