ماجرای سیلی زدن عمر به حضرت زهرا-منکه اشکم دراومد:(

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
منابع شیعه:

1-علامه مجلسی می نویسد: هنگامی که خواستند علی علیه‏السلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامی‏ اش صدمه ‏های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشه‏ ای از آن در یک نقل تاریخی اشاره می‏کنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است.


خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین می‏نویسد:


«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از داخل شدن من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی او زدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته ‏های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته ‏تر شد و چنان لگدی بر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد." فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً... فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ الله‏ِ هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛ در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند." سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من او را به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال می‏خواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...»(بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحین الشریعه، ج1، ص267)


2-طبری در «دلائل الامامه» می‎گوید: عمر در ضمن نامه‎ای برای معاویه پس از نقل قضیه سقیفه بنی ساعده و بیعت گرفتن برای ابوبکر، چگونگی برخورد با فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را چنین بیان می‎کند:


«... به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ که پشت در بود گفتم: اگر علی ـ علیه السّلام ـ از خانه برای بیعت بیرون نیاید، هیزم فراوانی به اینجا بیاورم و آتشی برافروزم و خانه و اهلش را در آن بسوزانم یا علی ـ علیه السّلام ـ را برای بیعت به سوی مسجد می‎کشانم، آنگاه به خالد بن ولید گفتم: تو و مردان دیگر هیزم بیاورید، و به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گفتم خانه را به آتش می‎کشم.


همان دم دستش را از در بیرون آورد تا مرا از ورود به خانه باز دارد، من او را دور نموده و با شدّت در را فشار دادم و با تازیانه بر دستهای او زدم تا در را رها کند، از شدّت درد تازیانه ناله کرد و گریست، ناله او بقدری جانکاه و جگر سوز بود که نزدیک بود، دلم نرم شود و از آنجا منصرف گردم، ولی به یاد کینه‎های علی ـ علیه السّلام ـ و حرص او بر کشتن قریشیان افتادم. با پای خودم لگد بر در زدم ولی او هم چنان در را محکم نگه داشته بود که باز نشود. وقتی که لگد بر در زدم، صدای نالة فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را شنیدم و این ناله طوری بود که گمان کردم مدینه را زیر و رو کرد. در آن حال فاطمه ـ سلام الله علیها ـ می‎گفت: «یا ابتاه! یارسول الله! هکذا یُفعل بحبیبتک وا بنتک، آه! یا فضَّةُ الیکِ فخذینی فقدوا... قُتِلَ ما فی احشائی من حملٍ» ای پدر جان! ای رسول خدا! بنگر که این گونه با حبیبه و دختر تو رفتار می‎شود، آه! ای فضّه بیا و مرا در یاب، که سوگند به خدا، فرزندم که در رحم من بود، کشته شد. در عین حال در را فشار دادم، در باز شد. وقتی وارد خانه شدم؛ فاطمه ـ سلام الله علیها ـ با همان حال روبروی من ایستاد، ولی شدت خشم من، مرا به گونه‌ای کرده بود که گوئی پرده‎ای در برابر چشمم افتاده است، چنان سیلی روی روپوش، به صورت او زدم که به زمین افتاد...»(طبری، دلائل الامامه، ج 2؛ شیخ عباس قمی, بیت الأحزان،‌ص 96 و 97)


3-خصیبی در «الهدایه الکبری» و بحرانی در «العوالم» و همچنین بسیاری دیگر با ذکر سند به نقل از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نوشته‎اند:


عمر با لگد بر در خانه کوبید، تا این که در به پهلوی فاطمه ـ سلام الله علیها ـ اصابت کرد، در حالی که، او به جنینی شش ماهه به نام محسن حامله بود و آن جنین سِقط گردید.


آن گاه عمر، قنفذ و خالد بن ولید هجوم آوردند، عمر بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ سیلی زد به طوری که گوشواره‎اش در زیر مقنعه قطع گردید و صدایش به ناله برخواست و گفت: وا! ابتاه، وا رسول الله!! ابنتکِ فاطمة تکذّب و تضرب و یقتل جنین فی بطنها.


«و ای پدر! وای رسول الله!! به دخترت نسبت دروغ می‎دهند، او را می‎زنند و فرزندش را می‎کشند.»


امیرالمؤمنین در این هنگام فضّه را طلبید و گفت: بانویت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ را کمک کن آن گونه که زنان حامله را در زایمان کمک می‎کنند. پس همانا از اثر لگد و ضرب در، درد زایمان او را فرا گرفت و محسنش سقط گردید.








راوی می‎گوید: امام صادق ـ علیه السّلام ـ آن چنان می‎گریست و می‎گفت که محاسنش از اشک تر شد.(خصیبی، الهدایه الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442. )


1-شیخ صدوق در کتاب «الامالی» در حدیثی از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ با ذکر سلسله سند صحیح به نقل از امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ آورده است که:


به همراه فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم. ناگهان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ به ما نگاهی کرد و گریست! گفتم: چه شده یا رسول الله؟! فرمود: «أبکی من ضربتک علی قرن، و لطم فاطمه ـ سلام الله علیها ـ خدّها.» از یاد ضربت شمشیر بر پیشانی تو و سیلی دشمن بر صورت فاطمه ـ سلام الله علیها ـ گریستم. (امالی شیخ صدوق, ص 198)


این مطلب را علمای دیگر هم نقل کرده اند مانند: ابن شهر آشوب در مناقب آل ابی طالب ج 2, ص 51؛ ابن نما حلی در ذوب النضار ص 11؛ علامه مجلسی در بحار الانوار ج 44, ص 149.


2-حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نیز درباره این جریان می‎فرماید:


بر در سرایم هیزم انبوهی فراهم ساخته، اخگر آوردند تا ما را بسوزانند و در خانه را، به آتش کشند. من در وراء در قرار گرفتم و آنان را به خدا و پدرم سوگند دادم، که دست از ما بکشند و عوض آن به یاری ما برخیزند. عمر تازیانه را از دست قنفذ، غلام ابوبکر گرفت و بر بازویم فرود‌ آورد، که اثر آن بسان دملی متورّم گردید.


آن گاه در را با پای خود شکست و آن را به روی من انداخت. من که حامله بودم به رو نقش بر زمین گشتم. آتش زبانه کشید و رخسارم به زمین ساییده شد. او به چهره‎ام تپانچه (سیلی) زده، آن گونه که گوشواره از گوشم بیافتاد. در این هنگام درد زایمان مرا فرا گرفت و محسنم را بی‎هیچ گناهی سقط نمودم.(محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 271)


3-شیخ مفید در کتاب اختصاص می نویسد: امام صادق علیه السلام فرمودند : وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله از دنیا رفتند و ابو بکر به جای ایشان تکیه زد ، کسی را به نزد نماینده فاطمه زهرا صلوات الله علیها در فدک فرستاد و او را از آنجا بیرون کرد . پس فاطمه علیها السلام به نزد وی آمده و فرمودند : ای ابو بکر ادعای جانشینی پدرم را کردی و در جای وی نشستی ؛ و به نزد نماینده من فرستاده و او را از فدک بیرون کرده ای در حالی که می دانی که پدرم آن را به من بخشیده بود ( و فدک از‌ آن من است ) و من برای این مطلب شاهد نیز دارم ... پس علی علیه السلام به ایشان فرمود : به نزد خود ابو بکر برو (وقتی که او تنهاست) پس بدرستیکه او از آن دیگری( عمر) سست تر است . و به او بگو ادعای جایگاه پدرم را کرده ای و گفته ای جانشین او هستی و در جای او نشسته ای و اگر فدک برای تو بود و من آن را از تو می خواستم باز هم باید آن را به من می دادی ( از باب احترام ). پس وقتی فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد وی رفته و این کلمات را فرمودند ، ابوبکر گفت : راست می گویی ؛ پس کاغذی خواست و در آن در مورد باز گرداندن فدک به فاطمه زهرا علیها السلام نوشت . پس حضرت صادق علیه السلام فرمودند : حضرت فاطمه ( سلام الله علیها )بیرون آمدند و نوشته همراه ایشان بود . پس عمر ایشان را دید و گفت : ای دختر محمد این کتابی ( نوشته ) که همراه توست چیست؟ حضرت فرمودند : این نوشته ایست که ابو بکر آن را در مورد باز گرداندن فدک برای من نوشته است . پس گفت : آن را به من بده ؛ پس حضرت امتناع فرمودند ؛ پس در حالیکه ایشان به فرزندی به نام محسن بار دار بودند عمر با لگد به ایشان زده ، پس محسن از شکم ایشان سقط شد . سپس سیلی به صورت ایشان زد . چنین است که انگار من وقتی را که گوشواره از گوش ایشان افتاد ، می بینم . سپس نوشته را گرفته و پاره کرد .




پس حضرت به همین منوال گذراند و به سبب ضربت عمر هفتاد و پنج روز ، بیمار بودند و سپس از دنیا رفتند .(الاختصاص , الشیخ المفید , ص 183)


این مطالب و اسنادی که ذکر شد تنها نمونه هایی بودکه به جهت اختصار به ذکرآنها اکتفا نمودیم.





اهانتهای به حضرت زهرا سلام الله علیها


از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آن بزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان می‏گویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟


برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نموده ‏اند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود می‏گوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1]


البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کرده ‏اند؛ چنان که سید مرتضی رحمه ‏الله علیه در این زمینه می‏گوید:


«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارت هایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمی‏کردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقل آنها خودداری نمودند.»[2]


مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]




اما منابع اهل سنت:


1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْجَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]


همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَ الْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت :S (31): جلوگیری کرد.»[5]


2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت می‏گوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6]


3- مقاتل بن عطیه می‏گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7]


4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله وسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.
 

montazer

ناظر کل
پرسنل مدیریت
"ناظر کل"
دو تا نکته عرض میکنم امید واردم ناراحت نشین
  • عنوانهاتون رو به نظرم باید کمی تجدید نظر کنید......عنوان با متن جور در بیاد بهتر از اینه که اشکم در بیاد و ... باشه...حالا یه موقس اگر مطلب از خودتونه و محاورس اون یه چیزی ولی وقتی کپی هست ...میشه با عنوان کوتاه و جذابی مطلب رو گذاشت.
  • منابع رو حتما ذکر کنید
شاید کسی بخواد تحقیق کنه... سندش رو بخواد....متن به تنهایی بدردش نمیخوره....سعی کنیم مراجعه کننده به مطلب رو بی نیاز کنیم.
@رفیق امام زمان (عج)
 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:


1. زندگانی حضرت زهرا، شهیدی.


2. فاطمه از مهد تالحد، محمد کاظم موسوی.


3. بیت الاحزان، شیخ عباس قمی.


--------------------------------------------------------------------------------


[1] . صحیح بخاری، کتاب علم، ج 1، ص 22 و ج 2، ص 14 ـ صحیح مسلم، ج 2، ص 14، مسند احمد، ج 1، ص 325، طبقات کبری، ج 2، ص 244.


[2] . البدء و التاریخ، ج 5، ص 167 ـ حیاة الصحابة، ج 2، ص 47.


[3] . طبری، دلائل الامامه، ج 2، مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، چاپ قدیم، ج 2، ص 222، قمی، عباس، بیت الأحزان،‌ص 96 و 97.


[4] . خصیبی، الهدایة الکبری، ص 408، بحرانی، العوالم، ج 11، ص 442.


[5] . محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 271.


[6] . ابن عربی، العواصم من القواصم، ص 248.


[7] . ابن حجر هیثمی، تطهیر الجنان و اللسان، ص 72.




http://www.andisheqom.com/Files/faq.php?level=4&id=4291&urlId=855






جواب پرسش فوق در دو محور سامان مییابد: یکم: اهانت به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) اختصاص به سیلی زدن ندارد، بلکه جسارت‏های دیگر نیز صورت گرفته است. دوم: چه کس بر حضرت زهرا (س) سیلی زده است و چگونه این جنایت به وجود آمد؟ آنچه که مورخان و محدّثان شیعه به طور شفاف به آن پرداخته ‏اند، آن است که حکومت به خانه امام علی علیه ‏السلام هجوم برده و نسبت به ساحت مقدس امام علی علیه‏السلام و حضرت زهرا (س) اهانت شده است. جعفر سبحانی، فروغ ولایت، ص 185.


البته برخی از دانشمندان اهل سنت نیز جریان هجوم بردن افراد به خانه امام را بیان کرده ‏اند طبری مینویسد: "عمر با جمعیتی در برابر خانه زهرا آمد و گفت: به خدا قسم! این خانه را میسوزانم مگر آن که متحصنان برای بیعت، خانه را ترک گویند". تاریخ طبری، ج 3، ص 202. ابن قتیبه دینوری به تهدید عمر مبنی بر آتش زدن خانه امام علی علیه‏ السلام تصریح کرده است. الامامه و السیاسة، ج 2، ص 12؛ شرح نهج البلاغه ابی الحدید، ج 1، ص 134. از دیدگاه برخی از علمای اهل سنت استفاده میشود که عمر به آتش سوزی خانه امام اکتفا نکرد و در را به پهلوی زهرا (س) نیز زد. شهرستانی از ابراهیم بن سیار معروف به نظام رئیس معتزله نقل میکند که: عمر در ایام اخذ بیعت، در را بر پهلوی فاطمه زهرا زد و او بچه‏ ای را که در رحم داشت، سقط کرد. نیز فرمان داد خانه را بإ؛ کسانی که در آن بودند بسوزانند، در حالی که در خانه، علی و فاطمه و حسن و حسین کسی دیگر نبود. ملل و نحل، ج 2، ص 59، به نقل از فروغ ولایت، ص 189. بر این اساس اهانت به ساحت مقدس حضرت زهرا (س) منحصر به سیلی زدن نیست. محدثان و مورخان شیعی جریان هجوم به خانه علی علیه‏ السلام را مطرح کرده ‏اند که در این جا به بیان دیدگان مرحوم سید مرتضی اکتفا میشود: "در آغاز کار محدثان و تاریخ ‏نویسان از نقل جسارت‏هایی که به ساخت مقدس دخت پیامبر اکرم‏ صلی الله وعلیه وآله وارد شد، امتناع نمیکردند و این مطلب میان آنها مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، در خانه را بر فاطمه زد و او فرزندی را که در رحم داشت، سقط کرد و "قنفذ" به امر عمر، زهرا را زیر تازیانه گرفت تا دست از علی بردارد، ولی بعدها دیدند که این مطلب با مقام و موقعیت خلفا سازگار نیست و از نقل آن خودداری کردند". تلخیص الشافی، ج 3، ص 76، به نقل از فروغ ولایت، ص 189. برخی از عالمان شیعی دیگر مانند محدث قمی و دیلمی جریان سیلی خوردن حضرت زهرا (س) توسط عمر را نیز مطرح کرده ‏اند. دیلمی مینویسد: "فاطمه زهرا (س) فرمود: منافقین هیزم فراوانی بر در خانه من جمع کردند و خانه را به آتش کشیدند. من پشت لنگه در ایستاده بودم و آن گروه را به خدا و رسول قسم میدادم که از ما دست بردارند، ولی عمر بن خطاب تازیانه را از دست قنفذ گرفت و آن چنان با تازیانه بر بازوی من میزد که ورم بازوی من مثل بازوبند شد... عمر به این ستم اکتفا نکرد و با دست‏های خود آن چنان سیلی به صورتم زد که گوشواره از گوشم افتاد. در همین موقع بود که محسن خود را ساقط نمودم". ستارگان درخشان، ج 2، ص 70 - 71.


http://www.porsojoo.com/en/node/33803


جهت اطلاع کامل می توانی به این آدرس مراجعه کنی


http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=107

 

رفیق امام زمان (عج)

کاربر فعال
"کاربر *ویژه*"
بالا