♥۞♥ "بهاریـــــه کبــــود"♥۞♥

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
مجموعه ی بهاریه کبود به قلم شاعر ونویسنده ی جوان کشورمان «احمد بابایی» با هم می خوانیم

قسمت اول:
مظهر تامّ اسم شریف «یا فاطر السموات و الارض»

www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_12_929995_716.jpg


ارتباط فاطمه علیهاسلام با جمیع مخلوقات (از ازل تا ابد) رابطه ای کاملاً تکوینی، ذاتی و نورانی است. به نصّ روایات معتبر، هرکسی که پا به دایره خلقت گذاشته است، «فاطمه» علیهاسلام را فطرتاً می‌شناسد.

او مظهر تامّ اسم شریف «یا فاطرالسموات و الارض» است. اهل اشاره معتقدند روح و جوهره انیّتِ فاطمه علیهاسلام از نور عظمت «الله» است. اشراق این شهیده مظلومه به سماوات و ارض، دلیل خدا برای خلق عالم امکان است. بزرگان معرفت معتقدند که همه این حرف ها، همه، «ظاهر» موضوع است... «باطن» چیست؟ ... الله اعلم!
فاطمه علیهاسلام «امّ الکتاب» است و ظرف وجودی خلقش در اسباب ظاهری، صلب شریف نبوی است. معنای باطنی نزول قران نزد اهل معنا حرکت این نور عظمت از عند ملیکٍ مقتدر تا صلب شریف اشرف انبیا (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد. بنابراین مقدمه، ناگفته پیداست که تمام فضایل و شرافت ها، همه عظمت ها و کرامت ها و حُسن ها و خوبی ها و خیرها همه از این «نور» است.

کسانی که دستشان به ریختن خون فاطمه علیهاسلام و فرزندان فاطمه :S (31): عادت کرده بود، برای اینکه به این حدّ از رذالت و پَستی برسند باید ارتباط ذاتی خود را با حجتِ خلقتِ خویش قطع کنند. چون این امر، نشدنی است مجبورند که این نور را بپوشانند و این عمل، معنای دقیق «کفر» است. کفر، ظلمتِ وحشت است. کسانی که در مسیر پوشاندنِ نور خورشید افتاده اند ناگزیر کِرم های شب کور را به جای نورِ عظمت الهی به خود و به دیگران قالب می کنند و این عمل، معنای دقیق «شرک» است. این حدّ تعجب برانگیز از رذالت و پَستی، یک کوره راه بیشتر ندارد و آن هم «نفاق» است.

نتیجه نخست:
هرکه منکر و مبغض و قاتل «عصمت کبرا» ست بی شک «کافر»، «مشرک» و «منافق» است.

اینها متهم ردیف اول و آخر جنایات صدر اسلامند.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت دوم :
کوثر؛ تخلص خدای واحد قهار

www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_13_931922_789.jpg


هر بنده ای که عبادت خدای واحد قهار را به خلوص انجام داده و به سلامت تا قیامت برساند، در روز حشر به رضایت خدا مباهات می کند، اما منشا حیرت انسان های کامل در این نکته است که خدای واحد قهار، به عبادت فاطمه علیهاسلام مباهات می کند! ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا!؟

به فرموده‌ی بزرگان قبیله ی اشاره، در عالم ملک و ملکوت، هر عملی از هر بنده ای سر زده باشد، «خرج کردن» از کیسه ی خداست و سرچشمه ی تحیّر بزرگان این نکته است که هرعملی از فاطمه علیهاسلام سرزده است برای دخلِ خدای متعال، «برکت، سرشاری و فراوانی» است. خدا بی جهت او را «کوثر» نام ننهاده است...!

کوثر، تخلص خدای واحد قهار در قرآن است. فاطمه علیهاسلام قرآن را بی امام، خانه ی بی‌صاحب می‌داند. آنگاه که بازیگران سیاست به کودتای خونین در مدینه مشغول بودند تقسیم کار در خانه ی نبوت تغییر کرد. اثبات امام به عهده ی کوثر افتاد و اثبات قران به عهده ی علی علیه السلام. کلام فاطمه علیهاسلام در کوچه های تنگ غفلت به خاک و خون کشیده شد تا صراط مستقیم تا روز حشر، وسیع و نورانی باقی بماند.

همانگونه که در تعریف شئون امامت، امامتِ علی علیه السلام با امامتِ تمام ائمه اطهار :S (31): برابر است، در تعریف شئون عصمت اللهی، حقانیتِ یک سوره ی قران با حقانیتِ تمام کتاب الله یکسان بود... پس کوثر، به نیابت از تمامیت قران برای دفاع از امام به میدان آمده و آنی و کمتر از آنی از حمایت ولایت کوتاه نیامد...

آنقدر کوتاه نیامد که عمرش کوتاه کوتاه شد...! حق بدهیم به خدای واحد قهار اگر به عبادت فاطمه علیهاسلام مباهات می کند. حق بدهیم به تحیر بزرگان که کوثر را برکت دخل خداوند می دانند. حق بدهیم به علی علیه السلام که در سوگ مهم ترین مدافع خویش، اشک بیافشاند و اندوه و حزن خود را ابدی و سرمدی بداند...


 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت سوم:

«مزار مخفی» یا «سؤال علنیِ» شیعه و سنّی
www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_13_931924_837.jpg

از بدیهی ترین حقوق هر انسانی (در هر مسلکی) همین است که مجاز به زیارت مزار مادر خویش باشد. این حقی است فطری، بشری، دینی، اخلاقی و... بزدلانی که برای قتل عام خانواده ی شیر خدا دست در دست کفتاران، بدون مراعات حرمت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) خون و آتش به راه انداختند، حق بدیهی مومنان را تا روز قیامت پامال کردند: «حقّ زیارت مزار مادر»

اما اگر امر مادر این خانواده مظلوم را ملاک اصلی پنهان شدن و پنهان ماندن مزار مطهر فاطمه علیهاسلام بدانیم، این ارثیه ی پرفایده، سجده ی شکر دارد! فاطمه علیهاسلام با مخفی خواستن مزارش سوالی حیرت انگیز را در برابر همه ی تاریخ علنی کرده است: «چرا مزار تنها یادگار باقیمانده ی پیامبر ما مخفی است!؟» شیعه و سنّی گریبان تاریخ را هرگز رها نمی کنند. او مادر همه مسلمانان و آزادگان است. چه شیعه و چه سنّی...

اگر این مزار، آشکار بود به گواهی واقعیت های تاریخی چشم اهل انصاف مشاهده می کرد که برادران و خواهرانِ سنّی، در مقابل صاحب این مزار، چه خضوع و خشوعی دارند. مگر فاطمه علیهاسلام «بضعه مِنّی» رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) نبود!؟ واقعیت های تاریخی، اخبار و گزارش های تجربه شده ای برای تحلیل گران دارند. چشم های حق بین، حضور برادران و خواهران سنّی مذهب را در مشاهد و حرم های اولیاء الله شاهد بوده اند. (در حرم سلطان طوس و امام رئوف علیه السلام هر روز و هر شب، بی وقفه اهل اسلام را (از هر فرقه ای) به خضوع و خشوع می توان رصد کرد که بی توجه به رنگ و بوی اختلافات طبیعی، حُرمت بزرگان و سادات را نگاه می دارند... و البته جای هیچ تعجبی نیست زیرا که امام رضا علیه السلام بنابر روایات متواتر، یکی از دو محبوبی است که رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را «بضعه مِنّی» خوانده است...)

فاطمه علیها سلام، هنوز برای موحّدین (با هرمسلک و مرامی) مادری می کند. حتی مزار مخفی اش نیز در پی نشان دادن راهِ خداست. آری،هرچه که از مادر موحدان، حضرت فاطمه علیهاسلام به نسل های بعدی رسیده همه و همه، پر فایده است و راهبردی! او به تمام نسل های تاریخ آموخته است که دفاع از امام و حمایت از ولایت، زندگی و مرگ نمی شناسد، اگر عاشقِ امام و ولیّ باشی حتی مزارت پس از مرگ نیز مشغول دفاع از او خواهد بود چه این مزار، آشکار باشد و چه این مزار مخفی مانده باشد...

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت چهارم:
"محسن بن علی(ع)" نخستین شهیدِ بیداری اسلامی/ سرّ مستودع خدا برای اسلام
www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_13_932082_786.jpg

پیوند اقوام مرتجع عربی با خفقان رعب آور و خونریز جاهلیت برای انهدام باقیمانده‌ی نبوت، دست به کار خطرناکی زد. هنوز در و دیوار و منبر و محرابِ مسجدالنّبی به نیامدنِ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عادت نکرده بود که فرصت انتقام شیطان رجیم از رحمتٌ للعالمین فرا رسید. سقیفه، بازتولیدِ شرک پیچیده توسط نفاقِ سازمان یافته بود. یک سرِ سیمِ معارفِ طایفه ی انکار و تردید به بازار عکاظ می خورد و یک سرِ آن به روسپی خانه‌های مشهورِ سرزمین شتر و شراب!

جاهلیت کپک‌زده‌ی ارتجاعی، شیخوخیت و پلاسیدگی و عبوس بودن را بر نشاط و جوانی فضیلت می داد. بیست و سه سال بود که محمد امین (صلی الله علیه و آله و سلم) و خانه و خانواده اش کابوس این طایفه‌ی وحشی بود... جوانی و شادابی لازمه ی «بیداری اسلامی» بود و اهالی سقیفه برای شکست این انقلاب عالمگیر، «بهار عربی» را راه انداختند. این قبیله کور و کر، در پیِ تبدیلِ مدینة النّبی به مدینه العرب بود! در مکتب وحی، عصمت الله الکبری رکن دوم مدینه النّبی است. پس از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) هجمه ها و یورش ها چنان وقیحانه شدت گرفت که هنوز مورخان (بعد از چهارده قرن) می‌نویسند و می‌گویند و هنوز باورشان نمی‌شود!

قتل مظلومانه‌ی «محسن بن علی» علیهما السلام آبروی طراحان مدینة العرب را برای همیشه به باد داد! محسن بن علی علیه السلام اولین شهید راه «بیداری اسلامی» بود. او «سرّ مستودع» خدا برای اسلام بود. این خط سرخ محمد و آل محمد (:S (31):) با سکوت محسن بن علی علیه السلام در مدینه آغاز شد، با فریاد حسین بن علی علیه السلام در کربلا جهانی شد و با پیاده‌سازی عملی حکومت اسلامی در جهان، عملی خواهد شد. بیداری اسلامی، تداوم راهِ محسن بن علی علیه السلام است.

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت پنجم:

طلب حلالیت برای چه؟

www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_20_942699_773.jpg


کوتاهی تاثیرگذارانِ سرزمین پهناور مسلمان نشین در حمایت از امیرالمومنین علیه السلام ناشی از قحطی بصیرت بود. آنگاه که بلاتکلیفی، جای عمل به تکلیف را گرفته بود، وقت رو شدنِ برگ برنده‌ی عصمت الله بود. وظیفه علی علیه السلام تبلیغ خود نبود، این وظیفه به عهده ی یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر بود. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) کار را در غدیر، تمام کرده بود و حرفی باقی نمانده بود. تکلیف از دیدگاه وحی، روشن و واضح بود. همه باید از همه جهات به سوی این خانه حرکت می کردند، فاطمه علیهاسلام اسوه‌ی کامل ولایت پذیران بود. او نزدیک ترین فرد به علی علیه السلام بود و باید پیش از همه و بیش از همه به تکلیف خویش عمل می کرد و دیگران پشت سر او باید به علی علیه السلام مراجعه می کردند.

از جانسوز ترین لحظات عمر علی علیه السلام، آن زمانی است که فاطمه علیهاسلام در بستر احتضار، پیش از آغاز وصایای پایانی، از ولی الله و از امام خویش «طلب حلالیت» می کند! گویا حس می کند که این وظیفه، به ظلم سقیفه بر زمین مانده است...


هیچ فردی در این کُره‌ی رنج، نمی تواند آنی و کمتر از آنی در عصمت فاطمه علیهاسلام شکّ و تردید کند. عصمت محض، اجازه هیچ قصور و تقصیری را به صدیقه طاهره علیهاسلام نداده است... طلب حلالیت، برای چه!؟


فاطمه علیهاسلام مادرانه‌ترین ارثیه‌های پُرفایده را برای نسل های پس از خویش باقی گذاشته است. او به موحدان همه تاریخ آموخته است که اگر به همه ی تکلیف خویش به بهترین صورت ممکن، عمل کردید باز در مقابلِ امام زمانِ خود شرمنده اید! زیرا شان امام زمان، اجلّ و اعزّ و اشرف از اعمال مامومین است. تقدیم جان و دل در راه ولایت، ردّ امانت است به صاحب امانت! یعنی اگر توفیق شهادت یافتیم باید از ولیّ خود ممنون باشیم و از او «طلبِ حلالیت» کنیم...

 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
files.facenama.com_i_attachments_1_1425313418419882_large.jpg

خداحافظ ای یار و یاور زینب***خداحافظ ای یاس پر پر زینب
چه خاکی شد آخر،خدا به سرم
زهرام یه خداحافظی داره دیگه:
خداحافظ ای کوچه های مدیـــــــــنه***خداحافظ ای میخ و پهـــــــــلو و سیــــــنه،یا زهرا
بگم؟خداحافظ ای نمـــــــــاز نشسته***خداحافظ ای در باز و سیـــــــــــنه ی شکسته
خداحافـــــــظ ای گوشواره شکسته***خداحافـــــظ ای کوچه های مدیـــــــــنه
یا علی یا زهرا

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت ششم:

نامه‌ای در پاسخ به «سلامِ مادر»
www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_20_943038_728.jpg

«سرانجامِ کسانی که مرتکب رفتار زشت و زننده می شوند، لاجرم به جایی می رسد که آیات خداوند واحد قهار را تکذیب می کنند و نشانه های خدا را استهزاء می کنند» تفسیر این آیه از سوره ی روم را در همان چند روزِ ابتدایی فقدان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) مشاهده کرده ایم. کوتوله های حقیر، بی اعتقادی خویش به عصمت نبوی را در محضر او عریان و آشکار فریاد کردند: «او هذیان می گوید» سرانجامِ این عمل قبیح و بی شرمانه، تکذیب بیعت غدیرخم و استهزاء صدیقه‌ی طاهره علیهاسلام بود. آنگاه که گواهی راستگویان به تمسخر گرفته شد و فدک (به نمایندگی تمام حقوق شرعی و فقهی) غصب گردید و اتهام عجیبی به پیامبران خدا زده شد (که رسولان از خود، ارثی باقی نمی گذارند!) می توان حالِ قرآن را درک کرد...

قران در روز قیامت، زبان به شکایت خواهد گشود که این طایفه ی کور و کر، عامدانه کتاب خدا را مهجور و منزوی و غریب کردند...

قرآن، هنوز پس از چهارده قرن، مهم ترین دلیلِ اثبات ولایتِ امیرالمومنین علیه السلام است. و احمقانه ترین ثمره‌ی تصمیماتِ تاریخ سیاسی اسلامِ انحراف زده، شعارِ «کفانا کتاب الله» است. کلمه حق یراد بها الباطل... دشمنانِ ولایت امیرالمومنین علیه السلام احمق ترین افراد روزگار خویش بودند... به اعتراف خودشان، حتی زنان پرده نشین قبایل بدوی عربی هم از آنان دین شناس تر و فقیه تر بودند... آنان نمی دانستند که مکر خدا بهترین مکرهاست...
دعوتِ جوانان اروپا و آمریکای شمالی به ارتباط مستقیم با قرآن از درک این لطیفه روحانی سرچشمه می گیرد که هدایت به صراط مستقیم ولایت، جز از طریق قران برنمی آید. حضرت آقا (روحی فداه) پس از چهارده قرن، در تبعیت از خطبه‌ی فدکیه‌ی جدّه‌ی شهیده ی خود، دنیا را به هدایت قرآنی فراخوانده است. و این فراخوان، پاسخ به «سلامِ مادر» است.

مادری که در آخرین ساعات عمر، به امام خویش می گوید: «واقرا علی وُلدیَ السّلام الی یوم القیامه... علی جان! سلامِ مرا تا روز قیامت، به فرزندانم برسان...!»

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت هفتم:

خطبه حیرت‌آور ام‌الکتاب علیهاسلام

www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_22_944052_366.jpg

«والعادیات ضبحا» مومن، حق انفعال ندارد. مومن، مُجاز به کُندی در عمل نیست. سرعت عمل به جا (در هنگام هجوم به اردوگاه دشمن) از دیدگاه وحی، یک ارزشِ ایمانی است. «فالمغیرات صبحا»، «فاثرن به نقعا»، «فوسطن به جمعا» قرآن، استفاده مومنین از اصل غافلگیری را تایید می‌کند و به اهل ایمان می‌آموزد که باید با شیوه‌ی صحیحِ حضور در معرکه، ساز و کارِ دشمن را به هم ریخت. خصم باید آنگونه غافلگیر شود که ناگاه مومن را در میان عرصه‌ی جنگ در دلِ اردوگاه خود ببیند و فرصت مقابله نیابد.
خطبه حماسی و جانانه و قهرمانانه‌ی فاطمه علیهاسلام در مسجدالنبی گره‌ی ابدی به کار شیطان انداخت. سرکشیِ فراعنه‌ی حجاز در مقابل هارون زمان، بی‌توجهی به قهاریت و جباریت و جلال و جبروت خداوند بود و این سرکشی، هم ناشی از غفلت و هم غفلت‌زا بود. فاطمه علیهاسلام به ناسپاسیِ امت اشاره‌ای آگاهانه می‌کند. مگر ذوالفقار یدالله علیه‌السلام و رشادت‌های بی‌پایانش را می‌توان فراموش کرد!؟ افسوس که «ان الانسان لربه لکنود...!»
خطبه‌ی قهرمانانه یگانه دختر محمد (علیهما السلام) آن هم در جمع اعراب بی عاطفه‌ای که سابقه‌ای تهوع آور در زنده به گور کردنِ دختران خود داشتند... صاعقه‌ی غافلگیرکننده‌ی قهاریت و جباریت و جلال و جبروت خداوند بر حلقه‌ی کفر و شرک و نفاق بود.

فاطمه علیهاسلام آنچنان ساز و کارِ دشمن را به هم ریخته بود که خصم، ناگاه ام‌الکتاب را در دلِ اردوگاه ذهنی خود دیده و فرصت هیچ مقابله‌ای نیافته بود..! نخبگانِ علوم راهبردی باید برای تحلیلِ خطبه‌ی حیرت آور ام‌الکتاب علیهاسلام کلاه از سر بردارند! خطبه ای که در آن حتی یک حرف، اضافی نیست...

 

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت هشتم:

راه وحدت، از فاطمیه می گذرد
www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_23_945770_315.jpg

در مکتبِ وحی، هم امر به قرائت قران داریم و هم امر به تدبّر، تفکر، تعقل و ... این دو منافی یکدیگر نیستند. نه تنها منافی هم نمی باشند بلکه مکمل یکدیگرند. بزرگداشت ایام فاطمیه و شرحِ آنچه در میانِ «آتش و دود و میخ و لگد» به کوثر گذشت نیز همینگونه است؛ هم امر به قرائت، هم امر به تدبّر و تفکّر و تعقل...


اقامه ی عزای فاطمیه علیهاسلام زیرساخت های ابتدایی حضور در فضای تعقل در فتنه های صدر اسلام است. شیعه اگر تا روز قیامت برای ادای شکر، سر به سجده بگذارد جا دارد. شکر کدام نعمت؟ نعمتِ درکِ لیله القدری به نام «ایام فاطمیه» علیهاسلام.
فرقه ی ناجیه ی شیعه ی امامیه، پس از چهارده قرن به برکت خون شهدا و نفَسِ قدسی امام راحل (ره) و به دم و قدم و قلمِ حضرت آقا (روحی فداه) نتیجه ی صبوری خویش را به دست آورد! اقامه ی این ایام مقدس، دیگر مسئله ای انحصاری و اختصاصی برای شیعه ی خاصّ الخاص نیست. بلکه در تقویم های رسمی دنیای سیاست و فرهنگ، این روزها و این شب های اندوه، نمادی از یک معدن وسیع و عمیق از معارف قابلِ بهره برداری است.

ایام فاطمیه، برای اهل توحید (چه مسلمان و چه غیرمسلمان؛ چه شیعه و چه سنّی) ثروتی است که چهارده قرن دست به دست، امانتدارانه گردیده و اکنون در اختیار چشم های بینا و عقل های سلیم است.

مهم ترین مُبلّغ و مُروّج ایام فاطمیه علیهاسلام در عالم، همان کسی است که مهم ترین مُبلّغ و مُروّج استراتژیِ «وحدت شیعه و سنّی» است: «حضرت آقا- روحی فداه». یعنی این دو (فاطمیه و وحدت) قطعاً، قطعاً، قطعاً در راستای یکدیگرند.
نصّ کتاب الله است: «و ما اتیکم الرسول فخذوه!» تمام فِرقِ اسلامی (قطع نظر از هر مذهبی) باید عزای فاطمیه را مناسب با عظمت این مصیبت اقامه کنند.

فاطمیه تنها متعلق به شیعه نیست بلکه تعلق دارد به هر مومنِ به خدا و رسول(صلی الله علیه و آله و سلم). مفاهیمِ متعالی مرتبط با ایام فاطمیه سال ها و دهه ها به دلیل کج فهمی ها و نقص فکری مدعیان، ربطی به «وحدت» نداشت. اما امروز می دانیم (و می بینیم) که مسیر وحدت شیعه و سنّی از ایام فاطمیه می گذرد.

آری...! می دانیم (و می بینیم) که برکت وجود مادر و یُمنِ نام مادر، همه فرزندان را دور هم جمع می کند.
 
آخرین ویرایش:

ناجی دلها

معاون مدیریت
پرسنل مدیریت
"معاونت مدیران"
قسمت نهم:

فاطمیه، فرصت تفکر
www.mashreghnews.ir_files_fa_news_1393_12_24_947598_644.jpg


اتفاقات تکان دهنده ی صدر اسلام، صیرورتی تا امروز داشته است که می بینیم. وقتی ولایت را از اسلام جدا کنیم، سازهای مدنی و اجتماعی (به جای ولایت) برای «خلافت» کوک می شود؛ و آخرالامر، سر از «سلطنت»های موروثی در می آورد. امت شناسی جای خود را به جامعه شناسی می دهد زیرا در اسلامِ بدون ولایت، معنای نبوت نیز اشتباه گرفته می شود. جای فطرت شناسی را علم و فنِّ روان شناسی می گیرد و همین مقدار، نشانه ای است از انحراف جوامعِ مسلمان نشین از توحید.

صیرورتِ منفی را در سرسپردگی و دلدادگی حکّام و شهروندانِ کشور های مسلمان نسبت به غرب و فرهنگ و تمدن خداستیز مشاهده می کنیم. دیگر ساختن شهرها و روستاها و جوامع، حولِ محوریتِ «مسجد» نخواهد بود، زیرا «بانک» ملجا و پناهگاه مردمِ بریده از ولایت است نه مسجد! سبک زندگی چنان تغییر می کند که مردم، دیگر به هیچ وجه «فرصت تفکر» نیابند.
ایام فاطمیه علیهاسلام ایجاد فرصتِ تفکر است. زیرا این ایام، تمام حیثیت تاریخ و معارف را با سنجه ی مصیبت فاطمی (علیهاسلام) زیر سوال می برَد. به برکت این ایام باید عصمت کبری، ملاک همه رفتارها باشد، چرا جامعه بدوی مسلمانان صدر اسلام دچار این انحراف تکان دهنده و غیرقابل باور شده است!؟ آیا من و تو در برابرِ انحراف از صراط مستقیم ولایت، مصونیت داریم!؟

فاطمه علیهاسلام کلمةاللهی است که تمام صیرورت‌ها به سوی او خواهد بود (خواه و ناخواه!) که فرمودند: «و الیها المصیر...» فاطمه علیهاسلام امّ الکتابی است که همه ی کتاب ها برای محاسبه، باید به او رجوع کنند. فاطمه علیهاسلام امّ القُرایی است که همه ی آبادی های معرفتی، چاره ای جز تبعیت از او را ندارند. فاطمه علیهاسلام حجت حجت هاست. فاطمه علیهاسلام محلّ اتّکای عقل سلیم است.

شان فاطمه علیهاسلام «مادری» است. مادری که همه ی خلقت را در سایه ی رافت و دلسوزی اش پناه می دهد... حتی رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) را.

فاطمه علیهاسلام حتی بر پدر خویش نیز مادری دلسوز و حنّانه است... فاطمه اوّل است هنگام خلق همه ی مخلوقات به سبب مادر بودن... فاطمه علیهاسلام آخر است هنگام قیامت به سبب حبیبه الله بودن...

اگر از مسلمانان، ایام فاطمیه را بگیرند، «فرصت تفکر» را گرفته اند.

 
  • Like
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mehrdad M
بالا