ایوان مداین

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان(ع)
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


ایوان مداین : قصیده مشهور ایوان مداین از خاقانی شروانی(595-520ه.ق) است که شاعر در بازگشت از سفر دوم حج به سال 569ه.ق پس از دیدن ان بنای تاریخی سروده است. پیش از خاقانی, بحتری شاعر عرب, در سده سوم هجری قصیده المداین را سروده بود; و خیام نیز در رباعی(( ان قصر که با چرخ همی زد پهلو...)) همگان را به عبرت اموزی از ویرانه های کاخ شکوهمند دیروزین فراخوانده بود.
در قصیده خاقانی که ویژگی های سبک اذربایجانی در ان دیده می شود, شاعر دل ها و دیده ها را به تامل و عبرت دعوت کرده است.


ایوان مداین
هان, ای دلِ عبرت بین از دیده عِبَر کن هان

ایوان مداین را ایینه عبرت دان
یک ره ز لب دجله منزل به مداین کن
وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران
خود دجله چنان گرید صد دجله خون گویی
کز گرمی خونابش اتش چکد از مژگان
از اتش حسرت بین بریان جگر دجله
خود اب شنیدستی کآتش کندش بریان
تا سلسله ایوان بگسست مداین را
در سلسله شد دجله,چون سلسله شد پیچان
گه گه به زبان اشک اواز ده ایوان را
تابو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان
دندانه هر قصری پندی دهدت نو نو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگهِ دادیم, این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران گویی چه رسد خذلان؟
 

ایرانی اسلامی

کاربر حرفه ای
"کاربر *ویژه*"
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمانعلیه السلام
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


ایوان مداین : قصیده مشهور ایوان مداین از خاقانی شروانی(595-520ه.ق) است که شاعر در بازگشت از سفر دوم حج به سال 569ه.ق پس از دیدن ان بنای تاریخی سروده است. پیش از خاقانی, بحتری شاعر عرب, در سده سوم هجری قصیده المداین را سروده بود; و خیام نیز در رباعی(( ان قصر که با چرخ همی زد پهلو...)) همگان را به عبرت اموزی از ویرانه های کاخ شکوهمند دیروزین فراخوانده بود.
در قصیده خاقانی که ویژگی های سبک اذربایجانی در ان دیده می شود, شاعر دل ها و دیده ها را به تامل و عبرت دعوت کرده است.


ایوان مداین
هان, ای دلِ عبرت بین از دیده عِبَر کن هان

ایوان مداین را ایینه عبرت دان
یک ره ز لب دجله منزل به مداین کن
وز دیده دوم دجله بر خاک مداین ران
خود دجله چنان گرید صد دجله خون گویی
کز گرمی خونابش اتش چکد از مژگان
از اتش حسرت بین بریان جگر دجله
خود اب شنیدستی کآتش کندش بریان
تا سلسله ایوان بگسست مداین را
در سلسله شد دجله,چون سلسله شد پیچان
گه گه به زبان اشک اواز ده ایوان را
تابو که به گوش دل پاسخ شنوی ز ایوان
دندانه هر قصری پندی دهدت نو نو
پند سر دندانه بشنو ز بن دندان
ما بارگهِ دادیم, این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران گویی چه رسد خذلان؟
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا صاحب الزمان(ع)
السلام علیکم و رحمه الله و برکاته


گویی که نگون کرده است ایوانِ فلک وش را
حکم فلکِ گردان یا حکم فلک گردان؟
بر دیده ی من خندی کاین جا ز چه می گرید
گریند بر ان دیده کاین جا نشود گریان

مست است زمین زیرا خورده است به جای می
در کاس سر هرمز خون دل نوشروان
بس پند که بود ان گه در تاج سرش پیدا

صد پند نواست اکنون در مغز سرش پنهان
پرویز به هر بومی زرین تره اوردی
کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
پرویز کنون گم شد زآن گم شده کمتر گوی
زرین تره کو برخوان؟ رو ((کم ترکوا)) برخوان
چندین تنِ جبّاران کاین خاک فرو خورده است
این گُرسِنه چشم آخِر هم سیر نشد ز ایشان
خاقانی ! از این درگه دریوزه عبرت کن
تا از درِ تو ز ان پس دریوزه کند خاقان

منبع :» ادبیات فارسی
(قافیه,عروض,سبک شناسی و نقد ادبی) دوره پیش دانشگاهی
صص90-92
ر.ک (دیوان خاقانی) به تصحیح دکتر سید ضیاء الدین سجادی
 
بالا